در نقد مواجهه عتیقه جاتی با آرمان های زنده انقلاب!

محسن سلگی، گروه سیاسی الف،   4040807055 ۱۸ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۲ تکراری یا غیرقابل انتشار
در نقد مواجهه عتیقه جاتی با آرمان های زنده انقلاب!

نقد، مقابل نسیه و نسیان است. وقتی نویسنده می‌کوشد جمهوری اسلامی را نقد کند، اولاً برای ممانعت از فراموشی و نسیان آن نسبت به ریشه‌های خودش است و ثانیاً می خواهد اهمیت جمهوری اسلامی را در تمامیت و ذاتیت آن  یادآوری کند.

بر این اساس، چه دعوت و چه هشدار به سکوت در برابر جمهوری اسلامی از بدترین ظلم ها است. سکوت، از سویی انسداد سیستم و از سویی دیگر بی‌اعتنایی یا ترس منتقدان را القا و تثبیت می‌کند.

گفته شد که نقد در برابر نسیه و نسیان است. بر این اساس، نقد هر کس بر هر چیز از جمله جمهوری اسلامی، ممکن است بازتولید آن باشد؛ یعنی می تواند مانع از آرشیوشدن و فراموشی آن (خاستگاه) باشد و آن را زنده نگه دارد. این روند در معنای انقلابی آن (انقلاب اسلامی) می گوید که خاستگاه (ارزشهای آغازین وتأسیسی) می بایست خواستگاه (اراده: ارزش های عملی و رفتاری و هدف) جمهوری اسلامی باشد.

به راستی مواجهه برخی با آرمانهای انقلاب اسلامی از جمله آزادی و عدالت، در بهترین حالت، مواجهه‌ای عتیقه جاتی و از نوع علاقه یک کلکسیونر به برخی اشیا است و آرمانها را از خصوصیت و خصلت ِ حیات‌داشتن و حیات‌بخشی تهی می‌کند.

نکته دیگر را به استناد جمله ای از فردریش نیچه می گویم. او می گوید «خاموش ترین کلمات طوفان می زایند.» با الهام از این جمله پر معنا، می‌توان گفت خاموشی منتقدان به نازبانی‌شدن و بدنی شدن اعتراض- ولو بالقوه- دامن می‌زند. در این شرایط، کلمات دیگر چندان از نظم و روشنی و منطق برخوردار نبوده و به منزله و شبیه پرخاش و بنابراین عمدتاً امتداد بدن و نه زبان (عقل) خواهند بود. در این وضعیت، اعتراض شبیه جیغ‌زدن کودکان می‌شود. چراکه از سویی شهروند شبیه یک طفل احساس می‌کند که نمی‌تواند سخن بگوید (به او اجازه انتقاد درست و واضح و علنی و رسمی نمی‌دهند) یا این که سخن او فهمیده نمی‌شود و سیستم ارزشی برای سخن او قائل نیست. در این شرایط کلمات از ترس خاموشی (تاریکی یا سرکوب) به خاموشی می روند یا به جیغ بدل می‌شوند. در هر صورت، خاموشی، صدایی حبس‌شده برای جیغ و فریاد است. از این‌رو، رواج تملق و مدح به اندازه بستن دهان‌ها به زیان خود نظام سیاسی است.

در این شرایط، امثال نگارنده می‌کوشد در حد وسع ناچیز خود، با نقدکردن جمهوری اسلامی، آن را کارآمد و امروزینه کند. در مقابل، محافظه کاری بسته و نگاه امنیتی مفرط، دست بر قضا بزرگترین تیشه را بر ریشه نظام می‌زند. درجه آزادی باید چنان باشد که بعضاً به عصبی‌نویسی-تعبیری از دکتر نعمت الله فاضلی- هم میدان دهد. هرچند در مقام درستی و نادرستی، عصبی‌نویسی/گویی به معنای هتاکی، درست نیست اما برخی ابزارِ ابرازی جز این ندارند و کارد از استخوان آنها گذشته است بنابراین منطق برخورد با چنین عصبیت هایی منطق درست و نادرستی نیست بلکه منطق فهمیده شدن و درک و همدلی است هر چند نقد نویسنده و گوینده را درست ندانیم.

در عین‌حال، لازم است که اندیشمند و نویسنده حتی در نقد بن‌فکن و برانداز خود بر هر کس و هر چیز و هر سیستمی، جانب ادب را رعایت و همه را دعوت به ادب و احترام کند.

واقعیت این است که امروز چه در میان حامیان گفتار مذهبی و گفتار روشنفکری و چه ترکیب این دو می‌توان عصبی‌نویسی را دید. 

به قول نعمت الله فاضلی، عصبی‌نویس همان لحظه نوشتن، مجازات خودش را می‌گیرد؛ کلمات توهین آمیز شخصیت او را نشان می‌دهد یا دست‌کم، خلل‌هایی در شخصیت او- ولو شخصیت خوب او- را برملا می‌کند. درعین‌حال نباید به عصبی‌نویسان همبی احترامی کرد. چنانکه اخلاق الهی و انسانی می‌گوید در برابر پرخاشگری، پرخاش نکن و حتی در عوض به او احترام بگذار.

تکمله

عصبی‌نویسی در برخی شرایط و با برخی شروط می‌تواند بر حق باشد (علاوه بر طبیعی‌بودن). می‌باید عصبانی‌بودن را به‌عنوان تکیه‌گاه صراحت و صداقت و شجاعت بیشتر به کار گرفت. 

به هر روی، کسی که زبان به دشنام می‌گشاید، در آن لحظه نه دیندار است نه روشنفکر. او از صدق (مطابقت با زیست نوعیِ انسان) محروم شده و دچار تناقض می‌شود. بر این اساس، اگر یک منتقد نظام به‌راحتی افراد را بدون مستند، به وابسته‌بودن، جیره‌خوار بودن و ادبیاتی نظیر این متهم کند، خود او پیشاپیش دچار ویرانی و حیرانی است. از سویی دیگر، اگر یک مدافع نظام، بدون مستند و به‌راحتی افراد را به مزدور‌بودن، وابسته خارج بودن، نفوذی‌بودن، افسادطلب‌بودن! متهم کند، دینداری او پیشاپیش ویران شده است و در صداقت و زلالی او باید شک کرد.
 
انسان زلال، متانت دارد. او می‌تواند شهادت‌طلب و آرمان‌گرا باشد اما پرخاشگری نشان می‌دهد که فرد هنوز به زلالی و خلوص لازم نرسیده است. 

می‌توان فرد متعصب اما خوب و مهربان را تصور کرد اما تصور فرد پرخاشگر و تهمت زن که همزمان خوب و بالاتر از این، زلال باشد، تصوری مخدوش و متناقض است.

دیدگاه کاربران

ناشناس۴۰۵۴۸۱۷۱۳:۱۵:۴۲ ۱۴۰۴/۸/۷
آیا آرمانهای انقلاب 57 به وقوع پیوستند؟
ناشناس۴۰۵۴۸۹۰۱۴:۰۷:۳۸ ۱۴۰۴/۸/۷
در این سالها، چند درصد قانون اساسی که در 11 و 12 آذر سال 1358 با همه پرسی مردم تصویب شد، اجرا شد؟
ناشناس۴۰۵۴۹۰۳۱۴:۲۲:۰۳ ۱۴۰۴/۸/۷
قانون اساسی کتابی است همه آن باید اجرا شود.
ناشناس۴۰۵۴۹۶۵۱۵:۵۳:۰۳ ۱۴۰۴/۸/۷
مسئول برخورد با اجرا نکردن قانون اساسی توسط حاکمیت کیست ؟
ناشناس۴۰۵۴۹۰۵۱۴:۲۳:۲۲ ۱۴۰۴/۸/۷
تقسیم افراد به خودی و غیر خودی مطابق با کدام اصل قانون اساسی است؟
ناشناس۴۰۵۴۹۰۷۱۴:۲۶:۰۴ ۱۴۰۴/۸/۷
مگر مردم با همه پرسی یا رفراندوم در مورد قانون اساسی نظر خودشان را بیان نکردند؟ چرا سایر مسایل و مشکلات کلان مملکت به همه پرسی یا رفراندوم گذاشته نمی شوند؟
ناشناس۴۰۵۴۹۴۳۱۵:۲۵:۱۳ ۱۴۰۴/۸/۷
بی نظمی موچود بدلیل دوگانگی ها است
ناشناس۴۰۵۴۸۱۸۱۳:۱۶:۰۶ ۱۴۰۴/۸/۷
بله مردم عصبانی هستند و عصبانی می نویسند و عصبانی صحبت می کنند ولی حق دارند ! خیلی هم حق دارند
ناشناس۴۰۵۴۹۳۴۱۵:۱۴:۳۴ ۱۴۰۴/۸/۷
خود همین سایت الف نظرات محترمانه انتقادی را سانسور می کند این مطلب را هم صرفا برای خالی نبودن عریضه نوشته است .
ناشناس۴۰۵۴۸۲۲۱۳:۲۰:۴۹ ۱۴۰۴/۸/۷
شعار سیاست خارجی انقلاب 57، نه شرقی و نه غربی بود. شعاری که بر سر در وزارت خارجه ایران نوشته شد. اما اکنون شعار سیاست خارجه ایران نگاه به شرق است. سیاست نگاه به شرق هیچ دست آورد مثبتی برای ایران در بر نداشته است. روسیه و چین فقط از کارت ایران برای اهداف خود در مقابل آمریکا استفاده می کنند.
ناشناس۴۰۵۴۹۳۸۱۵:۲۰:۳۱ ۱۴۰۴/۸/۷
شرق (روسیه و چین) هیچ دستاوردی برای ایران نداشته اند. حتی یک کارخانه تولید میخ در ایران نساخته اند. اما تمامی صنعت ایران از روز اول از آمریکا و سپس از اروپا وارد شد و این کشور ها هرگز چیزی از ایران دریغ نکردند.
ناشناس۴۰۵۴۸۲۶۱۳:۲۴:۲۶ ۱۴۰۴/۸/۷
نویسنده این نوشتار بهتر بود که به جای نگارش این مطلب، مقابسه ای بین سالهای اول انقلاب با زمان حال از لحاظ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی می کردند. مطمئناً به نتایج مشهود دست می یافتند.
ناشناس۴۰۵۴۸۴۲۱۳:۳۳:۲۲ ۱۴۰۴/۸/۷
از آبان 1358 که سفارت آمریکا در تهران اشغال شد، آمریکا ستیزی محور و اساس همه سیاستگذاری های داخلی و خارجی مملکت شد. بر این اساس، شعار مرگ بر آمریکا، پر تکرارترین شعار در همه این سالها بوده است. چرا تا این حد آمریکا ستیزی در جمهوری اسلامی برجسته شد؟
ناشناس۴۰۵۴۸۵۸۱۳:۴۰:۴۱ ۱۴۰۴/۸/۷
نویسنده محترم ارزش پول ملی و اعتبار پاسپورت ایرانی را مقایسه کنند لطفا ! آیا مردم حق ندارند عصبانی صحبت کنند ؟
سید عبدالجواد موسوی۴۰۵۴۸۶۹۱۳:۴۷:۳۵ ۱۴۰۴/۸/۷
بازار افشاگری‌های اهل سیاست حسابی گرم است. این یکی آن یکی را به فساد مالی متهم می‌کند و آن یکی این یکی را به جاسوسی. هیچ نهاد و موسسه و قوه و وزارتی هم ظاهرا نیست تا به صحت و سقم این دعاوی رسیدگی کند. در نبودِ قانون، حتی بزرگ‌تری و ریش سفیدی هم یافت نمی‌شود بلکه با توپ و تشری به این همه پرده‌دری خاتمه دهد. ملت هم که طبق معمول هیچ‌کاره‌اند هاج و واج مانده‌اند که این چه بوالعجبی است.
ناشناس۴۰۵۴۸۷۳۱۳:۴۹:۲۵ ۱۴۰۴/۸/۷
عصبانیت همراه با خشونت کلامی از مشخصات بارز تندروها است. همانهایی که همواره برای این مملکت انواع مشکلات را درست می کنند.
ناشناس۴۰۵۴۹۴۴۱۵:۲۷:۲۲ ۱۴۰۴/۸/۷
همه ما فقط خوب حرف میزنیم اما بدان عمل نمیکنیم
ناشناس۴۰۵۴۹۵۶۱۵:۴۳:۰۶ ۱۴۰۴/۸/۷
سطر اول مقاله ! نقد مقابل نسيه و نسيان است ، وقتي نويسنده مي كوشد جمهوري اسلامي را نقد كند ... -------------------------- برادر جان ! بنده كه سر در نياوردم ! به نظر اين حقير كه سواد و بضاعت علمي بسيار اندكي دارم ، با كمال تواضع و فروتني و خاكساري عرض ميكنم كه « نقد » مقابل « نسيه » درست است ! اما وقتي مي گوييم « نويسنده مي كوشد جمهوري اسلامي را « نقد » كند » اينجا ديگر « نقد » در مقابل « نسيه » نيست ! در تعريف « نقد » آورده اند كه : « نقد عبارت است از جدا كردن « سره » از « ناسره » ! ... جدا كردن « درست » از « نادرست » ! ، نقد يك كتاب يا نقد يك فيلم يعني با كمال بي طرفي هم عيوب آن كتاب يا فيلم گفته شود و هم محسنات آن ! شايد بتوان گفت كه « نقد كردن » مثل پاك كردن سبزي است !! كه سبزي هاي به درد بخور و قابل مصرف جدا مي كنيم كه قابل استفاده و قبول است ! سبزي هاي لهيده و يا زرد شده غير قابل مصرف را هم جدا مي كنيم كه قابل استفاده و غير قابل قبول است ! . نميدانم اخوي ! شايد بنده ملتفت منظور نويسنده محترم نشده ام !
yektanetتریبون

آخرین عناوین