«بیبی پیک»
نوشته: لودمیلا اولیستکایا
ترجمه: الهام کامرانی
ناشر: چشمه، 1401
70 صفحه، 32000 تومان
***
لودمیلا اولیتسکایا در زمرهی پیشروترین نویسندگان ادبیات داستانی معاصر روسیه قرار دارد. نویسندهای که بیش از هر چیز به سبب خلق شخصیتهای درخشاناش شهرت یافته و جایزهی پن و مدیسی را هم از آن خود کرده است. اولیتسکایا اگرچه بسیار به نگاه کلاسیک در داستانپردازی وفادار است و تولستوی و پوشکین را الگوی خود قرار داده و بسیاری از قصههای او یادآور سبک داستاننویسیِ آنهاست، اما شیوهی بدیع خودش را دارد که او را متمایز ساخته است. رئالیسم ناب اولیتسکایا عاری از توصیفات درازدامن و درگیریهای پیچیدهی ذهنی است. او به شکلی برقآسا شخصیتها را در دل موقعیتها میاندازد و کمتر به زمینهچینی و فضاسازی میپردازد. از اینروست که در کنار مجموعه داستانهایش، رمانهای او نیز در نهایت ایجاز و فاقد صحنهپردازیهای طولانیاند و این موضوع بر پویایی موقعیتهایی که او ساخته میافزاید. در داستانهای او بهندرت میتوان گفتوگو یا صحنهای زاید یافت و رمان کوتاه «بیبی پیک» مؤید همین ویژگیِ کار اوست. نمونهای گویا از قلم نویسندهای که با آثارش توانسته چهرهای ماندگار در ادبیات نوین روسیه رقم بزند.
این رمان کوتاه روایتگر قصهی چهار نسل است که در یک خانه گرد هم آمدهاند و تجربیات هرکدام تفاوتهایی بنیادین با دیگری دارد. نمایندهی نسل اول، زنی به نام مور است که با وجود کهولت سن، سرحال و بانشاط زندگی میکند. دخترش آنا فیودرونا، نسل دوم حاضر در خانه را نمایندگی میکند و در سن شصتسالگی، از مادر نود سالهاش فرتوتتر و افسردهتر به نظر میآید. کاتیا فرزند آناست و همانند مادرش سالهاست که از همسرش جدا شده و سرپرستی دختراناش، لناچکا و گریشا را به عهده دارد. مور به چشم خود هم دورهی تزاری را دیده و هم انقلاب بلشویکی را شاهد بوده است. آنا سالهای سال است که خاطرات مادرش را از سالهای دور و دراز زندگیاش میشنود و همانها را هم مبنای قضاوت دربارهی خانوادهاش قرار میدهد.
مور با وجود عوارض کهنسالی، همچنان محور اصلی خانواده را تشکیل میدهد و همه وقایع، تحت رهبری و نظارت مستقیم او جریان پیدا میکنند. او زنی متفرعن و خودشیفته است که اعضای خانواده را مدام وادار به اطاعت دقیق و مو به مو از دستورات خود میکند. شخصیت چند بُعدیِ او از جذابترین بخشهای داستان به شمار میآید. در کنار وسواس و لجبازی و خودمحوریای که در او غوغا میکند، شوخطبعیها و ظرایفی در کلاماش دارد که میتواند مخاطب را با خود همراه کند. در اغلب اتفاقات داستان اوست که نقش کلیدی را دارد و بدون حضورش صحنه ممکن است راکد و بیهیجان بماند.
خاطراتی که مور از ماجراجوییهایش تعریف میکند، نه تنها دخترش را که حالا همانند او در دورهی سالمندی به سر میبرد، به حیرت میآورد، بلکه خواننده را نیز تشویق به دنبال کردن وقایع از زبان او میکند. مور زنی به شدت انحصارطلب و کمالگرا بوده است و هنوز هم این ویژگیها در او مشاهده میشود. او همیشه به دنبال ارضای انواع امیالاش بوده؛ از میل به اندوختن پول و جواهرات گرفته تا خواهشهای تنانهای که هرگز در برآوردنشان لحظهای درنگ و تردید به خود راه نداده است. در واقع همین تمایلاش به برآوردن آنیِ نیازهاست که هم او را متفاوت از اطرافیاناش میکند و هم به او انرژی و نشاط زندگی میبخشد. در صحنهای تأملبرانگیز از رمان، مور در سحرگاهی که همه خواباند و همه جا تعطیل است هوس شکلات داغ میکند و دخترش را وامیدارد تا در لحظه این هوساش را برآورده سازد و آنا میداند که اگر آنچه دلخواه پیرزن است برآورده نشود، چه توفانی به پا خواهد شد.
رابطهی آنا و مور، از جالب توجهترین موقعیتهایی است که نویسنده در رمان به آن پرداخته است. آنا همواره تحت نفوذ و سلطهی بیچون و چرای مادرش بوده، آنقدر که زندگی زناشوییاش را پای این مسأله گذاشته است. گرچه او خشمی عمیق از خودخواهیها و بیقیدیهای تحملناپذیر مادرش دارد، اما ناگزیر از بردباری در برابر اوست و میکوشد این شرایط را با نهایت تسامح از سر بگذراند. حضور کاتیا و فرزنداناش هم به این رفتار روادارانهی آنا در مقابل مادرش انگیزهی بیشتر میبخشد. آنا پزشک موفقی است و در آستانهی کهنسالی همچنان به درمان بیماران مشغول است و علیرغم موفقیتهای بیشماری که در شغلاش کسب کرده، همواره مورد سرزنش مادرش واقع میشود و همچنان مانند دورهی نوجوانیاش ناگزیر از تحمل کنایات و رفتارهای تحقیرآمیز مور است و راه برونرفتی از آن ندارد.
در «بیبی پیک» اولیتسکایا میکوشد از نقاط بحرانی روابط انسانی، موقعیتهایی ابزورد بسازد که اغلب اختصاص به دورهی زمانی یا محدودهی مکانی خاصی ندارند و قابل تعمیم به همهی شؤون ارتباطی آدمها هستند. گرچه شخصیتهای داستانیِ او تحولات عمیق تاریخی و اجتماعی را از سرگذراندهاند که تأثیراتی انکارناپذیر بر زندگیشان گذاشته و از آنها آدمهایی متفاوت ساخته است، اما بسیاری از جنبههای روانشناختی و فلسفی زندگی آنها و بهویژه روابطشان خارج از مرزهای زمانی و مکانی قابل درکاند و هر مخاطبی را در هر جایی به تأمل وامیدارند. او میکوشد در قالب داستانهایی که در محدودهی زندگی روزمرهی افراد رخ داده، وقایعی تکاندهنده را به تصویر بکشد که میتوانند برای هر کسی در هر گوشه از جهان رخ دهند. از اینرو آثار او فراتاریخیاند و چارچوبهای مرسوم جغرافیایی و ملیتی را به راحتی درمینوردند.