
نخستوزیر رژیم صهیونیستی که پیشتر با لافزنیهای کودکانه و وعدههای توخالی، مدعی تغییر نظام ایران از درون شده بود، اکنون در موضعی سستتر و درماندهتر به آخرین سنگر توهمی خود عقبنشینی کرده است. او در تازهترین سخنانش با کمال وقاحت و حماقت ادعا کرده که "تنها راه تغییر" نظام ایران، از میان برداشتن رهبر آن است؛ گویی که جمهوری اسلامی ایران بر شانههای یک فرد بنا شده، نه بر ایمان و ارادهی ملتی ریشهدار، تاریخساز و شهادتطلب.
این سخن، در عین حال که از ضعف مفرط دشمن و ناتوانیاش در فهم ساختار اجتماعی و سیاسی ایران پرده برمیدارد، حاوی اعترافی است ناخواسته به عمق نفوذ و قدرت رهبری که بیش از سه دهه، چون کوهی استوار، توطئهها را در هم شکسته و محور انسجام ملی و مقاومت منطقهای شده است. اما باید گفت، دشمنی که از فهم سادهترین واقعیتها عاجز است، هرگز نخواهد توانست در میدانهای پیچیدهتر موفقیتی کسب کند.
رهبر ما یک شخص نیست؛ یک مکتب است. مکتبی از جنس عاشورا، از جنس خمینی، از جنس عزت، استقلال و کرامت. خامنهای یعنی امت. یعنی نسلی که در برابر زور نمیایستد، بلکه از آن دیواری میسازد برای پرش به قلههای بزرگتر. دشمن باید بفهمد که اگر خیال خامش را عملی کند که نمیتواند باید میلیونها ایرانی را که دل در گروی ولایت دارند، از میان بردارد.
امروز ما با صدای رسا اعلام میکنیم: همه ما خامنهای هستیم. خامنهای صدای عدالتخواهی ماست، عصارهی غیرت تاریخی ماست، و آنکه گمان کند با حذف فیزیکی او میتواند روح مقاومت را بخشکاند، سخت در توهم است.
ما فرزندان مادرانی هستیم که فرزندانشان را برای شهادت تربیت کردهاند، نه برای زندگی در ذلت. و اگر روزی برسد که دشمن بخواهد گام نهاییاش را بردارد، بداند که ما تنها در برابر خدا زانو خواهیم زد، نه جلادان پست و مزدوران کودککش.
منتظر باشید. ما سربازان همان مکتبی هستیم که شهادت را آغاز میدانند، نه پایان. و اگر قرار باشد کسی در عزایی بنشیند، این شمایید.



