«فلسفه سیاسی هابز: مبنا و تکوین آن»؛ لئو اشتراوس؛ ترجمه یاشار جیرانی؛ انتشارات ققنوسفرار از جنگ همه علیه همه
کتاب لئو اشتراوس تحلیلی موشکافانه از توماس هابز ارائه میدهد و نشان میدهد چگونه مفاهیمی چون صیانت نفس، وضعیت طبیعی و ترس، سنگ بنای فلسفه سیاسی او شدند؛ فلسفهای که به ضرورت لویاتان، یعنی حاکمیت مطلق، برای فرار از «جنگ همه علیه همه» ختم شد.
«نخستین دانشمند»؛ کارلو رووِلّی؛ ترجمه سید محمدجواد سیدی؛ نشر نوتاریخ و چیستی علم
دکتر علی غزالیفر*،گفتگویی را به یاد دارم که در یک کتابفروشی دیدم. دو جوان شانهبهشانۀ هم ایستاده بودند و همین کتاب را از روی پیشخان برداشته بودند و دستبهدست و برانداز میکردند. یکی از آنها به دیگری گفت: «اَه! این چیه؟!»
«تمهایی از فلسفۀ ابنسینا»؛ نصیر موسویان؛ ترجمه یاسر پوراسماعیل؛ نشر هرمسچگونه از ابن سینا در این روزگار بهره ببریم!
دکتر علی غزالیفر*،این فرض خیالی را در نظر بگیریم. هماینک در روزگار ما ابنسینا زنده میشود، از گور برمیخیزد و به میان ما میآید. مثلاً سر یک کلاس دانشگاهی حاضر میشود. چگونه از این غول فکری میتوانیم استفاده کنیم؟ خب، یک روش این است که در کلاس روبهروی او ساکت بنشینیم و بخواهیم که فقط حرف بزند و ما نیز فقط حرفهایش را بشنویم. در این حالت، طبیعی است که ابنسینا دانستههای پیشین خود را برای ما بازگو میکند
«در پی معنا»؛ تامس نیگل؛ ترجمه سعید ناجی و مهدی معینزاده؛ نشر هرمسفلسفهورزی، انتزاعی و انضمامی
دکتر علی غزالیفر*،والتر ترنس استیس، فیلسوف انگلیسی مشهور، در باب روشننویسی در حوزۀ فلسفه میگوید: «اگر کلمه یا عبارت سادۀ غیرتخصصی مقصود شما را بهخوبیِ اصطلاح تخصصی بیان میکند، هیچگاه اصطلاحی تخصصی به کار نبرید.
«پرسشهایی دربارهی قانون طبیعت»؛ جان لاک؛ ترجمه پوریا گلشناس؛ نشر چرخجان لاک جوان چه میگوید؟
دکتر علی غزالیفر*،این رسالۀ کوتاه را جان لاک در جوانیاش، نیمۀ قرن هفدهم، نگاشت و هرچند در زمان حیاتش منتشر نشد، اما آن را میتوان یکی از اولین آثار او به شمار آورد.
در ضرورت تفکر مابعدالطبیعی
هدف اصلی کولاکوفسکی در کتاب «خوف مابعدالطبیعی» این است که ضرورت تفکر مابعدالطبیعی را برای مخاطبان تبیین سازد
«فلسفۀ امروزین علوم اجتماعی»؛ براین فِی؛ ترجمه خشایار دیهیمی؛ نشر نوعلوم اجتماعی چگونه به کار زندگی میآیند؟
دکتر علی غزالیفر*،زمانی که صحبت از علوم اجتماعی به میان میآید، غالباً برخی از موضوعات کلی به ذهن متبادر میشوند. تصور رایج از علوم اجتماعی این است که این عنوان به دانشهایی اطلاق میشود که به موضوعات مربوط به جامعۀ انسانی میپردازند.
«سنت زیباشناسی فرانسوی در عصر روشنگری»؛ ترجمه داود میرزایی؛ نشر فرهنگ معاصرزیبایی و زندگی
دکتر علی غزالیفر*،طبق نظریۀ دوبو، لذت ما از هنر، بهطور خاص، از تسکینِ یکی از شایعترین پریشانیهای ذهن، یعنی ملال یا کسالت ناشی میشود. به نوشتۀ او: "خواستههای نفس، کمتر از خواستههای بدن نیست؛ یکی از بزرگترین خواستههای انسان، این است که ذهنش همواره در تکاپو باشد.
«انسان بر ضد ظلمت»؛ والتر ترنس استیس؛ ترحمه عبدالحسین آذرنگ؛ نشر هرمسروشناندیشی در باب حیات بشری
دکتر علی غزالیفر*،«هرچه سازوبرگ فکری فرد ناچیزتر باشد، در کاربرد فنون و شگردها بیشتر خودنمایی میکند. کسی که گنجینهای از اندیشههای ارزشمند دارد، نگران دادوستد آن اندیشهها است و طبیعتاً برای منظوری که دارد سادهترین زبانی را به کار میبرد که میتواند بیابد. اما کسی که تفکر حقیقی ندارد
«به چه گویند فلسفۀ دین؟؛ الیزابت برنس ترجمه مسعود رهبری؛ نشر هرمسدرسنامهای ایدئال برای فلسفۀ دین
دکتر علی غزالیفر*،چند روز پیش با چند تن از خودیها یک دورهمیِ بیخود داشتیم. صحبت از دین به میان آمد. کسی که بیش از بقیه اعتمادبهنفس داشت جملهای گفت که چهار ستون بدنم را لرزاند.
«مارکسیسم و ستم بر زنان»؛ لیز فوگل؛ ترجمه فرزانه راجی؛ نشر چشمهیک فمنیسم مارکسیستی
دکتر علی غزالیفر*،تمامی آنچه مارکس دربارۀ استثمار طبقۀ کارگر توسط طبقۀ کارفرما میگوید مبتنی است بر اینکه طبقۀ کارگر باقی بماند؛ یعنی تمام نشود! بقای طبقۀ کارگر در گرو این است که نیروی کار مرتباً بازتولید و جایگزین شود؛ چراکه نیروی کار معلول، ناتوان، شکسته و پیر میشود و در نهایت میمیرد.
«درآمدی تاریخی بر نظریۀ هنر»؛ رابرت ویلیامز؛ ترجمه نادره ساداتسرکی و سارا زمانی؛ نشر هرمسچیستی هنر در گذر زمان
دکتر علی غزالیفر*،فلسفۀ هنر، برخلاف ظاهر ژیگولی و سانتیمانتالش که آن را تبدیل به گفتمانی مناسب کافیشاپها کرده، یکی از پیچیدهترین و دشوارترین شاخههای فلسفه است. کافیست نظریات کانت و هگل را در باب هنر و زیبایی به یاد آوریم. وسعت دامنۀ آن هم مشکل دیگری است. فراموش نکنیم که فلسفۀ هنر همزاد اصل فلسفه است و به اندازۀ همان قدمت دارد
«سرآغاز کار هنری»؛ مارتین هایدگر؛ ترجمه پرویز ضیاء شهابی؛ نشر هرمسذات هنر چیست؟
دکتر علی غزالیفر*،هایدگر در این رساله میخواهد ذات هنر را روشن سازد. این روشنسازی در پرتو هستی و حقیقت رخ میدهد. هنر نهفقط حقیقت را آشکار میکند، بلکه آن را پی میافکند. در نتیجه، هنر مسبب تغییرات شگرف و بنیادی میشود، حتی از جهت جمعی و در بُعد کلان. از اینرو، اگر یک اثر هنری بدیع در فرهنگی بهوجود آید، کل آن فرهنگ تغییر اساسی مییابد