صدر، مطهری و جناب آقای اژهای
روزنامه جوان نوشت:
محمد صدر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در مصاحبه با مشاور وزیرخارجه گفته است: «رئیسی را اسرائیل ترور کرد و اطلاعات پدافندی کشور را نیز روسیه در اختیار اسرائیل گذاشت». همزمان فایل قدیمی (۱۴۰۱) علی مطهری نیز که با یک مجری دیگر مصاحبه کرده منتشر شده است که در آن گفته: «ما از اول هدفمون ساخت بمب بود (مجری: هدف کی؟ مطهری: کل نظام) ولی، چون لو رفت دیگه نشد تمومش کنیم.» و مجری میگوید: «این چیزها [که من بعداً با اراده خودم میخواهم منتشر کنم] برای امنیت ملی کشور تبعات ندارد؟» و مطهری میگوید: «حالا کسی که به حرف ما توجه ندارد»!
اما ترامپ حالا در ۱۴۰۴ سخنان مطهری را با تیتر «اعتراف رسمی ایرانیها» و با عنوان «نایب رئیس مجلس ایران» در حساب خودش منتشر میکند. مطهری یا به دروغ میگوید کسی به او توجه ندارد، یا با نافهمی مفرط سخن میگوید یا با زرنگی برای اینکه این حرفهایش به دست دشمن بیفتد. از این سه خارج نیست. ... مطهری پس از انتشار سخنانش در حساب ترامپ، خودش را یک فرد عادی بدون هرگونه مسئولیت در حوزه هستهای معرفی کرده که حرفهایش نمیتواند دلیلی برای تصمیم نظام بر ساخت بمب اتم باشد! ....
مسئله اصلی اینجاست که این دو نفر هیچگاه در حدی و در محدودهای نبودهاند که به اطلاعاتی اینچنین دسترسی داشته باشند. ....
انتشار اینگونه مصاحبهها بار دیگر نشان داد که اتفاقاً رسانههای رسمی و تلویزیون و روزنامههای معروف جای مناسبتری برای فرونشاندن عطش شهوتآلود دیدهشدن برخی سیاسیون هستند و اگر قرار است قانون مطبوعات و رسانهها ارتقا داده شود باید این امکان به آنان داده و زمینههای آزادی بیشتر فراهم شود و از دیگران گرفته شود.
******
گروهی به دنبال تفسیر پس از سخن فصل الخطاب رهبری هستند
سعید آجورلو فعال سیاسی اصولگرا در روزنامه ایران نوشت :رهبر انقلاب اخیراً بر حفظ و صیانت از اتحاد ملی تأکید ویژهای داشتند. رهنمودی که اگر چه مخاطب آن همه کسانی هستند که به نوعی در عرصه سیاست و اجتماع نقش دارند و میتوانند بر انسجام ملی تأثیر بگذارند. با وجود این به باورم دو گروه از دو سر طیف سیاستورزان بیش از دیگران میتوانند مخاطب این رهنمود باشند؛ یکی طرفداران ایده «هسته سخت» و در نقطه مقابل معتقدان به ایده «فروپاشی اجتماعی» که به باورم هر دو گروه در پی جنگ اخیر با شکست ایدههایشان مواجه شدند، اما این شکست را نپذیرفتهاند و همچنان در همان چهارچوب فعالند.
گروهی عدم کفایت پزشکیان را مطرح میکند و دیگری بیانیهای منتشر میکند که حتی به اعتقاد برخی اصلاحطلبان غیرمسئولانه، قطبیت ساز و در تعارض با منافع ملی است. بیانیهای که هم دولت را تحت فشار قرار میدهد و هم تفاهم حاکمیتی را دچار مشکل میکند. گو اینکه صادر کنندگان بیانیه جبهه اصلاحات فراموش کرده باشند که رئیس جمهوری، همان فرد مورد حمایت خودشان بوده است و اصلاً چهرهای برآمده از جبهه اصلاحات است. رویهای که در مقام ارزیابی به معنای آن است که این طیف از اصلاحطلبان هم میخواهند در قدرت سهیم باشند و هم در مرزی بین پوزیسیون و اپوزیسیون کنش سیاسی انجام دهند. حال آنکه این کنش و این نوع بیانیه دادن قطبیت ساز و برهم زننده انسجام اجتماعی و سیاسی است.
سمت دیگر مخاطب رهنمود اخیر رهبر انقلاب نیز کسانی هستند که داعیه طرفداری و اطاعت از رهبری را دارند. اما به گونهای عمل نمیکنند که نشان دهد فرمایش ایشان را فصلالخطاب قرار دادهاند و در واقع حتی لحظاتی پس از سخنان ایشان در شبکههای اجتماعی همان مواضع ضد انسجام اجتماعی و سیاسی را تکرار و حتی نسبت به آن فرمایشات شبهه و تردید وارد کردند. البته این طیف در جریان اصولگرا در اقلیت هستند، اما مواضع اینها هم با ایجاد قطبیت و تخاصم به همبستگی ملی ضربه میزند.
این همه در حالی است که قدرت اجتماعی در کنار قدرت نظامی یک مؤلفه بسیار مهم و عنصر بازدارنده در عرصه دفاع ملی است و نباید تضعیف شود و متأسفانه هر دو جریان پیش گفته به نحوی به این دفاع ملی ضربه میزنند.
اینکه طیفی از جریان اصولگرایی که در اینجا به آنها اشاره شد تمجید رهبر معظم انقلاب از دولت و شخص رئیس جمهوری را امری کوتاه مدت و مقطعی ارزیابی میکنند، مشابه رویکردی است که آنها در سال 99 علیه حسن روحانی رئیس جمهوری وقت اتخاذ کردند. طرح استیضاح روحانی (فارغ از انتقاداتی که به عملکرد دولت او وارد میدانم) در نهایت با مواضع صریح رهبری منتفی شد چرا که همواره بر ضرورت حفاظت از رأی مردم و باز گذاشتن دست رؤسای جمهوری اعتقاد دارند. بویژه اکنون که آقای پزشکیان در سیاستهای کلی نظام و در جنگ کاملاً همراه مجموعه حاکمیت و رهبری بودهاند. ممکن است به شخصه منتقد برخی جملات آقای رئیس جمهوری باشم اما مقایسه با بنی صدر جفا به شخصیت ایشان است. اینکه رهبری بر حمایت از دولت تأکید کردند و پرکاری و پرتلاشی رئیس جمهوری را یادآورشدند، موضع صریحی بود که به نظر من فصل الخطاب آن جریانهای مدعی انقلابیگری هستند.
جریانی سعی دارد اینگونه نشان دهد که گویا امر به رهبری تحمیل شده است. حال آنکه رهبر انقلاب همواره بسیار صریح و صادقانه با مردم صحبت میکنند و اصلاً اهل پذیرفتن تحمیل نیستند. اما برخی جریانها فکر میکنند میتوانند با این ادبیات حملات خودشان را به دولت ادامه دهند. حق گروهها برای نقد دولت قابل انکار نیست. اما باید مراقبت کنند که در لفافه انتقاد به دنبال براندازی دولت نباشند. وقتی رهبری تأکید کردند که موفقیت دولت موفقیت همه ماست یعنی شما میتوانی رقیب بوده باشید اما امروز دیگر باید کمک کنید که دولت برای مردم دستاورد داشته باشد. نباید دنبال براندازی دولت باشید و نباید با ایجاد شکاف، نفرت پراکنی و دوقطبی مانع از این موفقیت شوید.
لطفاً جبهه اصلاحات را علنی محاکمه کنید!
روزنامه هممیهن نوشت:
هفته گذشته و در پی صدور بیانیهای از سوی جبهه اصلاحات و ارائه پیشنهادهایی برای عبور از وضعیت موجود؛ بهطور طبیعی برخی نیروها و رسانهها واکنش نشان دادند. این واکنشها به طبیعت حال هرکدام از آنان گوناگون بود. برخی عنان کلام را رها و آلوده به ناسزا کردند. برخی هم نقد محتوایی کردند و ما نیز به دو دلیل آن را نقد شکلی و ادبیاتی کردیم. دلیل اول بر حسب تعهد و رسالت حرفهای خود که باید نسبت به مسائل مهم کشور حساسیت و واکنش نشان داد. دلیل دوم نیز انتساب خودمان به جریان اصلاحات است که معتقدیم در موارد مهم باید مرزبندی را رعایت کرد و سکوت به منزله تبعیت و پذیرش چنین رویکردی تلقی نشود.
اکنون آقای اژهای هم در این موضوع ورود کردهاند و ضمن تحلیل سیاسی، مسیر دیگری را هم گشودند که شایسته بررسی و اعلام نظر است. ایشان اظهار داشتند که: «چندی پیش، یک جمع بهاصطلاح سیاسی، بیانیهای را در راستای خواست دشمن صادر کرد؛ برخی اشخاص توصیه کردند که در برخورد قضایی با صادرکنندگان بیانیه مذکور تعجیل نشود... البته طبیعی است که دادستان تهران در این راستا، به تکلیف قانونی خود عمل خواهد کرد.»
فارغ از رویکرد و ادبیات گفتاری ایشان که اتفاقاً میتواند مشمول انتقاد مشابه به آن بیانیه شود، از رسیدگی قضایی با یک شرط قانونی دفاع میکنیم. اگر این شرط محقق شود، دستاورد بزرگی برای این بیانیه و نیز دستگاه قضایی و جامعه محسوب میشود. متاسفانه تاکنون تعداد دادگاههایی که علنی برگزار شده، محدود به برخی جرایم مثل قتل است. منظور از برگزاری علنی انتشار گزارش کامل آنها مثل دادگاه آقای کرباسچی مدیرمسئول همین روزنامه «هممیهن» است که اتفاقاً با قضاوت آقای اژهای ریاست کنونی قوه برگزار شد و کمک زیادی به ارتقای فهم سیاسی و قضایی جامعه داشت.
خود آقای اژهای هم تاکنون چندین بار به اهمیت مسئله دادرسی علنی اشاره کردهاند. در این مورد هم میتوانند کیفرخواست را برای کسی که مسئولیت صدور بر عهده اوست، بفرستند و دادستانی در یک دادگاه علنی و با حضور آزاد رسانهها و وکلا اتهامات خود را مطرح و آنان هم دفاع کنند. در واقع، مهمترین کاری که دستگاه قضایی میتواند در جهت بهبود فضای سیاسی کند، تهدید به برخورد نیست؛ بلکه تشکیل چنین دادگاهی است؛ چنین دادگاهی نقطه عطف در امر دادرسی سیاسی در ایران خواهد بود.
فارغ از این پیشنهاد، نکات مهم دیگری هم هست که باید اضافه شود. فرض کنیم محتوا و شکل بیانیه مزبور نادرست باشد. هر برخورد قضایی غیرعلنی اتفاقاً نتیجه کاملاً عکس دارد. اکثریت مردم نیز نهتنها با محکومیت همراهی نخواهند کرد بلکه مخالفت هم میکنند. نمونه آن زندانیان کنونی است. برخی از آنان نزد مردم محبوبتر از افراد مشابه خودشان در بیرون زندان هستند.
البته اگر دادرسی علنی باشد و حکم هم وجدان مردم را قانع کند، نتیحه متفاوت است؛ ولی یکی از دلایلی که این نوع دادرسیها بهصورت علنی رسیدگی نمیشود، نگرانی از همین نتیجه است. بهعلاوه، هر برخورد قضایی اینچنینی موجب میشود که جامعه مدنی از نقد عمومی این موارد پرهیز کند؛ زیرا جامعه و منتقدین علاقهای ندارند که نقد آنها پشتوانه برخوردهای غیرفکری شود.
******
بودجه برخی نهادها را حذف کنید
روزنامه جمهوریاسلامی نوشت:
انتظار عمومی از حکمرانی برای همراهی با مردم بهویژه بعد از همراهی مردم با حکمرانی در جریان جنگ تحمیلی 12 روزه رژیم صهیونیستی بر ایران، ابعادی دارد که یکی از آنها آسانسازی معیشت مردم است. در شرایطی که درآمد کارمندان و کارگران و اقشار ضعیف، ثابت است هر روز هزینههای زندگی آنان به میزان غیرقابل تحمل بالا میرود. قیمت آب افزایش مییابد، قیمت برق رشد چشمگیر میکند، نان گران میشود، لبنیات با رشد نردبانی افزایش قیمت مییابند و سایر اقلام مورد نیاز زندگی روزمره مردم ازجمله خدمات بدون آنکه قابل پیشبینی باشند با رشد قیمت و هزینه، مردم را غافلگیر میکنند.
درست در همین شرایط، انواع و اقسام مالیاتها، عوارض و هزینههای جانبی دیگری با عناوین مختلف بر مخارج زندگی اضافه میشوند و زندگی را بر مردم دشوار و در مواردی غیرقابل تحمل میکنند. اضافه شدن این هزینهها بر زندگی مدیران ارشد که حقوقهای نجومی دریافت میکنند و صاحبان درآمدهای آزاد که هر وقت اراده کنند قیمتها را بالا میبرند و بر درآمدهای خود میافزایند اثری نمیگذارد ولی اقشار ضعیف به ویژه کارمندان و کارگران زیر چرخهای ماشینِ بیرحم گرانی و تورم از یکطرف و بولدوزر بیرحمتر افزایش مالیات و عوارض و هزینههائی که تحت عناوین مختلف از مردم گرفته میشوند و همینطور خدمات که هیچ نظارتی بر آنها نیست و همچون چاه ویل موجودی جیبهای تقریباً خالی را میبلعند، له میشوند. این فاصله طبقاتی هر روز بیشتر میشود و با شتاب ترسناکی آینده جامعه را تهدید میکند. هیچکس نمیداند لشگر گرسنهای که این فاصله طبقاتی به سرعت در حال بیشتر شدن به وجود میآورد، در لحظهای که تابآوری خود را از دست بدهد چگونه قابل مهار خواهد بود.
دولت چهاردهم میتواند با یک تصمیم شجاعانه، حفرههای به وجود آمده در اثر خطاهای دولتهای گذشته را جبران کند. بودجههای دستگاههای بیخاصیت را حذف کنید تا مجبور نباشید با افزودن بر مالیات و گران کردن زندگی به اقشار ضعیف فشار وارد کنید و آمار فقر را بالا ببرید. بیش از دهها هزار میلیارد تومان تحت عنوان بودجه فرهنگی و مذهبی به دستگاههائی میدهید که در گذشته با هدایای مردم فعالیت میکردند و خودگردان بودند. حتی اگر کسانی به تأمین بودجه این دستگاهها اعتقاد دارند همانها هم وقتی پای مقایسه میان پولپاشی برای سرپا ماندن این دستگاهها و هزینه کردن همین پول برای حل مشکلات معیشتی مردم به میان بیاید، به حکم عقل و شرع چارهای غیر از این ندارند که معیشت مردم را ترجیح بدهند.
دولتمردان ما درباره دزدی برق توسط صاحبان ماینرها، قاچاق سوخت توسط باندهای قاچاق و بالا کشیدن بیتالمال توسط انواع مافیاها آه و ناله زیادی میکنند ولی به این سؤال جواب نمیدهند که غیر از خود شما چه کسی موظف است دست این دزدان و باندها و مافیاها را قطع کند؟ مگر نمیدانید برای مبارزه با فساد و کوتاه ساختن دست مفسدین و دزدان بیتالمال حق ندارید با کسی تعارف کنید یا از کسی بترسید و یا منتظر اجازه کسی بمانید؟ اگر شما از فرصتی که دارید برای همراهی با مردمی که در سختترین شرایط جنگی با شما همراهی کردند استفاده نکنید، دشمن از این موقعیت بهره خواهد برد. شجاع باشید، با تصمیمات بموقع خود به همراهی مردم پاسخ مثبت بدهید و دشمن را در این کارزار تاریخی ناامید کنید.
******
دفاع عجیب رئیس جبهه اصلاحات از آمریکا
سایت جهاننیوز نوشت:
آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات در بخشی از مصاحبه خود با «جماران» در دفاع از بیانیه جبهه اصلاحات گفته است: «آمریکا و رژیم صهیونیستی همواره مواضع متفاوتی در قبال ایران داشتهاند. حملات رژیم صهیونیستی الزاماً به معنای تأیید یا حمایت آمریکا نیست. آمریکا در مواردی تلاش کرده مانع گسترش درگیری شود، حتی اگر با ایران خصومت داشته باشد. بنابراین، نمیتوان هر حملهای را دلیل بر بینتیجه بودن مذاکرات دانست».
به عبارت بهتر منصوری معتقد است که بمب آمریکایی با بمب اسرائیلی متفاوت است و ما نباید این دو دشمن خارجی را در کنار هم و در یک جبهه ببینیم! گفتنی است چند روز قبل محمد صدر، از چهره های اصلاحطلب عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز اظهار داشته بود که اگر بهتر مذاکره میکردیم جنگ نمیشد!
ظاهرا خسارت محض برجام، پنج دور مذاکرات غیرمستقیم، حمله به ایران قبل از دور ششم و شهادت فرماندهان، دانشمندان و بیش از هزار نفر از هموطنان، حمله مستقیم آمریکا به تاسیسات هستهای، تهدیدات پیدرپی برای حملات جدید و... هیچ کدام مانع غرب گرایی -بخوانید غرب پرستی- گروهی از اصلاحطلبان نمیشود؛ بلکه حتی پیشنهاد مذاکره مستقیم و تعلیق غنی سازی و قرارگیری در کنار عربستان و مصر هم میدهند!
رهبرانقلاب کسانی که میگویند «چرا جمهوری اسلامی مسائلش را با آمریکا حل نمیکند» را ظاهربین میدانند؛ چرا که مشکل ایران با آمریکا به دلیل آنکه آنها ایرانی و ایرانی را تسلیم و گوش به فرمان میخواهند، حل شدنی نیست. البته که ایشان تاکید دارند ملت ایران در مقابل امریکا و افرادی که دنبال تسلیم ایران هستند با قدرت خواهد ایستاد.
******
تعلیق ماشه؛ دام یا فرصت؟
روزنامه فرهیختگان نوشت:
این روزها اروپاییها از مکانیزم ماشه به عنوان آخرین برگ برندهشان علیه ایران به عنوان ابزار فشار برای گرفتن امتیازات بیشتر استفاده میکنند. عباس عراقچی نیز در تماس با مقامات سه کشور اروپایی و بعد از تهدید آنها مبنی بر اینکه زمان برای ایران رو به اتمام است، به این موضوع تاکید کرد که اروپا صلاحیت قانونی فعالسازی ماشه را ندارد. این موضوع در گفتوگوی تلفنی وزیر خارجه ایران با وزیر خارجه روسیه نیز مورد اشاره قرار گرفت. در مورد نوع مواجهه با فعالسازی ماشه، گزینههای متفاوتی پیش روی ایران قرار دارد. در یک سمت، این موضوع مطرح میشود که اگر ماشه به تعویق بیفتد، حداقل ایران میتواند زمان بخرد که اتفاق مثبتی است، اما انتقادی که به این پیشنهاد وارد میشود این است که تعویق ماشه، باز هم برگ برنده دیگری در اختیار اروپاییها قرار میدهد.
در سمت دیگر نیز کارشناسان بینالملل معتقدند از آنجا که تمدید ماشه تنها برگ برنده اروپاییهاست و اگر آن را خرج کنند دیگر چیزی مقابل ایران ندارند، یا آن را فعال نمیکنند یا فعال شدن آن منجر به اجرایی شدنش نمیشود، که این نگاه هم منتقدانی دارد. استدلال هم این است که فعال شدن ماشه، به هرگونه تجاوز مجدد به ایران مشروعیت میبخشد. در گفتوگو با کارشناسان مسائل بینالملل به بررسی سناریوهای مطلوب برای مواجهه با ماشه پرداختهایم.
مجید شاکری، کارشناس اقتصاد بینالملل معتقد است فعالسازی ماشه به لحاظ اقتصادی برای ما اثر چندانی ندارد اما در حوزه سیاسی اثراتی دارد. او البته بر این موضوع تأکید میکند که تنها یکی از این راهحلها، قابل تحقق است و در این میان تمدید ماشه، جز آنکه تفنگ اروپاییها را مقابل ایران پر میکند، نتایج دیگری ندارد. شاکری میگوید: «فعالسازی ماشه مهم است، اما به اندازه خودش. مهم است از این بابت که شرایط سیاسی و امنیتی را برای ما سخت میکند، از این بابت که طرف مقابل برای اقدامات ایذایی خودش، لنگ حقوق مکانیسم ماشه نیست اما ممکن است از آن استفاده کند. مهم است از این جهت که ملغی شدن دوباره این تحریمها نیازمند اجماع مجدد دولتهای دارای حق وتو است. اما واقعاً از لحاظ اقتصادی مهم نیست. باید توجه کنیم تحریمهای سازمان ملل که بازمیگردد، تحریمهای عمومی نیستند، لیستمحور است و به مصداق هستهای محدود است. مهمترین نکته آن، بند 14 و 15 قطعنامه 1929 است که درباره حوزه بازرسی کشتیهاست. چه بازرسی کشتیها در آبهای آزاد، چه بازرسی کشتیها در داخل آبهای کشورها. واقعیت این است که ما نمیتوانیم بگوییم که با فعالسازی ماشه، چیز جدیدی به ما اضافه میشود».
شاکری در مورد اینکه ارزش دارد چه بهایی برای جلوگیری از فعالسازی ماشه پرداخت کرد، گفت: «چیزی که اصلاً نمیارزد برای جلوگیری از فعالسازی به سراغ آن برویم، تمدید مکانیسم ماشه است. بزرگترین نقطهضعف مکانیسم ماشه این است که یک بار قابلیت اعمال دارد. تفنگی است که یک گلوله دارد. تمدید این مکانیسم به ازای امتیازی که طرف اروپایی به دنبال آن است عملاً به این معنی است که شما این تفنگ را دوبار شارژ کردید و قابل تکرار است و طرف میتواند دوباره فشار بیاورد و تمدید مجدد انجام دهد. ما بزرگترین نقطه ضعف مکانیسم ماشه را برای طرف اروپایی حل میکنیم و تازه امتیاز هم به طرف مقابل میدهیم. پس بههیچوجه و تحت هیچ شرایطی، حتی در شرایطی که ماشه فعال شود، جلوگیری از فعالسازی ماشه به بهانه تمدید، معقول نیست.»
******
دستور برخورد با مجرمان امنیتی، برخی اصلاحطلبان را آشفته کرد
روزنامه کیهان نوشت:
هشدار رئیس قوه قضائیه درباره همسویی نویسندگان جبهه اصلاحات با دشمنان و دستور برخورد قضائی در اینباره، برخی متهمان این ماجرا و افراطیون مدعی اصلاحات را آشفته کرد. حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای، دیروز با بیان اینکه «بیانیه آن جمع قلیل در راستای خواست دشمن بود»، گفت: «چندی پیش، یک جمع به اصطلاح سیاسی، بیانیهای را در راستای خواست دشمن صادر کرد. جریانات و تشکلهای مختلف، صدور چنین بیانیهای را محکوم کردند. امید دارم آنهائی که از روی غفلت یا اغراض خاص، این بیانیه را صادر کردند، از مسیر اشتباهشان بازگردند و رویه خود را اصلاح کنند. بعد از انتشار آن بیانیه بعضی افراد توصیه کردند در برخورد با این افراد تعجیل نکنید و اجازه دهید مردم، تشکلها و افراد نسبت به افراد یادشده موضع بگیرند. حتی همراهان و کسانی که مسائل سیاسی مشترکی با آن جبهه دارند این بیانیه را محکوم و اعلام انزجار کردند. کسانی که از روی غفلت و اغراض خاص این بیانیه را دادند اعلام اشتباه کنند و از این کار زشت خود برگردند. طبیعی است که دادستان تهران در این راستا، به تکلیف قانونی خود عمل خواهد کرد».
در واکنش به اظهارات رئیس قوه قضائیه، آذر منصوری رئیس جبهه اصلاحات مدعی شد: بیانیه جبهه اصلاحات، نه همصدایی با دشمن، که صدای مردم بیصداییست که نگران ایران هستند. وی در شبکه ایکس نوشت: «برخورد قضائی با «اظهارنظر، نقد و پیشنهاد راهحل»، نشاندهنده بحران در شنیدن است. اصلاحات فقط پلی برای عبور از بحرانها نیست، بلکه بخشی از راهحلها هست و باید باشد».
عمادالدین باقی از فعالان سیاسی منتسب به جبهه اصلاحات نوشت: «چرا رئیس قوه قضائیه وارد این مناقشات سیاسی میشود؟ توجه کنید که اختلاف درباره راه مقابله با تهدیدها و خطرات علیه کشور است. چرا یک اختلافنظر سیاسی میان طیف گستردهای از نیروهای درون حاکمیت که همگی مخالفت قاطعی با تجاوز آمریکا و اسرائیل دارند را قضائی و امنیتی میکنید؟ بالاخره آزادیبیان چه میشود؟ مگر هر دیدگاهی که مخالف دیدگاه ما بود باید منکوب شود؟»
همچنین، احمد زیدآبادی، مدعی شده که عبارات رئیس قوه قضائیه خوب نبود: «آقای محسنی اژهای که به طور مرتب همگان را به رعایت احتیاط، تدبیر، خویشتنداری و لحاظِ مصالح عالی کشور در گفتار و رفتار دعوت میکند، به دلایلی که برای من روشن نیست، سر برخی بزنگاهها، لحن امنیتی و تهدیدآمیزی بهکار میگیرد که نهفقط تناسبی با موقعیت رسمی او ندارد، بلکه به آنچه مایۀ نگرانی خودش هم هست، دامن میزند».
یاد آور میشود بیانیه جبهه اصلاحات، عیناً رونویسی از آرزوها و دیکتههای ناکام آمریکا و اسرائیل بوده است. از جمله تأکید بر آزادی زندانیان سیاسی (مجرمان امنیتی)، تغییر حکمرانی به بهانه جنگ تحمیلی، اتهامپراکنی علیه نیروهای مسلح مدافع وطن، تعلیق غنیسازی و برنامه هستهای، مذاکرات جامع و مستقیم با آمریکا و عادیسازی روابط (بی اعتنا به بمبارانشدن میز مذاکره و شهادت 1060 نفر از سرداران و دانشمندان و مردم عادی)، و حمایت از به رسمیتشناختن رژیم اشغالگر و جنایتکار صهیونیستی در پوشش شعار دو دولتی.
این فرار به جلو و دیکتهنویسی نیابتی در حالی است که افراطیون مدعی اصلاحات به خاطر تحمیل نسخههای جریان نفوذ به دولت یازدهم و دوازدهم و دولت فعلی درباره مذاکره (و قبل از آن، به دولتهای خاتمی و هاشمی درباره نسخههای اقتصادی معیوب و خسارتبار) باید مورد مواخذه و محاکمه قرار بگیرند نه اینکه شکست آمریکا و رژیم صهیونیستی را بهانهای برای طرح ادعای تغییر پارادایم نظام کنند. از سوی دیگر، پیگیری منویات دشمن مهاجم خارجی در داخل و در دوران جنگ، خیانت محسوب میشود و ربطی به آزادیبیان یا نقد مسئولانه ندارد.
همچنین باید عنایت داشت که یکی از مسئولیتهای مهم دستگاه قضائی پیشگیری با وقوع جرم و پیگرد مجرمان ساختارشکن است. از این زاویه به نظر میرسد که قوه قضائییه در طول سالهای اخیر با سعهصدر و اغماض و چشمپوشی با شبکه ضدامنیتی مورد بحث برخورد کرده و همین برخورد بزرگوارانه، مجرمان را دچار سوءتفاهم و وقاحت کرده است. به عبارت دیگر، موضوع امنیت ملی و تحرکات پایوران جریان نفوذ، هیچ ربطی به مناقشات سیاسی و جناحی ندارد، بلکه جرم امنیتی سنگینی است که باید مورد برخورد قانونی قاطع و پشیمانکننده قرار بگیرد.



