تصمیم برای شروع مذاکرات با آمریکا گرفته شده!
روزنامه فرهیختگان نوشت:
بعد از تصمیم مجلس برای خروج بازرسان آژانس از ایران، دستگاه وزارت خارجه مذاکرات را برای تغییر چهارچوب همکاریها با آژانس شروع کرد. روز شنبه سومین دور مذاکرات با آژانس آغاز شد و آنطور که وزیر خارجه گفته است، ایران به توافق روی چهارچوب جدید همکاری با آژانس نزدیک شده است. رسانههای خارجی اما ادعاهای دیگری مطرح میکنند. لارنس نورمن، خبرنگار والاستریت ژورنال، به نقل از منابع مطلع فضای حاکم بر وین و گفتوگوهای میان دو طرف را چندان مثبت ندانسته و نوشت: «در بهترین حالت پیشرفتهای جزئی حاصل شده است.»
این موضعگیریها دو احتمال را تقویت میکند: یا مسیر مذاکرات بر مبنای خواستههای ایران پیش رفته و آژانس ناچارا با شروط ایران همراه شده و از این جهت آنها روند مذاکره را منفی و ایران آن را مثبت ارزیابی میکند؛ یا آنچه در فضای رسانهای مطرح میشود، فاصله زیادی با محتوای مذاکرات دارد. بر مبنای کسب اطلاع «فرهیختگان» از منابع آگاه، مدل جدیدی که ایران و آژانس مذاکرات را در آن قالب ادامه میدهند، شامل تصمیمگیری در مورد ملیت بازرسانی است که قرار است از سایتها بازرسی کنند و نکته دیگر سطح بازرسیهاست. این چهارچوب مدنظر ایران است، در حالی که آژانس خواهان بازگشت بازرسان بدون محدودیت و امکان بازدید از تمام سایتهای هستهای است.
در حال حاضر، آژانس خواهان بازگشت همکاری کامل با ایران است؛ به این معنی که علاوه بر بازگشت بازرسان، دوربینهای آژانس نصب شود و اطلاعات دقیقی از محل نگهداری مواد غنیسازیشده به آنها ارائه شود. اما آنچه در جریان مذاکرات با آژانس ادامه دارد، گفتوگو در مورد تعداد بازرسان و ملیت آنهاست.
نکته جالب توجهی که در این میان وجود دارد، این است که شروع همکاری با آژانس یکی از مجموعه شروط اروپا برای تعویق فعالسازی ماشه است. دیگر شروط شامل مذاکره مستقیم با آمریکا، گفتوگو در مورد فعالیتهای موشکی و امضای ماشهپلاس است. فارغ از آنکه ایران این شروط را خواهد پذیرفت یا خیر، بر مبنای کسب اطلاع «فرهیختگان»، روز گذشته تصمیمگیریهایی برای شروع مذاکرات با آمریکا گرفته شده تا همزمان با شروع مذاکرات، درخواست به تعویق افتادن فعالسازی ماشه تا به نتیجه رسیدن مذاکرات ارائه شود.
******
نقدی بر ادبیات حسن روحانی
روزنامه قدس نوشت:
شیوه اخیر آقای روحانی که خطابهای سیاسی را رو به دوربین نه اینکه بخوانند بلکه اجرا میکنند، محل نقد این یادداشت است. یعنی متن حاضر در پی ورود به محتوای سخنان ایشان نیست که البته لازم است، بلکه میخواهد به فرم ارائه آقای روحانی اشاره کند. نقدی بر خطابههای غرای سیاسی که انصافاً ایشان در آن استاد است. دوربین کاشته میشود، نور صحنه تنظیم میشود، گریم روی صورت آقای روحانی اجرا میشود و ادامه ماجرا. هرازگاهی ویدئویی از ایشان میبینیم که حقبهجانب، حقایقی را بازگو میکنند، ارجاعاتی به تاریخ و وضعیت گذشتهوحال کشور میدهند، درحالیکه لحن و ادبیات سخنان ایشان کاملاً از موضع بالا، آمرانه و در مواردی تظلمخواهانه است. این شیوه بیان اگرچه ممکن است در اکسپلور اینستاگرام و محافل سیاسی دیده شود ولی بهدلیل ادبیات تند و یکطرفه آن نهتنها دردی از کشور دوا نمیکند که به دعواها و اختلافهای قدیمی میافزاید. در ادب و آداب اسلامی و ایرانی اگر بنای بر نصیحت و آگاهسازی باشد، گونه دیگری از ادبیات پیشنهاد میشود؛ گونهای که استخدام کلمات، نوع بیان و حتی حرکات دست و صورت، همگی از نیت خیرخواهانه گوینده حکایت دارند.
برخی مخالفان آقای روحانی که گویی بخش عمده سخنان ایشان خطاب به آنان بیان میشود، با دیدن این قبیل ویدئوها متنبه نمیشوند و انگشت حسرت بهدهان برنمیگیرند که آه عمری بهغفلت گذراندیم و الحمدلله که با سخنان تازه آقای روحانی هدایت شدیم! بلکه کاملاً برعکس واکنش نشان میدهند و آنها نیز برای حمله ناجوانمردانه دیگری مهیا میشوند. متأسفانه فضای سخنان ایشان مجالی برای نظرورزی مثلاً حول مسئله برجام یا مکانیسم ماشه ایجاد نمیکند بلکه به دعواها و مجادلات میافزاید. بهنظر میرسد ایشان باید بپذیرد که سخنانش بهدرست یا بهغلط بر اختلافات و دوقطبیها میافزاید و از هوش و ذکاوت سیاسی ایشان بعید است نداند که این چنین میشود. بنابراین باید پرسید اساساً چرا و با چه هدفی این کنشها صورت میگیرد؟ پیشبینی آقای روحانی از نتیجه سخنانشان ولو اینکه بهنظرشان کاملاً درست و حق باشد چیزی جز این جار و جنجالهاست؟
حتماً آقای روحانی بهتر از هر شخص دیگری به شرایط حاضر کشور آگاهاند. این بیان و ادبیات حتی عقلای همفکر ایشان را در موضوعاتی که ایشان ورود میکنند، به احتیاط وامیدارد و جسارت اظهارنظر یا دفاع را از آنان میگیرد.
شاید بهدلیل اتخاذ همین ادبیات تند و یکطرفه از سوی مخالفان و موافقان برجام است که با گذشت ۱۰سال، روایت معقول و منطقی از آن در ذهن مخاطب ایرانی بهوجود نیامده است؛ روایتی که برجام را منطقی و بهدور از دعواهای سیاسی تحلیل کند و آوردهها و خسارات آن را برشمرد، زمینههای آن تصمیم ملی را شرح دهد و بهروی نقاط ضعف و قوت آن نور بیفکند.
******
مذاکره یا دیکته؟!
روزنامه کیهان نوشت:
روزنامه هممیهن، در دو یادداشت با عنوان «پرهیز از سیاست پرهزینه» و «مذاکره، بلی یا خیر؟»، نوشته است:
«-هنگامی که تصمیم لازم و درست را در زمان مناسب نگیریم، ممکن است با گذشت زمان، اعتبار و کارایی آن ضعیف شود. ما استاد از دست دادن فرصت و زمان هستیم.
- اولین مسئولیت سیاستمداران، پرهیز از سیاست پرخطر (ریسکی) برای کشور است. مسیر منتهی به اسنپبک، یک مسیر کمخطر نیست. اسنپبک موجب بازگشت قطعنامههای شورای امنیت میشود.
- باید ایدههای روشنی را در برابر اروپا قرار داد تا اگر هم شد بتوان به توافقاتی گامبهگام نیز رسید و یا حداقل زمان برای رسیدن به توافقات اساسیتر فراهم شود.
- ایران باید در مسیری گام بردارد که در اولین فرصت بهسوی توافقی جامع درباره مجموعه مسائل خود دست یابد.
- بپذیریم که برای موفقیت گفتوگو (مذاکره با آمریکا) هیچگونه ضمانتی وجود ندارد. پذیرش گفتوگو، مانع هیچ اقدام دیگری نیست. قرار نیست حواس ما را از مسائل دیگر پرت کند.
- پیمان صلح حدیبیه میان پیامبر و قریش منعقد شد که با هم جنگ داشتند... پیامبر مذاکره با دشمن را هیچگاه رد نکردند».
درباره معیوب و سست بودن این تحلیل هممیهن، نکاتی را باید متذکر شد: رویکرد مدعیان اصلاحات و اعتدال، در گره زدن همه چیز کشور به مذاکره با شیطانی به نام ترامپ، در مسیر دور کردن کشور از خطر بود یا افزایش ریسک؟ وقتی اقتصاد و امنیت و آب خوردن و آلودگی هوا و تدبیر و امید را یکجا به مذاکره با کدخدا پیوند زدید، این رفتار، چه دریافتی در دشمن مستکبر و متخاصم ایجاد میکند؟ او را از تهدید و تخاصم باز میدارد یا به زدن ضربات اقتصادی و نظامی تشجیع میکند؟ وقتی در گفتار و رفتار، این پیام نادرست را فرستادید که کار و تدبیری جز مذاکره به هر قیمت و در هر شرایط بلد نیستید، مجالی هم برای مذاکره و تهدیدزدایی و امتیازگیری باقی میماند؟ یا فقط باید دیکته بنویسید؟ به خاطر همین رویکرد معیوب بود که به توافقی عبرتآموز مانند برجام تن دادید: امتیازات نقد و اغلب برگشتناپذیر دادید و وعدههای نسیه و بدون ضمانت خریدید. همه تعهدات غرب، زیر پا گذاشته شد اما امتیاز اسنپ بک آن که مایه سرشکستگی روحانی و ظریف است، باقی ماند!
مگر آقای ظریف نگفت که اروپا در ماجرای برجام، شرافتش را فروخت؟ و مگر نه این که اذعان کردید هیچ کاری از اروپا بر نمیآید؟ پس معنای مذاکره و توافق با اروپا دقیقاً چیست؟! توافق جامع یعنی چه؟ تکلیف خسارات توافق قبلی چه میشود؟ تضمین توافق جدید کدام است؟ این بار کدام امتیاز را میدهید؟ توان دفاعی؟ تمامیت ارضی؟ استقلال کشور؟ تازه میرسید به موقعیت تحقیر شده سران اوکراین و اروپا در واشنگتن! اگر سیره پیامبر اعظم (ص) را حجت میدانید (که نمیدانید) پاسخ دهید: آن حضرت وقتی قریش، پیمان صلح را زیر پا گذاشت، چه کرد؟ فرمود پیمان پا برجاست و یکطرفه اجرا میکنیم؟ (کاری که دولت روحانی به مدت دو سال و نه ماه کرد!). یا مثلاً به دشمن گفت: عیبی ندارد که توافق را زیر پا گذاشتید، بیایید توافق جامعتری ببندیم و ببینیم امتیازات جدید چه میخواهید؟! قطعاً نه! پیامبر (ص) با این اتمام حجت، فرمان فتح مکه را صادر کرد. مذاکرهای هم اگر بود، دعوت کفار به تسلیم بود.
******
لاریجانی پرونده هستهای را در دست گرفت؟
در روزهای اخیر درخواست انتقال مسئولیت پرونده هستهای ایران به علی لاریجانی در رسانهها مطرح شده است. علیرضا شیخ عطار، سفیر پیشین ایران در آلمان در گفتگو با «اقتصاد نیوز» مدعی شد: «آخرین خبری که دارم این است که پرونده هستهای از دو روز پیش به شورای عالی امنیت ملی و لاریجانی منتقل شده است».
در همین رابطه، اسماعیل کوثری؛ عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با تابناک، در ارتباط با این موضوع که آیا کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، موضوع انتقال مسئولیت پرونده هستهای کشور از وزارت امور خارجه به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی را مورد بررسی قرار داده است، اظهار کرد: «بسیاری از نمایندگان در کمیسیون نظراتشان را در این خصوص اعلام کرده اند و تا حدی هم جمع بندی صورت گرفته اما هنوز موضوع نهایی نشده است».
وی با بیان اینکه تا این مرحله نظر مشخص شده است و به هیئت رئیسه هم ارائه شده، افزود: «بعضی از افراد ممکن است در این خصوص نظراتی داشته باشند، بنابراین فرصت اظهارنظر نمایندگان و افراد مختلف در این باره مهیا است تا تکمیلتر بشود».
کوثری در ادامه درباره اقدام اروپایی ها در خصوص فعال کردن مکانیسم ماشه، تصریح کرد: «رئیس جمهور آمریکا زمانی که برجام را پاره کرد معنای آن این بود که این توافقنامه را قبول ندارم. از آن طرف هم مقرر شد که کشورهای اروپایی هم به تعهداتشان عمل کنند یعنی تحریم ها را بردارند و زمینه تعاملات بانکی را فراهم کنند اما این کار را صورت ندادند».
کوثری افزود: «زمانی که طبق قانون عمل شد، اینها می توانند ادعا بکنند که قصد داریم اسنپ بک را فعال و به مسائل ما رسیدگی کنند. ما عین تعهداتمان را چند سال پیش عمل کردیم اما آمریکا و اروپایی ها عمل نکردند. اینها خودشان را فراتر از قانون می دانند. این همان راه شیطانی است که با تکبر، خودخواهی و جنایت می خواهند این موضوع را اینگونه جا بیندازند که این موضوع تهدید است. این هم یکی از موضوعاتی است که به بهترین نحو تصمیم می گیریم و تدابیر به موقع را به اجرا در می آوریم و این موضوع نیز خنثی می کنیم».
******
حاجی دلیگانی، عراقچی را تهدید کرد
نماینده مجلس شورای اسلامی با انتقاد از نقض حقوق ایران در چارچوب معاهده NPT، نسبت به هرگونه توافق خارج از مصوبات قانونی مجلس هشدار داد و تأکید کرد که هرگونه اقدام خلاف قانون مسئولین در مذاکرات هستهای با پیگرد قضایی همراه خواهد شد.
حسینعلی حاجی دلیگانی در نطق خود در جلسه علنی امروز مجلس با اشاره به تعهدات و حقوق ایران در معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) گفت: «ملت ایران و همکاران گرامی مستحضر هستند که ما سالیان سال است عضو این معاهده هستیم. تکلیفی را پذیرفتهایم که بمب هستهای نداشته باشیم و تاکنون هم به سمت تولید آن نرفتهایم. این موضوع روشن است، اما در مقابل دو حق برای ما قائل شد، حقوقی که در این معاهده برای ما پیشبینی شده به هیچ عنوان اجرا نشده است».
وی افزود: «طرفهای مقابل متعهد بودند نیروی انسانی ما را برای انرژی صلحآمیز آموزش دهند و تجهیزات لازم را در اختیارمان بگذارند؛ آیا این کار را انجام دادند؟ نه. نه تنها چنین حقی به ما داده نشد بلکه هم دانشمندان هستهای ما را ترور کردند و هم مراکز هستهای نطنز، اصفهان و فردو را بمباران کردند. این اقدامات توسط دو قدرت هسته ای انجام شد که خودشان هیچ التزامی به این معاهده ندارند».
حاجیدلیگانی ادامه داد: «مجلس برای صیانت از حقوق ملت ایران قانونی را تحت عنوان الزام دولت به تعلیق همکاری با آژانس تصویب کرد. در این قانون آمده است که اگر طرف مقابل امنیت دانشمندان ما و مراکز هستهای کشور را تضمین کرد، دولت میتواند برخی همکاریها را انجام دهد، آن هم مشروط به گزارش سازمان انرژی اتمی به شورای عالی امنیت ملی. اما آیا چنین گزارش و اطمینانی داده شده است یا خیر؟ همچنین باید بررسی و اطمینان حاصل شود که آیا شورای عالی امنیت ملی این گزارش را بررسی کرده است و یا خیر؟ از این رو این موضوع مشخص نیست».
نماینده مردم شاهینشهر در ادامه با اشاره به اخبار منتشر شده درباره سفر احتمالی سید عباس عراقچی به مصر گفت: «اخیراً شنیدهایم در جریان این سفر متنی آماده شده که حقوق ملت ایران را تأمین نمیکند. در این متن، از جمله در بند ۵، آمده که ایران باید به آژانس گزارش دهد مراکزی که بمباران شده چه وضعیتی دارند؛ این مسئله با حقوق ملت ایران همخوانی ندارد. یا در بند ۶ گفته شده بازرسان آژانس ـ که در واقع جاسوسان هستند ـ دوباره بیایند و پرسشنامه پر کنند، آن هم از مراکزی که خود آنها بمباران کردند. همچنین از ما خواستهاند آدرس دقیق نگهداری مواد هستهای را ارائه دهیم و این بدین معناست اگر تاکنون این مراکز را بمباران نکردهاند، بتوانند هدف قرار دهند. این موارد خلاف حقوق ملت ایران است».
وی تصریح کرد: «همچنین در بندهای دهم و یازدهم این متن نیز امتیازات یکطرفه به طرف مقابل داده شده است. بنده به آقای عراقچی هشدار میدهم؛ اگر فراتر از چارچوب قانونی مجلس عمل کنید، علاوه بر برکناری، به دستگاه قضایی معرفی خواهید شد. شما حق ندارید حقوق ملت ایران را اینگونه واگذار کنید».
******
چرا برجام دست از سر ایران بر نمیدارد؟!
روزنامه سیاستروز نوشت:
چرا برجام دست از سر ایران بر نمیدارد؟ چرا این پیمان و قرارداد که قرار بود کشور را تبدیل به کشور گل و بلبل کند، شرّش را از سر مردم ایران کم نمیکند؟ پرسشها درباره توافق هستهای یا همان برجام در میان افکار عمومی زیاد است. مهمترین این پرسشها همین است که ما مطرح کردیم. در حافظه تاریخی مردم ایران نقش بسته و حتی آنهایی هم که با مذاکرات و توافق هستهای موافق بودند و برای آن سینه چاک میکردند، روشن و مبرهن است که این توافق برای ایران هیچ عایدی نداشت بلکه زیانهای بسیاری نیز با خود آورد. اکنون و پس از گذشت چند سال از امضا و اجرای این توافق، بانیان آن سعی دارند تا علاوه بر موفق جلوه دادن دستاورد این خسارت محض، خود را نیز تطهیر و تبرئه کنند چرا که در مقابل بازخواست تاریخ و مردم قرار گرفتهاند. حتی تلاش میکنند تا منتقدین و مخالفان را مقصر نافرجامی این پیمان معرفی کنند در حالی که مذاکره و توافق از اساس اشتباه و غلط بود چرا که اعتماد به دشمن نتیجهای جز معضلات و مشکلات کنونی ندارد.
ایران در طول اجرای توافق هستهای؛ پایبندی محکم خود را به تعهداتش ثابت کرد و بارها از سوی آژانس بینالمللی انرژی هستهای در گزارشهای متعدد و فصلی تأیید شد اما برای راستی آزمایی طرف مقابل که در واقع آمریکا و اروپا بود، ساز و کاری تعبیه نشده بود تا میزان اجرای تهدات آنها را بسنجد و برای بدعهدی آنها مجازات تعیین کند. اکنون پس از سالها بدعهدی آمریکا و اروپا با خروج از برجام و اجرا نکردن تعهدات، یک ابزار به نام مکانیزم ماشه یا اسنپ بک در همان توافق هستهای گنجانده شده تا علیه ایران به کار گرفته شود. افکار عمومی به این نکته توجه دارند که این ابزار در توافق هستهای تنها برای ایران تعبیه شده است و برای بدعهدیهای طرف مقابل چنین چیزی وجود ندارد.
به راحتی میتوان برای این مسئله قضاوت کرد و از مردم نظرخواهی نمود که آیا چنین قراردادی قابلیت اجرایی دارد یا نه؟ آیا این قرارداد به نفع ایران خواهد بود یا نه؟ اگر در همان زمان مذاکرات که به توافق رسید، دست اندرگاران این دسته گل! شفاف و روشن برای مردم بیان میکردند که در متن برجام چه نکاتی وجود دارد بعید به نظر میرسید که مردم با آن موافقت کنند. توجه داشته باشید که دست اندرکاران این توافق و بانیان آن باید صداقت را در بیان حقایق و واقعیات رعایت میکردند و هر آنچه که در متن برجام وجود داشت به مردم میگفتند.
اما از سوی متولیان و سینه چاکان برجام همواره اتهامات، اهانتها و انگهای سیاسی به منتقدین زده شد تا با فرافکنی و گریز از بیان واقعیات و حقایق به مردم، این توافق امضا و اجرا شود. این که متولیان برجام به تبعات این توافق هیچ توجهی نکردند خود یک مسئله بسیار مهم است که باید پیگیری و از سوی آنها پاسخ داده شود. دست اندرکاران اصلی برجام که در دولت آقای حسن روحانی این دستاورد بزرگ را برای کشور به ارمغان آوردند، همچون جناب ظریف، همواره بر نکاتی که منتقدین به آنها انتقاد و طرح مسئله میکردند واکنش نشان میدادند.
مثلا درباره احتمال خروج آمریکا با تغییر رئیس جمهور تأکید داشتند که چنین امکانی وجود ندارد و به منتقدین ریشخند میزدند.
حتی درباره اسنب بک یا مکانیزم ماشه نیز میگفتند چنین بندی در برجام وجود ندارد. اما اکنون که به مرحله اجرا رسیده است بار دیگر به منتقدین حمله میکنند که شما که اصلا برجام را قبول نداشتید چه حقی دارید که نسبت به فعال کردن اسنپ بک انتقاد کنید و نگران باشید در حالی که حرف اصلی منتقدین این است که این اسنپ بک همان است که باینان برجام میگفتند چنین گزینهای وجود ندارد. منتقدین حداقل در تحلیلها و انتقداتی که اکنون مطرح میکنند اعتقاد دارند مکانیسم ماشه بیشتر جنبه روانی و تبلغاتی تأثیر گذاری دارد تا جنبه اقتصادی چرا که همه تحریمها همچنان برقرار است، اما حامیان برجام باز هم بر تأثیر اسنپ بک بر اقتصاد کشور تأکید دارند و پافشاری میکنند که باید برای جلوگیری از اجرای آن مذاکره کرد و امتیاز داد.
بانیان برجام! آیا غیر از این است که پافشاری میکردید بند و گزینهای به نام اسنپ بک یا مکانیزم ماشه در برجام وجود ندارد؟ دلیل آن که برجام دست از سر ایران بر نمیدارد، نوع قراردادی است که آقایان امضاء کردهاند.
******
این ایدهها چگونه میتواند منافع و امنیت ملی ایران را تامین کند؟
خبرگزاری دانشجو نوشت:
نقل است که مجنون کاسه شیری را برای لیلی برد، اما لیلی آن ظرف را نهتنها نگرفت بلکه آن را شکست. اما مجنونِ دلباخته که عشق یک طرفه کورش کرده بود گفت: «اگر با من نبودش هیچ میلی/ چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟». این داستان و بیت معروفش که در فرهنگ ایرانی به ضربالمثل تبدیل شده است، حکایت عشق یک طرفه اصلاحطلبان در رابطه با مذاکره با آمریکا است .
این بازنشستگان سیاسی که پیش از جنگ ۱۲ روزه از مذاکره برای عدم رخداد جنگ میگفتند، اکنون که تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی و آمریکا را به چشمان خود دیده اندهنوز در همان توهمات و خوشخیالیها بهسر میبرند. گویی که حمله به ایران در میانه مذاکرات با آمریکا برای ایشان حکایت همان ظرف شکسته را داشته است که جنون مجنون آن را میل لیلی تفسیر می کنندو در حقیقت صدای دهشتناک انفجارهای جنگ هم این جماعت را از خواب سنگین خود بیدار نکرده است.
در روزهای اخیرعلی مطهری نامه سرگشادهای به مسعود پزشکیان نوشته است که بیشتر «مجمعالجزایر خیالبافیها» است. او در این نامه نوشته است: «پیشنهاد میکنم اکنون که وزیر امور خارجه امریکا درخواست مذاکره با ایران کرده است، وزارت امور خارجه اعلام کند در صورتی که امریکا الزام غنیسازی صفر را کنار بگذارد و تضمین بدهد که مجددا حمله نمیکند و متعهد به پرداخت خسارت حمله اخیر شود، با توجه به درخواست قبلی ترامپ برای مذاکره با رییسجمهور ایران، رییسجمهور پزشکیان آماده مذاکره با ترامپ در کشور ثالث یا در سفر ایشان به نیویورک در سازمان ملل است.»
جالب است این تفکر ادامه همان منطقی است که در دهه ۹۰ عنوان میکرد که اگر روحانی با رئیسجمهور آمریکا دیدار کند تحریمها برداشته خواهد شد! در صورتی که علیرغم تعهدات و امتیازات داده شده در برجام، آمریکای ترامپ از برجام خارج شد و ایران را تحت فشار حداکثری قرار داد. در این دوره از مذاکرات هم که دیگر سگ قلاده دریده اش در ابتدا و خود در میانه جنگ به ایران حمله کرد. حال معلوم نیست که حتی اگر بر فرض آمریکا خواهان مذاکره با ایران باشد چرا باید تضمین و امتیازی به ایران بدهد؟ آیا این جز خیالبافی و رویانویسی است؟
علی مطهری برای اعتبارسازی پیشنهاد خود ، آن را به مذاکره پیامبر با ابوسفیان در ماجرای فتح مکه تشبیه کرده بدون آنکه از خود بپرسد وجه شبه مسئله ایران و آمریکا با آن ماجرا کجاست! حتی به دست برتر پیامبر در محاصره مکه که باعث کرنش ابوسفیان شد هم توجهی نکرده و از آنجا که یک مذاکرهای رقم خورده، هر گردی را گردو تصور کرده است! معلوم نیست پس از بارها عهدشکنی آمریکاییها از ماجرای گروگانها در لبنان1982 گرفته تا همین مذاکرات چندماه قبل که با حمله آمریکا و اسرائیل بر باد رفت، کی قرار است برای سیاسیون ایرانی درسی را حاصل کند تا دست از تفکرات شبهایدئولوژیک خود که همهچیز را در مذاکره با آمریکا خلاصه میکنند، بردارند. به واقع هر دریایی ساحلی دارد جز دریای رومانتیسیسم اصلاحطلبان!
در تفکر اصلاحطلبانی همانند بهزاد نبوی، سازش با غرب و مشخصا با آمریکا درمان همه دردهاست. چه این درد یک سرماخوردگی ساده باشد و چه یک سرطان صعبالعلاج، نسخه واحد و البته سادهبینانه مذاکره و سازش همه چیز را حل میکند. بهزادنبوی که در آذرماه سال قبل گفته بود: «سیاست ایران برای تنش زدایی با امریکا و مذاکره با اروپا بسیار مثبت است و نقشه نتانیاهو برای شکل دادن به جنگ میان ایران و امریکا را [میتواند]خنثی کند»، اخیرا در گفتگو با روزنامه اعتماد به مدیر مسئولی الیاس حضرتی اظهارداشته است: «برای رفع این مشکلات مهمترین راهبرد، همانی است که در همه گفتوگوهای قبلی بر آن تاکید میکنم و آن تجدیدنظر در سیاستهای خارجی کشور است. از این طریق است که میتوانیم مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم را هم حل کرده و در مسیر تنشزدایی و رشد گام برداریم.»
در واقع او که خواهان مذاکره با آمریکاست گمان میکند که این سیاست میتواند همه چیز را حل کند؛ نقشه نتانیاهو و اسرائیل که در جنگ اخیر با ترامپ و آمریکا هماهنگی کامل داشت را برهم بزند. مشکلات اقتصادی و معیشتی را حل کند و نهایتا منجر به رشد و توسعه شود! انتزاعیاتی که هیچ نسبتی با عالم واقع ندارد و تنها کارکرد آن در دعواهای بیثمر سیاست داخلی است.
وی همچنین می گوید: «به نظر من مذاکره با امریکا قبل از جنگ ۱۲روزه منطقی بود و تلاش برای گفتوگو با امریکا در آینده هم عاقلانه است. مذاکره با اروپا هم باید ادامه یابد. در عین حال باید مراقب باشیم که مکانیسم ماشه به کشورمان تحمیل نشود. اینها همگی به ضرر کشور و مردم ماست.»
او که مکانیسم ماشه را به ضرر کشور و مردم میداند، اذعان نمیکند که این موضوع امری بیسابقه در حقوق بینالملل بوده و البته محصول «حماسه برجام» است! بهزاد نبوی همچنان که ریشههای جنگ ۱۲ روزه را علیرغم آنکه اسرائیل به ایران حمله کرد و نه برعکس، در سیاستهای بلندمدت ایران میداند، معتقد است که ایران باید با اروپا مذاکره کند تا مبادا آنها مکانیسم ماشه را فعال کنند. حال آنکه اروپاییها ده روز قبل قدم اول ماجرا را برداشتهاند! او همچنین مذاکره با آمریکا را «عاقلانه» توصیف میکند در صورتی که اساسا معلوم نیست چه حاصلی خواهد داشت که شایسته این توصیف باشد!
اگرچه حتی در وسط جنگ با توییت ترامپ که از «تسلیم بیقید و شرط» سخن گفته بود نیت آمریکاییها بر خیل عظیمی از مردم ایران آشکار شده، اما هنوز که هنوز است عشق یک طرفه به مذاکره با آمریکا مانع از آن میشود که عدهای واقعیت را مشاهده کنند. آمریکایی که هم از حیث لجستیک و پشتیبانی و هم از حیث نظامی حامی اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه بود هیچگاه امتیازی که ایران را منتفع کند نخواهد داد. با این حال باز هم عدهای به جای آنکه منافع ملی را ستاره راهنمای سیاست خارجی بدانند و توسعه روابط با چین، روسیه، پاکستان و کشورهایی که علیه ایران قرار نگرفتهاند را در اولویت قرار دهند بازهم دم از مذاکره با آمریکا میزنند. در صورتی که حتی برای مذاکره نیز هیچ ایدهای جز امتیازدهی و تعلیق غنیسازی و... ندارند و مشخص نیست که این ایدهها چگونه میتواند منافع و امنیت ملی ایران را تامین کند؟
******
دو وزیر پزشکیان بر لبه تیغ
روزنامه جوان نوشت:
گرانی کالاهای اساسی و تداوم بیبرقیها صدای نمایندگان مجلس را درآورده است. روز گذشته بخش زیادی از ساعات نشست علنی در صحن به این مسائل اختصاص یافت. نمایندگان مجلس معتقدند باوجود اختصاص ارز یارانهای، بازار کالاهای اساسی نباید اینچنین افسارگسیخته رها شود، اشاره آنها بیش از همه به گرانیهای بیضابطه مرغ بود. محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس قیمت مرغ را نشانه ناکارآمدی مدیریت دانست و نمایندگان نیز نسبت به بیاثری سیاست کالابرگ با تورم اخیر در کالاهای اساسی انتقاد کردند. در کنار هشدارها به ناکارآمدی وزیر جهاد کشاورزی، انتقادها به وزیر نیرو نیز در مجلس افزایش یافته و رفت و آمد این دو وزیر به بهارستان و توضیحاتشان به نمایندگان نیز نتوانسته است آنها را قانع و نگرانیها را برطرف کند.
مکانیسم ماشه نقل محافل شده، اما بیش از هر تحریم خارجی، ناکارآمدی در مدیریت است که شرایط معیشتی را برای مردم و تولیدکنندگان سخت و این سؤال را در اذهان عمومی ایجاد کرده که اگر قرار است، مسئولیت ناکارآمدی را همواره به دوش مدیران قبلی بیندازیم، پس تکلیف این همه برنامههای چندصد صفحهای وزرا در جلسات رأی اعتماد در مجلس چه میشود. بسیاری معتقدند مشکلات قائل به شخص نیست و زنجیرهای از ناکارآمدیها به تشدید مسائل اقتصادی که حالا مهمترین آن تورم و خاموشی است منجر شده، اما این مسائل نفیکننده سوءمدیریت اقتصادی و به ویژه گرانی خوراکیها و مشکلات ناشی از خاموشیها بر تولید نیست، این موضوع روز گذشته مورد توجه رئیس مجلس شورای اسلامی قرار گرفت.
ناهماهنگی میان دستگاههای مسئول، نظارت ناکافی بر زنجیره تأمین و گسترش واسطهگری و احتکار نهادهها، تولیدکنندگان را در تنگنا قرار داده و هزینهها را به مردم منتقل کرده است، حتی کاهش احتمالی قیمت مرغ به ۱۲۰هزار تومان، گرچه گامی رو به جلو است، اما نمیتواند فشار معیشتی را برای خانوادههایی که بخش عمده درآمدشان صرف خرید مواد غذایی میشود، بهطور کامل رفع کند. این وضعیت نشان میدهد مشکل، صرفاً در سیاستگذاری نیست بلکه در اجرای ناقص و مدیریت ضعیف این سیاستهاست.
این روزها در راهروهای مجلس خبر استیضاح برخی از وزرای دولت شنیده میشود که نام عباس علیآبادی، وزیر نیرو و غلامرضا نوری قزلجه، وزیر کشاورزی بیش از دیگر وزرا مطرح است.



