«دقیقا مناسب»
(روایتی کوتاه درباره همه چیز)
نوشته: یاستین گوردر
ترجمه: مهرداد بازیاری
ناشر: هوپا و هرمس، 1401
120 صفحه، 75000 تومان
***
یاستین گوردر نویسندهی نروژی متولد 1952، بیش از هر چیز با کتاب «دنیای سوفی» شناخته شده است. رمانی که تاریخ فلسفه را به زبانی ساده و عامهفهم به مخاطبان جوان و بزرگسال معرفی میکند و تاکنون به 59 زبان ترجمه شده است. در این کتاب دختری پانزده ساله به نام سوفی با نامهها و نوارهای ویدئویی از سوی شخصی به نام آلبرتو، با پرسشهایی فلسفی از قبیل «جهان چگونه پدید آمده؟» مواجه میشود. مکاتبات و متعاقب آن مراودات سوفی و آلبرتو، منجر به مرور تاریخ فلسفه از آغاز تا زمان حاضر میشود و قصههایی جذاب را پیش روی خواننده قرار میدهد. این نویسندهی تجربهگرا از پیشینهی مطالعاتی و شهودیاش در حوزهی فلسفه، الهیات و روانشناسی برای نوشتن آثار داستانیاش بهره جسته و در اغلب رمانهای او میتوان این مسائل را به وضوح دنبال کرد. بهعلاوه، او میکوشد رویکردی فراداستانی در آثارش داشته باشد و در دل هر قصهای قصهی دیگری بگنجاند و هزارتویی از روایت بسازد. در رمان «دقیقاً مناسب» نیز این ویژگیهای سبکیِ نویسنده به شکل بارزی قابل مشاهده است. رمانی که طبق روال اکثر آثارش برای گروه سنی جوان و بزرگسال نوشته شده است.
شخصیت اصلی رمان مردی به نام آلبرت است که ورودش به کلبهای سرد و دورافتاده، منجر به بازگشتاش به گذشته و مرور خاطراتی میشود که او را به نقطهی امروزی رسانده است. کلبه و فضای زمستانی بیرون آن، یادآور روزهای جوانی او و زمانی است که روابطی را شکل داده که باعث شده مسیر زندگیاش بهکلی عوض شود. او با ایرین، همسر آیندهاش، در دانشگاه آشنا شده و به دریاچهی کوهستانی و کلبهای افسانهای سفر کرده که سبک زندگی هردوی آنها را دگرگون ساخته است. آلبرت خود در حال نوشتن همهی وقایعی است که طی سالها بر او و خانوادهاش گذشته است. گهگاهی از یادداشتها و نامههای دیگران، مثلاً همسرش ایرین نیز برای تکمیل روایتاش بهره میگیرد.
آنچه شخصیت آلبرت را برای مخاطب منحصربهفرد میسازد، پیشینهای است که او در فلسفه دارد و همین مسأله یکی از خطوط روایی اصلی داستان را میسازد. آلبرت در رشتهی فلسفه تحصیل کرده و به فراخور آنچه در این زمینه دیده و آموخته با پرسشهای اساسی زندگی و مسائل هستیشناسی سروکار دارد. ایرین که به نوعی زمینهی مشترک تحصیلی و مطالعاتی با او دارد نیز به تقویت فضای پرسشگرانه در زندگی او دامن میزند. آنها از همان بدو آشنایی با این مسائل مواجهاند و دربارهشان با هم بحثهای جدی میکنند.
اما مسألهی آلبرت تنها به پرسشهای پایهی هستیشناسانه محدود نمیشود و او دغدغهها و تناقضات بسیاری در سر میپرورد که بر جذابیت داستاناش میافزاید. آشنایی با ایرین نقطهی عطف زندگی سرشار از پرسش و بهبحرانرسیدهی آلبرت است. او دقیقاً در این نقطه است که تمام پیشفرضهای تثبیتشدهی زندگیاش را زیر سؤال میبرد و بسیاری از مسائلی را که به نظرش حلشده میآمده، درخور بازنگریهای اساسی و قاطع مییابد. گویی همهی آنچه جای پای او را در زندگی سفت و محکم نگه داشته بودند، دچار تزلزل و بیثباتی میشوند و او در توفانی گریزناپذیر گیر میافتد.
گوردر از وقایعی بسیار ساده، مسائلی پیچیده و تأملبرانگیز میسازد و مخاطب خود را از خلال ماجراهای پر اوج و فرود به چالشهایی فلسفی و روانشناختی وارد میکند. قهرمان داستان او با اینکه صبغهای پرشرح و طولانی در عرصهی فلسفه دارد، نیازی نمیبیند با کنایات فلسفی مسائل خود را بیان کند. او اغلب زبانی روان و سادهگو در روایتاش دارد و اتفاقاتی که برایش میافتند خیلی شبیه همان چیزهایی هستند که انسانها معمولاً با آنها دست به گریباناند. اما انسانها همواره از کنار مسائلی که آلبرت بر آنها دقت میکند، شتابزده و بیتوجه میگذرند. غالب پرسشهای مرتبط با چرایی و چگونگی پدیدهها بیپاسخ میمانند یا دستکم به شکلی دقیق و مناسب به آنها پرداخته نمیشود. گوردر دقیقاً از همینجاست که داستانهایش را شکل میدهد و نقاطی بحرانی و لاینحل برای شخصیتهایش میسازد.
انتخاب راوی صادق و صریح در قالب اول شخص نیز به همذاتپنداری و همراهی مخاطب کمک فراوانی میکند. آلبرت از همان آغاز داستان به افشای تمامی احساسات و تضادهای ذهنیاش میپردازد و میکوشد هیچ نقطهی تاریک و ناگفتهای از گذشته و از افکار و عواطف مختلفی که تجربه کرده باقی نگذارد. او با وسواسی قابلتوجه به شرح تمام جزئیاتی میپردازد که در روابطش با آدمها از سر گذرانده و مکان و زمان و ویژگیهای ظاهری افراد را به دقت برای مخاطباش تشریح میکند. همین موضوع است که سبب میشود فضاهایی که او ترسیم کرده برای مخاطب بسیار ملموس و باورپذیر باشد.
اما آنچه جان کلام را در این رمان میسازد، سردرگمیها و مسائل لاینحلی است که هر انسانی یک عمر به دوش میکشد و در بزنگاهی خاص از زندگیاش با آنها روبهرو میشود؛ مسئلههایی که راهی جز تلاش برای یافتنِ پاسخ و حل آنها نمییابد. برای قهرمان داستان، همانگونه که برای هر آدمی این اتفاق میافتد، سرگردانی و پیچیدگی زندگی نمیتواند تا ابد ادامه یابد. پرسشهای بیجواب که مدام به سراغاش میآیند به تدریج بزرگتر و کُشندهتر میشوند و او را وارد فرآیند تنازع بقا میکنند. او یا باید بجنگد و پاسخ درخوری برای معماهای زندگیاش پیدا کند و یا باید تن به زندگی پرتشویش و آشوب و سردرگمی بدهد که به معنای نابودی اوست. گوردر در این رمان مخاطب را در این دوراهی قرار میدهد و به تفکر و بازنگری عمیقتری در مسائل اساسی زندگی وا میدارد.