«مرا اسماعیل صدا کن»؛ موبیدیک به روایت هیوبرت دریفوس؛ زانیار ابراهیمی؛ نشر هرمسموطن من کجاست؟
سعیده امینزاده،آثار کلاسیک ادبیات هیچگاه از نگاه تحلیلگر و موشکاف هیوبرت دریفوس دور نبوده و او در درسگفتارها، مقالات و کتابهایش به تبیین خوانش خاص اگزیستانسیالیستی خود از آنها پرداخته است. خوانشی که به فراخور ویژگیهای هر اثر زیروبمها و ظرایف فلسفی، روانشناختی و جامعهشناسانهی منحصربهفرد خود را به همراه داشته است
«چیستی و چرایی ادبیات قدسی»؛ سیدعلی شجاعی؛ نشر نیستانادبیات آیینی رمان تاریخی نیست!
ثریا بیگدلی،ادبیات آیینی بهعنوان گونهای روایی در داستان ایرانی دارای ابعاد متفاوتی برای بررسی و تجزیه و تحلیل است. این گونه از ادبیات از دیرباز منبعی گسترده برای قصهپردازی به شمار میآمده و منبع الهام بسیاری از نویسندگان و شعرا بوده است. اما فرآیند آفرینش یک روایت آیینی موضوعی است که کمتر مورد ارزیابی قرار گرفته است
«تابستانی با پروست»؛ ماتیاس چوکه؛ ترجمه ناصر غیاثی؛ نشر نونگرش انتقادی به شاهکارها
دریا امامی،ماتیاس چوکه، نویسنده و فیلمساز سوییسی را شاید بتوان بیش از هر چیز با نگاه نقادانهاش به فلسفهی رمان و ارتباط مخاطب با نویسنده شناخت. او در کتاب «ابرها بزرگ بودند و سفید بودند و در گذر» که به فارسی نیز ترجمه شده است، مسألهی کارکرد ادبیات در زندگی انسان مدرن را مطرح میکند و شخصیتها و ماجراهای داستانش را حول همین محور شکل میدهد.
«مقالاتی چند»؛ علی مؤذنی؛ نشر نیستانتلاش برای درک بهتر جهان بینی نویسندگان
ثریا بیگدلی،برای هر نویسندهای، جدا از مسیر اصلی حرفهای که طی میکند، تجاربی زیستی میتوان متصور شد که مدام بر بدنهی اندوختههایش میافزایند و به آثارش نیز مایه میبخشند. این تجارب نه فقط در قالب روایتهای داستانی و گاه غیرداستانی نوشته میشوند
«اتوپیا در رمانتیسم سیاه»؛ میلاد روشنی پایان؛ نشر ققنوسپنجرهای روبه ادبیات امریکا
حمیدرضا امیدیسرور، گروه کتاب الف،تاریخ آمریکا درازای چندانی ندارد، اما تبار فرهنگی، فکری، هنری و ادبی این سرزمین از اروپای غربی و خاصه سرزمین های انگلیسی زبان (بریتانیای کبیر) مایه میگیرد و از این منظر علیرغم کوتاهی تاریخش، پروپیمان و آمیزهای بسیار غنی از سبکهای مختلف بوده است.
«چیستی و چرایی ادبیات قدسی»؛ سید علی شجاعی؛ نشر نیستاندر جستجوی افقهایی تازه در ادبیات داستانی
لیدا طرزی،اساسا،ادبیات آیینی چیست و چرا باید باشد؟ آیا مستندات تاریخی برای آشنایی ما با شخصیتهای تاریخی، و در این فقره خاص حضرات معصومین و بزرگان مکتب تشیع، کافی نیستند؟ آیا هنوز حکایتهای ساده و تکراری جواب می دهند؟