«ارنست همینگوی»
نویسنده: فیلیپ یانگ
ترجمه: شیوا صفوی
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ اول 1398
82 صفحه، 12000 تومان
****
کتاب «ارنست همینگوی» نوشتهی فیلیپ یانگ و به ترجمهی شیوا صفوی، هفتمین اثر از مجموعهی نسل قلم است که فرهنگ نشر نو بعد از حدود 25 سال اقدام به تجدید چاپ آن کرده است. کتابهای این مجموعه نخستین بار در سال 1372 چاپ شده بودند، اما به دلیل مشکلاتی که برای ادامه فعالیت ناشر پیش آمد، باوجود استقبالی که از آن شده بود، هم مجموعه ناتمام ماند و هم این کتابهای دیگر تجدید چاپ نشدند.
خشایار دیهیمی (دبیر این مجموعه)، در یادداشتی راجع به این مجموعه که به عنوان مقدمه در کتاب حاضر هم منتشر شده درباره رویکرد حاکم بر کتاب به این نکته تأکید دارد که این آثار زندگینامه نیستند. بلکه شرح و تفسیر و نقد آثار و اندیشههای نویسندگان هستند. هر چند نویسنده، کتاب حاضر را در قالب یک متن پیوسته و بدون فصلبندی نوشته است، اما ساختار مقالهگونهی اثر در بخشهای آغازین به معرفی ارنست همینگوی به عنوان نویسندهای جهانی میپردازد. یانگ در بخشی از معرفی شخصیت ارنست همینگوی میگوید: «او شهرت فوقالعادهای به عنوان فردی خبرساز داشت- بیش از سی سال هرگونه ماجراجوییاش بدون استثنا در مطبوعات گزارش میشد. ولی تا مدتها نه خود او و نه آثارش به خوبی درک نمیشدند و علیرغم این که در دهة اخیرگامهای بلندی در جهت فهم آثارش برداشته شده است، هنوز هیچ یک آن طور که باید به درستی درک نشده است.»
وی سپس تم اصلی کتاب را معرفی میکند؛ مشابهت قهرمان اصلی داستانهای همینگوی یا به قول یانگ «شخصیتهای اصلی بسیاری از آثارش که آن قدر شبیه یکدیگرند که مدتهاست آنها را چون شخصیتی واحد میشناسیم.» و پدر این قهرمان با خود نویسنده و پدرش. در واقع یانگ با نگاهی برونمتنی در پی آن است که شخصیت اصلی داستانهای همینگوی را که هر بار و در هر اثر پختهتر میشود، بکاود و در نهایت احوال و شیوهی زندگی او را بر حالات و سبک زندگی نویسنده منطبق کند. وی با تکیه بر داستان «کلبة سرخپوستان» (Indian camp) از مجموعهی «در دوران ما» (In our time)، شخصیت نیک آدامز (Nick Adams) و پدرش را که پزشک بود، خمیرمایهی خلق تمام شخصیتهای او در آثار بعدیاش میداند و معتقد است که برای فهم آثار همینگوی درک این دو شخصیت و توجه به روابط آنها و سرنوشتشان بسیار کلیدی است. این نکته که هر دوی آنها خودکشی کردهاند و بعدها همینگوی و پدرِ پزشکش نیز هر دو این راه را برای پایان دادن به زندگیشان برگزیدهاند، شبیه نوعی پیشگویی یا به بیان بهتر، داشتن تحلیل درستی از روان قهرمانانش بوده است. نویسنده این نتیجه را به زبانی دیگر این طور بیان میکند که: «رابطة همینگوی و قهرمان داستانش همیشه رابطهای نزدیک و صمیمی بوده است.»
یانگ در ادامه، به نقد آثار داستانی و غیرداستانی همینگوی میپردازد و بسیاری از داستانهایش را از لحاظ شیوهی نگارش، قدرت داستانپردازی، خلق و پروراندن شخصیتها و سایر ویژگیهای ادبی با هم مقایسه میکند. زبان وی چه در نقد ادبی و چه در انتقاد، بسیار صریح و بیپرده است. او که استدلالهایی مبتنی بر بینامتنیت و باور قدرت این پدیده دارد، دربارهی کتاب «داشتن و نداشتن» (To have and have not) میگوید: «این رمانی است که دستکم شایستهی نویسندهای همچون همینگوی نیست. ... خودِ رمان اهمیت کمی دارد اما آنچه این رمان از همینگوی به ما میگوید، مهم است: این رمان پایان تبعید دراز مدتی است که با صلح جداگانة نیک آدامز آغاز شد؛ پایان جدایی ایدئولوژیک همینگوی است از جهان: انسانِ تنها بختی ندارد. در واقع تا 1937، سال نگارش این رمان، همینگوی به پذیرفتن اجتماعی که قریب بیست سال قبل از آن گریخته بود نزدیک شده بود و باز میگشت تا در «جنگی دیگر برای دموکراسی» شرکت کند.»
کتاب همچنین نگاه کوتاهی به سبک نگارش همینگوی دارد و آن را بسیار ساده و در عین حال حساس در گزینش واژهها میداند. لحن محاورهای و صرفهجویی در کاربرد واژهها نیز از دیگر ویژگیهای سبکی او دانسته میشود. یانگ همچنین شیوهی نگارش همینگوی را کاملا غیرروشنفکرانه میداند. چرا که حوادث کاملا بر اساس ترتیب رویدادشان روایت میشوند و نیاز به تجزیه و تحلیل و مرتب کردنِ دوباره در ذهن ندارند. تاثیر این شیوهی روایت بر مخاطب، عینی و واقعی است. از سویی درونمایهی داستانها نیز اغلب خشونت و درد است که انتخاب زاویهی دید بسیار تنگ و متمرکز را لازم میکند. دیالوگهای شخصیتها نیز در عین سادگی با توجه کامل به ظرایف زبانی و لهجهها و گویشها نوشته شدهاند و این خود میتواند دلیل جانداری قهرمانان آثار همینگوی باشد. هر چند سبک نگارش و شیوهی همینگوی در پرداخت به اجزای داستان، در همه جای دنیا توسط نویسندگان حتی غیرانگلیسیزبان هم مورد تقلید قرار گرفته است اما مجموعهی ویژگیهای سبکی او همچنان به عنوان امضایی پای آثارش، نوشتههای او را از دیگران متمایز میسازند.
کتاب حاضر، در پایان شامل کتابنامهای بسیار مفید است که ارزش علمی و فنی کار را بالا میبرد. لیستی از آثار همینگوی با نام اصلی انگلیسی نیز به عنوان ضمیمهای در پایان کتاب آورده شده است. به علاوه، شکل اصلی تمام نامهای خاص از نام کتابها تا شخصیتها، درون متن یا به صورت پانویس آورده شده است که علاوه بر کمکی که به خوانش صحیح اسامی میکند، نشان از دقت نظر مترجم نیز دارد.
در مجموع میتوان گفت این کتاب حاصل نگاهی برونمتنی به آثار ارنست همینگوی بوده و نویسنده با زبانی ساده و بیانی موجز برای آشنایی مقدماتی با آثار همینگوی نوشته است و به جای استفاده از رویکردی زندگیمحورانه ترجیح داده که در خلال بررسی آثار و معرفی سبک کار همینگوی به اقتضای متن به زندگی او نیز پرداخته شود.