«گزارش شاهد عینی»
(مجموعه داستانهایی از نویسندگان آلمانی زبان)
نوشته: کافکا، برشت، توماس مان و دیگران
ترجمه: محمود حسینیزاد
ناشر : هرمس،چاپ چهارم 1401
172 صفحه، 39000 تومان
***
مجموعهی «گزارش شاهد عینی» آثار کوتاه روایی اعم از داستان، نمایشنامه، جستار و یادداشت را که به نویسندگان آلمانیزبان اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم تعلق دارد در خود جای داده است. انگیزهی انتخاب و گردآوری این مجموعه، معرفی نمونههای درخشان نثر آلمانی به مخاطبان ادبیات است و مترجم کوشیده تنوع و تکثر را در این گزینش مد نظر داشته باشد تا آثار نویسندگان با سبکها و رویکردهای متفاوت روایی را در یک کتاب کنار هم بگنجاند. مدیومهای برگزیده در این مجموعه نیز انواع گوناگون دارند و از درام تا تکنگاریهای کوتاه در میان آنها دیده میشود. همچنین این کتاب در عین ایجاز و مینیمالیسم، معرف دامنهی گستردهای از نویسندگان متعلق به مکاتب و نحلههای مختلف فکری است؛ بهگونهای که از هربرت ایزن ریش با اخلاقگرایی مسیحیاش تا پتر هاندکه با آن نگاه جنجالیاش به ایدئولوژیهای کهن را یک جا گرد هم آورده است.
کتاب مشتمل بر آثار چهارده نویسندهی آلمانیزبان است که در میان آنها توماس مان، فرانتس کافکا، برتولت برشت و هاینریش بل شهرت بیشتری نسبت به بقیه دارند. برخی داستانها فضایی کاملاً کلاسیک دارند؛ مانند نمونهی اولِ مجموعه که به لودویگ توما اختصاص دارد. توما که بیشتر عمر حرفهای خود را در اوایل قرن بیستم سپری کرده، سبکی شبیه چخوف را در داستانهایش دنبال میکند. البته او نیمنگاهی نیز به زادگاه خود در جنوب آلمان دارد و بورژوازی نوظهور اوایل قرن را به باد نقدی طنازانه میگیرد. داستان «مراسم عروسی» از او که در این مجموعه آمده به بازی منتقدانه با همین طبقهی خاص از جامعهی آلمانی میپردازد.
توماس مان در این مجموعه با نوشتهای به نام «مرگ» حاضر شده است. این روایت که یک روزنگاریِ بیوگرافیکال است، در نگاه اول ممکن است بسیار سهل و ممتنع به نظر بیاید، اما در بطن خود به روانکاوی فاجعهای میپردازد که راوی داستان تجربه کرده است. مان در کنار رعایت ایجاز از نثری کوبنده و تلخ برای بیان قصهاش استفاده میکند. روایت او آکنده از تصاویری تاریک از روابط میان آدمهاست و مان کوشیده عاری از جزئیات توصیفی زاید و کشدار به شرح واقعه بپردازد.
نمایشنامهی «مقبرهدار» از دیگر آثار شاخصی است که در این مجموعه گنجانده شده است. این اثر تنها متن نمایشی فرانتس کافکاست که ناتمام مانده و پس از مرگاش به کوشش ماکس برود به چاپ رسیده است. این نوشته همانند اغلب آثار کافکا دو وجه قابل تأمل دارد؛ در اقلیت واقع شدن از لحاظ تفکری و ایدئولوژیک در جامعهای نسبتاً تکقطبی و پدرسالار و معناباختگی موقعیتهای تاریخی. کافکا در این اثر اگرچه نثری نسبتاً ساده دارد اما فضای پیچیدهای میسازد. او موقعیت مکانی و زمانی ساخته شده در این متن را که به روزگاران کهن تعلق دارد با اکسپرسیونیسم خاص خود و نقد پوچی وضعیت بشر در هم میآمیزد. داستان کوتاه «زن و شوهر» نیز که در این کتاب آمده، به قلم کافکاست و تداعیگر همان موقعیتهای تمثیلگونه در «جلو قانون» و «مسخ» است.
برتولت برشت با روایتی کوتاه به نام «پیرزن بیلیاقت» در این کتاب حضور دارد. برشت نویسندهای است که تجربههای زیستی منحصربهفردی در کارنامهی حرفهای خود دارد و از هالیوود تا تئاتر با سویههای مارکسیستی را از سرگذرانده است. او در آمریکا به دلیل تفکرات ضدآمریکایی و غالباً نزدیکاش به کمونیسم طرد شد و نتوانست همکاری چندان موفقی با سینمای غرب داشته باشد. اما در آلمان شرقی جایگاه واقعیِ خود را یافت؛ جایی که به کلام انتقادی و درعین حال اخلاقگرایانهاش وزنهای خاص بخشیده بود. آنچه در این کتاب از او آمده حاوی نثری روان و بیپیرایه است که هر مخاطبی را به سادگی جذب خود میکند.
داستان «ترازوی خانوادهی بالک» نوشتهی هاینریش بل از دیگر آثار شاخص این مجموعه به شمار میآید. بل را اغلب با «عقاید یک دلقک» و «نان سالهای گذشته» میشناسند؛ آثار بلندی که نام او را در ردهی برترینهای نسل پس از جنگ تثبیت کرد. در قصهای که در این کتاب آمده نیز او به تلخی و عاری از اغماض، پرده از فجایع زندگی مردمان همعصرش برمیدارد. آنچه در این میان خودنمایی میکند البته در کنار صراحت روایی او، نثر شاعرانهای است که به تلطیف زمختی موقعیت موجود میپردازد.
آنچه آثار گردآمده در این کتاب را به یکدیگر پیوندی تنگاتنگ میدهد، ظرافتهای نثری و لحنی نویسندگان آن است. اغلب آنها کوشیدهاند در کنار نقد شرایط نابهسامان زمانهشان زبانی آمیخته با طنز و کنایه را نیز به کار گیرند. بسیاری از آنها در نیمهی اول قرن بیستم همچنان از لحاظ سبک روایی به پیشروان ادبیات کلاسیک تعلق خاطر نشان دادهاند. حتی وابستگیشان به مکاتب خاص ادبی و تفکری مانع از نوآوریهای شاعرانهشان در حیطهی نثر نشده است و به همین جهت است که نه تنها از لحاظ محتوایی، بلکه از جنبهی فرمی و زبانی نیز قابل تأملاند. بداعتهای تصویرپردازانهی آنها غالباً باعث شده این آثار مورد اقتباس هنرمندان تئاتر و سینما قرار گیرند و به همین دلیل است که میتوان آنها را در زمرهی متون عینیتمحور قرار داد که ارتباط مخاطب امروزی را با آنها تسهیل میکند. مینیمالیسم نهفته در این متون نیز با مقتضیات زمانهی امروز سازگاریهای بسیار دارد و از اینروست که مجموعهی حاضر، همچنان تازه و روزآمد به نظر میرسد.