درشت مقابل درشتگو
روزنامه جوان نوشت:
گفتوگوی نسبتاً مفصل عباس عراقچی با جواد موگویی، با واکنش دونالد ترامپ روبهرور شد. چهلوهفتمین رئیسجمهور امریکا که گرایش خاصی به لفاظی، شخصیسازی و حیثیتی کردن سیاست خارجی مقابل دیگران دارد، در یک کنفرانس خبری با کییر استارمر، نخستوزیر بریتانیا، در آفوردبیری (اسکاتلند)، تهدید کرد که اگر ایران تلاش کند برنامه هستهای خود را از سر بگیرد، ایالات متحده دوباره و فوراً حمله نظامی خواهد کرد. ترامپ گفت: «ایران سیگنالهای بسیار بد، سیگنالهای بسیار زنندهای ارسال میکند.آنها نباید این کار را انجام دهند. ما توانمندیهای هستهای آنها را از بین بردیم. آنها میتوانند دوباره شروع کنند. اگر این کار را بکنند، سریعتر از آنکه بتوانید انگشتتان را تکان دهید، آن را نابود خواهیم کرد. آنها هنوز درباره غنیسازی صحبت میکنند. چه کسی چنین کاری میکند؟ چقدر میتوانی احمق باشی که چنین چیزی بگویی؟» وی همچنین به مصاحبه اخیر عراقچی حمله کرد و گفت که وزیر خارجه ایران حرفهایی زده که «نباید میزد.»
معلوم نیست اشاره ترامپ به کدام بخش از صحبتهای عراقچی است. در حالی که حدس و گمانها میگویند اصرار عراقچی بر تداوم غنیسازی باعث واکنش ترامپ شده، به نظر میرسد واکنش ترامپ بیشتر متوجه بخشهایی از گفتوگوی عراقچی است که به تهدید اسرائیل به حمله مجدد در روز توقف جنگ ۱۲ روزه اشاره کرده و گفته که: «اگر اقدامی کنند ما بلافاصله و شدیدتر از گذشته پاسخ میدهیم و ایران لبنان نیست یعنی کاری را که در لبنان کردند، نمیتوانند اینجا تکرار کنند. دیدید که ترامپ بعدش توئیت زد خلبانان برگردند و جلوی اسرائیل را گرفت و مشخص شد و دلیل دیگری بود که از اول همه چیز با هماهنگی امریکاییها بوده است.»
عراقچی که به نظر میرسد در ماههای اخیر، عامدانه از لفاظی شخصی و دو به دو با ترامپ خودداری کرده، همچنان از خطاب قرار دادن ترامپ خودداری کرده ولی در واکنشی کمسابقه در یک رشته توئیت در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «اگر تجاوز تکرار شود، واکنشی قاطعتر نشان خواهیم داد؛ واکنشی که دیگر امکان لاپوشانی آن وجود نخواهد داشت.» عراقچی در بخشهایی از توئیتهای خودش که به مانند خود ترامپ از «حروف درشت» در آنها استفاده کرده، به او گوشزد کرد که «تأسیسات هستهای ایران آسیب دیده، ولی اراده ایران آسیب ندیده است. عراقچی در پیام خود ایران را کشوری با ۷ هزار سال تمدن و فرهنگی غنی معرفی کرد که هرگز به زبان تهدید و ارعاب پاسخ نمیدهد و تنها به احترام واکنش نشان میدهد. او گفته که ایران دقیقاً میداند که در تهاجم امریکا و اسرائیل چه ضرباتی خورده و چه ضرباتی به آنها وارد کرده است.»
وی با اشاره به بمباران غیرقانونی تأسیسات هستهای ایران، تأکید کرد که گزینه نظامی ناکارآمد است و دیگر نمیتواند به راهحلی برای مسائل هستهای تبدیل شود. او ضمن باز گذاشتن در برای مذاکره، هشدار داد: «اگر این تجاوز تکرار شود، واکنشی نشان خواهیم داد که دیگر امکان لاپوشانی کردنش نیست.» وزیر خارجه با اشاره به حق غنیسازی ایران نوشته است: «بیشتر از یک میلیون ایرانی به رادیوایزوتوپهای پزشکی که با غنیسازی ۲۰ درصدی تولید میشوند نیاز دارند. بمباران نظامی کارآمد نیست و همه باید بدانند که ما فناوری هستهای را نخریدیم؛ با خون، عرق و اشک آن را ساختهایم.»
رشته توئیتهای عراقچی حامل این هشدار است که ایران زیر فشارهای نظامی یا تهدیدهای لفظی از غنیسازی عقبنشینی نخواهد کرد، به خصوص که او در مراسم دیروز حسینیه امام خمینی (ره) نیز گفت که «برای مذاکرات هنوز چیز خاصی تنظیم نشده است.» او گفته که «در هر صحنهای از جمله صحنه مذاکرات که حاضر بشویم، هدف ما دفاع از خون شهدا و دفاع از آرمانی است که شهدا به خاطرش شهید شدند.» تغییرات لفظی عراقچی در حالی که در تهران، اغلب از او به عنوان یک دیپلمات محافظهکار حامی مصالحه یاد میشود، تقریباً تکرار روشهایی است که ترامپ در برخورد با کشورهای دیگر بهکار میگیرد. ترامپ طی هفت ماهی که به کاخ سفید برگشته، بارها در توئیتهای خود از حروف درشت (کپیتال لتر) برای بیان تهدیدات و هشدارها علیه ایران استفاده کرده، روشی که در مورد کشورهای دیگر نیز به کار میبرد. هرچند نمیتوان تعداد دقیق توئیتهایی را که ترامپ در هفت ماه اخیر علیه ایران با حروف بزرگ نوشته، مشخص کرد، اما استفاده او از این نوع نگارش برای بیان جدیت است.
******
حواشی دردسرساز خانم معاون برای آقای وزیر
روزنامه وطنامروز نوشت:
صبح روز هفتم مردادماه ۱۴۰۴، سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت چهاردهم، در قالب سهشنبههای نظارتی مجلس به صحن پارلمان دعوت شد تا به سوال ۳۷ نماینده درباره چند مساله پاسخ بدهد؛ مسائلی که در کانون آنها عملکرد معاون هنری این وزارتخانه، خانم نادره رضایی قرار داشت. محور این سوال درباره عملکرد وزیر و عدم اجرای قانون و برنامه هفتم توسعه و انتصابات سیاسی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مانند انتصاب نادره رضایی، معاون هنری وزیر ارشاد و عملکرد وی مبنی بر انجام ندادن وظایف این معاونت در حوزه موسیقی، هنر و برخی دیگر از انتصابات بود. نمایندگان مجلس البته پیش تر انتقادات خود از عملکرد نادره رضایی را به وزیر منتقل کرده بودند اما پس از مشخص شدن بیتفاوتی وزیر نسبت به عملکرد معاون هنریاش، حالا او را به صحن مجلس کشاندند و به صالحی کارت زرد دادند.
عملکرد نادره رضایی در مدتزمان فعالیت به عنوان معاون هنری وزیر ارشاد همواره باعث ایجاد یکسری حواشی شده است؛ حواشیای که عمدتا بیتفاوتی نسبت به ملاحظات شرعی و اخلاقی را در رفتار و تصمیمات او نمودار کرده است، بویژه اصرار بر انتصاب افرادی که اساسا علیه حجاب اقدام کرده و میکنند. موضوع دیگر مربوط به عدم تجربه و فقدان سابقه لازم برای تصدی سمت معاونت وزارت ارشاد است. خانم رضایی قبل از قرار گرفتنش در جایگاه معاونت هنری ارشاد، مشاور اجتماعی رئیس هلالاحمر بوده، در مرکز اسناد بانک کارآفرین ریاست کرده، در هیات مدیره شرکت لیزینگ خودرو غدیر حضور داشته، عضو کارگروه ایدهپردازی در معاونت زنان ریاستجمهوری بوده، در پارک فناوری دانشگاه تهران مدیر اجرایی بوده، مدیر انتشارات علمی-فرهنگی شده، شرکت خصوصی طبخ غذا که طرف قرارداد با سازمانهای دولتی بوده را هم داشته و حالا در دولت چهاردهم معاون هنری وزارت ارشاد شده است.
به اعتقاد کارشناسان این سوابق و فقدان تجربه و تخصص لازم برای جایگاه حساس و مهم معاونت هنری وزارت ارشاد بسیار مخرب و نگرانکننده است. با توجه به حساسیتهای موجود درباره این حوزه، نقش و تاثیر آن در مقوله تربیت و از همه مهمتر سرمایهگذاریهای دشمن در این حوزه برای مخدوش کردن مبانی فکری و عقیدتی جامعه، حضور یک فرد متخصص، باتجربه و معتقد به مبانی فرهنگی ملی و دینی در این جایگاه ضروری است؛ ویژگیهایی که خانم رضایی نهتنها از آن بیبهره است، بلکه عملکرد او نشان میدهد نسبت به برخی مبانی مهم نیز مواضع متفاوت دارد.
******
پاسخی تاریخی به توهمات دشمنان
روزنامه خراسان نوشت:
حضور و سخنرانی غیرمترقبه حضرت آیتا... العظمی خامنهای در مراسم بزرگداشت شهدای جنگ تحمیلی ۱۲روزه و ایراد سخنرانی ایستاده در حسینیه امام خمینی(ره)، در شرایطی که برنامههای عمومی معظمله در فصل تابستان عموماً محدود به دیدارهای ضروری است، پیامی راهبردی به ملت ایران و جهان مخابره کرد. این اقدام نمادین که همزمان با نمایش اقتدار نظامی کشور در عملیات اخیر صورت گرفت، سه محور کلیدی را تبیین کرد: شکست پروژه «اختلال در اراده ملی»، امیدآفرینی مبتنی بر دستاوردهای عینی و افشای ماهیت واقعی دشمنی استکبار جهانی.
دشمن با توهم تأثیرگذاری عملیات اخیر خود، انتظار بروز نشانههایی از انفعال و تغییر در روال طبیعی فعالیتهای رهبری و نظام را داشت؛ حال آن که حضور پرشکوه مردم از اقشار گوناگون در کنار تصویر ایستادگی رهبر انقلاب، سناریوی طراحی شده برای ایجاد خلل در اراده ملی را به کلی باطل کرد. این صحنه تاریخی که حضور چهرههای متنوع فکری و سیاسی را در زیر سقف واحد حسینیه امام خمینی(ره) به تصویر کشید، مؤید استحکام بیبدیل پیوند رهبر و ملت است.
مضمون امیدبخش بیانات، با استناد به تجربه تاریخی جنگ تحمیلی به مثابه نماد «دست پر» شدن نظام اسلامی، ترسیمکننده افقی روشن برای آینده بود. تأکید بر دستاوردهای ملموس در سه عرصه «پشتوانه مردمی»، «توان دفاعی» و «پیشرفت دانشی» – از حضور میلیونی مردم در عرصههای مختلف تا دستیابی به فناوریهای راهبردی موشکی، پهپادی و هستهای – گواهی بر ناکارآمدی تمامی تلاشهای دشمن برای متوقف ساختن مسیر انقلاب اسلامی است.
رهبری معظم با صراحت تمام، علت اصلی خصومت غرب را نه مسائل سیاسی یا اقتصادی، بلکه رویارویی با هویت دینی و علمی ملت ایران برشمردند. مصادیق عینی این رویارویی را میتوان در ترور دانشمندان هستهای، تحریم مراکز علمی و جنگ روانی علیه گفتمان مقاومت مشاهده کرد. بهانهتراشیهای مدعیان حقوق بشر در مواجهه با این واقعیات، تنها پردهپوشی برای ترس از طلوع تمدن نوین اسلامی است.
پیام نهفته در قامت ایستاده رهبر انقلاب و دریای جمعیت حاضر در حسینیه امام، پاسخی عملی به تمامی توطئههاست: ملتی که در جنگ تحمیلی «دست پر» ظاهر شد، در میدان تحریم به خودکفایی رسید و امروز در سختترین شرایط با حضور یکپارچه خود در کنار رهبری، صحنهگردانی دشمن را به سخره گرفته است. این صحنه، تجلی عینی امیدآفرینی در سختترین شرایط و تأییدی بر توقفناپذیری انقلاب اسلامی است.
******
چشمان موساد و سیا را کور کنید
روزنامه کیهان نوشت:
۱- در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران بارها بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای خود تأکید کرده و حتی فتوای رهبر معظم انقلاب را بهعنوان سندی شرعی و رسمی برای حرام بودن تولید سلاح هستهای پیش چشم جهانیان گذاشته است، باز هم آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تکرار سناریوهای نخنمای قدیمی ادامه میدهد. گزارشهای بیپایه و جنجالآفرینیهای سیاسی که همواره خوراک تبلیغاتی آمریکا، رژیم صهیونیستی و تروئیکای اروپا را فراهم کرده است.
۲- جناب آقای «اسماعیل بقائی» سخنگوی محترم وزارت امور خارجه در بخشی از نشست خبری هفتگی با خبرنگاران اظهار داشت: «ما کماکان طرف موافقتنامههای پادمان هستیم و قرار است شیوهنامه جدید با آژانس تعریف کنیم، با توجه به مصوبه مجلس ببینیم که چگونه میتوانیم همکاریها را ادامه دهیم و ظرف دو هفته آینده یکی از مقامات آژانس به ایران سفر میکند.»
۳- قطعا وزارت امور خارجه و مجموعه دولت، درخصوص همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی بنابر قانون مصوب مجلس عمل خواهند کرد و درباره آن تردیدی نیست. اما مسئله اصلی و البته نگرانکننده، کارنامه سیاه آژانس در موضوع هستهای ایران است. این کارنامه فضاحتبار میطلبد که روند تعاملات با آژانس همراه با بیشترین احتیاط و نگاهی کاملاً بدبینانه انجام شود.
در حقیقت، آنچه در این میان نگرانکننده است، نه تصمیم دولت برای همکاری با آژانس، بلکه سابقه سیاه و غیرقابل اعتماد این نهاد است؛ نهادی که بهجای ایفای نقش بیطرفانه و فنی، بارها به ابزار جاسوسی و عملیات روانی علیه کشورمان تبدیل شده است. تردیدی نیست که آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر اساس اساسنامهاش موظف به پایش فعالیتهای هستهای کشورها در چارچوب توافقات پادمانی است. اما تجربه ایران در دو دهه اخیر، نشان میدهد که این پایشها از مسیر اصلی خود منحرف شده و به بستری برای جمعآوری اطلاعات امنیتی و علمی بدل شدهاند.
۴- آنچه بیش از همه مشهود است، این است که آژانس از یک نهاد نظارتی فنی، به نهادی امنیتی-تبلیغاتی علیه ایران تبدیل شده است. گروسی نه تنها چشم بر زرادخانه اتمی اسرائیل بسته، بلکه با ارائه گزارشهای ناقص، جهتدار و بدون مدرک مستدل، همدست غرب در فشار بر ایران شده است. به عنوان نمونه، گزارش اخیر آژانس در خرداد ماه، که ایران را بدون سند متهم به «فعالیت هستهای مشکوک در دهه ۲۰۰۰» کرد، مستقیماً بهانه حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران را فراهم کرد.
۵- در سایه تجربههای تلخ دو دهه اخیر، اکنون دیگر برای هیچکس تردیدی باقی نمانده که آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بهجای ایفای نقش بیطرفانه و تخصصی، به ابزاری در خدمت پروژههای اطلاعاتی و فشار سیاسی غرب بدل شده است. نفوذ عناصر امنیتی، گزارشهای مغرضانه، جاسوسی در پوشش بازرسی و انتقال اطلاعات حساس به دشمنان ملت ایران، تنها بخشی از واقعیت تاریک این نهاد است.
۶- به موجب قانون «الزام دولت به تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی» که مصوب مجلس شورای اسلامی در سال ۱۴۰۴ است، دولت مکلف است هرگونه همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را بر اساس معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای و پادمان مبتنی بر آن، تا حصول تضمین امنیت تأسیسات هستهای ایران به حالت تعلیق درآورد. وقتی آژانس عملاً نقش چشمان آمریکا و رژیم صهیونیستی را ایفا میکند، ایران هم باید عزم خود را جزم کرده و چشمان موساد و سیا را کور کند.
******
رشیدپور و تلاش برای دیدهشدن
روزنامه فرهیختگان نوشت:
حدود ۹ سال قبل و در پاییز ۹۴، رضا رشیدپور، یک هفته قبل از گفتوگوی مشهورش با سحر قریشی، گفتوگوی جنجالی دیگری داشت. مصاحبهای با الهام چرخنده؛ اولین گفتوگویی که چرخنده پس از تغییر حجابش انجام داد. در همان 20 دقیقه ابتدایی گفتوگوست که رشیدپور یک سؤال کوتاه از چرخنده میپرسد: «مردم به خاطر کارهای شما دچار شَک شدهاند یا شوک؟» رشیدپور چند ماه پس از آن سلسلهگفتوگوهای «دید در شب»، به دوران اوج حرفهای خود رسید و «حالا خورشید» را اجرا کرد؛ حدود دو سال. میشود گفت حالا خورشید در آن دوران، مهمترین برنامه صبحگاهی تاریخ تلویزیون بود. از جایی به بعد، میانه رشیدپور و تلویزیون شکرآب میشود. با این حال، سال ۹۷ او به عنوان یکی از چهار مجری برتر تلویزیون در کنار احسان علیخانی، محمد دلاوری و رامبد جوان قرار میگیرد.
رشیدپور بعد از حالا خورشید دیگر رشیدپور سابق نشد. سال ۱۳۹۹ «سیم آخر» را به راه انداخت، اما هیچ چیز مثل سابق نشد. رشیدپور افول کرد و انگار همه منتظر بودند با یک برنامه دیگر بتواند کارنامه کاری خودش را احیا کند. کار رشیدپور و تلویزیون هم به جاهای باریک کشیده شد. از سال ۱۴۰۰ تا پس از جنگ 12روزه، رشیدپور تغییر چهره داد. او گمان میکرد باید تصویری جدید از خود بسازد؛ تصویری که همراه با تغییرات نسلی باشد. با این حال، هنوز عدهای رشیدپور را به عنوان یک مجری توانمند و یکی از صاحبسبکها به شمار میآوردند. با همه این احوالات، این اتفاقات را بگذارید کنار فعالیتهای چند وقت اخیر رشیدپور. حالا وقت آن است که از او بپرسیم «مردم به خاطر کارهای شما دچار شَک شدهاند یا شوک؟»
رشیدپور پیش از جنگ، آخرین گفتوگوی رودررویش را با عایشهگل جوشکن میگیرد، به این امید که بتواند برنامهای را در یوتیوب بالا بیاورد. با این حال، تداومی در کار نیست و همه چیز دوباره متوقف میشود. به موازات این اتفاقات، رشیدپور خودش را بدل به چهرهای توییتری میکند. چهره توییتری رشیدپور، مواضع بحثبرانگیزی میگیرد و خودش را در میانه اخبار نگه میدارد. رشیدپور تمام بسترهای رسانهای را برای باقی ماندن امتحان کرده، اما آنچه از او خاطره ساخته، تلویزیون است و آنچه او را نگه داشته، توییتر.
جنگ اتفاق میافتد. او در توییتر اعلام میکند میخواهد به تلویزیون بازگردد و برنامهای اجرا کند. همهچیز برای اجرا آماده میشود. این معاملهای برد-برد برای رشیدپور و تلویزیون است؛ هم چهره رشیدپور احیا میشود و هم تلویزیون میتواند در میانه جنگ، برنامهای پربیننده داشته باشد. در لحظات آخر، همهچیز به هم میخورد. رشیدپور فعالیتش را به پلتفرم میبرد تا حضور در نمایش خانگی را هم به کارنامهاش اضافه کند. اولین برنامه مربوط به جنگِ نمایش خانگی با حضور رشیدپور به راه میافتد. تکههایی از برنامه در شبکههای مجازی وایرال میشود. او شدیداً به اینترنشنال، رجوی و پهلوی میتازد. همین اقدامات باعث میشود نام رشیدپور به عنوان یکی از هنرمندان تولیدکننده در ایام جنگ گنجانده شود. با این حال، برنامه رشیدپور یعنی «شرایط خاص» قرار نیست خیلی ادامه داشته باشد. شرایط خاص با ۵ قسمت تمام میشود. حالا رشیدپور میماند و فعالیتهای توییتری.
رشیدپور دوباره همان نقاب بحثبرانگیز بودن را ادامه میدهد. از طرفی میگوید میخواهم با ترامپ گفتوگو کنم و در توییتی دیگر، موضعگیریهای سیاسی مبهم و فاقد موضوعیت دارد. رشیدپور تمام تلاشش را برای موضعگیریهای تند میکند و سعی میکند روی دور بماند. حالا آن مجری موفق سال ۹۷ به یک بلاگر تبدیل شده است. حالا چهره مطرح روزهای گذشته تلویزیون، کنار شرکتکنندگان برنامه ترکیهای میایستد و با آنها عکس دستهجمعی میگیرد؛ مسابقهای که بهطور مشخص به جنگ با خطوط قرمز عرفی جامعه رفته.
رشیدپور که تا دیروز مدافعِ عرف اجتماعی و همبستگی ملی بود، حالا گمان میکند در شرایط فعلی باید پا را فراتر بگذارد و خطوط دیگری را رد کند تا دیده شود. چهرهای که تا دیروز به عنوان یکی از مبتکران حوزه اجرا به حساب میآمد و به گفتوگوهای چالشیاش معروف بود، خودش به چالش افتاده و باید پاسخگوی این سؤال باشد که «مردم به خاطر کارهای شما دچار شَک شدهاند یا شوک؟» رشیدپوری که همان ابتدای جنگ، روی میآورد به کنش جهادی و برای مردم وارد میدان میشود و از مواضع کشور دفاع میکند، حالا با شخصیتهای ترکیهای عشق ابدی در یک قاب قرار میگیرد. مردم باید در شوک این قاب عکس بمانند یا باید شَکِ در نیتهای رشیدپور را نتیجه بگیرند؟
کسی که درباره گفتمانسازی همبستگی ملی صحبت میکند باید بداند که همبستگی هم وجه سلبی دارد و هم وجه ایجابی. اینکه رشیدپور بخواهد صرفاً بهخاطر تعداد بازدیدکنندگان فلان برنامه یوتیوبی، با تصویری خودش را به آنها نزدیک نشان بدهد، درست در نقطه مقابل همبستگی ایرانی است. لازمه گفتمانسازی از ملیت، فهم عمیق ارزشهای آن جامعه است. وقتی او کنار نمایندگان ضدفرهنگ در جامعه ایرانی قرار میگیرد، هم درست در مقابل آن گفتمان ایستاده است و هم امیدهایش در بازگشت به رسانههای اصلی از دست میدهد. از طرفی، راه را هم باز میکند برای آنانی که چندان دل خوشی از همبستگی ملی در جامعه ایران ندارند و دنبال بهانهای هستند تا انسجام رقمخورده میان مردم را دچار استحاله نشان دهند.
******
ای کاش رئیسجمهور به دریافت گزارش اقدام میکرد
سایت تابناک نوشت:
درحالی که سال هاست تکمیل کریدور بین المللی شمال به جنوب (INSTC) در عدم پیگیری مسئولان و رفع نشدن چالش ها درجا می زند، خبر می رسد که رئیس جمهور در بازدید سرزده از وزارت راه و شهرسازی نسبت به تکمیل این کریدور تاکید می کند؛ این درحالی است که از رئیس جمهور انتظار می رفت به جای تعریف و تمجید از وزارت خانه ای که از یک سال پیش تاکنون هیچ عملکرد قابل دفاعی در اجرای این کریدور نداشته است، حداقل نسبت به دریافت گزارش عملکرد از این وزارتخانه اقدام می کرد.
روز گذشته رئیس جمهور در بازدید سرزده از وزارت راه و شهرسازی درخصوص وضعیت تکمیل کریدور شمال به جنوب گفت: «اگر کریدور شمال- جنوب تکمیل شود غوغا میشود، بنابراین اگر بتوانیم با روشهایی حمل و نقلی که میتواند بین ما ازبکستان، ترکمنستان، روسیه و آذربایجان ارتباط ایجاد کند غوغا میشود و با این کار دیگر نمیتوانند ما را تحریم کنند.» استفاده از واژههای کلی مانند «غوغا» بدون ارائه جزئیات و برنامههای عملیاتی، بیشتر شبیه وعدهای بزرگ یا غیرواقعبینانهای است که فقط انتظارات را بالا میبرد، در حالی که تکمیل پروژه با چالشهای پیچیده تری روبه روست که وظیفه وزارت راه و دولت حل این موارد است نه نادیده گرفتن آنها. این نقد به اظهارات رئیس جمهور وارد است که بهتر بود پزشکیان به جای تأکید بر پتانسیلها، از وزارت راه و شهرسازی گزارش دقیق عملکرد یک ساله در مورد این کریدور که شامل پیشرفتهای فیزیکی، میزان جذب سرمایه، رفع موانع و زمانبندی مشخص برای تکمیل بخشهای باقیمانده است را مطالبه میکرد.
ازسویی دیگر، اگرچه کریدور شمال به جنوب میتواند به کاهش اثرات تحریمها و ایجاد مسیرهای جایگزین برای تجارت کمک کند، اما بعید است که به تنهایی بتواند تحریمها را بیاثر کند؛ چراکه تحریمها ابعاد گستردهای مانند بخشهای مالی، نفتی، بانکی و فناوری دارد و صرفا یک مسیر ترانزیتی، هرچند مهم، نمیتواند تمام این ابعاد را پوشش دهد. کریدور بینالمللی شمال به جنوب (INSTC) یک پروژه حملونقل چندوجهی (ریلی، جادهای و دریایی) به طول ۷۲۰۰ کیلومتر است که هدف آن اتصال هند و روسیه از طریق ایران و آذربایجان است که این کریدور در سال ۲۰۰۰ میلادی (نزدیک به ۲۵ سال) با توافق سه کشور ایران، روسیه و هند آغاز شد اما تکمیل آن با چالشهای متعددی روبه رو بود؛ بنابراین سالها است که به طول انجامیده و هنوز به طور کامل عملیاتی نشده است.
ازسویی دیگر، برخی از بخشهای این کریدور مانند خط آهن رشت - آستارا که نیاز به مهندسی و ساخت و ساز تخصصی و امری زمانبر و پرهزینه است؛ این درحالی است برخی موانع زیرساختی مانند نیاز به توسعه زیرساختهای بندری، گمرکی و لجستیکی مانند عدم اتصال کامل بندر چابهار به شبکه ریلی کشور وجود دارد و نتیجه آنکه این عوامل دست به دست هم داده تا پروژه کریدور شمال به جنوب، با وجود اهمیت استراتژیک و اقتصادی، اما پس از سالها عملیاتی نشود. این کریدور بیش از دو دهه است که مطرح است و وعدههای زیادی در مورد تکمیل آن داده شده است و تکرار وعده ها بدون ارائه رویکرد جدید و عملی نتیجهای جز تکرار مکررات و عدم جدیت کافی در حل مشکلات ندارد.
بازدید سرزده رئیس جمهور از وزارت راه و شهرسازی شاید درنگاه اول اهمیت کریدور شمال به جنوب را منعکس کند، اما فاقد رویکرد عملیاتی، زمانبندی مشخص و شفافیت در مورد چالشها و راهحلهای آن است و بیشتر جنبه تبلیغاتی یا بیان آرزو دارد تا یک برنامه اجرایی مشخص.
******
تبریک زیدآبادی به پزشکیان: بازگشت از تصمیم نادرست بسیار ارجمندتر از حتی تصمیم درست است
احمد زیدآبادی در کانال تلگرامی خود نوشت:
«آنکه به اشتباه خود اعتراف میکند و از آن بازمیگردد، در ادبیات دینی ما یعنی اهلِ انابه و توبه است. خداوند بازگشتکنندگان را دوست دارد. اما آنکه بر کار اشتباه اصرار ورزد، دلش سنگ و از رحمت خدا محروم میشود.
از این جهت، استرداد لایحهٔ مقابله با محتوای خلاف واقع در فضای مجازی از سوی دولت را باید به آقای دکتر پزشکیان و همکارانش تبریک گفت. باشد که مورد رحمت خداوند قرار گیرد و بر مشکلات غلبه کند.
به نظر من، بازگشت از تصمیم نادرست بسیار ارجمندتر از حتی تصمیم درست است!
تصمیم درست را حتی مستبدان هم ممکن است بگیرند، اما فرق آنان با اهل انابه و مشورت این است که نمیتوانند از تصمیم نادرست خود بازگردند.
از این رو تفاوت آدم مستبد و آزادمنش در این نیست که اولی همیشه تصمیمات غلط و دومی همواره تصمیمات درست میگیرد چون هر دو خواه ناخواه مخلوطی از تصمیمات غلط و درست میگیرند. فرقشان به واقع در این است که مستبد در تصمیم نادرست خود تردید نمیکند و راه بازگشت از آن را سد میکند، اما آزادمنش بر احتمال نادرستی تصمیم خود واقف است و به محض فهم و مشاهدهٔ آثار آن، تصمیمش را اصلاح میکند».



