در بازار نوسانی فولاد، میزان عرضه و تقاضا بیش از هر عامل دیگری مسیر قیمتها را تعیین میکند. هر گاه عرضه مقاطع فولادی بیش از نیاز بازار باشد، قیمتها با فشار نزولی مواجه میشوند و رقابت میان فروشندگان شدت میگیرد. در مقابل، زمانی که تقاضا برای پروژههای عمرانی بالا میرود اما تولید یا موجودی انبارها پاسخگو نیست، نرخ مقاطع فولادی، از جمله قیمت تیرآهن و میلگرد، روند صعودی پیدا میکند. در واقع این تغییرات عرضه و تقاضا است که به نوسانات قیمتی بازار دامن میزند. به همین دلیل، درک ساز و کار عرضه و تقاضا، لازمه تحلیل واقعبینانه بازار فولاد ایران است.
عرضه فولاد و محدودیتهای تولید
روند عرضه فولاد در ایران پایدار و قابل پیشبینی نیست و تحت تاثیر مجموعهای از محدودیتها و موانع شکل میگیرد. اگرچه ظرفیت تولید کارخانههای بزرگ کشور در سطحی است که بتواند پاسخگوی کامل نیاز داخلی و حتی صادرات منطقهای باشد، اما در عمل برخی عوامل ساختاری و مقطعی باعث میشوند میزان واقعی تولید و عرضه کمتر از ظرفیت آن باشد.
تجربه سالهای اخیر نشان داده است که یکی از جدیترین موانع تولید و عرضه فولاد در کشور، محدودیتهای انرژی است. صنایع فولاد از بزرگترین مصرفکنندگان برق و گاز محسوب میشوند و هر بار که بحران ناترازی انرژی در کشور رخ میدهد، این بخش در خط مقدم سهمیهبندی و محدودیتها قرار میگیرد. قطعیهای مکرر برق در تابستان و کاهش سهمیه گاز در زمستان باعث شده بسیاری از کارخانهها نتوانند با ظرفیت کامل فعالیت کنند. برخی تولیدکنندگان برای کاهش این فشار به احداث نیروگاههای اختصاصی روی آوردهاند، اما این راهکار نیز پاسخگوی نیاز گسترده صنعت نبوده است. در نتیجه، در سالهای اخیر، ظرفیت عملیاتی تولید فولاد کشور کاهش یافته و دلیل اصلی آن، تداوم محدودیتهای انرژی بوده است.
هزینه تامین مواد اولیه نیز از دیگر عوامل موثر بر تولید و عرضه فولاد است. زنجیره تامین فولاد در کشور وابسته به تامین پایدار سنگ آهن، آهن اسفنجی و قراضه است. هر گونه اختلال در عرضه این مواد یا افزایش قیمت آنها، کارخانهها را با چالش مواجه میکند. همچنین، برخی از مواد اولیه ضروری مانند الکترود گرافیتی و فروآلیاژها به دلیل وارداتی بودن، تحت تاثیر مستقیم نوسانات ارزی هستند. افزایش نرخ ارز، هزینه تهیه این مواد را بالا میبرد و تولیدکنندگان را ناگزیر میسازد یا از حجم تولید بکاهند یا قیمت تمامشده را افزایش دهند.
از سوی دیگر، انتقال فولاد از کارخانه به انبار یا مقصد مصرفکننده تقریبا به طور کامل وابسته به حمل و نقل جادهای است. افزایش هزینههای سوخت، لاستیک و تعمیرات ناوگان باری، نرخ کرایه حمل را بالا برده است. این موضوع، به ویژه در فواصل طولانی و برای کالاهای سنگین مانند تیرآهن و میلگرد، فشار مضاعفی به عرضهکنندگان وارد میکند. در صورتی که تولیدکننده قادر به جذب این هزینهها نباشد، ناچار است آن را به قیمت نهایی محصول را بالا ببرد. بنابراین حمل و نقل نیز نقش مستقیمی در کاهش یا افزایش توان عرضه دارد.
گذشته از این موارد، سیاستهای صادراتی دولت نیز بر عرضه فولاد در بازار داخلی اثرگذار است. دولت در مقاطع مختلف، با توجه به اولویتهای ارزی یا نیاز به تنظیم بازار داخلی، سیاستهای متناقضی را در پیش گرفته است. گاهی صادرات فولاد با وضع عوارض یا محدودیت مهار میشود و عرضه داخلی تقویت میگردد. در برخی دورهها نیز با هدف ارزآوری، صادرات تشویق میشود و بازار داخلی با کاهش نسبی عرضه مواجه میشود. این تغییر سیاستها، ثبات عرضه را مختل کرده و به نوسانات قیمت دامن میزند.
عرضه مقاطع فولادی در بورس کالا
یکی از مهمترین مسیرهای عرضه فولاد در ایران، تالار بورس کالا است. با توجه به جایگاه فولاد در اقتصاد کشور، بخش قابل توجهی از محصولات فولادی از جمله ورق سیاه، تیرآهن و میلگرد، از طریق بورس به بازار عرضه میشود. بنابراین، هرگونه تغییر در میزان عرضه در این بستر، تاثیر مستقیمی بر قیمتها در بازار آزاد دارد.
هر زمان که فاصله بین نرخ پایه بورس کالا و قیمت مقاطع فولادی در بازار آزاد افزایش یابد، یا پیشبینیها حاکی از رشد سریع تقاضا باشد، دولت با ابلاغ بخشنامههایی تولیدکنندگان را به افزایش عرضه در بورس وادار میکند تا از افزایش هیجانی قیمت میلگرد و مقاطع دیگر جلوگیری کند. عرضه گسترده کارخانهها در بورس کالا، تعادل نسبی میان عرضه و تقاضا را تقویت کرده و دست واسطهها برای ایجاد التهاب را میبندد.
در مقابل، در دورههایی که تولید با محدودیت مواجه بوده یا سیاستهای ارزی و صادراتی در اولویت قرار گرفتهاند، عرضه در بورس کاهش یافته و بخشی از محصولات به سمت بازارهای خارجی هدایت شدهاند. کاهش حجم عرضه در بورس کالا، حتی در شرایطی که مصرف واقعی تغییر محسوسی نداشته، به سرعت کمبود نسبی در بازار داخلی ایجاد کرده و زمینه رشد قیمتها را فراهم میسازد.
بورس کالا در واقع به بستری برای سیاستگذاری غیرمستقیم دولت در حوزه عرضه فولاد تبدیل شده است. اجرای سیاستهایی همچون تعیین سقف رقابت یا محدودسازی دایره خریداران، نه تنها بر قیمتگذاری تاثیر میگذارد، بلکه میزان واقعی عرضه در بازار داخلی را نیز مشخص میکند. به همین دلیل، رفتار تولیدکنندگان در بورس و تصمیمهای نهادهای سیاستگذار، یکی از متغیرهای اصلی در تحلیل بازار آزاد محسوب میشود و ارزیابی دقیق از عرضه فولاد در ایران بدون توجه به این متغیر، کامل نخواهد بود.
تقاضای داخلی فولاد؛ از ساخت و ساز تا صنایع مصرفی
در بازار ایران، بخش ساخت و ساز و پروژههای عمرانی، سهم قابل توجهی از تقاضا برای مقاطع فولادی را به خود اختصاص میدهد. در کنار آن، صنایعی مانند نفت و گاز، خودروسازی، لوازم خانگی، لولهسازی، هوافضا، الکترونیک و حتی بستهبندی نیز از مصرفکنندگان اصلی فولاد محسوب میشوند.
در بخش ساخت و ساز و پروژههای زیربنایی، مقاطعی چون میلگرد، تیرآهن، نبشی و ناودانی عناصر اصلی سازهها هستند. بنابراین، هرگونه رونق یا رکود در این حوزه، به طور مستقیم در سطح تقاضای فولاد بازتاب پیدا میکند. در سالهای اخیر، فشارهای اقتصادی، کمبود نقدینگی و کاهش تسهیلات بانکی، باعث رکود در بازار ساخت و ساز شده و تقاضا برای فولاد ساختمانی، به ویژه میلگرد و تیرآهن را کاهش داده است. در همین حال، کاهش چشمگیر پروژههای عمرانی دولتی، در سطح ملی و استانی، مصرف فولاد را محدودتر کرده است.
در سوی دیگر، صنایع بزرگ مصرفکننده فولاد نیز جایگاه مهمی در تقاضای داخلی دارند. ورق فولادی ماده اولیه اصلی در تولید خودرو، لوازم خانگی و بسیاری از محصولات فلزی سبک است. همچنین، ورق سیاه، پایه تولید لوله و پروفیل محسوب میشود که در پروژههای نفت و گاز و صنایع پتروشیمی کاربرد گستردهای دارد. در دورههایی که این صنایع به دلایل مالی یا محدودیتهای ناشی از تحریم با افت تولید مواجه میشوند، تقاضای فولاد نیز افت میکند. بالعکس، هر گونه جهش در تولید صنعتی، بلافاصله به افزایش تقاضا برای ورق، لوله و پروفیل منجر شده و بازار فولاد را در مسیر رشد قرار میدهد.
در نهایت، سرمایهگذاری بخش خصوصی و انگیزههای تجاری نیز بر روند تقاضا اثرگذار است. در مقاطعی که انتظار افزایش قیمت در بازار وجود دارد یا منابع مالی بیشتری در دسترس است، بخشی از خریدها نه برای مصرف واقعی بلکه با هدف ذخیرهسازی و کسب سود انجام میشود. این نوع تقاضا که بیشتر ماهیت سرمایهگذاری یا سفتهبازانه دارد، هر چند در کوتاهمدت موجب رونق فروش و معاملات میشود، اما چون با نیاز واقعی مصرف همخوانی ندارد، میتواند تعادل بازار را بر هم بزند.
اثر انتظارات تورمی بر تقاضای فولاد
بازار فولاد ایران علاوه بر نیاز واقعی مصرفکنندگان، به شدت تحت تاثیر انتظارات تورمی و تحولات سیاسی قرار دارد. این عوامل باعث میشوند سطح تقاضا، تنها به دلیل ترس از کمبود یا افزایش قیمت در آینده افزایش یابد.
مهمترین محرک تقاضای تورمی و خرید هیجانی، نرخ ارز است. تجربه نشان داده که بازار مقاطع ساختمانی حساسیت بالایی به نرخ دلار آزاد دارد و قیمت ناودانی، میلگرد، تیرآهن و مقاطع دیگر اغلب همزمان با تغییرات لحظهای نرخ ارز حرکت میکند. به همین دلیل، حتی شایعه افزایش قیمت دلار کافی است تا موجی از تقاضای پیشدستانه در بازار شکل بگیرد. سازندگان و واسطهها با این منطق وارد بازار میشوند که اگر امروز خرید نکنند، فردا باید با قیمتی بالاتر تهیه کنند. نتیجه این رفتار، رشد ناگهانی تقاضا و افزایش بیشتر قیمتها است.
علاوه بر نرخ ارز، تحولات سیاسی از جمله پرونده هستهای، تنشهای منطقهای و حتی اخبار مربوط به تحریمها نیز نقش تعیینکنندهای در شکلگیری انتظارات بازار دارد. زمانی که تنشها افزایش مییابد یا اخبار منفی از مذاکرات منتشر میشود، انتظار افزایش نرخ ارز و احتمال محدودیت در عرضه فولاد، به افزایش تقاضای تورمی منجر میشود. در مقابل، حتی خبرهایی مبنی بر کاهش تنش یا احتمال توافق، میتواند فضای بازار را آرام کرده و از حجم خریدهای هیجانی بکاهد.
آنچه این انتظارات را تشدید میکند، فضای روانی بازار و سفتهبازی واسطهها به ویژه در بازار میلگرد و تیرآهن است. هر بار که نرخ ارز جهش پیدا میکند یا فضای سیاسی کشور ملتهب میشود، واسطهها و دلالان با تشکیل صفهای خرید به بازار هجوم میآورند. هدف آنها نه مصرف واقعی بلکه کسب سود از افزایش قیمت در روزهای آینده است. این سفتهبازی، تقاضا را به طور مصنوعی بالا میبرد و به افزایش قیمت ها دامن می زند.
تلاقی عرضه و تقاضا و اثر آن بر روند قیمت مقاطع فولادی در ایران
در بازار پرنوسان فولاد ایران، قیمت ها تحت تاثیر ساز و کار عرضه و تقاضا شکل می گیرند و هر عامل دیگری از نرخ ارز و تورم گرفته تا سیاستهای صادراتی و حتی هزینههای حمل و نقل در نهایت از طریق تاثیرگذاری بر یکی از این دو مولفه بر بازار اثر میگذارد. هر زمانی که عرضه فولاد بیشتر از تقاضا باشد، قیمتها کاهش خواهند یافت. در مقابل، اگر تقاضا بر عرضه غلبه کند، مسیر قیمتها صعودی میشود. بنابراین، ثبات و آرامش بازار فولاد در گرو حفظ تعادل نسبی میان این دو نیرو است.
بررسیهای میدانی از بازار فولاد ایران نشان میدهد که تعادل میان عرضه و تقاضا به شدت شکننده است. در مقاطعی که نرخ دلار آزاد با جهش مواجه بوده یا فضای سیاسی کشور درگیر تنشها و مذاکرات هستهای شده، خریداران عمده و واسطهها با ورود هیجانی به بازار، موجی از خریدهای ناگهانی را به راه انداختهاند. در چنین شرایطی، حتی افزایش عرضه در بورس کالا نیز نتوانسته مانع رشد قیمتها شود، زیرا فشار روانی و انتظارات افزایشی باعث غلبه تقاضا بر عرضه شده است.
در نقطه مقابل، تجربه تابستان گذشته نشان داد که کاهش عرضه لزوما به التهاب بازار منجر نمیشود. در آن دوره، قطعی گسترده برق، بسیاری از کارخانهها را به کاهش ظرفیت تولید واداشت. اما از آنجا که به طور همزمان، تقاضا نیز به دلیل رکود ساخت و ساز و کمبود نقدینگی در سطح پایینی قرار داشت، افزایش چشمگیری در قیمتها رخ نداد. این تجربه به خوبی نشان میدهد که محدودیت در عرضه تنها زمانی میتواند بازار را به سمت صعود قیمتی سوق دهد که پشتوانهای از تقاضای واقعی یا تورمی وجود داشته باشد.
در مجموع، روند قیمت مقاطع فولادی در بازار ایران بیش از هر چیز به تعادل ناپایدار میان عرضه و تقاضا وابسته است. کاهش عرضه، بدون وجود تقاضای موثر، قدرت تاثیرگذاری چندانی بر قیمتها ندارد. در مقابل، تقاضای هیجانی و انتظارات تورمی میتوانند حتی در شرایط عرضه کافی، به افزایش قیمتها دامن بزنند. بنابراین، شناخت نحوه اثرگذاری متقابل عرضه و تقاضا، شرط لازم برای پیشبینی روند قیمت در بازار فولاد است.



