بازدارندگی تمام شد؛ حالا نوبت ماست که جهان را بلرزانیم

  4040401079 ۲۰ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۶ تکراری یا غیرقابل انتشار

کشورها، قدرت سیاسی و نظامی خود را تا آنجا بالا می‌برند که در صورت حمله به کشور دیگر، طرف دوم، از ترس پاسخ متقابل، از پاسخ ضربه اول، صرف نظر کند. این حالت روانی را بازدارندگی می‌گویند.

بازدارندگی تمام شد؛ حالا نوبت ماست که جهان را بلرزانیم

 رضا ایروانی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی با اشاره به حمله هوایی آمریکا به کشورمان نوشت: در ادبیات مرسوم و علمی روابط بین‌الملل، از بازدارندگی به عنوان ترس ضربه دوم یاد می‌شود. به عبارت بهتر، کشورها قدرت سیاسی و نظامی خود را تا آنجا بالا می‌برند که در صورت حمله به کشور دیگر، کشور مورد حمله، از ترس پاسخ متقابل آنها، از پاسخ ضربه اول، صرف نظر کند. این حالت روانی را بازدارندگی می‌گویند.

بازدارندگی، آن ترس عمیق و درونی از ضربه دوم است؛ ترسی که در ناخودآگاه طرف دوم ریشه می‌دواند و او را از هرگونه تکرار حمله و تجاوز بازمی‌دارد. کشورهایی که سازوکار بازدارندگی را پی‌ریزی کرده‌اند، خود را مطمئئن نشان می‌دهند؛ چراکه می‌دانند طرفشان جرات پاسخ‌گویی به ضربه نخست آنان را ندارد، و اگر هم داشته باشد، بازتاب آن چنان سهمگین خواهد بود که از اساس، عطای هرگونه اقدام خصمانه را به لقایش خواهند بخشید.

در چنین فضایی است که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، با مستی ناشی از قدرت و اعتماد به نفس توخالی خویش، می‌پندارد آمریکا همان ترس را به ذهن جهانیان القا کرده است و مالک شماره یک بازدارندگی در سطح جهان است. او درست دقایقی پس از حمله شب گذشته، پرچم ایالات متحده را به اشتراک می‌گذارد؛ گویی می‌خواهد چنین وانمود کند که کاملاً بر اوضاع مسلط است، آماده پذیرش هرگونه واکنش متقابل است و از نتایج اقداماتش هیچ‌گونه واهمه‌ای ندارد.

این عملیات روانی، البته حامل پیامی عمیق‌تر برای مقامات ایرانی نیز هست؛ ترامپ می‌کوشد به‌زعم خویش، این گزاره را در ناخودآگاه تصمیم‌سازان جمهوری اسلامی ایران تزریق کند که: «حمله من حساب‌شده است، و واکنش شما تنها در زمین من معنا دارد؛ پس وارد میدان من نشوید که این تله‌ای ناامن است.»

اما این گزاره، شاید یکی از غلط‌ترین برداشت‌هایی باشد که می‌توان از معادله‌ امروز استخراج کرد.

نخست آنکه، به‌وضوح پیداست که ترامپ در محاسبه ابعاد اقدام خود دچار خطا شده است. حمله شب گذشته، در کنار اجرای سناریوی «دو هفته فرصت»، که از ابتدا برای ایران کاملاً عیان بود، نشان می‌دهد تصور ایالات متحده از روند تصمیم‌گیری در تهران، همچنان بر پایه‌ ذهنیت پیشاجنگی است. آمریکا هنوز به‌درستی درنیافته که ریل تصمیم در ایران تغییر کرده و دیگر همان مسیر محافظه‌کارانه گذشته را طی نمی‌کند. به علاوه این تصمیم نشان می‌دهد، محور آمریکا و رژیم صهیونیستی،بر خلاف پیش از شروع جنگ، چندان بر روند اداره جنگ در ایران تسلط ندارند.

هرچند ترامپ تصور می‌کند با مانور بر کارت مذاکره، بار دیگر می‌تواند تهران را به بازی خود بکشاند، اما آنچه از واقعیت صحنه آشکار است، چیزی خلاف آن را نشان می‌دهد: این بار ترامپ خود وارد بازی ایران شده است؛ بازی‌ای که ورودی‌اش جنگ است و خروجی‌اش بی‌قدرت‌سازی آمریکا در منطقه. تا پیش از بامداد امروز، آمریکا نقش مهمی در حمله رژیم صهیونیستی به ایران بازی ‌کند. در بعد اطلاعاتی، تجهیزاتی و عملیات دفاعی رژیم صهوینیستی کاملا با پشتوانه آمریکا وارد جنگ شده بود و برخی از وظایف در جنگ بر عهده افسران ارتش آمریکا بود.

اما آمریکا نتوانسته بود با کنار کشیدن سیاسی، خود را از آسیب‌های سهمگین حملات ایران حفظ کند. اما اقدام ترامپ در حمله به تاسیسات هسته‌ای تمام نقشه آمریکا را خراب کرد. به عبارت بهتر اینبار ایران بود که آمریکا را بازی داد تا بانک اهداف مشروعش در خاورمیانه را متنوع و گسترده‌تر کند. ایران با فریب آمریکا و حضور در مذاکرات ژنو، بدجور آمریکا را در دردسر انداخت. حالا نوبت ایران است که بازی نظامی و عملیات روانی را در دست بگیرد.

ثانیاً، آنچه ترامپ در قامت «مرد دیوانه» بازی می‌کند، نه برگرفته از شجاعت، که دقیقاً نشات‌گرفته از ترس عمیق اوست. چنین بلوف‌هایی در روان‌شناسی سیاسی، نه نشانه‌ تهور، بلکه نمود روشن هراس از پاسخ‌ متقابل است. در برابر این رویکرد، اگر کشور، واکنشی سخت و مستقیم نشان دهد، ترامپ به دلیل ناتوانی در پیش‌بینی تبعات ضربه دوم، از ورود مجدد به بازی خود ساخته عاجز می‌ماند.

ثالثا، اقدام نظامی علیه ایران، فراتر از عبور از خطوط قرمز است. این اقدام، اعلام رسمی جنگ به قدرتی منطقه‌ای و هژمون منطقه خاورمیانه به شمار می‌رود. در چنین شرایطی، اگر پاسخ درخوری به دشمن داده نشود، اساساً این پیام مخابره می‌شود که ایران از جایگاه قدرت منطقه‌ای خود عقب‌نشینی کرده است؛ و این، نه تنها یک شکست نظامی، بلکه یک انتحار ژئوپلیتیک برای کشوری با موقعیت استراتژیک ایران خواهد بود.

رابعا، یکی از اهداف فردی دونالد ترامپ در دوران ریاست‌جمهوری دومش، دستیابی به جایزه صلح نوبل است؛ هدفی که برای تحقق آن، به یک برگ برنده‌ نمادین نیازمند بود. شاید حمله شب گذشته همان برگی بود که گمان می‌کرد به دست آورده است. اما آنچه در واقع رخ داد، دقیقا برخلاف تصورات او رقم خورد؛ چراکه ترامپ برای کسب این برگ، دست به انتحار سیاسی زد و رسما ایالات متحده را به‌عنوان آغازگر یک جنگ علنی معرفی کرد. به بیان روشن‌تر، با این اقدام، او آمریکا را از موقعیت ناظر جهانی خارج کرد و مستقیماً به جایگاه متخاصم کشاند و مسئولیت تمام اقدامات از روز اول جنگ را برعهده گرفت.

با تمام این مقدمات، اکنون روشن است که ایالات متحده، نه از سر نیابت و در لفافه‌ بازی‌های تفسیرپذیر، بلکه آشکارا و مستقیم، وارد جنگ با جمهوری اسلامی ایران شده است. اینک زمان آن فرارسیده که ایران نیز به شعارهای راهبردی‌اش جامه‌ عمل بپوشاند؛ نه تنها برای اثبات اینکه آمریکا دیگر از قدرت بازدارندگی در برابر ما برخوردار نیست، بلکه برای آنکه نشان داده شود از امروز این ایران است که می‌تواند نقش بازدارنده فعال را ایفا کند.

از این پس، این دشمن است که باید از خشم ما بترسد، نه ما از هیاهوی او. اگر ذهنیت غرب‌زده، محافظه‌کار و دو دلِ برخی در داخل کشور مجال مانع‌تراشی نیابد، این پاسخ بدون هیچ تردیدی باید تحقق یابد. در واقع، محافظه‌کاری در شرایط فعلی، نه یک انتخاب عقلانی، که سمی مهلک برای منافع ملی است.

امروز، شاید پاسخ فراتر از حد تصور، نه یک انتخاب راهبردی، بلکه الزام امنیت ملی است. ضربه‌ای که نه در حوزه‌ جنگ روانی، که در سطحی فراتر از تصور، در میدان واقعی معنا پیدا می‌کند. امروز، خون مظلومان بر زمین جاری است، منافع ملی در معرض تهدید جدی است، و استکبار جهانی نه به نیابت، بلکه بی‌واسطه به میدان آمده است. دیگر هیچ بهانه‌ای برای تعلل باقی نمانده است.
اکنون، نه زمان اندوه و مرثیه، که وقت قیام و واکنش است. چنان‌که آن حکیم فرزانه گفت: «روضه را حماسی خواندن هم قشنگ‌تر و سوزناک‌تر است.»

حال باید گفت این ضربه متقابل چه باید باشد؟

در چنین شرایطی، به نظر می‌رسد هیچ پاسخ و سناریویی هم‌وزن تجاوز به خاک ایران نیست، مگر آنکه به فروپاشی کامل رژیم صهیونیستی و نابودی ساختار سلطه‌ آمریکا در منطقه بینجامد. پیامد این ماجرا باید چنان باشد که آمریکا بداند از امروز، نه در خلیج فارس به راحتی حق حرکت با پرچم خود دارد، نه در آسمان خاورمیانه مصونیت دارد، و نه افراد و پایگاه‌های نظامی‌اش در منطقه از آتش در امان‌اند.

در عین حال، ایران نیز باید دریابد وقتی دشمن مستقیماً وارد میدان شده است، دیگر جای بسنده‌کردن به شعارها نیست. شعارهای راهبردی باید به دستورالعمل‌های اجرایی، بخشنامه‌های نظامی، و تصمیمات راهبردی بدل شوند. و در نهایت، باید به جهانیان ثابت شود: ایران تنها با زخم نمی‌سازد، با زخم می‌تازد.

دیدگاه کاربران

ناشناس۳۹۴۰۰۵۱۱۵:۱۱:۵۲ ۱۴۰۴/۴/۱
مسئولین معطل چی هستند؟ اکنون وقت آن است که تمام تعهدات بین المللی محدود کننده برای ایران لغو و هرگونه تحفظ در پاسخهای نظامی کنار گذاشته شود.
ناشناس۳۹۴۰۳۳۱۲۱:۳۹:۲۷ ۱۴۰۴/۴/۱
با دارندگی فقط با ساخت سلاح هسته ای حاصل میشود ...‌بازدارندگی هسته‌ای نظریه‌ای است که از سوی کنت والتز در سال ۱۹۸۱ مطرح شد. در این نظریه، ابزار بازدارنده در حد سلاح‌های اتمی و امکانات رساندن آنها به دشمن است. والتز با ارائه این نظریه بیان کرد که هراس از خرابی‌های سلاح هسته‌ای پایدارترین ویژگی نظم بین‌المللی است و بنابراین هیچ دلیلی برای نگرانی در مورد گسترش این سلاح‌ها در نظام بین‌الملل وجود ندارد. همان گونه که در طول جنگ سرد بازدارندگی هسته‌ای به جای خلع سلاح به ویژگی مسلط روابط قدرت‌های بزرگ تبدیل شد و ثبات را پدید آورد، بعد از جنگ و در شرایط بحرانی نیز می‌تواند ثبات‌بخشروابط میان دولت‌ها باشد. به نظر والتز در محیط آنارشیک بین‌المللی که امکان همکاری میان دولت‌ها محدود است و آنها را به خودیاری برای تأمین بقا و امنیت وامی‌دارد، سلاح‌های هسته‌ای هم به دلیل قدرت بازدارندگی که در مقابل تهدیدات بیرونی دولت‌ها ایجاد می‌کنند و هم به دلیل افزایش هزینه جنگ، باعث کاهش وقوع آن شده و امنیت فیزیکی و سرزمینی دولت‌ها را حفظ می‌کنند؛ بنابراین قدرت بازدارندگی این سلاح‌ها باعث ایجاد امنیت برای دولت و کاهش فشارهای رقابتی میان آنها و رقبای منطقه‌ای و ایجاد ثبات استراتژیک برای نظام بین‌الملل می‌شود.از نظر والتز افزون بر کشورهای هسته‌ای موجود اگر کشور دیگری نیز به سلاح هسته‌ای دست یابد، نباید چندان نگران بود. برعکس؛ آن چه نگران کننده و باعث احتمال وقوع جنگ می‌شود گسترش سلاح‌های متعارف است؛ زیرا امکان استفاده از آنها توسط دولت‌ها زیاد است. به نظر او در جهان با سلاح‌های متعارف، دولت‌ها در مورد برد و باخت خود نگران‌اند؛ حال آن که در جهان با سلاح‌های هسته‌ای نگرانی دولت‌ها، بقا و یا نابودی آنها است. در مجموع بازدارندگی هسته‌ای والتز بر سه پیش‌فرض استوار است: ۱- احتمال وقوع جنگ عمده میان دو دولت دارای سلاح هسته‌ای، کم است؛ ۲- احتمال جنگ، بحران و استفاده محدود از نیرو بین دو دولت بی‌بهره از تقارن هسته‌ای در یک منطقه زیاد است؛ ۳- احتمال جنگ و بحران دو دولتی که دارای سلاح هسته‌ای نباشند، بسیار زیاد است.
ناشناس۳۹۴۰۰۵۳۱۵:۱۴:۲۰ ۱۴۰۴/۴/۱
الان ایران نیاز به دیدگاه های راهبردی سنجیده ای مثل این دیدگاه نیاز داره تا بتونه ترکیب دیدگاه فلسفی و راهبردی مورد نیاز برای تامین صلح واقعی در جهان رو به امریکا و مابقی کشورهای جهان معرفی کنه
ناشناس۳۹۴۰۰۶۳۱۵:۲۴:۵۶ ۱۴۰۴/۴/۱
فورا جواب شدیدی به امریکا بدهید .
ناشناس۳۹۴۰۰۸۰۱۵:۴۱:۰۸ ۱۴۰۴/۴/۱
بسم الله
ناشناس۳۹۴۰۱۰۶۱۶:۱۳:۵۴ ۱۴۰۴/۴/۱
آمریکا و دارو دستش همه پوشالی هستن. آمریکا با دست خودش گور خودشو کند.
ناشناس۳۹۴۰۱۶۳۱۷:۰۵:۲۰ ۱۴۰۴/۴/۱
انگار تمام دنیا از آمریکا حساب می برد
ناشناس۳۹۴۰۱۸۴۱۷:۳۲:۳۹ ۱۴۰۴/۴/۱
واقع بین باشیم
ناشناس۳۹۴۰۵۳۰۰۹:۱۷:۱۵ ۱۴۰۴/۴/۲
واقع بینی بالابردن قدرت نظامی ایران هست تا شر دشمن کم شود از متطقه
ناشناس۳۹۴۰۲۱۰۱۸:۱۶:۳۴ ۱۴۰۴/۴/۱
سردار پاکپور عزیز ، وعده سردار سلامی را اجرا و اسراییل را نابود کن و اسراییلی ها را به دریا بریز
ناشناس۳۹۴۰۲۲۸۱۸:۵۰:۱۱ ۱۴۰۴/۴/۱
احساساتمون میگه تنگه هرمز رو ببندیم از npt هم خارج بشیم پایگاه های آمریکا رو هم بزنیم امیدواریم جمع بندی سران و لشکریان هم به اینجا ختم بشه
ناشناس۳۹۴۰۲۳۹۱۹:۰۹:۵۱ ۱۴۰۴/۴/۱
ان شالله رژیم‌های یاغی و طغیانگر اسراییل و آمریکا همچون فرعون غرق خواهند شد بزودی، بدست شجاعان ایران زمین، به دست فرزندان حیدر قلعه خیبر فتح خواهد شد، صبح پیروزی نزدیک است به اذن الهی.
محمد۳۹۴۰۲۴۱۱۹:۱۰:۵۶ ۱۴۰۴/۴/۱
بنظرم شلیک به نظامیان امریکایی خطرنام و کم فایده است و باید تمام توانمان را روی نابودی اسراییل بگذارسم
ناشناس۳۹۴۰۲۴۳۱۹:۱۳:۴۴ ۱۴۰۴/۴/۱
اول خدمت اسرائیل برسید. فعلا کاری به آمریکا‌تداشته باشید. اسرائیل که تمام شد، بعد نوبت آمریکاست.
ناشناس۳۹۴۰۲۵۸۱۹:۴۰:۴۰ ۱۴۰۴/۴/۱
ما علاوه بر اینکه حیفا و تل‌آویو را با خاک یکسان می‌کنیم، واشنگتن و‌ نیویورک را نیز با خاک یکسان خواهیم کرد
بازنشسته۳۹۴۰۳۰۳۲۰:۵۸:۴۷ ۱۴۰۴/۴/۱
عزیزان مشغول در دفاع از میهن عزیزمان ایران من یک معلم با ۳۵ سال سابقه و‌در شرف بازنشستگی هستم . از دور دستتان را می بوسم . خوشحالم که همکاران دلیر مردانی مثل شما را تعیلم دادن خدای سبحان نگه دارتان . چیز ی از من بر نمیاد جز دعا . و حقوق ناچیز که تقذیم حضورتان خواهم کرد . شیر مادر حلالتان
ناشناس۳۹۴۰۳۲۰۲۱:۲۱:۵۳ ۱۴۰۴/۴/۱
جنگ در میدان است راه زمینی رو پیش بگیرید . من آماده ام. اجازه دهید ۱۰۰ هزار نفر از عراق عبور کنیم با کلاشینکف اسرائیل را نابود میکنیم.
مصطفی۳۹۴۰۳۷۳۲۲:۴۶:۴۷ ۱۴۰۴/۴/۱
هرکاری ایران میخواد بکنه، فقط جواد ظریف رو از میدان دور نگه داره
ناشناس۳۹۴۰۳۸۹۲۳:۲۰:۴۷ ۱۴۰۴/۴/۱
ضربه باید بشدت دردناک باشد ،
اکبر۳۹۴۰۳۹۳۲۳:۲۸:۲۰ ۱۴۰۴/۴/۱
واقع بین باشیم بعضی دوستان طوری نظر میدن انگار توان ایران نامحدود هست . دستگاه دیپلماسی کاراترین ابزار هست پس به دیپلمات ها فرصت بدیم این جنگ ویرانگر هست
yektanetتریبون

آخرین عناوین