وقتي يك عالم پردهنشين سخن ميگويد، بايد استقبال كرد و در نقد آن ادبيات گفتوگو را در سطح ملي ارتقا داد و آن را مديريت كرد.
1- دشمن از انتخابات رياستجمهوري سال 76 به اين فكر افتاد براي ضربه زدن به نظام، كافي است «دز رقابت» در داخل را مديريت كرد و از آن يك نبرد نرم فتنهآميز ساخت. براي همين موفق شد به بهانه تعطيلي روزنامه سلام به مديرمسئولي آقاي خوئينيها، فتنه 18 تير سال 78 را پس از دو سال از روي كار آمدن خاتمي كليد بزند.
همين شيوه را 10 سال بعد به بهانه رقابتهاي انتخابات رياستجمهوري سال 88 به كار برد و 8 ماه كشور را دچار اغتشاش و آشوب كرد. در هر دو فتنه، مجمع روحانيون مبارز و علماي محترم آن بهويژه حجتالاسلام سيدمحمد موسوي خوئينيها نقشآفرين بودند. اين دو فتنه محصول توطئه سرويسهاي امنيتي آمريكا، انگليس، فرانسه و رژيم صهيونيستي و به كارگرداني بنياد سوروس و كمكهاي مستقيم مالي وي صورت گرفت.
يحييكيان تاجبخش عضو سيا و نماينده سوروس در ايران با وصل به مصطفي تاجزاده جزء كارگردانان اصلي اين دو فتنه بودند و سعيد حجاريان با كمك دكتر حسين بشيريه كه بعد از فتنه 88 به آمريكا گريخت، سوخت ايدئولوژيك آن را تأمين ميكردند و اين دو به همراه اشراري از جبهه اصلاحات تحت عنوان جنبش سبز در خدمت مجمع روحانيون مبارز از دوستان نزديك آقاي خوئينيها بودند. اشراري كه در وسط معركهگيري و اردوكشي خياباني به پارلمان اروپا و كنگره آمريكا رفتند و عاجزانه درخواست تشديد تحريمها عليه ملت ايران را مطرح كردند. متأسفانه مجمع و آقاي خوئينيها در مسير وحدت و همگرايي جماعتي قرار گرفتند كه يك سرش سرويسهاي امنيتي، سر ديگرش منافقين و سلطنتطلبها و ضدانقلاب و سر سوم آن احزاب به اصطلاح اصلاحطلب بودند.
بعد از فتنه 18 تير 78 و حوادث ناشي از اعلام رمز تقلب در آشوبهاي 88، شاهد چند اردوكشي خياباني هم به بهانههايي از اين دست در دولت آقاي روحاني بوديم، اما اين آشوبها چون منشأ خارجي آشكار داشت و رمقي هم از اصحاب فتنه در داخل باقي نمانده بود، عقيم ماند. امروز ما در فرانسه هر هفته شنبهها شاهد اردوكشي خياباني هستيم كه با جنبش ضدنژادپرستي به صورت روزانه پيوند خورده است. امروز در انگليس هم اين صحنهها را ميبينيم. در 50 ايالت آمريكا هر روز مردم به خيابانها ميآيند و به حكام جابر، جائر، نژادپرست و ستمكار كاخ سفيد لعن و نفرين ميفرستند، پرچم آمريكا را آتش ميزنند و نمادهاي نژادپرستي را يكي پس از ديگري به زير ميكشانند. معلوم شد بادي كه ميخواستند در ايران بكارند، توفان آن را در خيابانهاي خود درو كردند. اين مكر الهي با دشمنان انقلاب ديدني است.
بزرگترين اقتصادهاي جهان در غرب نظير آمريكا، انگليس، آلمان و فرانسه از پس اين آشوبها برنيامدهاند و اين در حالي است كه در ايران با آن كه هر روز فهرستي به نارضايتي مردم اضافه ميكنند، نه شورشي است، نه آشوبي. اين آرامش در ايران مورد حقد و حسد قدرتهاي جهاني است.
امروز آمريكاييها و شركاي جهاني آن در تدارك يك آشوب در تهران و برخي شهرهاي بزرگ ايران هستند. ميخواهند ريخت حكومت و نظم معنوي ايرانيان را به هم بريزند. تشديد تحريمها از يك سو و اخلال در نوع تصميمات مسئولان دولتي در پاسخگويي به مطالبات مردم از سوي ديگر، در تدارك آشوب يادشده است.
سرويسهاي خبري آمريكا و جريان رسانهاي آنها هر روز در تدارك افزايش ضريب نفرت و ضريب افسردگي هستند تا با تلفيق آن دو شايد آشوبي را تدارك ببينند. حتي جريان نيرومندي كه در دستگاه قضا به وجود آمده براي مبارزه با فساد را تخطئه ميكنند تا به ضريب دلخواه برسند، اما هرچه تلاش ميكنند، كمتر به نتيجه ميرسند.
جنبش مواسات و كمك مؤمنانه طي ماه رمضان و پس از آن، آب سردي به اين تحركات بود، جنبشي كه در هيچ كشور دنيا به خاطر مخاطرات كرونا به وجود نيامد تا درد معيشتي محرومان و مستضعفان را كاهش دهد، اما در ايران با هوشمندي رهبري به خوبي عملياتي شد.
در وسط معركه نبرد نرم و سخت جمهوري اسلامي ايران با آمريكا و اروپا يك دفعه نامه سرگشاده آقاي خوئينيها سر باز ميكند و برخي ناگواريها در مديريت دولت و غفلت مسئولين و عدم عمل به وعدهها را به حساب رهبري و شيوه و روش مديريت كلان كشور فاكتور ميكند، آنهم از سوي كسي كه خود و جريان او در به وجود آمدن وضعيت كنوني و كاركرد دولت فعلي مسئوليت مستقيم دارند.
آقاي خوئينيها كافي است يك بار ديگر شعارها و وعدههاي آقاي روحاني را در ميتينگهاي انتخاباتي كه اين روزها در فضاي مجازي مورد بازخواني قرار گرفته، مطالعه كنند، ببينند از چه كسي حمايت كردهاند و او چه كارنامهاي از خود باقي گذاشته است و نقش او و دوستانش در اين دولت و نابسامانيهاي به وجود آمده چيست؟ انصاف اين بود حداقل نقش خود و دوستان خود را در نابسامانيهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي ميپذيرفت و ميگفت دولت فعلي كه مورد حمايت اوست، قيمت دلار را از دولت قبل چند تحويل گرفت و الان چند است؟ پرونده ايران در شوراي حكام و شوراي امنيت سازمان ملل چه وزني داشت و الان چه وزني دارد؟ اعتماد به آمريكا و بيتدبيري در برجام چه هزينههايي روي دست مردم گذاشته است؟
آقاي خوئينيها در اين هفت سال كجا بودند كه يك دفعه به فكر نقد روش و شيوه مديريت كشور افتادهاند؟ اين نامه قاعدتا بايد خطاب به رئيسجمهور باشد و عذرخواهي از ملت كه همه آرزوها و راهحلهاي مديريت كشور را در سبد برجام گذاشتند و آمريكا با لگد خود به اين سبد، هرچه در آن بود به زمين ريخت.
2- پاسخ به نامه سرگشاده آقاي خوئينيها را از اين زاويه كه نقش او در مجمع روحانيون مبارز در پديداري فتنهها، آشوبها و مشكلات كشور نبينيم و نگاهي مثبت داشته باشيم و بگوييم ايشان كشفي در مورد مشكلات كشور نمودهاند و آن را صادقانه بيان كردهاند. حرف اصلي ايشان در نامه، موضوع شيوه و روش مديريت كلان كشور توسط رهبري است. هر كس كه آغاز نامه را ميبيند، در جستوجوي آن است كه وي يك راهحل جديد بدهد و سخن از شيوه و روش نو براي اداره كشور به ميان آورد، اما نامه خيلي سريع بدون پاسخگويي به اين انتظار پايان مييابد.
او ميگويد؛ «اگر شيوهاي كه در اداره كشور تاكنون به كار رفته، نتيجه محاسبات متعارف و براساس آرا و تحليلهاي شناختهشده در حكمراني است، پس هستند كساني پرشمار صاحبنظراني كه حق دارند و بايد مجاز باشند تا زبان و قلم به نقد بگشاند و درست و نادرست آن را تذكر دهند.»
خب، بسمالله، درست و نادرست آن را تذكر دهند. خود آقاي خوئينيها بگويد شيوه و روش درست كدام است؟ اما خبري از اين درستي و نادرستي نيست!
وي ادامه ميدهد: «اما اگر مبناي تصميمات اين چند دهه، دانستههايي از مبادي غيرمتعارف است كه در اختيار خواصي از بندگان خداست كه بنده و امثال بنده هيچ حظّي از آن نداريم، در اين صورت آنچه بر كشور، مردم و جمهوري اسلامي ميگذرد، سرنوشتي محتوم و گريزناپذير است.»
چه كسي گفته تصميمات كشور در اختيارخواصي از بندگان خداست؟
تصميمات كشور براساس نصوص حكمراني كه در قانون اساسي آمده است، اتخاذ ميشود. دولتها و مجالس تصميمگيري يكي پس از ديگري با انتخابات مردم ميآيند و ميروند و مسئوليت حسن و قبح تصميمات خود را در فرآيند تصميمگيري قانوني در نهادهاي قانوني كشور بايد بپذيرند.
اگر آقاي خوئينيها غير از آنچه كه در قانون اساسي در مورد آيين حكمراني، راه و روش و شيوهاي دارند بايد در اين نامه ميآوردند. اگر ندارند، همان راهحلهايي كه در فتنه 18 تير 78 و آشوب 88 به آن مبادرت كردند، خب، مردم و رهبري آن را قبول ندارند اين شيوهها تسليم مملكت به دشمن است!
اين كه گفتهاند؛ «بايد مجاز باشند تا زبان و قلم به نقد (شيوه و روش حكمراني) بگشايند» گويي تاكنون مجاز نبودند.
تاريخ دو دهه اخير نشان ميدهد آقاي خوئينيها و دوستان و همپيمانان او تا سرحد محاربه با نظام مردم پيش رفتهاند. نقد با زبان و قلم كه جاي خود دارد!
شيوه و روش آقاي خوئينيها در به چالش كشيدن سازوكارهاي تصميمسازي و تصميمگيري در نهادهاي قانوني نظام از شوراي عالي امنيت گرفته تا تصميمات دولت، مجلس و نهادهاي قضائي تاكنون جواب نداده است. تسليم ايران به غرب بهويژه آمريكا بدون هيچ آوردهاي كه نمونهاش را در برجام ديديم، رويكرد درستي نيست. از فتنه 78 جنبش ملوچ و منوچ بيرون آمد، از فتنه 88 تشديد تحريمها و از گفتوگوهاي برجامي، خسارت محض. خوب بود ايشان در اين نامه حداقل اشارهاي به روشها و شيوههايي كه دوستان او تاكنون به كار بردهاند، ياد ميكردند و يا اگر روش و شيوهاي براي آينده غير از اينها سراغ دارند، ذكري به ميان ميآوردند.
كساني كه اين فجايع را به بار آوردند، جزء خواص بندگان خدا نبودند، دوستان مجمع روحانيون و خود آقاي خوئينيها بودند.
3- اين كمترين با اين قلم ضعيف و زبان الكن، كوچكتر از آن است كه در مورد شيوه و روش حكمراني دومين امام انقلاب چيزي بگويم، اما در همين حدي كه در قانون اساسي او را به عنوان مسئول مستقيم مسئوليتهاي ذكرشده در اصل 110 قانون اساسي را یادآور ميشود. مسئله تأمين و تضمين امنيت كشور در برابر قدرتهاي بزرگ و قدرتهاي منطقهاي با خون دل در اين دو، سه دهه به دست آمده است. امروز هيچ قدرتي در جهان قادر نيست حتي يك فشنگ به سوي مرزهاي ما و به سوي ملت ما شليك كند. نهتنها به سوي مرزهاي ما، بلكه به حضور راهبردي ما در برخي كشورها شليك كند. دشمن ميداند در اين باره قانون يكي بزنند، 10 تا ميخورند را اجرا خواهيم كرد. اين دستاورد بزرگي است. اگر نخواهيم به آن اعتراف كنيم، بيانصافي است. اگر اين قدرت نبود و شيوه و روش اداره امنيت كشور توسط فرمانده كل قوا نبود، امروز آقاي خوئينيها بايد پشت درب منزل خود ناموس خود را تحويل داعش ميداد.
در مورد اهتمام رهبري به اقتصاد كشور و معيشت مردم و هدايت كلي دولتها به سمت پاسخگويي در برابر مطالبات معيشتي مردم به شيوهها و روشهاي گوناگون، همين بس يادآور شويم همين هدايتها عليرغم مشكلات عظيمي كه در كشور از بيتدبيري، پيري و فرسودگي برخي دولتها سراغ داريم، كشور در مرتبت هفدهمين اقتصاد برتر جهان نشسته است. به همين دليل تحريمها اثري در اراده مقاومت ملت ايران در برابر دشمن ندارد. ايران در روزگاري با صدور 6 ميليون بشكه در روز به نوعي اداره ميشد كه منجر به انقلاب اسلامي شد. امروز صدور نفت ايران نزديك به صفر شده است، اما كشور دارد اداره ميشود. اگر هر دولت غير از دولت اسلامي سر كار بود، بايد شاهد قحطي در كشور بوديم. دموكراسي و آزادي در كشور، دكور نيست. رهبري به رأي ملت احترام ميگذارد. خواست مردم و دولتها را كه با پشتوانه رأي ملت بيان ميشود، در مسير قانون اساسي و ميثاق ملت با هدايتهاي پيامبرگونه مديريت ميكند، به همين دليل دولت هاشمي، خاتمي، احمدينژاد و روحاني با ديدگاههاي متفاوت مورد حمايت و البته نقد و راهگشايي رهبري همراه بوده است.
خدا رحمت كند شهيد قاسم سليماني و او را با اولياي خدا محشور بگرداند.او در وصيتنامه خود، شهادت به مظلوميت امام دوم انقلاب داد و فرمود؛ «عاقبت به خير نخواهد شد كسي كه نسبت خود را با انقلاب، جمهوري اسلامي و شخص ولي فقيه تعريف نكند.»
به عنوان كوچكترين خيرخواه آقاي خوئينيها عرض ميكنم؛ شما كه سابقه خدمت به انقلاب در زمان امام(ره) به عنوان دادستان انقلاب، اميرحاج و... داشتهايد، چرا بايد در كارنامه سياسي خود دو فتنه سياسي را ثبت كنيد و آدرس خود را در اين نامه براي اجراي فتنه سوم به آمريكاييها بدهيد؟ شما خوب ميدانيد مردم از اين فتنهها با هدايت موساي انقلاب عبور ميكنند. تشييع باشكوه پيكر مطهر شهيد حججي و شهيد سليماني ثابت كرد مردم به دنبال چه منطقي هستند و از چه ارادهاي در مديريت كشور حمايت ميكنند. احترام به اين منطق و به رسميت شناختن اين اراده، شرط عقلانيت سياسي و عاقبت بهخيري است.
تاملی در نامه موسوی خوئينیها
محمدكاظم انبارلويي، 3990409001 ۷۹ نظر، ۰ در صف انتشار و ۴۳ تکراری یا غیرقابل انتشارنامه سرگشاده حجتالاسلام والمسلمين موسوي خوئينيها طي دو روز گذشته مورد نقد مشفقانه برخي در داخل و بازتابهايي در خارج قرار گرفت.