واکنش چهرهها به درگذشت احمد توکلی
امروز، دکتر احمد توکلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در سن ۷۴ سالگی به دلیل بیماری دار فانی را وداع گفت. چهرههای مختلف در واکنش فوت دکتر توکلی واکنشهایی را داشته و پیامهای تسلیتی را صادر کردند.
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورایاسلامی در پیام تسلیت خود اظهار داشت: «درگذشت انقلابی متعهد و سیاستمدار پیشکسوت احمد توکلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و نماینده چهار دوره مجلسشورای اسلامی موجب تاسف و تاثر گردید. این شخصیت سرشناس از چهرههای مبارز دوران قیام برعلیه رژیم ستمشاهی و خدمتگزار خستگیناپذیر نظاماسلامی بود که در عرصههای مختلف و مناصب متعدد از جمله وزارت کار، ریاست مرکز پژوهشهای مجلس منشاء اثربخشی و خدمات شایان بود.
احمد توکلی در جایگاه یک چهرهسیاسی و رسانهای دلسوز همواره در بیان صریح و شفاف نظرات، مواضع انتقادی و نقد منصفانه در نزد همگان شناخته شده بود و توانست با پیریزی روزنامهنگاری مستقل و دغدغهمند در روشنگری افکارعمومی و آگاهیبخشی اجتماعی و همچنین تلفیق اخلاق و سیاست از احترام و مقبولیت در نزد همگان برخوردار شود».
غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوه قضاییه هم با صدور پیامی خاطرنشان کرد: «درگذشت مرحوم مغفور جناب آقای احمد توکلی، عضو فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام و از دولتمردان و نمایندگان پیشین مجلس که در زمره شخصیتهای انقلابی، خدوم و پرکار بود را به خانواده محترم و اقربای وی تسلیت میگویم. خدمت مخلصانه و بیشائبه در مسئولیتهای فراوان در طول سالیان متمادی، از آن مرحوم، شخصیتی کارآزموده و دغدغهمند ساخته بود. برای آن مرحوم رحمت و مغفرت الهی مسألت مینمایم».
حسن روحانی، رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم هم با تسلیت فوت توکلی اظهار داشت: «درگذشت جناب آقای دکتر احمد توکلی موجب تأسف و تأثر فراوان شد. اینجانب که سابقه سالها همکاری با ایشان در مجلس شورای اسلامی، شورای سرپرستی صداوسیما و مجمع تشخیص مصلحت نظام را داشتم، همواره شاهد صدق و صفا در گفتار و کردار، سلامت نفس و پاکدستی ایشان بودم. اینجانب با تسلیت به خانواده گرامی آقای دکتر توکلی، از درگاه خداوند متعال برای ایشان مغفرت و علو درجات و برای عموم بازماندگان صبر و سلامتی مسألت میکنم».
محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور هم بیان کرد: «درگذشت دکتر احمد توکلی، یار صدیق انقلاب، نماینده ادوار مجلس، عضو محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و از چهرههای پرتلاش عرصه عدالتخواهی، موجب تألم و تأثر فراوان شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی مرحوم دکتر توکلی همواره در عرصههای مختلف مدیریتی، تقنینی و رسانهای، با دغدغه عدالت اجتماعی، شفافیت و مبارزه با فساد، نقشآفرین و مؤثر بود. تلاشهای او در جهت ارتقا عدالت اقتصادی و پیگیری حقوق محرومان، برگ زرینی از کارنامه این مرد بزرگ است.
دکتر توکلی که در هسته اولیه شورای گفتوگوی ملی حضور داشت، با روحیهای نقاد، زبانی صریح و نگاهی مستقل، همواره در دفاع از منافع مردم و ارزشهای انقلاب اسلامی، بیملاحظه و شجاعانه سخن گفت و نوشت و با همه تفاوتهای فکری و سیاسی، از سوی همفکران و منتقدان، به صداقت و پاکدستی شناخته میشد».
******
پیام واضح پزشکیان به اصلاحطلبان
روزنامه جوان نوشت:
دیروز پیامی از رئیسجمهور در مجازی به بحث و نقد و تمجید و اعتراض رسید. دکتر پزشکیان نوشته بود: «در نشست امروز با اعضای جبهه اصلاحات ضمن شنیدن نظرات دوستان، به لزوم پرهیز از طرح مسائل تفرقهبرانگیز تأکید کردم.» میتوان حدس زد که اصلاحطلبان از او خواستههای سنتی خود را مطالبه کردهاند و حتی او را زیر فشار گذاشتهاند. آزادی زندانیان امنیتی (به گفته آنان سیاسی)، بازگشت برخی استادان بازنشسته به دانشگاه، تغییرات ماهیتی در برخی رویکردها یا شبیه این. یکی دو مورد این حدسیات از بازتاب سخنان رئیسجمهور در جلسه اصلاحطلبان مشخص است. اصلاحطلبان طیفی از درخواستها را همیشه مطرح کردهاند که برخی کاملاً شخصی یا مربوط به دسته و حزب سیاسی خودشان است، مثل آزادی فلان زندانی یا بازگشت فلان استاد به دانشگاه؛ و برخی درخواستهای آنان بسیار کلی و هویتی است مانند رفراندوم در فلان موضوع یا تغییرات قانون اساسی و در مواردی هم مصداقهایی دارند که نشان میدهد چه چیزهایی را مطالبه میکنند: حجاب و اینترنت!
حتی واکنش برخی اصلاحطلبان به پزشکیان که نوشتند «بعد از یک سال هنوز نتوانستی به وعده رفع فیلترینگ عمل کنی و حالا سخن از زمانبر بودن اصلاحات میگویی» یا واکنش محمدعلی ابطحی به جلسه پزشکیان و مطالبه همین اینترنت بهعنوان اصلیترین مطالبه مردم نشان میدهد خواستههای آنان در این جلسه چه چیزهایی میتواند بوده باشد. هرچه بوده احساس رئیسجمهور این است که طرح چنین سخنانی فعلاً تفرقهافکنانه است. شاید اگر پزشکیان میخواست با آنان صریحتر و اصولیتر حرف بزند، به آنان میگفت: کاسبان جنگ و انسجام ملی!
پس از جنگ ۱۲ روزه که سرمایه اجتماعی نظام به اوج رسید و همبستگی ملی تراز قابل توجهی از خود برجای گذاشت، برخی احزاب و گروههای سیاسی که عمدتاً ریشه در جریان اصلاحات دارند، کوشیدند با مصادره پایگاه اجتماعی نظام، اهداف گروهی و جناحی خود را دنبال کنند. آنها با این تصور حتی اقدام به صدور بیانیه کردند و از حاکمیت خواستند که برای حفظ سرمایه اجتماعی، دست به اصلاحات ساختاری بزند. حال آنکه سرمایه اجتماعی ایجاد شده ارتباطی به هیچ حزب و گروه سیاسی نداشته و مردم در دفاع از وطن و کشور علیه دشمن متحد شدند.
از پاسخ تلویحی رئیسجمهور در نشست با اعضای جبهه اصلاحات که روز گذشته در نهاد ریاست جمهوری برگزار شد، اینگونه بر میآید که آنها گویا باز هم مطالبات جناحی خود از جمله آزادی زندانیان امنیتی را مطرح کردهاند. پزشکیان در توئیتی پس از این نشست نوشته است: «در نشست امروز با اعضای جبهه اصلاحات ضمن شنیدن نظرات دوستان، به لزوم پرهیز از طرح مسائل تفرقهبرانگیز تأکید کردم. گفتم اصلاحات زمانبر است، آهسته، اما پیوسته پیش میرویم. پیشتر نیز در وزارت کشور گفتم احزاب باید تقویت شوند. با دیگر احزاب، سمنها و انجمنها نیز گفتوگو خواهیم کرد.»
******
مذاکره از موضع ضعف یا قوت؟
روزنامه کیهان نوشت:
چه بخواهیم و چه نخواهیم، دنیای امروز بر مدار «قدرت» میچرخد. اگر در چنین دنیایی، «قدرت» نداشته باشیم، کلاهمان پس معرکه است. اگر میبینید در قرن 21، چند کشور زورگو، مقابل دیدگان میلیاردها انسان، با ابزار «رژیم صهیونیستی» مثل آب خوردن در حال نسلکشی و کشتار 2 میلیون و 400 هزار نفر در باریکهای به نام غزه هستند، صرفا به خاطر ماهیت «تمدن وحشی غرب» و «شیطان صفتی» صهیونیزم جهانی نیست. آنها مست قدرتند. مسلح به فناوری و اقتصاد هستند و با همین ابزارهاست که قدرت را بازتولید میکنند. همین دیروز رسانهها اعلام کردند، انگلیس 51 میلیارد دلار دیگر در حوزه برنامه اتمیاش سرمایهگذاری میکند! سرمایهگذاری در چنین حوزههایی همزمان با فشار به سایر کشورها برای سرمایهگذاری نکردن در همان حوزهها، ادامه همان پروسه «تولید قدرت» از سوی صاحبان قدرت است. هیچ کس با عقبنشینی از علم و تکنولوژیهای نوین به قدرت نمیرسد!
سؤالها خیلی سادهاند: هدف از آن «مذاکره»ای که عدهای در کشور لحظهای از دهانشان نمیافتاد، و تنها راهحل برونرفت از مشکلات کشور را مذاکره «جار» زدند، آیا افزایش «مولفههای قدرت» ایران بود یا کاهش آن؟ آیا حریف با این مذاکرات میخواهد، تواناییهای هستهای و نظامی و دفاعی کشورمان را زیاد کند یا کم؟ آیا موضوع این مذاکرات، تواناییهای هستهای و موشکی ماست یا تواناییهای دشمن؟! آیا اصلا، نام روشی که دشمن در پیش گرفته، «مذاکره» است؟ اینکه وسط یک جنگ معتبر و تجربه شده، دشمن بگوید باید تواناییهای اتمی و موشکیات را منهدم کنی، متحدانت را ضعیف کنی، و نام آن را هم بگذارد «مذاکره برای حل اختلافات» و عدهای در کشور آن را به افکار عمومی به عنوان تنها راهحل برونرفت از مشکلات! تزریق کنند، دیوانگی هست یا نیست؟
«اقدام» و «عمل»، نتیجه «مشاهده» و «محاسبه» است. هرچه این اقدام بزرگتر و مهمتر، محاسبات بیشتر و پیچیدهتر. تجاوز 12روزه به کشورمان از سوی رژیم صهیونیستی و آمریکا، نتیجه یکسری محاسبات بود. آنها کدام کنشها و واکنشها، کدام اقدامات و صحبتها، کدام تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادیِ ما را دیدند، محاسبه کردند و تصمیم به حمله گرفتند؟! وقتی پس از تجاوز 12 روزه دشمن به کشور، به شهادت رساندن فرماندهان ارشد، به شهادت رساندن1100 هموطن، بمباران تاسیسات اتمی و تصریح دشمن به «رژیم چنج» و «ترور مقامات کشور» آن هم وسط مذاکره، کسانی بگویند بیایید مشکلاتمان را با مذاکره حل کنیم، چه پیامی برای دشمن مخابره میکنند؟ پیام ضعف یا قدرت؟
پاسخ خیلی روشن است. وقتی دشمن از مواضع ما، برداشت ضعف کند، چه محاسباتی میکند؟ اگر از این مواضع، پیام «ضعف» برداشت کند، چه میکند؟ همین که دشمن سیلی خورد و برای آتشبس به التماس افتاد (رجوع کنید به اظهارات نخستوزیر قطر پس از حمله ایران به پایگاه العدید) نشان میدهد، محاسبات دشمن غلط بود.نباید با موضعگیریهای غلط، ارسال پیام ضعف، دادن پاسخهای نرم به گستاخیهای و اقدامات سخت دشمن، دشمن را دوباره به «محاسبه غلط» انداخت! «له» شدن دشمن در12 روز جنگ، علاوه بر این که نشان داد، دشمن در محاسباتش اشتباه کرده، این را هم اثبات کرد که اظهارات و مواضع برخی در داخل کشور نیز اشتباه بوده! بخشی از اظهارات دیروز آقای عراقچی در مصاحبه با فاکس نیوز آیا، تکرار این اشتباهات نبود؟
******
سناریوی تکراریِ ضربه به ملت
روزنامه صبحنو نوشت:
تحولات روزهای اخیر بار دیگر پرده از همپوشانی جریانهای ضدایرانی برداشت؛ جریاناتی که با وجود اختلافات ظاهری، در عمل در یک مسیر حرکت میکنند، یعنی ضربه به امنیت ملی و تضعیف انسجام داخلی جمهوری اسلامی ایران. در تازهترین نمونه، سازمان تروریستی منافقین و مسعود رجوی - که به احتمال قوی سالهاست به هلاکت رسیده - بیانیهای در حمایت از میرحسین موسوی منتشر کرده است. این اقدام، سؤالات مهمی را درباره ماهیت، روند تحولات و پیوندهای پنهان میان فتنهگران داخلی و گروهکهای تروریستی و برانداز به میان میآورد.
ارتباط میرحسین موسوی با سازمان منافقین چیست؟ طرح این سؤال برای افکار عمومی اجتنابناپذیر است. آیا منافقین از ابتدا و پنهانی حمایت از موسوی را داشتند یا به تدریج موسوی به مهره مورد حمایت منافقین بدل شد؟ واقعیت این است که در دهه ۶۰، موسوی به عنوان نخستوزیر، در قامت یک چهره انقلابی ظاهر میشد. اما سیر تدریجی مواضع و رفتارهای او، بهویژه پس از انتخابات ۱۳۸۸، نشان داد که برخی حلقههای اطراف او، پیوندهای پنهانی با جریانهای برانداز دارند. نقش چهرههایی نظیر اردشیر امیرارجمند در این میان قابل تأمل است. امیرارجمند که سابقه همکاری با سازمان منافقین را دارد، از مشاوران نزدیک موسوی در فتنه ۸۸ بود و امروز نیز طبق اطلاعات موثق، مجری یکی از پروژههای جدید ضدایرانی است.
نکته مهم اینکه حتی اگر موسوی در مقطع نخستوزیری خود در دهه ۶۰، پیوند مستقیمی با سازمان منافقین نداشت، امروز بیتردید به یکی از چهرههای مورد حمایت مستقیم این گروه تروریستی تبدیل شده است. انتشار بیانیه اخیر به نام رجوی، در واقع یک اعلان علنی این حمایت است؛ اقدامی که از دید تحلیلگران به معنای تلاش برای مصادره سیاسی موسوی از سوی منافقین و جا انداختن او به عنوان بخشی از اپوزیسیون برانداز تلقی میشود. اقدام منافقین در حمایت از موسوی را نمیتوان جدا از سایر تحرکات براندازانه اخیر تحلیل کرد. همزمان با صدور این بیانیه، خبرهای موثقی منتشر شده که نشان میدهد اتاق عملیات رسانهای و سیاسی رژیم صهیونیستی، سناریویی چند لایه را برای بحرانآفرینی در ایران دنبال میکند.
مرور محتوای بیانیه اخیر یکی از سران محصور فتنه ۸۸ نشان میدهد که مضمون آن، از منظر امنیتی و سیاسی، کاملاً با سناریوی طراحی شده در تلآویو همخوانی دارد. مطالبه رفراندوم، تشکیل مجلس مؤسسان و دولت در تبعید، همان خطوطی است که رژیم صهیونیستی و متحدانش از مدتها پیش دنبال میکردند و اکنون از زبان برخی عناصر داخلی تکرار میشود. این همسویی عجیب، دو معنا دارد اول آنکه بخشی از جریان فتنه، عامدانه و آگاهانه در مسیر خواستههای دشمن حرکت میکند؛ و دوم، حتی اگر برخی از این افراد تصور کنند که در حال انجام یک اقدام اصلاحی هستند، در عمل به پیادهنظام پروژههای براندازانه بدل شدهاند.
******
وفاق به چه قیمتی؟
روزنامه هممیهن نوشت:
این جنگ گرچه تهدید بود، ولی فرصتی هم شد، البته اگر استفاده شود. فرصت برای همه بود. از جمله فرصتی خوب بود برای مخالفان فنآوری و اینترنت که بدانند زندگی در دنیای امروز نهتنها بدون اینترنت ممکن نیست، بلکه هرگونه پیشرفتی هم مشروط به تقویت آن است. اگر هم عوارضی دارد یا باید با آن بسازیم یا کوشش کنیم که عوارض را کاهش دهیم. راه دیگری در میان نیست. ما نمیدانیم هدف از طرح پرسشهای نمایندگان مجلس از وزیر ارتباطات در جلسه دیروز مجلس چه بود؟ هرچه بود، سبب خیر شد و آقای وزیر فرصتی یافت تا حقایق زیر را برای نمایندگان روشن کند:
اینکه؛ اینترنت حتی واجبتر از خیلی نیازهای دیگر شده است.
اینکه؛ فعالیت و ارائه خدمات در تمام حوزههای زندگی از ارتباطات گرفته تا بانکداری و خردهفروشی و خدمات بهداشتی و... همگی تحت تاثیر یا وابسته به وجود اینترنت هستند.
اینکه؛ امرار معاش ده میلیون نفر از شهروندان ما به صورت مستقیم و غیرمستقیم به حوزه اقتصاد دیجیتال گره خورده است. هر گونه محدودیتی در اینترنت زندگی این بخش بزرگ از مردم را در خطر قرار میدهد.
اینها فقط بخش قابل ذکر در فضای عمومی درباره معضلات مربوط به اینترنت است. بهطور معمول، در گفتوگوهای خصوصی نکات بسیار بیشتری هم گفته میشود. حال پرسش این است که آقای رئیسجمهور در برابر این توضیحات مستدل وزیر خودشان که بخشی از حقایق علمی را روشن کرد، چه اقدامی خواهند کرد؟ ما انتظاری از ذینفعان دشمن اینترنت نداریم، ولی آیا این انصاف است که همچنان حقوق ۶۰میلیون کاربر اینترنت و مطالبات ملی به قیمت وفاق نادیده گرفته شود؟ وفاقی که طرف مقابل آن به هیچ صراطی مستقیم نیست؟
آقای پزشکیان حتماً از نتایج نظرسنجیها مطلع هستند که در دوران جنگ اولین دغدغه نیمی از مردم و با فاصله زیاد عدم دسترسی به اینترنت بوده است. حالا چگونه میتوان به نام وفاق در برابر شورایعالی فضای مجازی که کسی آنان را نمیشناسد، حقوق حقه این مردم را نادیده گرفت؟ شعار وفاق ارزشمند و موثر است؛ اما آیا به این قیمت گزاف؟
******
بازگشت چراغ خاموش احمدینژاد
سایت فرارو نوشت:
نام احمدینژاد بار دیگر در فضای مجازی داغ شده است. توجه به او هم چند دلیل دارد که بخشی به سکوت او، بازخوانی مواضع قدیمیاش و همچنین خبری که درباره فراخوان هوادارانش منتشر شد، برمیگردد. به طور طبیعی هر وقت موضوع اسرائیل در ایران داغ میشود، نام احمدینژاد هم کنار آن قرار میگیرد. چرا که احمدینژاد در دوران ریاستجمهوری خود، تنش قدیمی میان جمهوری اسلامی و ایران را به سطح دیگری برد و با اظهاراتی مانند محو اسرائیل از روی نقشه و همچنین انکار واقعه هولوکاست که نقطه فشار و حساسیت کشورهای غربیست، توجهها را بیش از پیش به ایران جلب کرد.
یک تحلیل ریشهدار در ایران وجود دارد که معتقد است احمدینژاد با مجموعهای از اقدامات و اظهارات خود در دوران ریاستجمهوری، هزینه نزاع فلسطینیان و اسرائیل را برای ایران بالا برد. او تنها رئیسجمهور تاریخ ایران است که با مناسبت و بیمناسب، بیشترین موضع ضداسرائیلی را اتخاد کرد. او در آبان ۱۳۸۴ و ماههای ابتدایی ریاستجمهوری خود، همایش جهان بدون صهیونیسم را برگزار کرد. از رهگذر این تحلیل است که سکوت احمدینژاد در خصوص وقایعی که یک پایه آن به اسرائیل برمیگردد، مورد توجه قرار میگیرد. احمدینژاد گفتگوهای رسانهای مختلفی با رسانههای خارجی و گاهی داخلی انجام میدهد. طی ماههای اخیر چند سفر خارجی نیز داشت. اما واکنش او به جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، صرفاً یک بیانیه چندخطی و سپس تکذیب خبر ترورش بود. منتقدان احمدینژاد میگویند رفتارهای پیشین او با رفتارهای فعلیاش همخوانی ندارد.
جریان منتقد احمدینژاد در چنین بزنگاههایی، معمولاً به بازخوانی صحبتهای او در سازمان ملل، سخنرانیهای داخلی و مصاحبهها میپردازند. خبرآنلاین در گزارشی نوشت: «آبان ماه سال ۸۴ که دولتش را تازه تشکیل داده بود، در همایش «جهان بدون صهیونیسم»، اسرائیل را «لکه ننگی» خواند که باید از صفحه روزگار محو شود. این سخنان نه فقط واکنش غربیها بلکه انتقادات رهبران فلسطینی را به همراه داشت. احمدینژاد ماه بعد هم «هولوکاست» را افسانه خواند و گفت که قبول ندارد که هیتلر، رهبر آلمان نازی میلیونها یهودی را در کورههای آدم سوزی سوزانده اما اگر فرض بر این گذاشته شود که این «ادعا» درست است، چرا اروپاییهایی که به دلیل کشتار یهودیان به دست هیتلر از اسرائیل حمایت می کنند، در خاک خود مثلاً در آلمان یا اتریش چند ایالت خود را به «صهیونیستها» نمیدهند تا حکومت خود را در آن ایجاد کنند.
زمانی که شعارهای اسرائیلستیزانه سر میداد، توجهی به هزینهزا بودن اظهاراتش نداشت. آن زمان مذاکرات هستهای ایران با اروپاییها در جریان بود. در پی سخنان او، وزیر خارجه وقت آلمان گفت که اظهارات احمدینژاد مذاکرات هسته ای را دشوار میکند.»
این وضعیت، هر چه بیشتر شرایط را برای کشورهای غربی و شرقی فراهم میکرد که ایران را به عنوان تهدید صلح و امنیت بینالمللی معرفی کنند. به نحوی که در این دوران، روسیه و چین به عنوان رقبای سنتی غرب اما اعضای دائم شورای امنیت، مقاومت و مانعی در برابر تحریم ایران و صدور قطعنامههای فصل هفتی ایجاد نکردند. بنابراین، بخش دیگری از دلایل پرداخت به احمدینژاد اظهارات پیشین او درباره کاغذپاره بودن قطعنامههای شورای امنیت است. اخیراً روزنامه جمهوری اسلامی برای نشان دادن عمق تحلیل نادرست درباره بیاهمیت بودن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای شورای امنیت، نوشت: «نظریه تشبیه مکانیسم ماشه به تفنگ بیفشنگ، فاقد استدلال و پشتوانه واقعی است و چیزی مانند کاغذپاره دانستن قطعنامه ششگانه ضدایرانی سازمان ملل توسط رئیس دولتهای نهم و دهم است که منشأ تمام عوارض منفی بعدی تاکنون شده است.»
اخیراً یک فعال توئیتری شناختهشده مدعی شده بود که احمدینژاد از فرصت پساجنگ استفاده کرده و یک گردهمایی با اعضای ستادهای انتخاباتی خود در تهران برگزار کرده است. این فعال توئیتری همچنین نوشت که مانعی برای برگزاری این گردهمایی به وجود نیامده و برنامه برگزار شده است. این ادعا تائید یا تکذیب نشد. اما جالب توجه است که موضوع احمدینژاد و نجاتبخش بودن او بار دیگر در فضای توئیتری محل بحث و جدل شده است.
******
پاسخ آذری جهرمی به پسر پزشکیان
وزیر پیشین ارتباطات گفت: اصلاحات زمانبر است صحیح؛ اما دوره ریاست جمهوری هم کوتاه است! پس سریع و منسجم حرکت کنید، چون صبر معتقدان به راه حل اصلاح احتمالا زیاد نباشد!
محمدجواد آذری جهرمی در کانال تلگرامی خود در پاسخ به اظهارنظر فرزند رئیس جمهور نوشت:
«اصلاحات زمانبر است صحیح؛ اما دوره ریاست جمهوری هم کوتاه است! پس سریع و منسجم حرکت کنید، چون صبر معتقدان به راه حل اصلاح احتمالا زیاد نباشد!
پسر پزشکیان اخیرا در پاسخ به شریفی زارچی در شبکه اجتماعی ایکس نوشته بود که اگر به دنبال تغییر پایدار باشیم باید حاضر باشیم براش استقامت کنیم و زمان صرف کنیم. تدریج در دل اصلاحات است. آنچه که سریع اتفاق میافتد اسمش میشود انقلاب».
******
سخنی با نمایندگان ملت/ مطالبه رهبر انقلاب از مجلس فراموش نشود
سایت جهاننیوز نوشت:
در طول سال، قوانین زیادی در مجلس شورای اسلامی تصویب می شود و هر کدام در جای خود می تواند مهم باشد و باید مورد توجه کارشناسان و مردم قرار گیرد. در این میان، گاهی اوقات اتفاق افتاده که ورود مجلس، در یک شرایط حساس و تعیین کننده بوده و به نوعی سر بزنگاه تاریخی همان کاری را انجام داده که باید انجام می داد.
با اتفاقاتی که در جنگ 12 روزه به وقوع پیوست، یک بار دیگر ضرورت ساماندهی فضای مجازی کشور برجسته شده است و امروز یک مطالبه جدی در این زمینه وجود دارد. با این نوع مدیریت یله و رهای فضای مجازی که هم اکنون شاهد آن هستیم، قطعاً خروج داده و اطلاعات خرد و کلان از کشور اتفاق می افتد و تهدیدات امنیتی و غیر امنیتی آن دامنگیر مردم و کشور خواهد شد. در هر صورت، فضا دادن به سکوهای دشمن - نه در شرایط جنگی و نه در شرایط عادی – به هیچ وجه، معقول نیست و ما محکوم به این نیستیم که از یک سوراخ، بارها و بارها گزیده شویم!
نکته مهم این است که مقوله ای مانند فضای مجازی که در جوامع امروز در بسیاری از مسائل و موضوعات، یا مستقیم و یا غیر مستقیم اثرگذار است، جزو مسائل ملی محسوب می شود. بنابراین هر سه قوه کشور باید در مورد آن برنامه داشته باشند. در این میان، مجلس شورای اسلامی نیز از آنجایی که محل حضور نمایندگان مردم برای تصمیم گیری و نظارت در مورد امور گوناگون مردم و کشور است، جایگاه برجسته ای دارد.
در شورای عالی فضای مجازی، رئیس هر سه قوه کشور حضور دارند. در حقیقت، هر کدام از سران قوا باید به سهم خودشان مشکلات و مسائل مربوط به فضای مجازی را در نهادهای مربوط به خود پیگیری کنند؛ به عبارت دیگر، بخشی از امور، مربوط به دولت، بخشی مربوط به مجلس و بخشی هم مربوط به قوه قضائیه است. در جلسات شورا نیز با توجه به موضوع جلسه، سران قوا باید در مورد هر موضوعی از زاویه نهاد مربوط به خود وارد شوند.
رهبر معظم انقلاب در اولین دیدار با نمایندگان دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی (تیرماه 1399) که به صورت تصویری برگزار شد، خطاب به نمایندگان مجلس بیان کردند: «به مسائل کلیدی توجه کنید، اولویت را به مسائل کلیدی بدهید... مسأله مدیریت فضای مجازی جزو مسائل مهم ما است که این مسأله، مسئلهی بلندمدت هم نیست؛ مسألهی کوتاهمدت و میانمدت و جزو مسائل نزدیک ما است که باید [به آن توجه بشود] و امثال اینها مسائل کلیدیای وجود دارد. توجه کنید دچار حاشیهها نشوید، دچار مسائل فرعی و بیاولویت نشوید».
نمایندگان مجلس باید این را در نظر داشته باشند که هر قانونی که در مورد فضای مجازی تصویب کنند، ممکن است با اعتراض برخی افراد روبرو شوند و مورد تخریب و تهمت قرار گیرند. این، یک اتفاق عادی است و ما شاهد هستیم که بعضاً قانون اقدام راهبردی - که مورد تمجید رهبر معظم انقلاب قرار گرفت – نیز از سوی برخی افراد مورد اعتراض قرار گرفته است. بر این اساس، نمایندگان ملت باید توجه داشته باشند که اقدام آنها در زمینه مدیریت فضای مجازی یک اقدام موافق اصول اولیه حکمرانی و برای تأمین امنیت مردم و کشور است. این اقدام یک اقدام ملی و به نفع همه است.



