«انرژی و عدالت»
نویسنده: ایوان ایلیچ
مترجم: محمدعلی موحد
ناشر: نشر نو، چاپ اول 1397
112 صفحه، 15000 تومان
*****
هنوز اتفاقات تلخ نوروز امسال در خاطرمان هست. خسارتهای مالی که سیل بهبار آورد عاقبت سر به جهنم زد و حتی تعداد قابل توجهی از مسافران را به کام مرگ کشاند. بیشک این امر علل متعددی دارد، اما اگر کسی ادعا کند یکی از علل اصلی آن فاجعه، رسم نامفهوم و نامعمول و افراطی سفرهای نوروزی است، به خیلی از افراد برمیخورد و خواهند گفت: «این چه حرف چرندی است!» و در ستایش سفر از دین و ایمان و علم و فلسفه و سعدی شاهد میآورند و نقل قول میکنند که گفتهاند: «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی». باشد، اگر کسی فکر میکند سفرهای لوکس و تفریحی امروزی باعث پختگی انسان میشود، در تابستان داغ و سوزان آنقدر به سفر برود تا تمام استخوانهایش زیر هرم گرمای آفتاب جهانتاب برشته شود.
واقعیت آن است که این حرفها به چیزی نیست. یعنی طرفداران این نظر با اندکی چونوچرا کم میآورند و نمیتوانند ادامه دهند. به اصطلاح فلسفی نمیتوانند لوازم نظر خود را تا انتها دنبال کنند. اما در مقابل، نظر مخالف هم وجود دارد. ایوان ایلیچ (1926-2002) نه تنها مخالف سرسخت اینگونه سنتهای مدرن است، بلکه اساسا با انواع خودرو، بنزین و دور دور مشکل جدی دارد. از نظر او استفاده گسترده از خودروی شخصی، سوختهای فسیلی و عادت به جابهجایی با انواع وسائل نقلیه همه چیز را نابود خواهد کرد.
علیرغم اینکه با اثر کوچکی مواجهیم، اما نمیتوان چکیده آن را بازگو کرد؛ زیرا کتاب حاوی مطالب و نکات بسیاری است که نمیتوان همه را ذکر کرد. در اینجا فقط برخی از مهمترین مدعاهای نویسنده را بیان میکنیم. مسئله اصلی پیامدهای مصرف بیرویه انرژیهای فسیلی است. به عبارت دیگر، اسراف در سوختهایی همچون بنزین چه نتایجی در پی دارد؟ امروزه دیگر این مطلب از هر نظر بدیهی است که آن مصرف افراطی محیط زیست را تباه میکند و به طبیعت آسیب جدی میزند و در زندگی انسانها خسارتهای جبرانناپذیر بزرگی بهبار میآورد. برای مثال آمارهای رسمی میگویند که روزانه 50 میلیون ساعت از عمر ایرانیان در ترافیک به هدر میرود. ارزش این زمان ازدست رفته 30 هزار میلیارد تومان است. آلودگی ناشی از خودروها نیز سالانه 8 میلیارد دلار به اقتصاد ایران ضربه میزند. این آلودگی مسبب بیماریهای بسیاری است که سالانه هزینه درمان آنها 35 هزار میلیارد تومان است. البته این آمارها مربوط به سه سال پیش است و با توجه به رقص شدید قیمت ارز در چند ماه اخیر، خودتان هر چقدر دوست دارید به این مبالغ اضافه کنید، درست مثل دیگر تولیدکنندگان و فروشندگان.
اما مطالب این اندیشمند اتریشی در اینباره نیست. او در این کتاب اصلا به این چیزها کاری ندارد. سخن او از جنس دیگری است و آنچه قصد دارد به انسانها حالی کند، مسائل فیزیکی نیست. یعنی، برای مثال، منظور این نیست که افراط در سوخت، فقط محیط زیست را نابود خواهد کرد، بلکه درون ما را نیز به تباهی خواهد کشاند. نویسنده درباره پیامدهای اجتماعی، اخلاقی و سیاسی اسراف در انرژی بحث میکند. او نادرهای است از جنس فرزانگان و نه اندیشمندان علوم انسانی و اجتماعی آکادمیک. آنچه وی در اینباره میگوید از جنس دیگری است متفاوت از آنچه دیگر صاحبنظران دانشگاهی و روشنفکران اجتماعی میگویند. به همین دلیل هر صفحه این کتاب بدون استثنا مطالب پروپیمان دارد و مطالعه دقیق آن باعث میشود که خواننده دهها نکته کلیدی مهم را بیاموزد. در اینجا نمیتوان حتی به آنها اشاره کرد و فقط کلیت نظریه ایلیچ را مطرح میکنیم.
انرژی و عدالت دو مقولهای هستند که درباره آنها بسیار نوشتهاند، اما کمتر پیش میآید که موضوع بحث نسبت میان آنها باشد. اگر هم در این باره چیزی گفتهاند از سنخ مباحث اقتصاد و زیست محیطی و سیاست و جامعهشناسی بوده است. غالبا هم ادعا میشود، بیعدالتی ناشی از کمبود انرژی یا عدم توزیع عادلانه آن است. اما ایوان ایلیچ میگوید فراوانی انرژی و توزیع فراوان آن میان تودههای مردم باعث بیعدالتی میشود. ایلیچ نشان میدهد که آنگونه مصرف، محیطهای اجتماعی و فضای اخلاقی و حتی نظام سیاسی را نیز به طرز فجیعی به تباهی میکشاند؛ از جمله اینکه با این رویه عدالت از بین میرود؛ زیرا اسراف در انرژی باعث ایجاد شکافهای عمیق طبقاتی میشود.
بسیاری گمان میکنند به علت بیعدالتی اجتماعی و شکاف طبقاتی، عدهای از ماشینهای لوکس برای دور دور استفاده میکنند! اما تحلیل ژرف ایلیچ نشان میدهد که این امر معلول بیعدالتی اجتماعی و شکاف طبقاتی نیست، بلکه علت آن است! منظور ایلیچ آن است که روی آوردن افراد جامعه به چنان کاری در نهایت منجر به تضادهای طبقاتی میشود. تمایل شدید عموم مردم به داشتن خودروی شخصی و میل زیاد آنان به سفر با آن، در طولانی مدت باعث میشود که در جامعه دو طبقه مستمند و ثروتمند شکل بگیرد!
علاوه بر اینها ایوان ایلیچ نشان میدهد که اسراف در مصرف انرژی برای خودروها در نهایت با غایتی که برای آن منظور شده در تناقض است. غایت آن است که خودرو حرکت ما را سریعتر کند، اما اگر همه عوامل را با هم در نظر بگیریم – ترافیک، کار برای تهیه پول خرید خودرو، سوخت، بیمه و... – در نهایت نتیجهای عجیب به دست میآید. با خودرو در ساعت بیش از 6 کیلومتر در ساعت جابهجا نمیشویم! یعنی همان پیادهروی معمولی! ولی انسان به مصرف انرژی و حمل و نقل و جابهجایی با خودرو معتاد شده است؛ اعتیادی که عواقب بس ناگواری برای جوامع در پی خواهد داشت. چراکه این تسهیل امکانات و ابزارهای تکنولوژیک اثر معکوس دارد؛ یعنی برخلاف تصور اولیه ما که گمان میکنیم نوعی صرفهجویی را برایمان به ارمغان آورده است، اما در مقیاسی بزرگتر و در بازه زمانی وسیعتر معلوم میشود که ضررهای بیشتری بر سر ما میآورد.
البته ما ضربههای دردناک این نحوه زندگی را خوردهایم، اما گمان میکنیم با پیشروی در همین مسیری که در پیش گرفتهایم، در آینده همه مشکلات فعلی را پشت سر خواهیم گذاشت؛ آیندهای نامعلوم که مرتباً به تعویق میافتد. اما ایلیچ، برعکس، نشان میدهد که هر چه جلوتر برویم اوضاع وخیمتر میشود. او هشدار میدهد که تا دیر نشده باید برگردیم. لذا این کتاب سراسر نقد و نفی نیست، بلکه مباحث ایجابی هم در آن وجود دارد و اساسا هدف نویسنده نیز یافتن راهحلی برای مشکل است. ایلیچ مباحث را به سمت پروراندن یک نظریه جایگزین پیش میبرد. او در پایان وضعیت صنعت یک کشور یا جامعه را به سه نوع تقسیم میکند: فقر صنعتی، صنعتزدگی و بلوغ فنی. بیشتر مباحث انتقادی درباره نوع دوم است. کشورهای عقبمانده از وضعیت نوع اول رنج میبرند و باید هم متحول شوند. ولی راهحل صنعتزدگی نیست، بلکه باید به بلوغ فنی برسند. کشورهای صنعتزده نیز باید خود را تغییر دهند تا به آن برسند. البته اگر بخواهند که در آینده هلاک نشوند.
این کتاب از آن آثار "خلاف آمد عادت" است. کتابی که ما را تکان می دهد و ما را از خوابی عمیق بیدار میکند و به هوش میآورد و پس از اینکه آن را خواندیم، متوجه میشویم که پیرامون ما چه خبر است و زندگی ما چه وضعی دارد و به کجا داریم میرویم. این کتاب کوچک میتواند تغییری بزرگ در نگرش ما به زندگی فردی، حیات اجتماعی و حتی سیاست ایجاد کند، البته اگر هشدارهای ایلیچ را جدی بگیریم. لذا به حجم کوچک این کتاب مختصر نگاه نکنید! این کتابی است دقیق و دشوار که باید با حداکثر دقت و نهایت آهستگی مطالعه شود تا به آن بینشی دست یافت که در آن نهفته است. بله، این کتاب یک کتاب معمولی درباره یک موضوع جزیی نیست، بلکه اثری ژرف درباره زندگی است. کتابی است برای چگونه زیستن در جهان مدرن تکنیکزده.