شکایت یک زن از شوهر بازنشسته‌اش به پلیس | هر روز سوار ماشینش می‌شود و..

  4040425032 ۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

زنی میانسال با مراجعه به پلیس از آنها کمک خواست و گفت که زندگی و ازدواجش در خطر است و در آستانه فروپاشی قرار دارد.

شکایت یک زن از شوهر بازنشسته‌اش به پلیس | هر روز سوار ماشینش می‌شود و..

به گزارش همشهری آنلاین، زن ۵۵ ساله‌ای که مدعی بود زندگیش در آستانه فروپاشی قرار گرفته است، به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت:

روزهای زیبایی را می‌گذراندم. شوهرم کارمند بود و من هم به امور خانه‌داری مشغول بودم. در یک چشم بر هم زدن فرزندانمان بزرگ شدند، ازدواج کردند و من صاحب نوه‌های زیبا شدم. چقدر لذت‌بخش بود، وقتی نوه‌هایم را در آغوش می‌گرفتم. ولی آنقدر درگیر زندگی بودم که نفهمیدم چگونه عمر و جوانیم به‌راحتی سپری شد تا اینکه بالاخره شوهرم بازنشسته شد. اکنون همسرم در حالی بعد از ۳۰ سال خدمت دیگر سر کار نمی‌رود که همه فرزندانم ازدواج کرده‌اند و من در خانه احساس تنهایی می‌کنم.

شوهرم که حالا وقت آزاد زیادی دارد هر روز خودرویش سوار می‌شود و به سراغ دوستان قدیمی و جدیدش می‌رود. بازار سفرهای دوستانه و دورهمی‌های شبانه‌اش گرم شده و از ورزش صبحگاهی گرفته تا بازی‌های فکری در پارک و گردش‌های خارج از شهر دل‌مشغولی‌های شوهرم شده است. من به امید لبخندهای عاشقانه‌اش به انتظار می‌نشینم، اما بیشتر اوقات با بغض و اشک‌ در تنهایی سفره ناهار و شامم را جمع می‌کنم.

این بی‌توجهی‌های همسرم به‌شدت آزارم می‌داد. او تا قبل از بازنشستگی حتی در کارهای خانه به من کمک می‌کرد و حواسش به بچه ها بود، اما اکنون فقط وقت خود را در بیرون از منزل می‌گذراند. فرزندانم نیز مشغول زندگی روزمره خودشان هستند و تنها آخرین روز هفته را گاهی به منزل ما می‌آیند و من نوه‌هایم را به آغوش می‌کشم.

اکنون اختلاف بین من و شوهرم آغاز شده است. به او گفتم این آشیانه خالی است، دیگر محبتی در آن نمی‌روید، من به دستان پر از مهرت نیاز دارم و از این تنهایی در عذابم. ولی شوهرم توجهی ندارد، گویی لذت شب‌نشینی با دوستانش بیشتر از آن است که در کنار همسرش لقمه‌ای شام به دهان بگذارد.

به او می گویم من در این سال‌های پایان عمر چیزی از تو نمی‌خواهم، فقط اندکی کنارم باش و به من هم توجه کن تا لذت روزهای گذشته را تجربه کنیم، ولی فایده‌ای ندارد. به همین دلیل احساس پوچی می‌کنم و زندگیم در آستانه فروپاشی قرار دارد.

با پایان قصه زندگی این زن میانسال، کارشناس اجتماعی کلانتری با بیان اینکه از نظر علمی این نوع رفتار با عنوان «آشیانه خالی» شناخته می‌شود و شما به‌درستی از یک آشیانه خالی سخن می‌گویید، با بهره‌گیری از تجربیات سرگرد احسان سبکبار رئیس کلانتری شفای مشهد از شوهر این زن دعوت کرد در جلسات مشاوره‌ای کارشناسان دایره مددکاری اجتماعی شرکت کند.

دیدگاه کاربران

ناشناس۳۹۷۰۲۹۳۱۱:۲۶:۱۰ ۱۴۰۴/۴/۲۵
۵۵ سالگی پایان عمره !؟ مشکل امثال این خانم وابستگی و عدم استقلال هست .
سعید۳۹۷۰۳۱۹۱۱:۴۱:۵۵ ۱۴۰۴/۴/۲۵
اینقدر اذیتش کردی دیگه خسته شده از دستش. اونم حق زندگی داره
ناشناس۳۹۷۰۶۰۷۱۷:۴۱:۵۹ ۱۴۰۴/۴/۲۵
بعضی ها دوست دارند مثل پیچک به پای دیگری بپیچند چون نمیتوانند برای خودشان دنیای خصوصی کوچکی آماده کنند. تصور میکنند مسئول بودن نسبت به یکدیگر یعنی نداشتن دنیای شخصی. البته خودخواهی افراطی هم روی دیگر سکه است.
برنامه۳۹۷۰۶۷۸۱۹:۲۷:۰۵ ۱۴۰۴/۴/۲۵
تا حرفهای اقا رو نشنوم قضاوتی ندارم اما خانم ببین چه کردی با این مرد که بی تفاوت شده. اره هر کی این حرفها رو بشنوه میگه مرده چه دیویه؟ از این خانم بپرسید شوهرت یک شبه اینجوری شد یا سالهای اول زندگی هم اینجوری بود؟ قطعأ نبوده که حالا به فکر شکایت افتادی. خود کرده را تدبیر نیست.
ناشناس۳۹۷۰۸۵۳۲۳:۵۶:۵۴ ۱۴۰۴/۴/۲۵
آره خب بعضی ها سر پیری فیلشون یاد هندستون میکنه ، وگرنه نمی‌گفتند سر پیری و معرکه گیری ؟ اگر قضیه برعکس بود همه میگفتن تقصیر زنه است ، چه زن بدیه ، طلاقش بده بره
ناشناس۳۹۷۰۷۶۲۲۱:۵۰:۵۶ ۱۴۰۴/۴/۲۵
زن هایی که پیله میکنن اخر و عاقبت خوشی ندارن.‌ من زیاد دیدم.‌ پای خوانواده شوهر و از زندگی میبرن. دوستاشو کات میکنن. سرگرمیا و دلخوشیاشو میگیرن ازش. بعد میبینی یهو کرده رفت دنبال زندگی اش.....
yektanetتریبون

آخرین عناوین