روزنامه جامجم نوشت: کودتایخزنده در سپاه، عنوان مستندی است که بیبیسی فارسی در سالگرد حماسه دفاعمقدس به کارگردانی حسین باستانی منتشر کرد؛ مستند 47 دقیقهای که بیبیسی فارسی مدعی است به ماجرای 5 آذر سال 1363 پادگان ولیعصر و منطقه 10 سپاه میپردازد. سازندگان مستند ادعا دارند ماجرای پادگان ولیعصر برای اولینبار توسط این رسانه منتشر شده و حقایقی را افشا میکند.
در حالی که متن مکتوب این صوت و ماجرای پادگان ولیعصر بارها در اثر نویسندگانی همچون سید محمد ابوترابی و دیگران منتشر یا در مصاحبه فرماندهان دفاعمقدس به آن اشاره شدهبود. نکته دیگر این که صوت سهساعته این نشست پیشتر در اینترنت موجود بود و حتی اکبر گنجی در مصاحبه با گویا نیوز چند سال قبل بخشی از این صوت را منتشر کردهبود. این صوت میان رزمندگان حاضر در آن روز پخش شده و بسیاری از اعضای شرکتکننده، صوت جلسه را در اختیار داشتند.
در واقع بیبیسی فارسی تنها با پوشاندن و تقطیع صوت این جلسه از سهساعت به 30دقیقه بر آن شد عنصر مهم وحدت و همدلی رزمندگان و ملت را در سالروز پاسداشت این همدلی تحریف کند. راوی مستند در اثر خود به این نکته اشاره دارد که معترضان و منتقدان بر پایه اختلافات کارشناسی در برابر هم قرار گرفتند و هیچکدام از طرفین اختلافی با ساختار مرکزیت و حکومت ندارد. موضوعی که بسیاری از بازماندگان به آن اشاره دارند. با این حال بررسی مستند کودتایخزنده در سپاه نشان میدهد این مستند دارای اشکالات فراوان، تغییر واقعیت و قلب حقیقت است که در ادامه اشاره میشود.
اصل ماجرا چه بود؟
چندماهی بود فرماندهان دفاعمقدس برای تغییر آرایش میدانی و نبرد با یکدیگر گفتوگو میکردند. در همین بین مسؤولان اطلاعات و عملیات لشکرها و تیپهای عملکننده مامور به جمعآوری اطلاعات بودند. با این حال، یک موضوع در میان فرماندهان به اختلاف انجامید، عملیات بعدی کجا باشد؟ عملیاتی که قرار بود همانند فتحالمبین و بیتالمقدس پیروزیهایی به دنبال داشتهباشد و سختیهای والفجر مقدماتی را برای رزمندگان به وجود نیاورد. بچههای سپاه منطقه10 معتقد بودند عملیات در جنوب جواب نمیدهد و صدام لشکرهای خود را در این منطقه مستقر کردهاست و باید نوک پیکان عملیاتی از جنوب به غرب برود. از طرفی فرماندهان مناطق دیگر معتقد بودند به سبب کمبود امکانات و عدم توانایی پشتیبانی رزمی در منطقه غرب، عملیات در این منطقه ریسک بالاتری دارد و از سویی رزم در جنوب، تجربههای گرانبهایی ایجاد کرده که میتوان برای عملیات بعدی به آن استناد کرد. این اختلاف از اتاق عملیات و جمعآوری اطلاعاتی به اتاق جنگ و جلسات فرماندهان کشیدهشد. البته معترضان منطقه10 که پیشتر تجربه فرماندهی سپاه منطقه 7(غرب کشور) را داشتند هم به این سوال پاسخ نمیدادند با کدام طرح قرار است در غرب کشور عملیات داشتهباشند. نتیجه نیز نشان داد عملیات در جنوب میتواند فشارهای بسیاری به صدام وارد کند. عملیات بدر، کربلای5 و والفجر8 نتیجه این تصمیم بود.
با این حال فرمانده سپاه در آذر 63 به تمامی سپاه مناطق 10گانه اعلام میکند منتقدان، معترضان و کسانی که به تاکتیکهای نبرد انتقاد دارند به سپاه منطقه10 آمده تا جلسهای با حضور منتقدان و کادر سپاه برگزار شود. نکته جالب اینکه یکی از معترضان که در صوت هم صدای او کاملا واضح است میگوید در منطقه جنگی بوده و پس از انتشار فراخوان خود را به تهران رساندهاست. رویکردی که در طول دفاعمقدس بارها تکرار شد و منتقدان و مخالفان نظر خود را بهراحتی اعلام کردند و فرماندهی سطوح مختلف سپاه آن را شنیده و پاسخ دادهاست. همینجاست که ماجرا را جذاب میکند. در ادامه پس از اختلاف و افزایش اعتراضات و بحثها و مشخص نشدن نتیجه بحث، قرار شد گروههای حاضر، تعدادی را به نمایندگی از خود انتخاب کنند تا سوالات جدیتری از مسؤولان وقت سپاه بپرسند و جلسهای با حضور آنان در همان روز در طبقه فوقانی سالن برگزاری جلسات برگزار شد.
بر خلاف روایت بیبیسی فارسی، اساس تشکیل جلسه، «نقد و بررسی» بود و به دعوت فرماندهی وقت سپاه با حضور نمایندگان کادر سپاه مناطق 10گانه در سپاه منطقه10 برگزار شد. نکته دیگر، اعضای منتقد اصلی یعنی حسن بهمنی، کاظم نجفی رستگار، شهید مدافع حرم سردار سرتیپ احمد غلامی، محقق، کوچک محسنی، شهید حسین اسکندرلو و بسیاری دیگر پس از این جلسه زنده بودند و نه تنها از سپاه بیرون نرفتند بلکه تا آخر عمر خدمتیشان در سپاه مسؤولیت داشتند. شهیدسردار سرتیپ پاسدار احمد غلامی به فرماندهی بالاترین دانشگاه تربیت فرماندهی سپاه یعنی دافوس رسید و پس از آن به عنوان مستشار نظامی در سوریه به خیل کاروان شهدا پیوست. آقایان محقق و کوچک محسنی نیز در فرماندهی ردههای مختلف باقی ماندند و همراه دیگران پس از خدمت در سپاه بازنشسته شدند. شهید اسکندرلو نیز که از معترضان بود در سمت فرماندهی گردان باقی ماند و سپس به شهادت رسید.
چرا این جلسه برگزار شد؟
چند ماه قبل از این جلسه و با انجام عملیات خیبر در سال 1362 بسیاری از فرماندهان دفاعمقدس از جمله شهیدان همت، حمید باکری، یاغچیان، اکبر زجاجی و بسیاری از فرماندهان میانی و گردانها به شهادت رسیده و بخشی از کادر فرماندهی دچار آسیب جدی میشوند. بر اساس این اتفاق، فرماندهان باقیمانده با نگارش نامهای 90 صفحهای به فرماندهان جنگ از جمله مرحوم آیتا... هاشمی رفسنجانی سوالات و انتقاداتی را به نحوه طرحریزی و عملیات وارد میکنند.
رئیس مجلس شورای اسلامی که آن موقع حکمی از امام در موضوع جنگ دریافت کردهبود نامه 90 صفحهای را به فرماندهی سپاه ارجاع داده و از او میخواهد این موضوع را بررسی کند. فرماندهی نیز پس از بررسی موضوع و پاسخ مکتوب به نویسندگان از آنان میخواهد انتقادها و نگاهشان به طرحریزی عملیات را در جلسهای حضوری مطرح کنند. بر خلاف ادعای بیبیسی فارسی این نامه توسط فرماندهان جنگی سپاه منطقه10 نگاشتهشد و هیچگاه اکبر گنجی میان فهرست امضاکنندگان قرار نداشت.
نیروهای آموزش ندیده
در مستند کودتایخزنده یکی از معترضان به فرمانده سپاه و همراهان او اعتراض میکند کادر مدیریت سپاه از افرادی تشکیل شده که در جنگ حضور ندارند و اساسا تا امروز اسلحه به دست نگرفتهاند. اکبر گنجی معترضی است که بیش از همه به این موضوع اشاره میکند و معتقد است مسؤولان سپاه افرادی شدند که سابقه جنگ و مبارزه ندارند. با این حال این سوال مطرح است که گنجی کجای جنگ بود؟ در حالی اکبر گنجی، مربی سیاسی پادگان ولیعصر به فرماندهان اعتراض میکند که به گواه شواهد حتی یک روز در جنگ حضور نداشت. از طرف دیگر افرادی چون محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه، غلامعلی رشید، مسؤول عملیات وقت سپاه، محمدباقر ذوالقدر، مسؤول وقت آموزش سپاه، رحیم صفوی، فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه و افرادی دیگری که در مستند از آنها نام برده میشود همگی سابقه اقدامات مسلحانه، زندگی مخفیانه و عملیات نظامی قبل از انقلاب را دارند.
گنجی در مستند، این افراد را متهم به سیاسیسازی سپاه کرده و مدعی است این افراد خط و خطوط فکریشان را از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی گرفته و سپاه را سیاسی کردند. این در حالی است که در تمام مستند گنجی و سازندگان مستند تلاش دارند ماجرای عملیات در جنوب را سیاسی کرده و با انتقاد از سپاه به سبب بیتوجهی به فعالیتهای سیاسی و انتخاباتی در کشور از آن بخواهند نسبت به این موضوع حساس باشند. به عبارت دیگر، اعتراض گنجی به این بود که چرا فرماندهان سپاه تمرکز بر جنگ دارند و اساسا به شخصیتهایی چون آقای منتظری و ماجراهای سیاسی در مرکز بیتوجهاند.
کدام سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از ادغام هفتگروه مسلح و انقلابی قبل از انقلاب در سال 1357 با مرکزیت گروه صف به رهبری شهید بروجردی، گروه منصورون به رهبری محسن رضایی، گروه امت واحده به همت بهزاد نبوی، گروه توحیدی بدر به رهبری حسین فدایی آشتیانی، فلاح به رهبری مرتضی الویری، فلق با عضویت افرادی چون تاجزاده و موحدین به رهبری شهید حسین علم الهدی و در برابر قدرتگیری سازمان منافقین تشکیل شد. پس از ابلاغ امام راحل مبنی بر ممنوعیت فعالیت کادر نظامی در احزاب، محسنرضایی، علیشمخانی، رحیمصفوی، سلمانصفوی، محمد بروجردی و بسیاری از اعضای ارشد این سازمان به سپاه پیوستند و هر نوع عضویت در این سازمان را کنار گذاشتند.
خروج این افراد کفه ترازو را برای جریانی که امروز از آن به عنوان اصلاح طلبان یاد میکنیم سنگین کرد و سازمان عملا در اختیار گروه راست آن موقع قرار گرفت. گنجی با انتقاد از فرماندهان سپاه معتقد بود این اعضا سیاستهای سازمان را در سپاه پیاده میکنند در حالی که پر واضح است تمامی کادرهای باقی مانده در این سازمان اساسا مخالف اعضای جدا شده، بودند و به هیچ عنوان امکان این موضوع وجود نداشت. اکبر گنجی بعدها به همین سازمان نزدیک میشود و از اعضای مورد حمایت سازمانمجاهدین انقلاباسلامی در دهه 70 قرار گرفته و سازمان از او حمایت رسمی میکند. البته باید اذعان کرد در همان سالها افرادی چون عرب سرخی با آنکه عضویت سپاه را داشت و مسؤول گزینش اطلاعات سپاه بود، فعالیت سیاسی را ترجیح داد و از سپاه جدا شد.
کدام کودتا؟
اصطلاح کودتا به معنای تسلط نظامیان بر قدرت با استفاده از زور و تشکیل شورای نظامی به جای دولت مستقر و انحلال پارلمان است. کودتا معمولا توسط اعضای نظامی برای تسلط دولت و تغییر مقامات و انتصاب خود به عنوان رئیس دولت است؛ ماجرایی که پیشتر در سال 1332 توسط فضلا... زاهدی برای سرنگونی محمدمصدق نخستوزیر وقت صورت گرفت. با این حال اسناد منتشر شده که یک صوت است تنها اختلاف و نظر متفاوت اعضای سپاه را نشان میدهد و هیچ قصدی برای تصاحب دولت یا قدرت در آن نیست. بیبیسی فارسی در حالی نام کودتا را برای این مستند انتخاب کرده که از انتخاب نام کودتا برای ماجرای 28 مرداد اجتناب میکند! با این حال پس از این نشست، بیش از هفت نشست دیگر توسط منتقدان با فرماندهی جوان سپاه برگزار شد و بسیاری از سوالات توسط کادر شورای عالی فرماندهی پاسخ دادهشد.
در نهایت با قرائت نامه امام خمینی(ره) توسط شهید محلاتی این نشستها پایان یافت و شهیدان حسن بهمنی، کاظم نجفی رستگار و حاج داوود کریمی به سبب اینکه اختلافات موجب استفاده عناصر فرصتطلب قرار نگیرد، از مسؤولیت استعفا کردند به جبهه اعزام شدند. داوود کریمی البته در سمتهای فرماندهی باقی ماند و پس از جنگ مدتی هم مسؤول ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور شد. بسیاری از اعضا از جمله سردار احمد غلامی پس از جنگ فرماندهی دانشگاه فرماندهی و ستادسپاه را برعهده گرفت. بسیاری از شرکتکنندگان مناطق دهگانه در جلسه سپاه منطقه 10 نیز در بسیاری از مسؤولیتها باقی ماندند و به فرماندهی در مدیریتهای مختلف سپاه مشغول شدند.
شاهدی برای رد یک ادعا
در مستند بارها اشاره میشود که جو حاکم در حفاظت اطلاعات سپاه به سمتی است که آزادی بیان و رفتاری از بین رفته و کادر سپاه نمیتوانند نظری دهند. این در حالی است که برگزاری نفس همین جلسه نشان میدهد منتقدان به راحتی به حفاظت اطلاعات سپاه و مقامات وقت آن اعتراض میکنند و هیچ جو پلیسی در آن نیست. حتی این جو پلیسی بعدا هم وجود نداشت و بسیاری از اعضای منتقد تا آخرین روز خدمتی در سپاه و بعضا مسؤولیتهای بالای آن حاضر بودند.
موضوع بیاهمیت
کوچک محسنی یکی از معترضان در این جلسه است که درباره مسائل مطرح شده میگوید: «این موضوع چند سال پیش است و مسائلی که آن زمان وجود داشت با نامه حضرت امام(ره) که توسط آقای محلاتی قرائت شد، به پایان رسید. واقعا نمیدانم چرا حالا دوباره مطرح شدهاست. در مورد مسائل داخلی موضوعاتی بود که امام ختم کردند و همه هم پذیرفتند. بچهها هم رفتند دوباره جبهه و شهید هم شدند. مساله حادی نبود. الان نمیدانم دوباره چرا این داستانها راه افتاده است.»
وی با بیان اینکه مطرح کردن این موضوع در هفته دفاعمقدس فقط موضوع مهم دفاعمقدس را لوث میکند، بیان کرد: «آن بحثها دیگر تمام شده و اینکه خوب بوده یا نه، دیگر موضوعیتی ندارد. از اول هم در مورد این موضوع بارها صحبت شده و هنوز هم خیلی از سپاهیها مطالبی را در موضوعات مختلف بیان میکنند. امام وقتی موضوعی را خاتمه دادند دیگر تمام شد.»
چهرههای مطرح در مستند بیبیسی فارسی
شهید داوود کریمی:
سردار سرتپ پاسدار داوود کریمی، فرمانده اسبق سپاه منطقه 7 و 10 و از فرماندهان عالی سپاه در زمان جنگ و از اولین روسای ستاد مبارزه با مواد مخدر و فرمانده اصلی قرارگاه والعادیات شرق کشور بود. رهبر معظم انقلاب در پیامی که به مناسبت شهادت این سردار رشید اسلام صادر کردندفرمودند: اینجانب آن مرد با ایمان و ایثارگر را در همه دوران پس از انقلاب دارای صدق و صفا شناختم و آزمایش دشوار الهی در دوران ابتلا به عوارض دردناک آسیب شیمیایی را برای او هدیهای معنوی برای رشد و اعتلای روحی آن شهید عزیز میدانم. خداوند او را با شهدای صدر اسلام محشور فرماید.
شهید حسن بهمنی:
فرمانده وقت عملیات تیپ 10 حضرت سیدالشهدا که در اسفند ماه 1363 در شرق دجله به شهادت رسید.
شهید کاظم نجفی رستگار:
فرمانده اسبق گردان سپاه و فرمانده وقت عملیات تیپ 10 حضرت سیدالشهدا که در سال اسفند 1363 در شرق دجله به همراه کادر اطلاعات عملیات لشکر در شناسایی به شهادت رسید.
موضوعاتی که تازگی نداشت
سردار گلعلی بابایی / راوی و پژوهشگر دفاع مقدس
سالیان بسیاری در زمینه مستندنگاری جنگ فعالیت کردهام و با اینگونه نوارهایی که درباره اختلاف نظر و دیالوگ میان فرماندهان در مقطع جنگ وجود داشته، برخورد داشتهام. چنین اتفاقات و برخوردهایی ذات جنگ مردمی است، در جنگ تحمیلی نیز فرماندهان جوان، پرشور و انقلابی بودند و تا اقناع نمیشدند مسؤولیتی قبول نمیکردند.
در ارتشهای جهان یک بحث اطاعت پذیری وجود دارد و بحث دیگر همانند آن چیزی است که میان فرماندهان سپاه مطرح بوده، این که اکثریت فرماندهان در آن مقطع جوان بودند و در زمینه انجام کاری قطعا باید قانع میشدند و به این ترتیب بهسختی قبول مسؤولیت میکردند.
بنابراین مستند بیبیسی حرف تازهای برای گفتن ندارد و تکرار مکررات است که در بسیاری از کتابهای ما نیز چنین موضوعاتی وجود دارد. از جمله در کتاب شرارههای خورشید بحثهای میان شهید همت با چند فرمانده گردان قبل از عملیات خیبر، توضیح دادهشده که از بحثهای مطرح در مستند نیز تندتر بوده است. همچنین در کتاب همپای صاعقه بحث بین محسن وزوایی و احمد متوسلیان در شب عملیات بیتالمقدس آمدهاست که بحثهای تندی بود. همچنین در کتاب ضربت متقابل بحثهایی که میان فرماندهان تیپها و لشکرها و فرماندهکلسپاه در جریان عملیاترمضان مطرح میشود حرفهای بیشتری از مستند مورد اشاره بیبیسی دارد. بنابراین انتشار چنین بحثهایی میان فرماندهان، مسبوق به سابقه است.
بنابراین پخش چنین مستندی در جهت تضعیف فرماندهی جنگ و بدبین کردن مردم نسبت به اتفاقات رخ داده در جنگ است. ارزش این مستند در همین حدی است که پروپاگاندایی راهانداخته تا به تعبیر خودشان جوسازی کنند؛ چرا که بیشتر از این کاری از دستشان بر نمیآید.
در همین ارتباط باید به این نکته هم اشاره کرد که دولت انگلیس از زمان رئیسعلی دلواری در حال ضربه زدن به ایران است، بیبیسی هم از زمان کودتای 28 مرداد تا کنون در مقاطع مختلف علیه انقلاب برنامه داشته و تبلیغ میکردهاست.
در حال حاضر نیز بیبیسی به تعبیر خود در جهت ایجاد موجی در کشور نسبت به دفاعمقدس و بدبین کردن مردم نسبت به آن سالها در تلاش است. بنگاه سخنپراکنی انگلیس در مناسبتهای مختلف دفاعمقدس؛ از جمله سالگرد قطعنامه یا آغاز دفاعمقدس تلاش میکند به تعبیر خودش موضوعی را رو کند که هدفش چیزی جز دلسرد کردن مردم و خالی کردن دل مردم نیست. البته مردم ایران قطعا تحت تاثیر چنین فضاسازیهایی قرار نمیگیرند.
تقلب رسانهای بیبیسی
محمدعلی صمدی / پژوهشگر دفاع مقدس
واقعیت آن است که این قبیل جلسات میان فرماندهان سپاه، نمایندگان مجلس، مسؤولان سیاسی و ... در طول این چهار دهه و بهویژه در دوران جنگ بسیار زیاد بوده و از سوی دیگر ضبط جلسات اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوره جنگ، امری رایج بوده است. ازاینگونه اسناد در مراکز اسناد پژوهشی، بهخصوص مراکزی که به پژوهش در حوزه دوران دفاع مقدس میپردازند بهوفور وجود دارد.
به هر صورت موضوع مهمی مثل جنگ همواره از سوی برخی عوامل تصمیم گیر یا تصمیمساز با تفاوت دیدگاههایی همراه بوده است، اما کاری که بیبیسی فارسی کرد، این بود که با تقلب رسانهای و شارلاتان بازی سعی کرد به مخاطب اینگونه القا کند که فایل صوتی ارائهشده در این مستند، جزو اسناد محرمانه بوده است.
اساساً این فایل صوتی یا سایر مدارکی ازایندست بههیچوجه عناوین محرمانهای ندارند و شاید مهمترین دلیل این ادعا این باشد که وقتی قرار است جلسهای در سطح اعضای سپاه با حضور افرادی بیش از 200 نفر برگزار شود، دیگر نمیتوان به این جلسه، برچسب محرمانه زد. البته برخی از تصمیمگیریهای سرنوشتساز هم بوده که با حضور برخی از اعضای سپاه یا مسؤولان با تعداد افراد محدود برگزار میشد و به معنای واقعی کلمه هم محرمانه بود، اما این فایل صوتی و نظایر آن از همان ابتدا در دسترس برخی افراد حاضر در این جلسه دستبهدست میگشت. نکته جالب اینکه دسترسی من به این فایل صوتی هم مدتها پیش صورت گرفت که صوت این جلسه از طریق یک فرد عادی به دستم رسید.
موضوع بعدی اینکه در حال حاضر بسیاری از این فایلهای صوتی و اسناد و مدارک بعد از گذشت سالها از دوران دفاع مقدس در مراکز اسناد و پژوهشی وجود دارند که علاقهمندان میتوانند برای تحقیق درباره موضوعات مرتبط با دفاع مقدس به این مراکز مراجعه کنند. البته این را هم باید در نظر گرفت که به هر صورت این افراد برای مراجعه و دریافت این اطلاعات و مدارک باید از حداقلهایی به لحاظ سطح تحصیلات و نوع درخواست و نحوه استفاده از این مدارک برخوردار باشند. مایلم به این نکته هم اشارهکنم که خوب است مراکز پژوهشی نیز در سایتها و درگاههای اینترنتی خود برای استفاده بهتر مراجعهکنندگان به معرفی محصولات و داشتههای آرشیوی خود بپردازند تا پژوهشگران برای تحقیق موضوعات مرتبط با حوزه دفاع مقدس با آشنایی بیشتری اقدام کنند.