«در سال ۵۸ ضربت متقابل بود؛ یعنی جوانان شجاع و مؤمن دانشجوی ما به سفارت آمریکا حمله کردند و حقیقت و هویت این سفارت را که عبارت بود از لانه جاسوسی کشف کردند و در مقابل چشم مردم دنیا گذاشتند. آن روز جوانهای ما اسم سفارت آمریکا را گذاشتند لانه جاسوسی، امروز بعد از گذشت سی و چند سال از آن روز، اسم سفارتخانههای آمریکا در نزدیکترین کشورها به آمریکا - یعنی کشورهای اروپایی - شده است لانه جاسوسی؛ یعنی جوانهای ما سی سال از تقویم تاریخ دنیا جلو بودند.» (بیانات مقام معظم رهبری در ۱۲/۰۸/۱۳۹۲)
سال 1358.ش سالی سرنوشتساز برای ایران و سرنوشتسوز برای ایالات متحده آمریکا بود؛ ممکن است کمی اغراق به نظر آید اما حقیقت این است که واقعهای که جوانان ایرانی در این سال رقم زدند مسئلهای شگفتانگیز در سطح دنیا و آیندهساز بود و در مقابل، چنان افتضاحی برای آمریکا به بار آورد که هیچگاه نتوانست آن لکه ننگ را از کارنامه خود پاک کند و کمترین اثر آن، سقوط دولت کارتر بود و پس از آن طی دهههای متوالی پیامدهای آن واقعه همچنان گریبان آمریکا را در اقصی نقاط دنیا گرفته است.
واقعه تسخیر سفارت آمریکا یا همان «لانه جاسوسی» (صرف نظر از علل وقوع این حادثه) پیامدهای مهمی را به دنبال داشته است که بهصورت مختصر میتوان به برخی از آنها اشاره کرد. به نظر میرسد مهمترین پیامد این واقعه، مسئله برچیده شدن لانه جاسوسی است. تا حالا به این موضوع فکر کردهاید که اگر این لانه جاسوسی تسخیر نمیشد چه اتفاقی رخ میداد؟ اگر توطئههای آمریکا برملا نمیشد، اگر ارتباط سفارت با برخی از اعضای دولت موقت لو نمیرفت، اگر جاسوسان و فعالیاتهای جاسوسی آمریکا برملا نمیشدند و ... قطعا مشکلات جدی بر سر راه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی پدیدار میشد. نقل قولی از رهبر انقلاب که در ابتدای متن به آن اشاره شد ناظر به همین مسئله است و بسیار حائز اهمیت است که جوانان ایرانی چند دهه پیش از بسیاری از کشورها آگاهانهتر عمل کردند و بساط این لانه جاسوسی را برچیدند. جمله مشهوری وجود دارد که میگوید: علت اینکه در همه جای دنیا کودتا رخ میدهد اما در خود آمریکا نه، این است که آمریکا در خاک خودش سفارتخانه ندارد! نقش آمریکا در کشورهایی که شاهد کودتا یا شورش و ناآرامیها بودند عمدتا بسیار پررنگ است و این از حقایق انکارناپذیر تاریخی است که یکی از کارویژههای اصلی مراکز آمریکایی در هر کشوری ایجاد و گسترش نفوذ و تلاش جهت ایجاد تسلط بر حوزه مربوطه و نهایتا اجرای توطئهها جهت پیشبرد مقاصد آمریکایی در آنجا میباشد.
پیامد مهم دیگر تسخیر سفارت آمریکا، توجه به خطر اصلی که توطئههای امپریالیسم جهانی بود، میباشد که موجب شد دشمن اصلی شناخته و از گام نهادن در مسیرهای مبارزاتی انحرافی جلوگیری شود؛ در همان دوران جریانات و افرادی تلاش داشتند تا دشمن اصلی را غیر از آمریکا اعلام کنند اما با این اقدام و هوشیاری و ذکاوت امام خمینی(ره) با این مسیر انحرافی مقابله شد و امپریالیسم آمریکا به عنوان شیطان بزرگ، دشمن محوری جمهوری اسلامی عنوان شد؛ از جمله افرادی که میتوان در این زمینه نام برد که به دنبال ایجاد انحراف در این مسیر مبارزه اصلی بود مهندس بازرگان بود که مطرح میکرد اگر آمریکا شیطان کبیر است شوروی شیطان اکبر است (کنایه به کلام امام خمینی ره).
پیامد مثبت دیگر این اقدام، مسئله تحقیر آمریکا، شکستن هیمنه و اسطوره جهانی ایالات متحده بود؛ مسئلهای که به کرات توسط مقامات آمریکایی به آن اعتراف شده است. هامیلتون جردن در خاطراتش مینویسد: مردم آمریکا در مقابل سفارت ایران به شدت علیه ایران شعار میدادند: «ما نمیتوانیم این تحقیر را تحمل کنیم». هم چنین این مسئله موجب شد تا ایران و انقلاب اسلامی در کانون توجهات بینالمللی قرار بگیرد؛ بالاخره مسئله تسخیر سفارت آمریکا در کشوری که متحد اصلی و ژاندارم آن در منطقه مهمی نظیر خاورمیانه محسوب میشد و به آن جزیره ثبات میگفتند اصلا چیز کمی بود. تمرکز تمام رسانههای بینالمللی روی وقایعی بود که در ایران در حال رخ دادن بود، جوانانی جرأت کردند به سفارتخانه ابرقدرت آن دوران حمله کنند (گویی حمله به خاک آن کشور صورت گرفته) و دیپلماتهای دارای مصونیت دیپلماتیک را گروگان گرفته و به دنبال بازگرداندن شاه سابق توسط آمریکا بودند. همین بحرانی بودن شرایط و اهمیت موضوع موجب شد تا شعارها، مطالبات و اخبار مربوط به جنایات شاه به همراه اخبار مربوط به گروگانگیری در سراسر جهان مخابره شود و این ظرفیت رسانهای بسیار خوبی بود که برای انقلاب اسلامی فراهم آمد.
از این نکته هم نباید غافل شد که اساسا واقعه تسخیر لانه باعث شد تا نوعی وحدت عمل و انسجام اجتماعی در نیروهای وفادار به انقلاب در ایران بوجود آید و با کنارهگیری دولت موقت، علاوه بر یکدست شدن نیروهای وفادار به امام، آمریکا همکارهای استراتژیک خود در ایران را از دست بدهند چراکه امید اصلی ایالات متحده برای پیشبرد مقاصدش در ایران، دولت موقت و همفکران او بود که با سقوط آن، یکی از مهرههای اصلی آمریکا در صحنه سیاسی ایران از قدرت کنار گذاشته شد؛ همچنین موجب شد تا مبارزه با امپریالیسم از انحصار گروههای چپ که مدعی این مسئله بودند خارج شود و نیروهای انقلابی و وفادار به امام پرچمدار این مسیر باشند.
به عنوان نکته پایانی هم لازم است به این مسئله توجه شود که تسخیر سفارت آمریکا، مهر پایانی بود بر رابطه استعماری ایران و آمریکا. از دورانی که آمریکاییها از طریق ایجاد مدارس و ارائه خدمات آموزشی و بهداشتی و اعزام میسیونر مذهبی به ایران نفوذ خود را در این کشور شروع کردند تا آبان 1358، ایران جولانگاه آمریکا بود برای تحقق اهداف استعماری خود و ملت ایران در این مدت شاهد موارد مختلفی از جمله کودتای 28 مرداد علیه دولت ملی مصدق و ملی شدن صنعت نفت، غارت نفت ایران، اصلاحات ارضی، کاپیتولاسیون، احاطه کامل مراکز فرهنگی کشور، حضور 65هزار مستشار در یک بازه زمانی، طراحی کودتای نقاب و ... بود که هیچگاه از حافظه تاریخی این ملت پاک نمیشد. با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا بساط این رابطه استعماری نیز برچیده و از ایجاد بحران و آشوب جلوگیری و مرکز بحران آفرینی و خلق آشوب و توطئه در کشور نابود شد. تعبیر امام از تسخیر لانه جاسوسی به عنوان «انقلاب دوم» تعبیری بسیار دقیق و بهجا بود؛ در حقیقت اگر این واقعه رخ نمیداد انقلاب سال 57 ملت ایران ناقص میبود و بدون شک آمریکا با فتنهگریها و دسسهچینیها با مرکزیت سفارت خود در تهران میتوانست موانع بسیار جدی بر سر راه ادامه این حرکت مردمی ایجاد کند که بحمدلله ناکام ماند.