ابناثیر جزری (555-630 ه.ق)، مؤرخ نامدار، علاوه بر تاریخ مشهور و مفصلی که دارد، کتابهای مهم دیگری هم نگاشته است. احتمالاً مهمتر از همه کتاب مبسوط «اُسدُ الغابة فی معرفة الصحابة» باشد که با عنوان اختصاری «اُسدُ الغابة» شناخته میشود. او در این کتاب بیش از 7500 نفر از اصحاب پیامبر را معرفی میکند. در مدخل «عبدالله بن عمرو بن عاص» این حکایت نقل نقل شده است:
جماعتی در مسجد پیامبر نشسته بودند. در همان هنگام حسین بن علی علیه السلام از کنار آنان گذشت و به آنان سلام کرد. همه آنها جواب سلام او را دادند، اما عبدالله پسر عمروعاص ساکت ماند. وقتی جواب سلام دیگران به پایان رسید، عبدالله فریاد زد: «عليك السلام ورحمة الله وبركاته».
سپس رو به آن جماعت کرد و پرسید:
«میخواهید به شما بگویم بهترین انسان روی زمین کیست؟»
گفتند بله.
«حسین بن علی بهترین انسان روی زمین است و او از زمان جنگ صفین تا امروز یک کلمه با من حرف نزده است. اگر از من راضی شود، از داشتن بهترین چیزهای دنیا بیشتر خوشحال میشوم.»
ابوسعید خدری به او گفت:
«آیا حاضری از او عذرخواهی کنی؟»
«البته.»
«پس بیا فردا صبح با هم به دیدار او برویم.»
وقتی رسیدند، ابوسعید اجازه ورود خواست و امام حسین علیه السلام او را فراخواند. پس از آن، ابوسعید برای عبدالله اجازه ورود گرفت. امام اجازه داد. وقتی آمد، ابوسعید ماجرای روز قبل را تعریف کرد. امام حسین علیه السلام پرسید:
«ای عبدالله، آیا واقعاً مرا بهترین انسان روی زمین میدانی؟»
«به خدا قسم نظرم همین است.»
«پس چرا در جنگ صفین با من جنگیدی و مقابل پدرم ایستادی؟ به خدا قسم که پدرم بهتر از من بود.»
عبدالله شروع کرد به توجیه کارش با این بهانه که در کودکی پدرش شکایت او را پیش پیامبر برد. پیامبر هم به او امر کرد که به حرف پدرش گوش کند. در جنگ صفین هم پدرش او را، با قسم، وادار ساخت که همراهش باشد «ولی به خدا قسم نه شمشیرم را کشیدم، نه با نیزه کسی را زدم و نه حتی تیری پرتاب کردم.»
*دکترای فلسفه