در بیانیه رهبر انقلاب اسلامی پس از شهادت فرماندهان و دانشمندان کشور در تیرماه ۱۴۰۴، یکی از محوریترین راهبردها برای آینده ایران، مجهز ساختن روزافزون کشور به ابزارهای حراست از امنیت و استقلال ملی معرفی شد. این گزاره، نه یک توصیه مقطعی، بلکه نقشه راه دائمی برای نظام جمهوری اسلامی در شرایط تداوم تهدیدات است. تحقق این راهبرد، بیش و پیش از هر نهادی، بر عهده ستاد کل نیروهای مسلح قرار دارد؛ نهادی که محور انسجام نیروهای سپاه، ارتش، بسیج و نیروی انتظامی بوده و وظیفه هماهنگی عالی دفاعی را به عهده دارد.
پس از حادثه شهادت فرماندهان و دانشمندان برجسته کشور، رهبر انقلاب اسلامی در پیام تاریخی خود یک حقیقت راهبردی را دوباره یادآور شدند: جمهوری اسلامی ایران باید روزبهروز به ابزارهای حراست از امنیت و استقلال ملی مجهز گردد. این تأکید نشان میدهد که دشمن نه تنها در پی حذف افراد و متوقف کردن پیشرفتهاست، بلکه هدف اصلی او تضعیف قدرت بازدارندگی و اراده ملی ایران است. از همین رو، عمل به این راهبرد حیاتی، در درجه نخست بر دوش ستاد کل نیروهای مسلح قرار دارد؛ نهادی که هماهنگکننده عالی ارتش، سپاه، بسیج و نیروی انتظامی است و مأموریت دارد همه ظرفیتهای کشور را برای پاسداری از استقلال و امنیت بسیج کند.
ستاد کل نیروهای مسلح در این عرصه چند وظیفه اصلی دارد که به یکدیگر پیوستهاند و نمیتوان هیچیک را جدا از دیگری دید. نخست، حفظ و ارتقای بازدارندگی سخت است. در دنیایی که تهدیدات نظامی علیه ایران لحظهای متوقف نمیشود، قدرت موشکی، پهپادی، پدافندی و دریایی ستون فقرات امنیت ملی محسوب میشود. ستاد کل موظف است مسیر توسعه کیفی و کمی این توانمندیها را متوقف نکند و حتی شتاب آن را افزایش دهد. اگر دشمن توانسته است فرماندهانی همچون شهید حاجیزاده یا شهید رشید را هدف قرار دهد، اما نمیتواند مسیر پیشرفت سامانههای دفاعی کشور را متوقف کند. هرگونه خلل در این روند به معنای باز شدن دست دشمن برای فشار بیشتر است. از همین رو، تقویت سامانههای راداری یکپارچه، پدافند هوایی چندلایه، ناوگانهای موشکانداز دریایی، زیردریاییهای بومی و یگانهای زبده زمینی، وظیفهای است که ستاد کل باید در سطح ملی مدیریت کند.
اما واقعیت جنگهای امروز تنها به عرصه سخت محدود نمیشود. دشمنان ملت ایران، همانطور که در ترور دانشمندان هستهای یا خرابکاریهای صنعتی نشان دادهاند، بیشتر به عرصه جنگ ترکیبی و عملیات غیرمستقیم روی آوردهاند. بنابراین ستاد کل باید خود را به ابزارهای حراست نوین مجهز سازد. جنگ سایبری نمونهای روشن از این میدان است. امنیت زیرساختهای حیاتی کشور، شبکه برق، آب، صنایع نفت و گاز و حتی سامانههای موشکی و پدافندی بدون ایجاد یک سپر سایبری گسترده و توان حمله متقابل امکانپذیر نیست. اینجا نقش ستاد کل دوگانه است: هم باید درون نیروهای مسلح مرکز فرماندهی سایبری ایجاد کند و هم با نهادهای علمی و فناوری کشور پیوندی تنگاتنگ برقرار نماید تا فناوریهای روز به سرعت وارد چرخه دفاعی شوند.
همین ضرورت درباره عرصه هوش مصنوعی و جنگ الکترونیک نیز وجود دارد. نسل آینده نبردها بر اساس سامانههای هوشمند و بدون سرنشین شکل میگیرد. اگر ستاد کل نتواند از هماکنون مسیر ورود نیروهای مسلح به این عرصه را هموار کند، چند سال بعد فاصلهای غیرقابل جبران با دشمنان ایجاد خواهد شد. بنابراین ستاد کل باید مراکز آموزشی نظامی را بازطراحی کند، دانشگاههای سپاه و ارتش را به آموزش تخصصهای هوش مصنوعی، علوم داده و فناوری فضایی مجهز سازد و صنایع دفاعی را در این مسیر بسیج نماید. دستیابی به ماهوارههای شناسایی و ارتباطی و بهرهگیری از فضا برای مأموریتهای دفاعی، بخشی از همین راهبرد است که بدون هدایت عالی ستاد کل تحقق نخواهد یافت.
از سوی دیگر، ستاد کل تنها مسئول بعد نظامی نیست، بلکه در ابعاد سیاسی و امنیتی نیز وظیفهآفرین است. مفهوم بازدارندگی در ایران تنها در داخل مرزها معنا نمیشود، بلکه امتداد آن در عمق راهبردی منطقهای ماست. به همین دلیل، ستاد کل باید توان نظامی کشور را در پیوند با محور مقاومت تعریف کند. وقتی که حزبالله لبنان، انصارالله یمن یا گروههای مقاومت عراق به ابزارهای بازدارنده دست مییابند، در حقیقت بخشی از راهبرد کلان ایران برای حراست از امنیت خود نیز تحقق پیدا میکند. ستاد کل در این عرصه باید به شکل مستقیم یا غیرمستقیم نقش هماهنگکننده داشته باشد و از طریق انتقال تجربه، پشتیبانی آموزشی و فناورانه، امنیت ایران را در بیرون از مرزها تثبیت کند.
یکی دیگر از عرصههای مهم، پیوند دادن قدرت سخت با قدرت نرم است. دشمن میکوشد از طریق جنگ روانی، تبلیغات رسانهای و القای ضعف، روحیه ملت ایران را هدف بگیرد. ستاد کل نیروهای مسلح، علاوه بر وظیفه عملیاتی، باید در میدان رسانه نیز با نمایش اقتدار نظامی، برگزاری رزمایشهای بزرگ و انتشار تصاویر توانمندیها، این قدرت نرم را تقویت نماید. این اقدام، نه تنها برای داخل کشور، بلکه برای افکار عمومی منطقه و جهان پیام روشنی دارد که ایران اسلامی تسلیمپذیر نیست.
البته عمل به این راهبرد نیازمند الزامات عملیاتی و ساختاری است. ستاد کل باید فرماندهی و هماهنگی بین ارتش، سپاه و بسیج را هرچه بیشتر یکپارچه کند تا توان کشور به صورت موزاییکی و پراکنده مصرف نشود. همچنین بدون توسعه صنایع دفاعی بومی، هیچگونه تجهیز روزافزونی امکانپذیر نیست. صنایع دفاعی باید با حمایت ستاد کل و هدایت آن، به مراکز علمی و شرکتهای دانشبنیان متصل شوند. تنها در این صورت است که میتوان چرخه تولید فناوریهای جدید مانند موشکهای هایپرسونیک، پهپادهای هوشمند و سامانههای پدافندی مدرن را در داخل کشور فعال کرد.
از سوی دیگر، نیروی انسانی همچنان اساس هر قدرت نظامی است. ستاد کل باید برنامهای جدی برای تربیت افسران و فرماندهان آینده داشته باشد. این برنامه نه تنها شامل آموزشهای کلاسیک نظامی، بلکه آموزشهای ترکیبی شامل علوم سایبری، فناوری فضایی، جنگ روانی و عملیات اطلاعاتی نیز هست. همچنین باید میان نیروهای مسلح و جامعه پیوندی دائمی برقرار شود تا بسیج مردمی همچنان بهعنوان پشتوانه اصلی امنیت ملی باقی بماند.
تأمین مالی نیز یکی از چالشهای اصلی اجرای این راهبرد است. دشمن میکوشد با تحریمهای اقتصادی بودجه دفاعی ایران را محدود سازد. ستاد کل باید با همکاری دولت و مجلس، ساختار مالی نیروهای مسلح را به گونهای طراحی کند که در برابر تحریمها مقاوم بماند و مسیر تأمین تجهیزات حیاتی قطع نشود. استفاده از ظرفیت اقتصاد مقاومتی و شرکتهای دانشبنیان میتواند بخشی از این نیاز را برطرف سازد.
نکته مهم دیگر این است که عمل به این راهبرد تنها با تجهیزات سختافزاری خلاصه نمیشود، بلکه نوع نگاه و دکترین دفاعی کشور نیز باید پیوسته بازبینی و بهروز شود. دشمنان جمهوری اسلامی به سرعت در حال تغییر شیوههای تهدید هستند. امروز جنگهای ترکیبی، فردا شاید جنگهای زیستی یا فضایی. بنابراین ستاد کل باید یک مرکز دائمی آیندهپژوهی نظامی داشته باشد که روندهای جهانی جنگ را رصد و دکترین ایران را متناسب با آن بازسازی کند.
در مجموع، عمل به راهبرد رهبر انقلاب در «مجهز کردن روزافزون کشور به ابزارهای حراست از امنیت و استقلال ملی» تنها در سایه عزم و برنامهریزی دقیق ستاد کل نیروهای مسلح امکانپذیر است. این نهاد باید همه ابعاد بازدارندگی سخت، توانمندیهای نوین، دیپلماسی دفاعی، قدرت نرم و الزامات ساختاری را در کنار هم ببیند و با هدایت کلان فرماندهی معظم کل قوا، مسیر آینده دفاعی ایران را ترسیم نماید. هرگونه غفلت یا تأخیر در این زمینه، هزینهای سنگین بر کشور تحمیل خواهد کرد، اما استمرار همین راه، ایران را به نقطهای خواهد رساند که هیچ قدرتی جرئت تهدید استقلال و امنیت آن را نداشته باشد.
شهیدان ما ثابت کردند که خون پاکشان درخت استقلال و عزت ایران را آبیاری میکند. امروز مسئولیت ستاد کل آن است که با تکیه بر همان خونها، راهی را که آنان گشودند ادامه دهد و ایران اسلامی را در اوج اقتدار نگه دارد. دشمنان بدانند که هر ضربه آنان، نهتنها این حرکت را متوقف نخواهد کرد، بلکه موجب جهشی تازه در تجهیز و توانمندسازی نیروهای مسلح خواهد شد. آینده به نفع ملتی رقم خواهد خورد که رهبرش راهبرد روشن دارد و ستاد کل نیروهای مسلحش عزم استوار برای اجرای آن.
در این نوشتار تلاش میشود بهصورت تحلیلی و نظامی-سیاسی، نحوه عمل به این راهبرد توسط ستاد کل بررسی گردد.
۱. ستاد کل و جایگاه راهبردی آن
ستاد کل نیروهای مسلح عالیترین مرجع سیاستگذاری، برنامهریزی و نظارت بر کلیت توان دفاعی کشور است. این نهاد بر اساس سیاستهای کلی فرماندهی معظم کل قوا مأموریت دارد:
یکپارچهسازی توان دفاعی سپاه، ارتش و بسیج.
طراحی دکترین دفاعی کشور در برابر تهدیدات سخت و نرم.
برنامهریزی توسعه تجهیزات و فناوریهای نوین نظامی.
مدیریت منابع انسانی و پشتیبانی لجستیک ملی.
تعامل با نهادهای سیاسی و امنیتی کشور برای پیوند زدن قدرت نظامی با اهداف کلان انقلاب.
بنابراین هر اقدامی برای «مجهز کردن روزافزون کشور» بدون محوریت ستاد کل، ناقص خواهد ماند.
۲. ابعاد نظامی ـ تجهیز در حوزه بازدارندگی سخت
الف) توان موشکی و پهپادی
ستاد کل در عمل به راهبرد رهبری باید همچنان تقویت قدرت موشکی و پهپادی را در صدر اولویتها قرار دهد. موشکهای نقطهزن با برد بلند و پهپادهای رزمی-شناسایی ارزانقیمت، ستون فقرات بازدارندگی جمهوری اسلامی هستند. این توان باید هم در بعد کمی و هم در بعد کیفی ارتقا یابد.
ب) دفاع هوایی و پدافند چندلایه
با توجه به افزایش حملات هوایی دشمن، تجهیز کشور به سامانههای پدافندی برد کوتاه، متوسط و بلند، یک ضرورت قطعی است. ستاد کل باید شبکهای یکپارچه از سامانههای راداری، موشکی و جنگ الکترونیک ایجاد کند تا هیچ نقطهای از کشور در برابر تهدید هوایی بیپناه نباشد.
ج) قدرت دریایی و تسلط بر آبراهها
استقلال ملی ایران پیوندی مستقیم با امنیت تنگه هرمز و خلیج فارس دارد. ستاد کل باید برنامههای خود را بر توسعه ناوگان موشکانداز سریع، زیردریاییهای بومی، مینریزی هوشمند و جنگ الکترونیک دریایی متمرکز کند تا دشمن جرئت نزدیک شدن به مرزهای آبی ایران را نداشته باشد.
د) جنگ زمینی و دکترین نبرد نامتقارن
با وجود تغییر شکل جنگها، تهدید زمینی همچنان پابرجاست. ستاد کل باید دکترین نبرد نامتقارن را بهروزرسانی کرده و با ترکیب بسیج مردمی و یگانهای زبده سپاه و ارتش، ظرفیت مقابله با تجاوز زمینی هر قدرتی را ایجاد کند.
۳. ابعاد نوین تجهیز ـ جنگهای ترکیبی
الف) جنگ سایبری
ستاد کل موظف است شبکههای دفاع سایبری و حمله متقابل را گسترش دهد. امنیت اطلاعات دفاعی و زیرساختهای حیاتی کشور، بدون ایجاد سپر سایبری و قابلیت پاسخ سریع به حملات دشمن، امکانپذیر نیست.
ب) هوش مصنوعی و جنگ الکترونیک
نسل آینده نبردها بر پایه هوش مصنوعی و تسلیحات هوشمند خواهد بود. ستاد کل باید با همکاری مراکز علمی و دفاعی، سامانههای فرماندهی مبتنی بر هوش مصنوعی، پهپادهای هوشمند و سامانههای جنگ الکترونیک پیشرفته را در نیروهای مسلح عملیاتی کند.
ج) فضا و ماهواره
بدون حضور در فضا، حراست از استقلال ملی ناقص خواهد بود. ستاد کل باید برنامه پرتاب ماهوارههای شناسایی، مخابراتی و حتی دفاعی را به یک ضرورت غیرقابل تعویق تبدیل نماید.
۴. ابعاد سیاسی-امنیتی راهبرد
الف) دیپلماسی دفاعی
ستاد کل علاوه بر وظایف نظامی، باید بازوی محکم دیپلماسی دفاعی باشد؛ یعنی با ایجاد همکاریهای نظامی با کشورهای دوست و همسو (مانند محور مقاومت و برخی قدرتهای آسیایی)، عمق راهبردی ایران را افزایش دهد.
ب) بازدارندگی ترکیبی در منطقه
تجهیز نظامی بدون عمق سیاسی و منطقهای پایدار نمیماند. ستاد کل باید از طریق پیوند نظامی با محور مقاومت، امنیت کشور را در مرزهای دوردست تأمین کرده و تهدید دشمن را در مبدا مهار نماید.
ج) پیوند با قدرت نرم
قدرت نظامی بدون پشتیبانی قدرت نرم ناکافی است. ستاد کل میتواند از طریق تولید روایتهای رسانهای، نمایش اقتدار و تقویت روحیه ملی، در جنگ روانی نیز بر دشمن فائق آید.
۵. الزامات عملیاتی و ساختاری
۱. یکپارچهسازی فرماندهی: ستاد کل باید فرماندهی و هماهنگی بین ارتش، سپاه و بسیج را تقویت کند.
۲. توسعه صنعتی دفاعی: بدون صنایع بومی قوی، تجهیز کشور ممکن نیست. ستاد کل باید صنایع دفاعی و شرکتهای دانشبنیان را بهعنوان بازوی لجستیک خود سازمان دهد.
3. آموزش و پرورش نیروی انسانی: فرماندهان و افسران آینده باید در دانشگاههای نظامی بر پایه دکترینهای نوین آموزش ببینند.
4. تأمین مالی پایدار: تجهیز روزافزون نیازمند تخصیص بودجه دفاعی کافی و مقاومسازی اقتصاد در برابر تحریمهاست.
5. پشتیبانی مردمی: حضور بسیج و حمایت ملت پشتوانه اصلی تحقق این راهبرد است.
نتیجهگیری
راهبرد رهبر انقلاب در تجهیز روزافزون کشور، راهی است برای تثبیت استقلال ایران در برابر دشمنان قسمخوردهای چون رژیم صهیونیستی و آمریکا. ستاد کل نیروهای مسلح، بهعنوان محور عالی مدیریت دفاعی، باید این راهبرد را در سه سطح دنبال کند:
سطح نظامی: توسعه توان موشکی، پهپادی، پدافندی، دریایی و زمینی.
سطح فناوری نوین: ورود جدی به عرصه سایبر، هوش مصنوعی و فضا.
سطح سیاسی-امنیتی: تعمیق دیپلماسی دفاعی و ایجاد بازدارندگی ترکیبی در منطقه.
با چنین رویکردی، جمهوری اسلامی نه تنها امنیت و استقلال خود را حفظ خواهد کرد، بلکه به الگویی برای ملتهای دیگر در مقاومت در برابر سلطهگران تبدیل میشود. دشمنان ایران باید بدانند که ملت ما در سایه رهبری الهی و مجاهدت ستاد کل نیروهای مسلح، هیچگاه غافلگیر نخواهد شد و ابزارهای حراست از امنیت ملی روزبهروز نیرومندتر خواهد شد.



