خانم کمدینی که در شبکه های اجتماعی فعالیت می کند، اقدام به انتشار ویدئویی کرده که در آن، بخشی از شاهنامه فردوسی به صورت طنز اجرا می شود اما متاسفانه وی در اجرای خود از حدود ادب خارج شده و با طرح برخی مسائل، زمینه دلخوری و ناراحتی طیف های مختلفی از مردم کشورمان را فراهم کرده است.
واکنش ها به این موضوع به قدری جدی بوده اند که او مجبور به بستن صفحه اینستاگرام خود شده است. در عین حال، جدای از مردم، طیف های مختلفی از صاحب نظران زبان و ادبیات فارسی هم به این اقدام واکنش نشان داده و آن را حرکتی ناشایست توصیف کرده اند.
شاهنامه فردوسی یکی از نمادهای هویتی و ملی مردم ایران است. اینکه با الفاظی زشت و غیرمودبانه در مورد آن صحبت شود، کاملا طبیعی است که با واکنش های جدی از سوی مردم ایران رو به رو شود. برخی صاحب نظران ادبیات فارسی به صراحت تاکید می کنند که شاهنامه فارسی کتابِ ادب است و اینکه فردی با الفاظ بی ادبانه به آن حمله کنند، بروندادی جز واکنش جدی افکار عمومی ایرانی و کلیت جامعه فارسی زبان را تولید نمی کند.
نباید از یاد ببریم که حیطه طنز و کمدی، عرصه بی ادبی نیست بلکه برعکس، ظرافتهایی در این حوزه حاکم است که سبب می شود کمدین های حقیقی، در عین مودب بودن، آنچه می خواهند را به مخاطب منتقل کنند. از این منظر، میان طنازی و توهین، مرزهای قابل تامل و جدی وجود دارد.
برخی به طور خاص این نقد را مطرح می کنند که آنچه اخیرا در قالب توهین به فردوسی و کتاب شاهنامه شاهد بوده ایم، نمودی عینی از یک حربه در فضای مجازی برای کسب شهرت بیشتر است. در واقع، بعضا پیش آمده که اینفلوئنسرهای فضای مجازی برای جلب توجه، دست به اقدامات ناخوشایند زده اند تا بتوانند توجهات را به سمت خودشان جلب کنند.
به عنوان مثال پیشتر شاهد بوده ایم که فردی برای لایک گرفتن و جلب توجه، اقدام به فیلمبرداری از خود در زبالهدان خیابان می کرد یا فردی دیگر در یک بنگاه املاک، ملکی را به نام سگش سند می زد! این اقدامات همه و همه یک اولویت را در ذهن دارند و آن هم این است که به هر قیمتی که شده توجهات را جلب کنند. موضوعی که نه در راستای رشد انسان ها، بلکه تضمین کننده سقوط آن ها است و البته که جامعهای را نیز می رنجاند.
این همه در حالی است که اخیرا شاهد انتشار خبری بودیم که اشاره میکرد دولت تاجیکستان کتاب شاهنامه فردوسی را به صورت رایگان در اختیار خانواده ها در این کشور قرار می دهد. دولت های مختلف این موضوع را به خوبی فهمیده اند که تقویت بنیان های فرهنگی آن ها می تواند حامل دستاوردهای مثبتی برایشان در حوزهای گوناگون باشد.
حال در این شرایط باید پرسید که براستی چرا برخی، به جایی تقویت بنیان های فرهنگی خود و استفاده از هنرشان در این رابطه، در مسیر ابتذال گام می نهند و خواسته یا ناخواسته، به دنبال ضربه زدن به پیشینه ای هستند که یک جهان به آن به عنوان میراث محترم بشری می نگرد؟!



