به گزارش الف؛ رژیم صهیونیستی سال هاست که با استفاده از زورِ سرنیزه، امتیاز خرید تسلیحات پیشرفته از کشورهای غربی(به ویژه آمریکا)، و بهره گیری از تاکتیک هایی نظیر "تفرقه بینداز و حکومت کن" و ایجاد تنش و خشونت، سعی داشته تا حدی از ثبات را برای خود ایجاد کند. به بیان ساده تر، صهیونیست ها مدت هاست که به این درک راهبردی رسیده اند که در شرایط آرام، نمی توانند تداوم حیات رژیم خود را تضمین کنند و جز با آشوب و ایجاد هرج و مرج این مساله محقق نمی شود. 

درست به همین دلیل است که وقتی به تاریخ تشکیل این رژیم جعلی می نگریم، با شمار قابل توجهی از فعالیت‌های جنگ افروزانه چه در منطقه و چه علیه ملت فلسطین، ارتکاب به عملیات های تروریستی، توسعه شهرک سازی های غیرقانونی و نقض صریح حقوق بشر از سوی آن رو به رو می شویم. با این همه، رژیم صهیونیستی که با اتکا به حمایت های آمریکا و دولت های غربی و البته برخورداری از تسلیحات اتمی و پیشبرد دستورکارهایی نظیر توافق کمپ دیوید و البته توسعه توافق ابراهیم، این تصور را داشت که می تواند از حیث قدرت و نفود منطقه ای و بین المللی موقعیت بهتری پیدا کند، اکنون با بحران های عمیقی رو به رو شده که حتی برخی ناظران و تحلیلگران و البته مقام های ارشد رژیم اسرائیل معتقدند که آن ها می توانند زمینه را برای فروپاشی این رژیم فراهم سازند. 

در این راستا، جدای از تشدید بن‌بست سیاسی در اراضی اشغالی که با روی کار آمدن نتانیاهو و دولت راست افراطی وی به قدرت، جلوه های مختلف خود را به صورت آشکار به نمایش گذاشته، در روزهای اخیر شاهد 3 تحول مهم و عمده بوده ایم که در نوع خود پالس های نگران کننده تری را برای صهیونیست ها مخابره می‌کنند. 

اولا، همزمان با تقویت روندهای تنش زدایانه در منطقه که با توافق احیای روابط دیپلماتیک ایران و عربستان سعودی با میانجی گری چین آغاز شده، اکنون طیف هایی قابل توجهی از کشورهای عربی مشتاق توسعه روابط با ایران هستند. در کنار این ها در درون جهان عرب نیز شاهد تقویت روندهای تنش زدایانه به ویژه در پرونده‌هایی نظیر مساله سوریه(این کشور به تازگی به اتحادیه عرب بازگشته است و روابط آن با دولت های عربی احیا شده)، جنگ یمن و احتمالا در آینده نزدیک در لبنان خواهیم بود. 

مسائلی که همه و همه، بُرد و نفوذ ژئوپلیتیک ایران و محور مقاومت را افزایش داده و به همان اندازه اسرائیل را با انسدادهای ژئوپلیتیکی قابل توجهی رو به رو کرده اند. جالب اینکه در همین فضا عملا توافق ابراهیم که نتانیاهو هم تا حد زیادی روی آن مانور می داد به نقطه بن بست رسیده و اکنون دولت های عربی به خوبی می‌دانند که عادی سازی روابط با اسرائیل بهایی سنگین برای آن ها دارد و البته که دستاورد چندانی را هم برای آن‌ها به دنبال نخواهد داشت. 

اهمیت این مساله زمانی بیشتر مشخص می شود که بدانیم دولت های منطقه پیشتر اسرائیل را به مثابه کانالی جهت پیشبرد دستورکارهایشان در راهروهای قدرت در واشینگتن می دیدند با این حال در شرایط کنونی که خودِ کشورهای منطقه روابط سردی را با آمریکا در دستورکار قرار داده اند، دیگر اسرائیل از یکچنین اهمیتی نزد آن ها برخوردار نیست و این مساله خود از تنزل موقعیت صهیونیست ها در منطقه خبر می دهد. 

دوم اینکه پیشرفت های نظامی اخیر ایران و به طور خاص دستیابی ایران به فناوری ساخت موشک های هایپرسونیک نیز ضربه ای سنگین را به محافل اطلاعاتی و نظامی رژیم اشغالگر قدس وارد کرده که در سال های اخیر مدام ایران را تهدید می کردند. البته توسعه توانمندی های ایران در دیگر حوزه های موشکی و پهپادی نیز پالس های جدی هشدار را برای تل آویو به صدا درآورده و دستِ بازدارندگی ایران را در برابر این رژیم به نحو قابل ملاحظه ای تقویت کرده است. 

در این میان، موقعیت مساعد انصار الله یمن، حزب الله لبنان و جریان های مقاومت فلسطینی نیز هرکدام از برگ‌های برنده قابل توجهی در دست ایران حکایت دارند که نگرانی های جدی را برای اسرائیل ایجاد کرده اند و زمینه های ماجراجویی آن علیه ایران را نیز به نحو قابل ملاحظه ای کاهش داده اند. در این راستا، سفر اخیر رهبران ارشد گروه های جهاد اسلامی فلسطین و حماس به تهران و افزایش هماهنگی ها و وحدت میان این دو گروه مهم مقاومت فلسطین جهت برخورد با رویه های مجرمانه و اشغالگرانه رژیم اشغالگر قدس نیز پالس‌های هشدار جدی را به تل آویو مخابره می کند. 

و در نهایت سوم اینکه در پسِ کودتا و شورش اخیر گروه نظامی واگنر در روسیه، برخی مقام های روسی نظیر مدیر شبکه راشا تودی این کشور، به صراحت از اسرائیل در کنار آمریکا و انگلیس به مثابه کنشگران اصلی که در پشت پرده به گروه واگنر جهت ایجاد ناامنی در داخل خاک روسیه کمک می کردند، نام برده اند. موضوعی که با توجه به گرایش دولت نتانیاهو نسبت به توسعه همکاری ها با اوکراین و ارائه کمک به آن در بحبوحه جنگ این کشور با روسیه می تواند بر وخامت هر چه بیشتر روابط روسیه و رژیم اشغالگر قدس بیفزاید. 

مساله ای که البته تبعات منطقه ای منفی را نیز برای صهیونیست ها به همراه خواهد داشت. نباید فراموش کنیم که پیشتر نیز روسیه و اسرائیل روابط پرتنشی را با یکدیگر تجربه کردند و حتی دولت روسیه دستور تعطیلی کلی دفاتر آژانس یهود در این کشور را صادر کرده است. 

مسائلی که همه و همه حاکی از یک واقعیت مهم هستند و آن این است که رژیم اشغالگر قدس در شرایط کنونی با واقعیت های جدیدی در سطح منطقه و حتی ورای آن رو به رو می شود که هیچکدام از آن ها برای این رژیم خوشایند نیستند و صورت حساب های هنگفتی را نیز برای آن تداعی می کنند. صورت حساب هایی که می توانند در نهایت، فروپاشی قطعی رژیم صهیونیستی را در بحبوحه اوج گیری بحران های سیاسی، اجتماعی و امنیتی این رژیم رقم بزنند.