ایستادگی چین و روسیه در مقابل اجرای تحریمهای شورای امنیت علیه کشورمان را چگونه فهم کنیم؟
روزنامه وطنامروز نوشت:
در ظاهر بر اساس فرآیندهای طیشده، آمریکا و اروپا مدعی فعال شدن مکانیسم ماشه و آغاز اعمال تحریمهای شورای امنیت علیه ایران شدهاند. در مقابل اما ایران معتقد است به دلیل مغایرت فعالسازی مکانیسم ماشه با مقررات برجام و قوانین بینالمللی، فعالسازی مکانیسم ماشه غیرقانونی است، لذا ایران بازگشت تحریمهای شورای امنیت را غیرقانونی و غیرقابل قبول میداند. نکته مهم این است که چین و روسیه به عنوان ۲ عضو دائم شورای امنیت نیز با این موضع ایران همراهی کردهاند و حتی معاون سفیر روسیه در سازمان ملل، جمعهشب در جلسه رایگیری درباره قطعنامه تمدید مکانیسم ماشه، صراحتا اعلام کرد کشورش معتقد است مکانیسم ماشه فعال نشده و بر همین اساس مسکو قطعنامه ۲۲۳۱ را در روز 18 اکتبر/ 26 مهر، تمامشده تلقی خواهد کرد. ولادیمیر پولیانسکی حتی خطاب به دبیرخانه شورای امنیت گفت نباید ترتیبات اجرایی برای اعمال تحریمها علیه ایران را انجام دهد.
موضع روسیه بسیار مهم است، چرا که نشان میدهد روسیه و چین به عنوان ۲ عضو از ۵ عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل، به خاطر غیرقانونی دانستن فعال شدن اسنپبک، در فرآیند اجرایی نظارت بر پایبندی کشورها به اعمال تحریمهای شورای امنیت علیه ایران مشارکت نمیکنند؛ اقدامی که قطعا باعث میشود آمریکا، انگلیس و فرانسه نتوانند نظارتهای محکمی درباره اجرای تحریمهای ایران توسط سایر کشورها اعمال کنند. بر این اساس پیشبینی میشود این تحریمها آنگونه که واشنگتن و پایتختهای اروپایی تصور میکردند، مورد اقبال کشورها قرار نگیرد. تا همینجا میتوان گفت یک شکاف بزرگ میان اعضای دائم شورای امنیت بر سر اجرای تحریمهای این نهاد بینالمللی علیه ایران ایجاد شده است. شاید به تعبیری بتوان گفت اکنون جهان بر سر اعمال تحریمهای شورای امنیت علیه ایران به ۲ قسمت تبدیل شده است.
در یک دهه گذشته، بویژه در سالهای اخیر، همزمان با رشد اقتصادی چشمگیر چین، درباره موضوع به چالش کشیده شدن نظم آمریکایی حاکم بر دنیا اظهارنظرها و تحلیلهای متنوعی مطرح شد. پس از جنگ اوکراین و برجسته شدن صفکشیهای جهانی، مشخص شد پکن نسبت به سیاستهای خود و احتیاط نسبت به تقابل با نظم آمریکایی، تجدیدنظر کرده است. در نشست اخیر شانگهای، شی جینپینگ صراحتا از تلاش پکن برای ایجاد یک نظم عادلانه جهانی گفت. رئیسجمهور چین از نظم ناعادلانه غربی بشدت انتقاد کرد و افزود: آغوش پکن برای همه کشورهایی که نسبت به سیاستهای این نظم معترضند، کاملا باز است. واکنش عصبی دونالد ترامپ به نشست شانگهای و رژه نظامی چین به وضوح نشان داد مقامات واشنگتن تا چه اندازه از سیاستهای جدید چین احساس خطر کردهاند.
در این بین، برخی صاحبنظران معتقدند نظام جدید جهانی که مبتنی بر نظم چندجانبه و شکلگیری ائتلافهای منطقهای است، همین حالا نیز شکل گرفته و در مقاطع مختلف، موضوعیت پیدا کرده است. بر همین اساس، مواضع چین و روسیه نسبت به مکانیسم ماشه و اعمال تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران، در همین راستا ارزیابی میشود. یکی از مهمترین پیامدهای مخالفت چین و روسیه با فعال شدن مکانیسم ماشه و تاکید آنها بر عدم پذیرش اعمال تحریمهای شورای امنیت علیه ایران، به چالش کشیدن ساختار و نهادهای مبتنی بر نظم آمریکایی است. در واقع چین و روسیه با استناد به غیرقانونی و غیرحقوقی بودن اقدام اروپا در فعالسازی مکانیسم ماشه، هم ماهیت سیاسی نهادهای مبتنی بر نظم آمریکایی را ثابت کردند و هم علنا در مقابل کارکردهای این نهادها ایستادند. یعنی موضع علنی آنها استنکاف از اجرای مصوبات و تصمیمات برساخته این نهادهاست.
******
حالا که از NPT خارج نمیشویم، بازرسان آژانس را راه ندهیم
حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:
در نشست جمعه شب شورای امنیت سازمان ملل، پیشنویس قطعنامه چین و روسیه برای به تاخیر انداختن «اسنپبک» رای نیاورد! و شورای امنیت بر اجرای مکانیسم ماشه تاکید کرد. در این سوی ماجرا، مسئولان محترم دستاندرکار مذاکرات هستهای، بر تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی هستهای تاکید کردهاند و خروج از NPT که براساس ماده ۱۰ معاهده NPT حق قطعی و قانونی کشورمان است را نپذیرفتهاند(!) تا آنجا که اخیرا آقای پزشکیان در کنفرانس خبری با خبرنگاران خارجی در آمریکا اعلام کردهاند: «حتی اگر تحریمهای شورای امنیت بار دیگر فعال شود، ایران قصد خروج از ان.پی.تی را ندارد»! چرا؟! بماند! ولی اشاره به این نکته نیز ضروری است.
در ماده ۱۰ NPT آمده است: «هر دولتی باید حق داشته باشد در اجرای حاکمیت ملی خود در صورتی که احساس کند موارد فوقالعادهای در رابطه با موضوعات این پیمان، منافع حیاتی کشورش را به مخاطره انداخته است، از پیمان خارج شود. در این صورت باید سه ماه پیش از خروج، به تمام همپیمانان و شورای امنیت سازمان ملل متحد اطلاع دهد. در چنین اطلاعیهای باید موارد فوقالعادهای که از نظر آن کشور منافع حیاتیاش را به مخاطره انداخته نیز ذکر شود».
اکنون سؤال این است که آیا ۲۲ سال چالش باجخواهانه آمریکا و اروپا و عدم تعهد طرفهای مقابل به تعهدات خود و مخصوصاً حمله نظامی آمریکا به مراکز هستهای ایران مصداق غیرقابل انکار به خطر انداختن منافع و حاکمیت ملی کشورمان نیست؟! اگر هست، که هست، چرا نباید از امکان قانونی خروج از NPTاستفاده کنیم؟! و اما، حالا که مسئولان محترم حاضر به استفاده از حق قانونی خروج از NPT نیستند، لااقل به پیشنهادی که به آن اشاره میکنیم عمل کنند تا دستکم، بخشی از حق قانونی کشورمان را ایفاد کرده باشند.
ورود کشورمان به معاهده یاد شده (و بسیاری دیگر از معاهدات) شامل دو بخش «امضای معاهده» و «تصویب» آن بوده است. ماده ۱۰ معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای شامل دو بند جداگانه است. بند اول، همان است که به آن اشاره کردهایم و موضوع آن جواز خروج از معاهده در صورت تعارض با منافع و حاکمیت ملی کشور عضو است و در بند دوم آمده است «بیست و پنج سال پس از اجرائی شدن این پیمان، باید کنفرانسی تشکیل شود تا درخصوص اجرای نامحدود آن، یا تمدید آن برای دوره یا دورههای دیگر، تصمیمگیری شود. تصمیم اتخاذ شده در این مورد با رای اکثریت همپیمانان، نافذ خواهد بود». ایران در ۱۱ دی ماه ۱۳۴۸ معاهده را امضاء کرده است (دوران طاغوت) و ۲۵ سال بعد (دوران انقلاب اسلامی) پیوستن به معاهده را تصویب کرده است (دو بخش جداگانه امضاء و تصویب).
اکنون که مسئولان محترم حاضر به خروج از NPT نیستند، میتوانیم و حق قانونی ما نیز هست که «تصویب» را پس بگیریم ولی امضای معاهده را کماکان ادامه بدهیم. نتیجه آن که با امضای معاهده روح آن را که «عدم تولید سلاح هستهای است» پذیرفتهایم ولی پادمانهای مربوطه که برخاسته از تصویب معاهده است را نپذیرفته و نفی کردهایم. به بیان دیگر پذیرفتهایم که در پی تولید سلاح هستهای نیستیم (روح معاهده) ولی نسبت به پذیرش بازرسیها و قبول حضور بازرسان تعهدی نداریم. در این حالت، تاکیدمان بر عدم انحراف برنامه هستهای کشورمان به سوی تولید سلاح اتمی است ولی چون پیوستن به معاهده (تصویب) را پس گرفتهایم، کمترین تعهدی نسبت به اجرای پادمان و حضور بازرسان در کشورمان نداریم.
استفاده از این راهکار، یک روال پذیرفته شده در حقوق بینالملل است که برخی دیگر از کشورها نیز در مواجهه با معاهدات، از آن استفاده کرده و میکنند. به عنوان نمونه، دولت روسیه در مواجهه با پیمان «منع جامع آزمایشهای هستهای-CTBT»، امضای معاهده، یعنی روح آن را که عدم آزمایشهای هستهای است را پذیرفته است ولی نسبت به مفاد آن و پادمانها که شامل حراست و نظارت است تعهدی ندارد.
******
چند پرسش کلیدی از آقای پزشکیان
روزنامه هممیهن نوشت:
یکی از وعدهها یا ادعاهای آقای پزشکیان کوشش و اقدام موثر برای حل مسئله تحریمها بود. اکنون بیش از یک سال است که از آمدن این دولت گذشته و نهتنها تحریمها حل نشده، بلکه اسنپبک هم اجرایی شد. پرسش اساسی این است که باید توضیح دهند چرا چنین شده است؟ پاسخها از چند حالت خارج نیست. اول؛ طرف مقابل علاقهای به حل این مسئله نداشت. دوم؛ اتفاقات پیشبینی نشده و خارج از اراده پیش آمد و مانع از حل مسئله شد. سوم؛ دولت و مشخصاً وزارت امور خارجه و شورای عالی امنیت ملی کشور هیچ ایده و طرح روشنی برای حل این مسئله نداشتند. یا طرح آنها تکراری و غیرقابل پذیرش از جانب طرف مقابل بود. چهارم؛ طرح داشتید ولی مجریان در اجرای آن ناتوان بودند، و بالاخره پنجم؛ نتوانستید توافقی درون سیستمی پیرامون حل این موضوع ایجاد کنید.
به نظر میرسد که جز اینها حالت دیگری قابل تصور نیست. اکنون دوپرسش بنیادی پیش روی شماست که پاسخ داده شود. اولین پرسش این است که کدامیک از حالات پنجگانه فوق موجب عدم تحقق وعده شما شده است. باید در این موارد توضیح کافی و قانعکننده داده شود. آنچه که ما بهعنوان ناظر بیرونی میدیدیم، این بود که هیچ ایده روشنی که طرف مقابل را در موضع دفاعی و توافقی قرار دهد وجود نداشت. اگر قرار بود که حرفهای دولت قبلی زده شود که آنان خودشان میتوانستند مسائل را حل کنند.
ما حتی در ادبیات رسمی هم تغییری ندیدیم. در برخی از مقاطع، سخنان شما به جدی یا طنز، به گونهای بود که گویی کارها فقط دست آقای عراقچی و بیرون از دولت است. مهمترین مسئله این است که اگر در این مورد ایدهای سازنده و موثر نداشتید و یا قادر نبودید که پیرامون آن توافق درونساختاری ایجاد کنید، چگونه انتظار داشتید که بقیه مسائل کشور را حل کنید؟ تحلیل دولت از ماهیت و اهمیت مسئله تحریمها چه بود؟ اساساً شما خودتان موافق یا مخالف این سیاستها بودید؟ اگر موافق بودید که این سیاستها با رویکردهای قبلی شما انطباق لازم را ندارد و اگر مخالف بودید چرا اقدامی برای اصلاح آنها نکردید؟
از اینجا به پرسش دوم میپردازیم که شاید مهمتر باشد. حالا که به هر دلیلی این وعده محقق نشده و حتی به عقب هم برگشته است، چه کار خواهید کرد؟ آیا باز هممنتظر باید نشست که دیگران تصمیم بگیرند که چه اقدامی در برابر ایران انجام دهند؟ اتفاق اخیر تغییر مهمی است چه تاثیری بر رویکردها و برنامههای دولت خواهد گذاشت؟ اصولاً از حالا به بعد منتظر چه تحولاتی هستید؟ آیا مذاکره خواهید کرد؟ آیا منتظر جنگ هستید؟ اگر جنگ شود برنامه شما چیست؟ اگر نشود چکار خواهید کرد؟ مواضع ایجابی دولت و حکومت در امور داخلی و خارجی چیست؟ آیا آینده مطلوبی را متصور میبینید؟
پرسش مهم دیگر آیا هیچگاه از سوی گروههای کارشناسی و مشاورهای دولت و شعام، پیش و پس از جنگ این پیشنهاد داده نشد که خودمان بهصورت داوطلبانه و برای مدتی معین تصمیم دیگری اتخاذ کنیم تا امکان یافتن راهحلی فراگیر فراهم شود؟ بعید میدانیم که این پیشنهاد نشده باشد. در این صورت، دلایل رد آن چه بوده است؟ اکنون که آن گزینه هم تضعیف و بیاهمیت شده است. در این زمینه، سخن و پرسش فراوان است بهموقع طرح خواهد شد. فعلاً همینها پاسخ داده شود، راضی هستیم.
******
برجام شکست خورد اما ابطحی همچنان درگیر جلیلی است!
مکانیسم ماشه با بیانیه تروئیکای اروپا علیه ایران فعال شد و بار دیگر تحریم های سازمان ملل علیه کشورمان فعال شد. در این میان، سوالی که کرات پرسیده می شود این است که پاسخ ایران به فعال شدن مکانیسم ماشه چیست؟ در همین راستا، سید محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاحطلب، در گفتوگو با خبرآنلاین درباره پاسخ تهران به فعال شدن مکانیسم ماشه و اقدام تروئیکای اروپا گفت: «این موضوع دو بخش دارد. یک بخش اینکه چرا مکانیسم ماشه فعال شد؛ واقعاً این موضوع بحث مفصلی میطلبد که آیا میشد مسیرهای دیگری را طی کرد تا این مکانیسم فعال نشود یا خیر».
وی با بیان اینکه بخش دیگر این است که حالا که مکانیسم ماشه فعال شده، باید تلاشها گستردهتر شود و مسیرهای پیچیدهتری در پیش گرفته شود، گفت: «دیپلماسی حتماً باید فعال بماند و حق ندارد قهر کند. طبیعتاً هیچکس تقابل را نمیپذیرد، بنابراین باید همه تلاش کنیم که از تقابل پرهیز کنیم، چرا که تقابل، آسیب جدی به ملت وارد میکند».
این فعال سیاسی اصلاحطلب ادامه داد: «عمدهترین نیاز امروز این است که جلوی تحریمها گرفته شود تا مردم بتوانند نفسی بکشند. مسئولان نظام هم باید به این موضوع توجه کنند. من به آقای پزشکیان، که به نیویورک رفته بودند، گفتم که شما آنجا بهعنوان مدیر و مسئول کشور حضور دارید، نه بهعنوان مسئول نظام بینالملل؛ و باید برای مشکلات کشور کاری میکردید تا اتفاق ناگواری نیفتد. حالا هم باید همان مسیر ادامه پیدا کند».
ابطحی گفت: «در تحقق وعدههای آقای پزشکیان، موضوع به دو بخش تقسیم میشود. بخشی در اختیار خودشان است که دارند در آن حوزه تلاش میکنند. اما بخش دیگر شبیه ماجرای فردی است که میخواست با دختر پادشاه ازدواج کند و میگفت که ۵۰ درصد حل است. پنجاه درصد قضیه به داخل مربوط است که دارند تلاش میکنند، اما پنجاه درصد دیگر، به خارج از کشور و به آمریکا و اسرائیل مربوط است».
وی در پاسخ به پرسشی درباره اینکه «گر سعید جلیلی رئیسجمهور بود، آیا باز هم جنگ رخ میداد، گفت: «میدانم که زیرساختهای کشور قطعاً زودتر از هم میپاشید!»
******
فشار تندروها بر پزشکیان برای استعفا
با اینکه فقط از عمر دولت پزشکیان یک سال و دوماه سپری شده با این حال در این مدت کوتاه چندین بار شایعه استعفای پزشکیان و البته پیشنهادهای رسمی هم به او برای کنار رفتن از جایگاه راست جمهوری بیان شده است؛ نکته جالب اینجاست که هم شایعات و هم پیشنهادها از اردوگاه اصلاح طلبان سرازیر افکار عمومی میشود. برای نمونه در زمان استیضاح همتی، احمد زیدآبادی روزنامه نگار اصلاح طلب خواسته بود که یا مجلس منحل شود و یا پزشکیان استعفا بدهد! در تازه ترین مورد سایت اصلاح طلب عصر ایران به بهانه فعال شدن اسنپ بک از رئیس جمهور خواسته تا در مقابل دوربین جلوی مردم بنشیند و به وعده استعفایی که قبل از انتخابات داده بود، عمل کند. در یادداشت سایت عصر ایران آمده است:
«در بحبوحه رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری، مسعود پزشکیان در پاسخ به این سوال که اگر نتوانستید به وعدههای خود عمل کنید، چه خواهید کرد گفته بود: «اگر هر کاری کردیم و نتوانستیم به گفتهها و قول هایمان عمل کنیم طبیعتا از ادامه کارهای سیاسی خداحافظی خواهیم کرد و ادامه نخواهیم داد و این مسألهای روشن است. قرار نیست عمرمان را تلف کنیم و نتوانیم به مردم عزیز کشورمان خدمت کنیم و تبعیض، اجحاف و بی عدالتی در جامعه باشد و ما هم نتوانیم کاری [برای رفع آنها]انجام دهیم ولی همچنان ادامه دهیم. قطعا اگر نتوانیم کاری انجام دهیم از مردم خواهیم خواست رأیشان را پس بگیرند.»
طبیعتاً پزشکیان نیز مانند هر فرد و مدیر دیگری، دارای نقاط ضعف خاص خودش هست و حتماً این ضعفها به علاوه کاستیهای دولتمردانش، در وضعیت کنونی اثرگذارند؛ کسی نمیتواند رئیس جمهور و دولتش را یکسره مبرا از مسوولیت بداند و فرافکنی کند. در کنار این واقعیت، آنچه امروز بر همه مردم ایران مسلّم است این که رئیس جمهوری که با رأی اکثریت مردم انتخاب میشود، هنوز نمیتواند خواسته اکثریت مردم را اجابت کند.
با این حال، با گذشت بیش از یک سال از ریاست جمهوری پزشکیان، او هنوز نتوانسته است به بخش اعظم وعده هایش عمل کند. این که تقصیر خود اوست یا نگذاشتند و ... موضوع بحث حاضر نیست، چون در خروجی و نتیجه گیری تاثیری ندارد. مهم این است که مردم به کسی با وعدههایی رأی دادهاند که امروز بسیاری از آن وعدهها یا عملی نشدهاند یا به طور ناقص محقق شدهاند. مثلاً وعده رفع فیلتر و جمع کردن بساط مافیای فیلترشکن فروشان، در حد رفع فیلتر یکی دو اپلیکیشن عمل شد و بقیه به محاق رفت. یا در زمینه سیاست خارجی، تحریمها که لغو نشدند، بلکه قطعنامههای تحریمی شورای امنیت در دوران احمدی نژاد نیز بازگشتند. تورم همچنان دو رقمی است، سهمیههای ناعادلانه در دانشگاهها ادامه دارد، نهادهای بودجه خوار و بدون بازده، همچنان بیت المال را میبلعند، ارزش پول ملی هم روز به روز کاهش مییابد و ....
در شرایط فعلی دو حالت قابل تصور است: ۱ - پزشکیان هنوز بر سر وعده هایش هست ولی زمان بیشتری میخواهد. ۲ - رئیس جمهور، به این نتیجه رسیده که شرایطی که برای تحقق وعده هایش نیاز دارد - به هر علتی - در دسترس او نیست. اگر حالت اول باشد، انتظار میرود با مردم سخن بگوید، وعده هایش را بازخوانی کند و بگوید که برای هر کدام از آنها تا کنون چه کرده، چه موانعی وجود دارد و در چه بازه زمانی، وعده هایش محقق خواهد شد. وعده بدون زمان، چیز جز باد هوا نیست. اما اگر وضعیت دوم پیش آمده، بهترین کار عمل به همان وعده نخستین است؛ یعنی اگر خودش نمیتواند، دولتش یاری نمیکند یا نهادها و ساختارهای خارج از دولت نمیگذارند کارش را پیش ببرد و وعده هایش را محقق سازد، باید جلوی دوربین بنشیند و با تشریح صریح و صادقانه وضعیت، علل ناکامی را توضیح دهد و بگوید که اگر نتوانسته یا نگذاشتهاند به همه وعده هایش عمل کند، میتواند دستکم به وعده استعفایش عمل کند».
******
عاقبت یک دهه نگرش سازش با غرب
سایت جهاننیوز نوشت:
طی ۱۰ سال گذشته ایران درگیر مذاکرات با غرب بود. نگرشی که دائما از تنشزدایی با غرب از جمله آمریکا و سه کشور اروپایی دم می زد سبب شد تا ۱۰ سال کشور در چنین مسیری قرار بگیرد که تبعات بسیاری بر اقتصاد، مسائل زیرساختی و ... داشت. همین نگرش سبب شد ایران در سلسله مذاکرات با غرب قرار بگیرد و در این راستا با وجود بی عملی و حتی اقدام خصمانه غرب بازهم ایران بر سر همین نگرش سازش کاری ماند اما نتیجه آن معطل شدن کشور در این سالها و سیطره یک نگرش ایستا و متوقفسازی چرخ اقتصاد کشور بود.
دولت آمریکا بدون در نظر گرفتن برجام یک طرح رنگبندی شده از تحریمها را ارائه کرده بود که تحریمها به سه دسته سبز، زرد و قرمز تقسیم شده بودند و در این طرح تحریمهای سبز لغو میشدند، درباره تحریمهای زرد باید مذاکره می شد و تحریمهای قرمز لغو شدنی نبود.موضوعی که با توجه به عدم لغو تحریمهای قرمز و همپوشانی آن با دیگر تحریمها عملا باعث بیاثر شدن لغو تحریمهای سبز و زرد میشد و بیفایده بود.
در دولت پزشکیان بازهم موضوع سازش آن هم با ترامپ دیوانه و فردی که آمریکا را از برجام را خارج کرده بود توسط اصلاح طلبان در رسانهها داغ شد. «صلح یا جنگ» محور این خبر پراکنی و القاسازی بود که سلسله مذاکرات دیگری در همان و ایتالیا میان تیم ایران و آمریکا انجام شد که در حین همین مذاکرات بود که حمله نظامی ائتلاف آمریکا و رژیم صهیونسیتی به کشورمان و جنگ ۱۲ روزه آغاز شد. در این میان سه نقطه از تأسیسات هستهای ایران از سوی آمریکا بمباران شد و ترامپ مدعی شد برنامه هستهای ایران را نابود کرده است. بسیاری حتی از مذاکرات ترامپ به عنوان عملیات فریب یاد کردند.
اتحادیه اروپا درست قبل از پایان دوره ده ساله که قرار بود تحریمها طی این دوران از کار بیفتند با هدایت آمریکا و کمک کره جنوبی که رییس دورهای شورای امنیت شد اقدام به فعال سازی مکانیسم ماشه کردند. بازهم ایران جهت ممانعت از این اقدام خصمانه غرب دست به مذاکره زد و توافقی را با آژانس بینالمللی هستهای و رییس آن گروسی که تماما نشان داده در خدمت اهداف آمریکا عمل میکند منعقد ساخت. به شرط اینکه اسنپ بک فعال نشود اما بازهم سه کشور اروپایی که در برجام حضور داشتند اقدام به فعال سازی مکانیسم ماشه کردند و این مرحله از مذاکرات با غرب نیز با اقدامات خصمانه طرف مقابل به شکست انجامید. اقدامی که از طرف چین و روسیه غیر قانونی خوانده شد اما آمریکاییها در این حیطه با هدایت اروپایی ها کار را یکسره کردند و بازهم نقص در برجام سبب شد تا در یک اتفاقی نادر حتی دو کشور دارای حق وتو در سازمان ملل نسبت به استفاده از این امر ناتوان شوند. با این مرحله برجامی که سالها در کما بود به طور واقعی مرد و از بین رفت تا یک دهه تلاش برای سازش با غرب نیز تمام شود.
همه این موارد به خوبی نشان میدهد که نگرش مذاکره و سازش با غرب با شکست مداوم و ضربه و آسیب به کشورمان حتی تا حد جنگ مواجه شده است. ایران در این حیطه کاملا با حسن نیت در ادوار مختلف پیش رفته اما طرف مقابل سعی کرده از مذاکرات به عنوان ابزار توقف و عدم امتیاز دهی استفاده کند و همچنین با اقدامات غیرقانونی اهداف خود را پیش ببرد. در این مدت با وجود انواع مذاکرات ایران طرف غربی فقط به تحریم و فشار سیاسی به ایران فکر کرده است و وضعیت کشور به این نقطه رسیده است. ظرفیتهایی که می توانست در این حیطه شکوفا شود در این حیطه از بین رفت.
******
لزوم اتمی شدن ایران
روزنامه سیاستروز نوشت:
آنچه در صحنه عمل و کارزار دیده میشود، یک پشت پرده و پنهان هم دارد که با تجزیه و تحلیل، پیشبینی و مداقه میتوان به این نکته پی برد که دشمن برای ماندن و دستیابی به اهداف خود دست به هرکاری میزند. آنچه در 12 روز جنگ تحمیلی دوم دیده شد از جنس همان «دست به هر کاری زدن» بود.
اسرائیل و آمریکا حتی تهدید به ترور بالاترین مقام عالی کشور یعنی رهبری را نیز مطرح کردند، اما با توجه به تمهیداتی که در نظر گرفته شد، در این نیت شوم و پلید خود ناکام ماندند. پس از چنین دشمنی هر کاری که تصور میشود برمیآید چرا که به قوانین بینالمللی پایبند نیست با وجودی که عضوی از سازمان ملل است. حتی سازمان ملل هم نمیتواند این رژیم را مهار کند. هرچند توقعی از این سازمان نیست چرا که تحت سلطه آمریکا و اروپا قرار دارد.
رژیم صهیونیستی با حمایتهای گسترده آمریکا در منطقه دست به هر کاری میزند. اکنون بیش از یکسال است که در غزه جنایت میکند، به لبنان، سوریه، یمن و حتی ایران حمله نظامی انجام میدهد بدون آن که از سوی مجامع بینالمللی محکوم شود حتی در حد یک بیانیه! در واقع جهان با رژیمی روبهرو است که به هیچ یکی از اصول و قوانین بینالمللی پایبند نیست و این پایبند نبودن نه تنها برای ایران خطرناک است بلکه برای کل منطقه و جهان مخاطرهآمیز است. این رژیم با دارا بودن تسلیحات هستهای یک خطر جدی برای صلح و امنیت جهان است. رژیمی که سالهاست با زیرپا گذاشتن قوانین بینالمللی و بیتوجه به موازین حقوق بشر دست به جنایت میزند و از جنایت و تجاوز نظامی هم ابایی ندارد، چه تضمینی وجود دارد که از تسلیحات هستهای که به واسطه آمریکا در اختیار دارد استفاده نکند؟
رژیم اسرائیل تنها برای ایران یک خطر محسوب نمیشود، بلکه برای کل منطقه و حتی جهان یک خطر جدی و بالقوه است که هر آن احتمال جدی میرود که از تسلیحات اتمی خود استفاده کند. این رژیم نه عضو آژانس بینالمللی انرژی هستهای است و نه پادمانهای مربوط به آن از جمله NPT را قبول کرده است، با این وجود ایران که هم عضو آژانس است و هم پروتکل الحاقی را امضا کرده و هم ان پی تی را، متهم به تلاش برای تولید سلاح هستهای میکند و یک جنجال سیاسی و بینالمللی علیه کشورمان به راه میاندازد.
آمریکا که خود تاکنون تنها کشور و رژیمی است که از سلاح هستهای استفاده کرده، رژیم صهیونیستی که تحت حمایت جدی ایالات متحده و اروپا قرار دارد، آیا به نیابت از آنها نمیتواند از این تسلیحات نامتعارف مرگبار استفاده کند؟ چه سازمان، نهاد یا کشوری میخواهد این رژیم را در صورت استفاده از تسلیحات هستهای که در اختیار دارد تنبیه و مؤاخذه کند؟ همانگونه که تاکنون این رژیم به دلیل جنایاتی که مرتکب شده تنبیه و مؤاخده نشده است، نمیتوان انتظار داشت در صورت استفاده از سلاح هستهای تنبیه شود.
برای مقابله با چنین رژیمی به نظر میرسد چارهای جز اتمی شدن وجود ندارد، هرچند تاکنون ایران اثبات کرده که فعالیتهای هستهای صلح آمیز دارد، اما همین هم با حمله هوایی آمریکا روبهرو میشود. ظرفیتهای ایران بسیار بالا است، اما یادمان باشد دلیلی که اکنون کره شمالی در مقابل تهدیدات آمریکا کوتاه نیامده ، به واسطه وجود تسلیحات اتمی است.
******
سفیدشویی آمریکا و ترامپ
صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفت و گو با روزنامه هممیهن پیرامون مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای شورایامنیت سازمان ملل صحبت کرده که وی در بخشی از این مصاحبه، شرایط کنونی را ناشی از این مسئله میداند که ایران در گذشته حاضر نبوده جواب سلام ترامپ را بدهد!
بخشهایی از اظهارات وی به شرح زیر است:
* همانطور که مرحوم هاشمیرفسنجانی و آقایان خاتمی و روحانی نتوانستند در جهت تنشزدایی گام بردارند و موفق باشند؛ واقعیت مطلب این است که آقای پزشکیان هم نتوانستند بهرغم تمایلشان، موفق شوند و دستکم تا جایی که مربوط به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران میشود، دشمنی با غرب همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند. در این روزهای اخیر، ایشان خیلی تلاش کردند که به یک شکلی مکانیزم ماشه به عقب بیفتد و عقبنشینیهایی را هم آقای عراقچی انجام داد اما به یک روایت، آمریکاییها مانع شدند و به فرانسویها گفتند که این کافی نیست؛ ظاهراً بیشتر از این عقب نشستن برای ایران میسر نبود و آنها هم مکانیسم ماشه را فعال کردند.
* تنش با اسرائیل در زمان آقای روحانی نبود اما الان وجود دارد. به علاوه، دشمنی هم با آمریکا هم زیاد شده است. دولت آقای بایدن و اوباما و حتی دولتهای قبلی آمریکا، بدشان نمیآمد که تنشزدایی با ایران صورت بگیرد اما بهدنبال حمله و تهدید نظامی هم نبودند. این ما بودیم که حاضر نبودیم با اوباما و بایدن حرف بزنیم. این ما بودیم که چند سال پیش وقتی آقای ترامپ نامه نوشت، ما حتی جواب سلام او را هم ندادیم.
* الان وضع فرق کرده و این آمریکاست که جواب سلام ما را نمیدهد و میگوید ما با شما حرفی نداریم؛ یکسری اقدامات وجود دارد، اگر اینها را انجام دادید که هیچ؛ اگر انجام ندادید که ما اصلاً شما را نمیشناسیم و کاری با شما نداریم و اگر کار ایران و اسرائیل بالا بگیرد، قطعاً ترامپ به ایران حمله خواهد کرد، همچنان که در داستان 12 روز، شاهد بودیم که آن حمله سنگین را انجام دادند. بنابر مجموعه مواردی که اشاره کردم، وضعیت آقای پزشکیان در ارتباط با غرب، به مراتب بدتر از دولتهای بعد از جنگ شده است. در این زمان، هیچوقت میزان دشمنی بین ایران و غرب و اسرائیل به این شدت نبود.
******
حمله بیامان اصلاحطلبان به جلیلی و احمدینژاد
در حالی که ایده مذاکره اصلاحطلبان به بنبست محض رسیده و توافق مطلوب آنان (برجام) به بنبست خورده و کشور در حال دست و پنجه نرمکردن با تبعات آن است، اصلاحطلبان برای شانه خالیکردن از زیر بار مسئولیت، راهبردهای تهاجمی را اتخاذ کرده و در نوک پیکان حملات آنان سعید جلیلی و محمود احمدینژاد قرار دارند. مصطفی معین، عباس عبدی، غلامحسین کرباسچی، تقی آزاد ارمکی و بسیاری از رسانههای جریان ااصلاحات پس از بازگشت تحریمهای شورایامنیت سازمان ملل، به جلیلی و احمدینژاد تاخته و آنها را مسئول وضعیت فعلی کشور میدانند!
مصطفی معین، وزیر علوم دولت اصلاحات در اینباره میگوید: «یکی از نقاط عطف انحراف در سیاستهای کشور دوره هشتساله دولت احمدینژاد بود. در آن سالها با شعارهای پوپولیستی و تصمیمهای غیرکارشناسی فرصتهای بزرگ کشور از دست رفت و زمینه برای بحرانهای امروز فراهم شد. ادبیات سیاسی آن دوره، نوعی ماجراجویی در عرصه بینالمللی و بیتوجهی به واقعیتهای داخلی و خارجی بود».
عباس عبدی هم در اینباره گفت: «از سال ۱۳۸۴ و با آمدن احمدینژاد در صندلی ریاستجمهوری، این نگاه و گرایش در ساختار رسمی قدرت یافت و چنان به واقعیت و حقیقت پشت پا زدند که گویی حقیقت و واقعیت همان روایت است و دیگر هیچ نیست. آنان همچون قوم بنی اسراییل همه تقصیرات را بر دوش دیگران میاندازند و اندکی قدرت تخیل و انصاف برای فهم واقعیت ندارند. هنگامی که در سال ۱۳۸۴ وارد ساختمان ریاستجمهوری در خیابان پاستور شدند، در اولین گام با شعار «فناوری هستهای حق مسلم ماست» گروه مذاکرهکننده هستهای دولت خاتمی را زیر سوال بردند و مواضع بسیار سختگیرانهای اتخاذ کردند. هنگامی که اولین قطعنامههای تحریمی آغاز به تصویب شد، آنها را «کاغذپاره» دانستند و مسخره کردند. در آذر ۱۳۸۵، علیه قطعنامه تحریمی شورای امنیت موضع گرفت و در مقابل آن دستاوردهای جدید هستهای خود را به رخ آنان کشید. قطعنامههای بعدی در سال ۱۳۸۷ را عجز و ناتوانی دشمنان معرفی کرد و گفت که ایران به زودی در زمره قدرتهای هستهای قرار خواهد گرفت. پیشتر نیز زمینههای سوءظن به ایران را با فعالیت تبلیغاتی علیه هولوکاست فراهم کرده بودند. پس از ۱۳۸۸ نیز صدور قطعنامهها ادامه یافت. قطعنامه ۱۹۲۹ که جامعترین و سختگیرانهترین قطعنامه علیه ایران بود در خرداد ۱۳۸۹ تصویب شد. احمدینژاد سخنرانی کرد و گفت: «از همان مسیری که آنها میخواهند به ما ضربه بزنند، به آنها ضربه خواهیم زد. برخی از تصمیمات مقابله با تحریمها قابل اعلام عمومی نیست؛ ولی تصمیم ما این است که از این تحریمها استفاده کنیم و تولیدات خود را گسترش داده و جهانی کنیم. از این کار زشت آنها برای برپایی یک نظام اقتصادی جدید در جهان بهره ببریم».
تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران و از چهرههای اصلاحطلب هم گفت: «اصلاحطلبان با نیروی اجتماعی بالایی که داشتند، اعلام کردند ما هم بخشی از جهان هستیم و تمدن و تاریخ و هویت داریم. اتفاقا این ایده خاتمی در جهان بازخوردهای مثبت بسیاری داشت. همه تلاش اصلاحطلبان اما در دولت احمدینژاد بر باد رفت. احمدینژاد مدام دوگانهسازیهای خطرناک میکرد. هولوکاست را بیدلیل زیر سوال برد و با صدای بلند به غرب گفت اینقدر قطعنامه علیه ایران صادر کنید که قطعنامه دانتان پاره شود! احمدینژاد دوباره ما را در مقابل غرب قرار داد. مشکلات امروز کشور و اسنپبک و... محصول نظام تصمیمسازی سالهای 84 تا 92 است. در دولت روحانی دوباره ایده تنشزدایی مطرح شد. اتفاقا رهبری هم موافق تنشزدایی بودند. لذا روحانی و ظریف سراغ برجام رفتند».



