اين روز را به همه اصحاب رسانه، مطبوعات و ارتباطات تبريک عرض مى كنم. شايسته است بدين مناسبت به عنوان كسى كه ساليان طولانى و مستمر در حوزه رسانه و ارتباطات كاركرده ام و كتب و مقالات زيادى نوشته دارم چند نكته را مورد تاكيد قرار دهم؛
1- حكمرانى واحد نظام ارتباطى، رسانه اى و اطلاع رسانى نداريم.
اين سخن به معناى دولتى كردن و انحصارى شدن رسانه ها نيست، بلكه راهبردها، سياست ها و شيوه هاى اقدام و عمل براى آزادى بيان، رسانه هاى خصوصى، نقش حمايت گرى دولت و… است. قطعا اين مهم نياز به بسته سياستى مصوب نهادهاى بالادستى با رعايت جامعيت، عصرى بودن و كارآمدى است.
2- افول و كم رنگ شدن رسانه هاى رسمى و قدرت يافتن شبكه هاى نوين اجتماعى در پلتفرم هاى جديد را بايد به رسميت شناخت.
معناى اين سخن آن است كه رسانه هاى رسمى همچنان نقش آفرين هستند و براى پويايی و مانايی خود بايد ساز و كارهاى نوين و شيوه هاى جديدى را در توليد و ساخت برنامه يا نگارش مطالب را براى مخاطبان متناسب با زمان، نسل جديد و ميل آنان بسازند و بنويسند. وگرنه ميدان رقابت را به رسانه هاى جديد باخته اند و اين يعنى مرگ و خاموشى آنها.
3- رقابت، سرعت، روايت گرى و توليد محتوى در كنار جذابيت و تاثير گذارى از اصول مسلم در كار رسانه است.
تحقق اين امر مستلزم نيروى انسانى متخصص و آموزش ديده و كارآمد و حرفه اى گرایی و تخصص گرايی و چند رسانه اى شدن توليدات و محتوى آنها، بايد بطور جدى مورد توجه قرار گيرد.
4- ما رسانه بين المللى و تاثير گذار در عرصه جهانى نداريم.
شاید به همین دلیل صداى ما در دنيا شنيده نميشود. تصوير ما در عرصه جهانى بس ضعيف و غيرحرفه اى است. در ميان نشريات جهانى اثرى از رسانه هاى ايرانى نيست. اين نقص و عيب بزرگى است كه براى آن بايد اقدام عاجلى صورت گيرد.
بيان اين مطالب به معناى ناديده انگاشتن زحمات و خدمات ارزنده اصحاب رسانه نيست. بارها نوشته و گفته ام "كار در رسانه حركت در ميدان مين گذارى شده" است. نظام حقوق و دستمزد، بيمه، سخت بودن شغل رسانه ها و ده ها مسايل صنفى و مطالبات حقوقى دارند كه بايد بدان توجه شايسته شود.
پرستيژ و حيثيت جمهورى اسلامى از ابتداى انقلاب نويد "حق آزادى بيان، مقابله با سانسور، به رسميت شناختن تضارب آراء و چند صدايی" بوده است. هر اقدامى كه منجربه تضعيف اين باورها شود نسبتى با انقلاب اسلامى ندارد.



