اگر ساختار امنیتی جمهوری اسلامی ایران را همچون یک پیکره زنده و پویا در نظر بگیریم، بدون شک رهبر انقلاب اسلامی را میتوان به عنوان مرکز فرماندهی، قلب تپنده و مغز متفکر این پیکره دانست. ایشان نه تنها محور تصمیمگیریهای کلان استراتژیک، بلکه مدیر و ناظر همهجانبه بر جریانهای امنیتی، نظامی، سیاسی و رسانهای کشور در شرایط بحران به شمار میآید. در جنگ ۱۲ روزه ۱۴۰۴ که اسرائیل به شکل کاملاً همهجانبه و پیچیدهای علیه ایران عمل کرد، نقش راهبردی و اثرگذار رهبر انقلاب را میتوان در چهار سطح اساسی و متقابل تبیین نمود:
۱. جلوگیری از افتادن در تله جنگ بزرگ
یکی از اصلیترین اهداف دشمن، به ویژه رژیم صهیونیستی، کشاندن ایران به واکنش مستقیم و آشکار بود؛ واکنشی که بتواند زمینهساز اجماع گسترده جهانی علیه جمهوری اسلامی شود. اسرائیل میخواست تهران را وادار کند در زمین دلخواه دشمن، یعنی یک جنگ تمامعیار و آشکار، وارد شود تا بهانه لازم برای تشدید تحریمها، فشارهای سیاسی و حتی حملات نظامی گستردهتر فراهم شود.
رهبر انقلاب با درکی ژرف و دقیق از این تله پیچیده، به نهادهای امنیتی و نظامی دستور صریح دادند که پاسخها باید در عمق و با دقت بالا، اما غیرعلنی و زمانبندیشده ارائه شوند. به عبارت دیگر، تاکید ایشان بر این بود که: اگر دشمن تو را به جنگ دعوت کرد، تو باید پاسخ را در زمین خودت تعریف کنی، نه زمین دشمن.» این راهبرد به معنای حفظ آرامش در سطح عمومی، جلوگیری از تنشهای روانی و سیاسی بیمورد، و ایجاد یک نوع جنگ سایهای و پنهان بود که دشمن را به تدریج و به صورت حسابشده از میدان به در کند، بدون آنکه ایران در معرض فشارهای گسترده جهانی و منطقهای قرار گیرد.
این رویکرد باعث شد ایران بتواند ضمن حفظ مواضع قوی خود، در مقابل تحریکات دشمن هوشمندانه عمل کند و از دام دشمن خارج شود.
۲. حفظ انسجام ملی در زمان اضطراب و هیجان
در طول آن ۱۲ روز پرتنش، فضای رسانهای و اجتماعی ایران با سیل گستردهای از شایعات، اخبار کذب و تلاشهای روانی مواجه شد. رسانههای معاند و برخی شبکههای اجتماعی پر شدند از گزارشهایی چون: فرماندهان کلیدی کشته شدند»، سیستم موشکی ایران در چند نقطه منفجر شده»، پایتخت ناامن است» و مواردی از این دست که هدفشان ایجاد ناامنی روانی و تضعیف اعتماد عمومی بود.
اما برخلاف انتظار دشمن، مردم ایران دست از آرامش نکشیدند، خیابانها خالی نشد و هیچ شورش یا بینظمی جدی اتفاق نیفتاد. چرا؟ چون رهبری با مدیریت دقیق رسانهای، هدایت جریانهای خبری داخلی و آرامسازی مستمر فضا، توانست از روان جمعی مردم یک سنگر مستحکم امنیتی بسازد.
ایشان هیچ بیانیه پرحرارت یا رجزخوانیهای تند صادر نکردند، بلکه با رفتاری آرام، شفاف و صبورانه پیامهایی ضمنی و تلویحی به ملت دادند: امن هستیم، مراقب هستیم، پاسخ در راه است.» این پیامها هم از طریق رسانهها و هم در بیانات غیررسمی ایشان، موجب تقویت حس امنیت و اعتماد ملی گردید و اجازه نداد فضای روانی کشور به سمت اضطراب و هراس پیش برود.
۳. پاسخ ترکیبی؛ از رسانه تا میدان نبرد
واکنش جمهوری اسلامی ایران تنها به عملیات نظامی و امنیتی محدود نشد، بلکه یک واکنش جامع و ترکیبی در تمام جبههها رقم خورد. در کنار نیروی نظامی و امنیتی، جبهه رسانهای و روانی نیز فعالانه وارد میدان شد.
صداوسیما، رسانههای داخلی و شبکههای مقاومت سایبری با هدایت و نظارت رهبری، ضمن مقابله با جنگ روانی دشمن، روایتسازی دقیق و هدفمند را در دستور کار قرار دادند تا تصویر ایران در صحنه جهانی نه منفعل، بلکه مقتدر، باصلابت و صبور دیده شود.علاوه بر آن، تحلیلگران مستقل و روزنامههای معتبر داخلی و خارجی نیز به اشکال مختلف در این جنگ رسانهای شرکت کردند و افکار عمومی داخلی و بینالمللی را نسبت به توانمندیها و رویکردهای ایران آگاه ساختند.
این جبهه روانی و رسانهای، مکمل عملیاتهای میدانی بود و نقش مهمی در خنثیسازی تلاشهای دشمن برای ایجاد شکاف اجتماعی، ناامیدی و فرسایش روحیه ملی داشت.
۴. مدیریت چندلایه پاسخها؛ فشار حداکثری اما هوشمندانه
از ویژگیهای کلیدی مدیریت راهبردی رهبر انقلاب در این بحران، تدوین و اجرای یک برنامه چندلایه پاسخگویی بود که همه ابعاد مقابله با دشمن را در بر میگرفت.
- در میدان نظامی، عملیات پهپادی، ترور معکوس عوامل ضدایرانی، و ایجاد اختلالات سایبری در زیرساختهای حیاتی دشمن به صورت هدفمند و هماهنگ انجام شد.
-در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی، هشدارهای قاطع و پیامهای محکمی به آمریکا، اروپا و متحدان منطقهای اسرائیل داده شد که هرگونه اقدام فراتر از خطوط قرمز ایران را با پاسخهای قاطع مواجه خواهد کرد.
-در سطح داخلی، مدیریت روانی جامعه و حفظ آرامش و امید مردم در اولویت قرار گرفت، تا انسجام ملی حفظ شود و دشمن از این جهت نتواند سوء استفاده کند.
همه این لایهها تحت هدایت مستقیم و کلان رهبر انقلاب و با هماهنگی دقیق میان نهادهای نظامی، امنیتی، اطلاعاتی و رسانهای اجرا شد. پیام کلی این مدیریت این بود: ما نمیخواهیم وارد جنگ مستقیم شویم، اما هرگونه تهدید و تعرض را با قدرت و هوشمندی پاسخ میدهیم و دشمن را وادار به عقبنشینی میکنیم.
نقش راهبردی رهبر انقلاب در مهار جنگ ۱۴۰۴، نمونهای بینظیر از مدیریت بحران هوشمندانه، پیشبینی دقیق و فرماندهی مقتدرانه در شرایط بسیار حساس و پیچیده بود. ایشان با اتخاذ رویکردی مبتنی بر سکوت تاکتیکی، حفظ انسجام ملی، بهرهگیری از جبهه روانی و رسانهای و مدیریت چندلایه پاسخها، نه تنها توانستند ایران را از دام جنگ بزرگ و همهجانبه نجات دهند، بلکه با ایجاد یک قدرت بازدارنده چندسطحی، معادلات امنیتی منطقه را به نفع جمهوری اسلامی تغییر دهند.
این تجربه گرانبها به عنوان الگویی ممتاز در مواجهه با جنگهای ترکیبی و نوین، میتواند درسآموزی برای سایر کشورها و نظامهای امنیتی در جهان باشد که در عصر جدید، فرماندهی مقتدر و استراتژیک نقشی تعیینکننده در حفظ امنیت ملی و منافع راهبردی دارد.



