طلبکار شدند
روزنامه صبحنو نوشت:
در میانه بحرانی که مستقیما معیشت مردم را هدف گرفته، عجیبترین واکنش ممکن، سیاسیکاری و حمله جناحی به نهادی است که اتفاقا طبق قانون، وظیفه نظارت و مطالبهگری دارد. اظهارات اخیر محمدباقر قالیباف درباره لزوم ترمیم کابینه و هشدار نسبت به استیضاح، نه یک تهدید سیاسی، بلکه یادآوری یک مسئولیت قانونی است. بااینحال، جریان اصلاحطلب و برخی تندروها، به جای پاسخ به اصل مسأله، ترجیح دادهاند با برچسبزنی و فرافکنی، صورتمسأله را پاک کنند.
واقعیت این است که اگر وضعیت اقتصادی کشور «غیرقابل دفاع» توصیف میشود، این توصیف از دل جامعه بیرون آمده، نه از اتاقهای سیاسی مجلس. مردم، نه با تحلیلهای جناحی، بلکه با جیب خالی و سفره کوچکشده قضاوت میکنند. در چنین شرایطی، انتظار از مجلس این است که سکوت نکند و از ابزارهای نظارتی خود استفاده کند. اینکه امروز برخی، مطالبه اصلاح کابینه را به «سهمخواهی» تقلیل میدهند، بیش از آنکه نقد منصفانه باشد، تلاشی است برای فرار از پاسخگویی دولت و حامیان سیاسی آن.
جریان اصلاحطلب و رسانههای نزدیک به آن، به جای تمرکز بر عملکرد ضعیف برخی وزارتخانهها، توپ را به زمین قالیباف انداختهاند و او را متهم میکنند که به دنبال تحمیل نیروهای خود به دولت است. این ادعا در حالی مطرح میشود که همین جریان، ماههاست از ضرورت «ترمیم کابینه» سخن میگوید و ناکارآمدی برخی وزرا را تأیید میکند. تناقض آشکار اینجاست که وقتی رئیس مجلس همین مطالبه را با صراحت بیان میکند، ناگهان نیتخوانی آغاز میشود و موضوع، رنگوبوی توطئه سیاسی میگیرد.
اگر قرار باشد هر مطالبه نظارتی به انگیزهخوانی جناحی آلوده شود، اساسا باید درِ نظارت را تخته کرد. قالیباف نهتنها حق، بلکه وظیفه دارد در برابر دولتی که خروجی آن به تشدید فشار اقتصادی منجر شده، موضع بگیرد. حمله به او، بیش از آنکه دفاع از دولت باشد، تلاش برای سرپوش گذاشتن بر این واقعیت است که بخشی از کابینه، حتی از حداقل کارآمدی لازم برخوردار نیست و ادامه این وضعیت، هزینهای مستقیم بر دوش مردم میگذارد.
******
روایت سازی ظریف
روزنامه جوان نوشت:
جواد ظریف، مقالهای در فارنافرز منتشر کرده و در آن با قبول اینکه امنیتیشدن ایران در چند دهه اخیر «محصول روایتسازی اسرائیل و امریکا» است، تلویحاً میپذیرد که برخی رفتارها و گفتارهای مقامات ایرانی و نظام ایران به بازتولید امنیتیسازی کمک کرده است! و یک نتیجه ضمنی هم گرفته است که معیشت و اینترنت و هرچه بر سرمان میآید از پیامدهای مستقیم یا غیرمستقیم همان روایتسازیهاست! این رویکردی است که روحانی، اصلاحطلبان تندرو، و روزنامههای کارگزاران، هممیهن، شرق و اعتماد سالهاست دنبال میکنند و حقیقتاً یک خیانت آشکار است. ظاهر این نوشتهها و حرفها آن است که «ما از یک حقیقت پرده برمیداریم و نمیتوانیم بدون ارزیابی رفتار و گفتار خودمان در گذشته، به حقیقت واکنشهای جهانی علیه ایران برسیم». اما آیا آن سخنان ایرانیها که به زعم ظریف، نسنجیده است، عامل دشمنی ایدئولوژیک، ذاتی و آخرالزمانی صهیونیستها و امریکا با ایران شده است؟! نوشته ظریف را حتی پمپئو یا هر امریکایی یا انگلیسی دیگر هم میتوانست بنویسد و از ایرانیان بخواهد در کنشهای خودشان تغییر بدهند تا در امان باشند!
اگر کسی با سبک تفکر ظریف و اصلاحطلبان آشنا باشد، میداند که آنان سالهاست مفروض سطحیشان این است که اگر حتی یک فرد غیرمسئول در ایران چیزی در یک گوشهای یا تریبونی بگوید، امریکا و اروپا همین را بهانه میکنند تا روایتی امنیتی از ایران بسازند. ولی ما باید با گفتوگو و مذاکره این ذهنیت را از امریکاییها بگیریم که میخواهیم کشوری امنیتی باشیم و نباید به سراغ تقویت زیرساختهای نظامی خود برویم، چون روایت امنیتیسازی را تقویت میکند!
این وزیر خارجه همان رئیسجمهوری است که به تازگی در تحلیلی نتیجه گرفته اگر بخواهیم امریکا دوباره به ما حمله نکند، باید تغییر کنیم. چه تغییری؟! همانگونه شویم که امریکا نیازی به حمله به ما نداشته باشد. پس امریکا و اسرائیل تقصیری ندارند و این ما هستیم که تغییر نمیکنیم. گفتارهای تحریکآمیز برخی مقامات، سیاستهای دفاعی واکنشی مانند افزایش غنیسازی، و پیامدهای داخلی ناشی از ذهنیت محاصره، همگی در سطح ادراک، ناخواسته به تقویت روایتهای امنیتیساز کمک کردهاند.
مقاله ظریف در یک مجله سیاسی خارجی درواقع دارد به سیاستمداران غربی آموزش میدهد که شما نیازی نیست چیزی را در ایران بر گردن بگیرید، همین روایت را دست بگیرید که «ایرانیها خودشان کشورشان را امنیتی کردند و چوبش را هم میخورند».
******
بعد از بیش از ۵۰۰ روز انتظار، قفل فیلترینگ شکسته میشود؟
سایت خبرآنلاین نوشت:
از زمان برگزاری مراسم تنفیذ مسعود پزشکیان، ۵۱۲ است که او ریاست قوه مجریه را بر عهده داشته و مردم منتظر دستور صریحی از سوی رئیس جمهور برای برداشته شدن فیلترینگ هستند. فیلترینگی که بنابر تصمیمات گرفته شده، به صورت پلکانی تقسیم شد اما فقط گام اول آن برداشته شد و دیگر خبری از گامهای بعدی آن نیست. در این میان، دولتمردان چهاردهم مدام از قیودی چون به زودی، در حال پیگیری هستیم برای سرانجام این وعده مهم استفاده می کنند. اظهارنظرهایی که بی شباهت به مسئولان دولت های گذشته است و از همین رو، بذرناامیدی را در دل مردم برای به ثمر نشستن برداشته شدن مسدویت های فضای مجازی کاشته است.
از سوی دیگر، اواخر شهریور ماه بود که سید مهدی طباطبایی، معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهور، درباره زمان برداشته شدن فیلترینگ گفته بود: «فیلترینگ اکثر پلتفرمها تا پایان ۱۴۰۴ رفع میشود، تنها مسائل فنی فیلترینگ باقی مانده است و منتظر توافقاتی هستیم که چند دستگاه در این باره دخیل هستند.» این در حالی است که از بعد از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، جلسات شورای عالی فضای مجازی تشکیل نشده و الیاس حضرتی، رئیس شورای اطلاع رسانی دولت هم تاکید کرده که نمی تواند زمان رفع فلیترینگ را اعلام کرد.
با این حال چند روز پیش خبری درباره رفع فیلترینگ تلگرام تا روز چهارشنبه منتشر شده که پیگیری های خبرآنلاین از دولت تا به الآن حاکی از آن است که این یک خبرسازی بیشتر نبوده و چرا که اعضای دولت تا به این لحظه اظهار بیاطلاعی کردند. همچنین اعضای شورای فضای هم تاکید کردند که اطلاعی از این خبر ندارند و هنوز دعوت نامه ای برای برگزاری جلسات شورای عالی فضای مجازی صادر نشده است. خاصه آنکه این کمیته به تنهایی امکان برداشتن فیلترینگ را ندارند و حتما باید با موافقت اعضای شورای عالی فضای مجازی باشد.
از همین رو، باید صبر کرد و دید آیا در یکسالگی برداشته شدن مسدودیت های واتسآپ و گوگل پلی، پزشکیان می تواند با وفاق خود، خبر خوش رفع فیلترینگ را به مردم بدهد یا آنکه هنوز هم باید منتظر ماند.
******
دیپلماسی همهاش مذاکره با آمریکا نیست
روزنامه فرهیختگان نوشت:
چرخهای ماشین دیپلماسی ایران در حالی کمباد شده که تهدیدات منطقهای مهمی اطرف کشورمان حلقه زدهاند. ادعای مالکیت جزایر سهگانه توسط امارات، تحرکات رژیمصهیونی در قفقاز، اتهامات در حوزه نقشآفرینی در انتخابات عراق و تنشهای افغانستان و پاکستان؛ اینها فقط بخشی از تحرکات پیرامونی ماست که وزارت امور خارجه واکنش آنچنان مؤثری نسبت به آنها نداشته است. در همین حال مصاحبههای عباس عراقچی، وزیر امور خارجه با شبکههای بینالمللی از جمله گفتوگوی اخیرش با شبکه «الجزیره» پیامآور این است که همزمان با مسدودشدن مسیر مذاکرات تهران -واشنگتن، این وزارتخانه کار را تعطیل کرده و کلید گشایشش را زیر گلدانهای کاخ سفید گذاشته است.
این وزارتخانه در حالی مبتلا به فروکاست مسئولیتهای خود شده که همزمان دولت ترامپ یعنی همان کسی که به باور عراقچی، هنوز شایستگی دریافت «نوبل صلح» را دارد، پایش را در خاک همه کشورها گذاشته است. مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا اخیراً از روابط پنهانی کاخ سفید با حزب راست افراطی آلمان پرده برداشته و دستگاه دیپلماسی آمریکا در پروندههای مختلف اعم از روسیه-اوکراین، ونزوئلا، چین، غزه، اتحادیه اروپا و... دخالت میکند. در این معادله تهران، تنها «یکی» از پروژههای واشنگتن است؛ اما واشنگتن، «تنها کارویژه تهران»
در بزنگاههای سیاسی منطقه، خلأ موضعگیری قاطع از سوی دستگاه دیپلماسی میتواند به بازتولید نگرشهای ضدایرانی کمک کند. نمونه اخیر آن، انتخابات پارلمانی عراق است؛ انتخاباتی که موضع ایران از ابتدا احترام به اراده مردم عراق، عدم دخالت در فرایند داخلی و تأکید بر ثبات بغداد بهعنوان بخشی از ثبات منطقه بود. بااینحال، همین موضع بهطور عجیب و قابلتأملی از سوی وزارت خارجه عراق به «دخالت آشکار» تعبیر شد؛ برداشتی که نه با متن اظهارات همخوانی داشت و نه با سابقه رفتار ایران.
مسئله اما صرفاً سوءبرداشت یا سیاسیکاری دولت عراق نیست؛ آنچه اهمیت دارد، نبود پاسخ قوی و ابتکاری از سوی ایران در برابر اتهاماتی ازایندست است. پاسخ تهران به این فضاسازیها، میتوانست همزمان دو واقعیت را بازتاب دهد: اول، پایبندی ایران به اصل عدم مداخله و دوم، نقش واقعی بازیگر مداخلهگر یعنی ایالات متحده که بهصورت علنی و مستند در پی مهندسی فضای سیاسی عراق، اعمال تحریم علیه بازیگران داخلی و حذف جریانهای ناهمسو بوده است.
در غیاب چنین پاسخی، روایت غالب در بخشی از فضای رسانهای منطقهای و بینالمللی، از مسیر اتهامزنی علیه ایران شکل میگیرد. این الگو محدود به عراق نیست؛ در سالهای اخیر، در قبال مواضع برخی کشورهای منطقه، بارها شاهد بودهایم که اتهام «دخالت ایران» مطرح شده، اما واکنش تهران صرفاً در حد توضیحی دیپلماتیک باقی مانده است.
******
پروژه سوخته کاترین شکدم
سایت مشرقنیوز نوشت:
در هفته گذشته شبکه تروریستی اینترنشنال با تبلیغات فراوان اعلام کرد که قرار است با انجام یک گفتگوی تصویری با کاترین شکدم ناگفتههایی خاص از درون نظام را افشا کند اما آنچه از این شبکه عبری پخش شد آنقدر حاوی اسرائیلیات بود که حتی موردتوجه ضدانقلاب خارج نشین نیز قرار نگرفته تا جایی که برخی شکدم را پروژهای سوخته خواندند که حتی شبکهای زرد چون اینترنشنال هم امکان احیا و بهرهبرداری از آن را نداشته است.
کاترین شکدم یک چهره جنجالی در رسانهای فارسیزبان محسوب میشد که مدتی موردتوجه قرار داشت نام او با انتشار خبری از سوی یک نماینده سابق مجلس درباره ارتباطش با برخی مقامات سیاسی بر سر زبانها افتاد، کواکبیان در تیرماه امسال، در یک مناظره تلویزیونی، ادعا کرده بود که «کاترین شکدم بهعنوان یک نفوذی، در سفرش به ایران با ۱۲۰ نفر همخوابگی داشته است.» این فعال سیاسی مدتی بعد عذرخواهی کرده و اعلام کرد که عدد اعلامشده سبقاللسان بوده و سوءنیتی در بیان آن نداشته است!
البته داستانسرایی درباره شکدم در حالی در برخی محافل خبری و رسانهای وایرال شده بود که پیشازاین کاترین شکدم در مصاحبه با بیبیسی فارسی بهصورت علنی گفته بود که در طول سفر به تهران با هیچ مقام ایرانی حتی برای چند دقیقه نیز دیدار نداشته است. بر اساس اسناد قضایی، شکدم تنها طی پنج سفر کوتاه، مجموعاً ۱۸ روز در ایران حضورداشته است؛ مدتی که با ادعاهای مطرحشده درباره فعالیتهای گسترده یا روابط غیرعادی هیچگونه همخوانی ندارد، زیرا جمعآوری خبر از سطوح بالای سیاسی، برقراری ارتباط، فریب و تظاهر نیاز به یک بازه زمانی بلندمدت داشته و شکدم نمیتوانسته این خط سیر زمانی را طی کرده باشد.
البته بررسی گفتگوهای شکدم دست او را رو میکند، این داستان سازی باعث میشود که گاهی مواقع شکدم خط سیر اصلی را گمکرده و دچار تناقض اساسی شود. بهعنوانمثال شکدم در حالی در مصاحبه با شبکه تروریستی اینترنشنال درباره ارتباط با مقامات و همخوابگی داستانسرایی میکند که به دلیل اعتیاد شدید فراموش کرده که در مصاحبه با بیبیسی فارسی همه موارد پیشین را تکذیب کرده است.
گفتگوی شکدم با بیبیسی مثال جالبی در این ماجرا است، جمالالدین موسوی مجری از شکدم میپرسد که خانم شکدم در ایران کسی از شما درخواست نوعی رابطه کرد؟ او در پاسخ میگوید: «نه هرگز! من هم این خبرسازیها را دیدم، میخواهند به شخصیت من حمله کنند مسئولین خودشان را خراب میکنند.»
شکدم پس از خروج از ایران برای آنکه بتواند به زندگی عادی خود ادامه داده و یکشبه سر به نیست نشود مجبور است با سرویس صهیونی همکاری نزدیک داشته تا هم پروژههای تخاصمی و ادراکی را پیش ببرد و هم زندگی روزمره خود را سپری کند.
******
شوخی میکنید آقای قائمپناه؟!
اظهارات محمدجعفر قائمپناه، معاون اجرایی رئیسجمهور در تلویزیون و ادعایی درباره کاهش تورم در دولت مسعود پزشکیان، واکنشهای بسیاری را به دنبال داشت و به یکی از سوژههای مهم شبکههای اجتماعی تبدیل شد. بسیاری از کاربران فضای مجازی، این سخنان معاون پزشکیان را چیزی فراتر از شوخی تعبیر کردند که تنها کارکرد آن، ناراحتی مردم به دلیل مطرحکردن اظهاراتی است که با واقعیتهای اقتصادی کنونی تفاوتهای فاحشی دارد. آنچه که هویداست، سیر تصاعدی تورم از زمان سکانداری دولت چهاردهم تا به امروز است و این مسئله از ابتدای سال تا برهه فعلی شدت بیشتری داشته.
در اینباره، محمدرضا سبزعلیپور، اقتصاددان و رئیس مرکز تجارت جهانی ایران، به خبرگزاری تسنیم گفت: «اظهارات دکتر قائم پناه به دلیل نفوذ بالای ایشان در دولت چهاردهم و همچنین بواسطه تأثیرات گستردهای که بر افکار عمومی و سیاست گذاریهای اقتصادی کشور دارد، همواره مورد توجه قرار میگیرد. سخنان قائم پناه در حالی مطرح میشود که بر اساس داده های موجود، افزایش قیمتها در بیشتر کالاها و خدمات اساسی طی یک سال و نیم گذشته بیش از حد انتظار بوده است. اظهارنظر ایشان بطور کلی با واقعیتهای اقتصادی موجود جامعه تطابق ندارد و به نظر میرسد که این نوع سخنان بیشتر بهعنوان توجیهی برای شرایط پیچیده اقتصادی مطرح شده است».
وی ادامه داد: «هیچ اثری از ادعای کاهش تورم در زندگی روزمره مردم مشاهده نمیشود. باید پرسید کدام تورم کاهش یافته است؟! تورمی که بر سفره مردم فشار میآورد یا شاخص های عددی که در مراکز آماری ثبت میشود؟ این واقعیت که اعلام ها و آمارهای دولتی هیچگاه همراه با توضیحات شفاف، مستند و مستدل نبوده اند، تنها باعث افزایش ناامیدی و بیاعتمادی مردم میشوند. در حالیکه مسئولان از کاهش تورم سخن میگویند، مردم هنوز نمیتوانند از افزایش بی وقفه قیمتها نجات یابند!!»
این کارشناس اقتصادی در ادامه تأکید کرد: «مسئولان باید به این سوال اساسی پاسخ دهند: اگر تورم کاهش یافته، چرا مردم همچنان از افزایش قیمتها رنج میبرند؟ چرا قدرت خرید مردم ترمیم نشده و هزینه های روزمره ساعت به ساعت در حال افزایش است؟ نتیجه اینگونه اظهارات بی پشتوانه، چیزی جز بحران بیاعتمادی عمومی در پی نخواهد داشت».
******
حمله زیدآبادی به قالیباف
احمد زیدآبادی، فعال سیاسی اصلاحطلب در کانال تلگرامی خود نوشت:
«خیلی وقت پیش در همین کانال نوشتم که اگر زبدهترین اقتصاددانان و مدیران عالم را فرابخوانید و ادارۀ اقتصاد ایران را به آنها بسپارید، با وجود این حجم از فساد و بیاقتداری دستگاه دولت و وجود نهادهای موازی و مداخلهگر و تحریمهای فزاینده، محال است بتوانند بهبودی در وضعیت اقتصاد کشور پدید آورند و روند رو به رشد تورم و رکود را کنترل کنند.
از این رو، تهدید محمدباقر قالیباف به استیضاح وزیران کابینه به دلیل وخامت وضع اقتصاد فقط به کار سرگرمی میآید. اگر مسئولان کشور به طور جدی به فکر اقتصاد کشورند و یا از روند رو به اضمحلال کنونی نگرانند، به جای این نوع بازیهای تکراری و سرگرمکننده باید به فکر تجدیدسازمانِ مجموعۀ دستگاه حاکم، بازسازی اقتدار دولت، انحلال نهادهای موازی، مسدود کردن مسیرهای فسادزا از طریق سازوکارهای شناخته شدۀ بینالمللی و باز کردن تمام غل و زنجیرهای تحریمی از پای اقتصاد کشور باشند. اگر میخواهند بسمالله! و اگر نمیخواهند دیگر با استیضاح این وزیر و آن وزیر و یا حتی شخص رئیسجمهور نه فقط آب در هاون میکوبند بلکه بر وخامت اوضاع میافزایند!
این نوع آشفتهبازار اقتصادی نتیجۀ مستقیم آشفتهبازار سازمانی و سیاسی است. مجلس هم بخشی جدی از همین آشفتهبازار سازمانی و سیاسی است. بنابراین عملکرد آن خود بخشی اساسی از مشکل است. با استیضاح وزیران هم بیشتر کور میکند اما قطعاً شفا نمیدهد.
گوش نمیکنید؟ نکنید! پس همین راه را ادامه دهید تا غول اقتصاد به طور کامل از شیشه در آید!»
******
استیضاح وزرا سیاسی است؛ کابینه باید با نگاه اصلاح طلبان ترمیم شود!
سایت جهاننیوز نوشت:
روزنامه اصلاح طلب اعتماد در گفتگو با اسماعیل گرامی مقدم از چهره های جریان اصلاحات نوشته است: «امروز زمان آن است كه پزشكيان در جهت استفاده از تفكراتي كه او را به قدرت رساندهاند، حركت كند. در اين راستا اگر وزيري جابهجا شود به نفع كشور است. اما اگر وزيري به دلايل سياسي و تهديد مجلس جابهجا شود، اعتماد عمومي به دولت را كاهش ميدهد. نمايندگان مجلس هم اگر به دنبال تحقق منافع ملياند بايد از دست زدن به اقداماتي كه براي كشور هزينه دارد، خودداری كنند. اگر وزیری در راستای تفکراتی که رئیسجمهور را به قدرت رسانده جابهجا شود، این اقدام به نفع کشور است. اما در عین حال او هشدار داده که تغییر وزیر توسط مجلس شورای اسلامی با ابزار استیضاح سیاسی است و به کاهش اعتماد عمومی منجر میشود».
این اعلام نظر در واقع، یک خطکشی سیاسی روشن را ترسیم میکند؛ جابهجایی زمانی مطلوب است که از درون جریان اصلاحطلبی و مطابق سلیقه سیاسی اصلاح طلبان انجام شود در غیر این صورت نامطلوب است!
این اظهارات همچنین نشان میدهد برخلاف شعارهایی که سر داده میشود مردم جایگاهی در این بین ندارند. این در حالی است که نگاه نمایندگان مجلس و منتقدان دولت برای ترمیم کابینه جناحی و بر مبنای اصولگرا و اصلاح طلب نیست؛ چرا که اساسا دولت کنونی یک دولت اصلاح طلب است و بحث بر سر کارآمدی کابینه است. از سوی دیگر در حالی که چهرههای اصلاحطلب نزدیک و حامی دولت، استیضاح وزرا را اقدامی پرهزینه و مخل اعتماد عمومی توصیف میکنند، تجربه ماههای گذشته نشان میدهد همین جریان، در بزنگاههای سیاسی، رویکردی کاملا متفاوت و برخلاف هم را اتخاذ میکند و همچنان توجیهگری دارند.
شاهد مثال این مدعا آن است که تنها چهار ماه پس از آغاز به کار ستار هاشمی در وزارت ارتباطات، در دیماه ۱۴۰۳، برخی رسانهها و چهرههای اصلاحطلب، حملات تند و سازمانیافتهای را علیه او آغاز کردند. در آن مقطع، نهتنها بحث اعتماد عمومی یا هزینهسازی برای کشور مطرح نبود، بلکه فشار رسانهای برای تغییر وزیر، به شکل علنی دنبال میشد. اما همین جریان در زمان استیضاح همتی فرصت شش ماهه وزارت او را ناکافی میدانستند و این استیضاح را سیاسی و برخلاف اعتماد عمومی تفسیر میکردند؛ چرا که او را همچون ظریف یکی از ژنرالهای حاضر در کابینه میدانستند!
******
کشور به حال خود رها نشده اما دولت باید برنامه داشته باشد
مصطفی هاشمیطبا، فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است که برخلاف تعابیر عدهای که معتقدند کشور به حال خود رها شده، این اتفاق به وقوع نپیوسته اما در عین حال ضرورت دارد که دولت اولویتهای خود را مشخص کرده و برنامهای برای اداره امور کشور داشته باشد. بخشهایی از اظهارات وی در گفتوگو با سایت فرارو به شرح زیر است:
* استفاده از این لفظ که کشور رها شده هم غلط است و هم بسیار اغراق آمیز. کشور رها نشده و استانداران، مسئولان و مدیران در بخش های مختلف کشور، مشغول انجام وظایف خود هستند. استفاده از ادبیات اغراق آمیز، آن هم در شرایط فعلی کشور را صحیح نمیبینم. اما یک مسئله مشخص وجود دارد که به اعتقاد من دولت باید روی آن متمرکز شود. دولت باید هرچه سریعتر، اولویت های خود را مشخص کند و بر اساس اضطرار این اولویتها، حرکت کرده و به مردم گزارش بدهد. مردم باید بدانند دولت از ابتدای مسیر تا کنون دقیقا چه کرده است. این قطعا حق مردم است که از وضعیت موجود مطلع شوند.
* دولت در خصوص FATF دچار مشکلاتی اساسی است. این موضوع روی بخشهای زیادی از شرایط اقتصادی کشور اثر منفی دارد. اما چقدر از حل این مشکل به دست دولت قابل حل است؟ می دانیم تا زمانی که این مشکل حل نشود، پولهای ما سرگردان است و یک رابطه ارزی پرمشکل با شرکتهای تراستی داریم. در نتیجه شرایط ما برای مبادله و تجارت بسیار دشوار است و هزینههای زیادی نیز در راه این نوع مبادله از جیب ما خرج میشود. این درست نیست. همه ما نیز میدانیم که مشکلاتی از جمله مشکل انتقال پول چه معضلاتی را رقم می زند. اما حل FATF فقط از طریق دولت رقم نمیخورد. برای حل این مشکل باید سایر نهادها و سازمانها نیز با دولت همکاری کنند.
* این یک رسم شده که در رابطه با انتخاب افراد برای سمت های مختلف، همیشه دچار مشکل بوده ایم. همچنین فکر می کنم آقای پزشکیان دچار اشتباهاتی اساسی در این زمینه شده است. حتی من فکر می کنم با توجه به این که در طول تاریخ همیشه از این دست اشتباهات رخ داده، انتخاب خود من هم اشتباه بوده است. من را یک زمانی به عنوان وزیر صنایع انتخاب کردند. خوب همین هم اشتباه بوده و خیلی هم اشتباه بوده است. چرا؟ چون برای انتخاب کابینه از روش خاصی پیروی نمی کنیم، بلکه بیشتر به چهره افراد نگاه می شود یا به این که شخصی که انتخاب می شود از آشنایان یا افرادی نزدیک باشد. حتی در برخی کشورهای دیگر نیز همین وضعیت است. اشکال اصلی دولت ها این است که از روشهای حرفه ای برای انتخاب افراد در آن ها استفاده نمی شود. این موضوع درباره دولت آقای پزشکیان هم صدق می کند. به هرحال تغییر و تعویض افراد نه تنها چیز بدی نیست، بلکه بسیار هم خوب است. نباید تغییر افراد کابینه تابو باشد.




نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.