«درباره عرفان مسیحی»
نویسنده: مجموعه نویسندگان
مترجم: محمد صبائی
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1397
216 صفحه، 15000 تومان
****
والتر ترنس استیس (1886-1967) میگوید: «همه یا تقریبا همه انسانها بهنوعی عارفند، عارف نوپا و نپخته؛ اگرچه در بسیاری از ما آگاهی عارفانه آنچنان در ناخودآگاهمان مکتوم است که فقط بهصورت احساس مبهم همدلی با صلای عارفان، به سطح ذهنمان میآید. یا به تعبیر ادبی، وقتی که عارف به سخن درمیآید، شوری در گفتارش هست که بر رگ جان همدلان و مستمعان دردآشنا میزند.»
رابطه عموم مردم با عرفان همچون رابطه دو خط موازی است؛ نه به هم میرسند و نه از آن دور میشوند. چرا؟ زیرا عرفان مربوط به بخشی و بعدی از ژرفای هستی انسان است که فقط عرفان آن را نشان میدهد و میپروراند. به هر حال عرفان نوعی انسانشناسی هم هست. به عبارت دیگر، ابعادی از انسان هست که فقط در عرفان شناخته و آشکار میشود. بر همین اساس، نوعی زندگی آرمانی پدیدار و نیز توصیه یا پیشنهاد میشود که اگرچه از نظر برخی افراد عملی نیست، اما در زیبایی آن تردیدی نیست. این زندگی گسترده و متنوع است و حتی اگر کسی کلیت آن را نپذیرد، باز هم میتواند در حد خود و فراخور حال خویش از آن استفاده کند. به همین دلیل است که عرفان جذابترین بخش هر دینی است.
بنابراین تعجبی ندارد که عموم انسانها حتی اگر به دین مشخصی معتقد نباشند، اما عرفان آن دین برایشان جالب است. واقعیت نیز همین است که عرفان هیچ دینی محدود به چارچوبهای رسمی و سنتی آن دین نمیشود و گستره آن فراتر از حد و مرزهای دینداری متعارف و ارتدوکس است. عرفان مسیحی نیز از این قاعده مستثنا نیست. به همین دلیل تنها مسیحیان نیستند که به آموزههای عرفان مسیحی روی میآورند. دیگران هم از آن بهره میبرند. در کشور ما، که در طول تاریخ یکی از نقاط کانونی عرفان در جهان بوده است، علاقه به عرفان بسیار رواج دارد. کتابهای عرفانی در زمینههای گوناگون و مربوط به نحلههای مختلف فراوان یافت میشود. اما جالب است که علیرغم نزدیکی و سنخیت عرفان مسیحی با عرفان اسلامی-ایرانی، این عرفان کمتر مورد توجه است. شاهد این مطلب آن است که آثار مربوط به عرفانهای شرقی نسبت به عرفانهای ادیان ابراهیمی در جایگاه بالاتری قرار دارند.
متأسفانه کتابهای مربوط به عرفان مسیحی نیز این ارتباط را چندان تسهیل نمیکنند؛ زیرا کتابهای این حوزه یا مفصل هستند یا تخصصی و دشوار. در هر دو حالت نیز کار خواندن و امر آشنایی را سخت میکنند. با این شرایط، انتشار اثری مختصر و روشن در این زمینه مغتنم است. این کتاب نیز دقیقا از همین جهت در خور توجه است.
این اثر در واقع مجموعه مقالاتی است که از دو کتاب مرجع و معتبر در زمینه عرفان مسیحی گلچین شدهاند؛ یکی کتاب همراه انتشارات کمبریج و دومی کتاب همراه انتشارات وایلی و بلکول. از مزیت این کتابها آن است که هر مقاله توسط متخصص آن موضوع نوشته شده است. این مقالات در دو بخش جای داده شدهاند. بخش اول به محتوا و مضمون عرفان مسیحی میپردازد و بخش دوم تاریخ آن بررسی میشود. در مقالات هر دو بخش، تنوع آموزهها و اختلاف نظریات نیز مد نظر است.
اگرچه در این کتاب همه مباحث مربوط به عرفان مسیحیت بیان نشده – که اساسا چنین چیزی امکان ندارد – اما دستکم اینقدر هست که موضوعات و مسائلی که مطرح شده همگی جزو مباحث اصلی و مهم عرفان مسیحی هستند. مهمترین موارد عبارتند از: عرفان در متون مقدس مسیحی (عهد جدید)، عرفان از نظر قدیسان، عرفان در طول تاریخ مسیحیت، مراقبه، شهود، اتحاد عرفانی، الهیات عرفانی در دو گونه ثبوتی و سلبی.همچنین اشارههایی به عرفان در زنان و احوالات زنان عارف هم صورت گرفته است.
از جهت تاریخی هم قدمت عرفان مسیحی به اندازه خود مسیحیت است؛ یعنی آموزههای عرفان مسیحی از ظهور مسیحیت آغاز میشود و تا دوره معاصر ادامه پیدا میکند. این تاریخ با همین گستردگی در این کتاب مد نظر است. به همین دلیل هم نظریات پولس قدیس مطرح میشود که در قرن اول میلادی میزیست و هم دیدگاههای توماس مرتون آمریکایی قرن بیستمی. البته عرفان مسیحی جریانی یکپارچه و یکدست نیست، بلکه در درون خود آن نیز تنوع و تکثری وجود دارد که نباید نادیده گرفته شود. شاید مهمترین انشعاب در این زمینه، شکلگیری پروتستانیسم است. همانگونه که این مذهب در آموزههای دینی و شیوه دینداری با کلیسای کاتولیک اختلافات جدی دارد، در زمینه عرفان نیز تفاوتها جدی است. در این کتاب مقالهای در خصوص عرفان پروتستان، تفاوت عرفان این شاخه را با همتای کاتولیکش در سرچشمههای آن نشان میدهد. در این راستا، آموزههای عرفانی مارتین لوتر و ژان کالون به تفصیل ذکر میشوند. مقایسه میان عرفان مسیحی و عرفان دیگر ادیان هم بررسی شده است. عرفانهای ادیان ابراهیمی – تصوف و عرفان یهودی – و عرفانهای ادیان شرقی – هندوئیسم و بودیسم – بیشتر مورد تأکید قرار گرفتهاند.
لزوم آشنایی با عرفان به این علت است که آموزههای عرفانی فقط برای معنویت نیست. کاربرد آنها فراتر از این حوزه است و به طور کلی به کار زندگی میآید. هر کسی با هر اعتقادی میتواند از بوستان بزرگ عرفان بهرههای مناسب با خود را گلچین کند و زندگی خود را غنیتر کند. از این منظر، آموزههای عرفانی در سودمندی و کاربردی بودن از هیچ حوزهای کمتر نیستند و حرفهای جدی و فراوانی برای داشتن یک زندگی بهتر در چنته دارند. بنابراین عرفان خوان گستردهای است که هر کسی بنا به ذائقه و نیاز و مقتضیات خود میتواند از آن بهرهمند شود. عرفان مسیحی نیز اینگونه است. این کتاب علاوه بر اینکه در کل برای آشنایی کلی با عرفان مسیحی منبع مناسبی است، از این جهت نیز مفید است و برخی از بخشهای آن چنان کارکردی دارد. علاوه بر این، در سایر فصول نیز به طور غیرمستقیم نکتههای مفیدی در اینباره قابل استنباط است. این قانونی کلی است که خواننده هوشمند بیش از آنچه نویسنده قصد داشته، از کتاب سود میبرد.
*دکترای فلسفه