بیش از سی سال از انتشار کتاب آفتاب و نیرو هومن فرزاد در حوزه انرژی های تجدیدپذیر میگذرد و این محقق نتیجه سالها تجربه و پژوهش خود در زمینه اقلیم ایران را در این کتاب منعکس کرد.البته اساتیدی در قبل از آن بودند که به این موضوع پرداختند. مطرح کردن این موضوعات در آن زمان بیشتر به شوخی شباهت داشت. پدیده ای که اکنون بعد از سی سال پی به اهمیت آن میبریم . در این نوشتار به مرور فرصتهای از دست رفته در حوزه انرژی بصورت داستانی میپردازیم باشد که نقشه راهی برای آینده ایران باشد. این داستان در دو زمان سال ۷۴ و ۱۴۰۴ و در دو بخش منتشر میشود و به این سوال جواب میدهد که اگر ایران اکثر توانش رو بر روی انرژی سرمایه گذاری میکرد، طرف سی سال چه اتفاقاتی رقم میخورد. کشور در این سالها بر اساس داده ها بین ۱.۶ تا ۲ هزار میلیارد دلار درآمد ارزی داشته است.
تهران، تیرماه ۱۳۷۴: دفترچهای در تاکسی پیکان
تیرماه ۱۳۷۴. تهران در تب گرما میسوخت و باد گرم خاکآلود روی صورت مینشست. من، برای ادامه تحصیل دکتری اقتصاد، سوار بر یک تاکسی پیکان ، از مهرآباد راهی آیندهای نامعلوم در اروپا بودم. راننده عرقریزان بود، رادیوی ماشین خشخش میکرد و صدای ترافیک سنگین خیابان آزادی گوش را پر کرده بود. از پشت شیشه نیمهبالا، دود اگزوزها، موتورها، و آدمهایی که زیر آفتاب تیرماه تهران راه میرفتند، با آخرین تصویرهایم از وطن گره خورد.
در همان مسیر، دفترچه یادداشتم را باز کردم و طبق عادت همیشگی از اقتصاد ایران نوشتم:
نرخ تورم: ۴۹ درصد
تولید نا خالص ملی: 120 میلیارد دلار
قیمت نفت :۱۷ دلار در هر بشکه
قیمت دلار :۴۰۵ تومان
رشد اقتصادی: ۲.۵ درصد
وابستگی بودجه به نفت: بیش از ۸۰ درصد.
نرخ بیکاری: ۹.۱ درصد
تراز تجاری: منفی.
و…
چند روز پیش در همشهری خواندم که آلودگی هوا جزو عوامل اصلی مرگ و میر در تهران است.
دولت طرح توسعه شهرکهای صنعتی را بصورت جدی دنبال میکند و برای آن در حال تاسیس بیشتر نیروگاههای حرارتی است. بحث افزایش بازدهی (سیکل ترکیبی) جدی است. یکی از موانع آب بر بودن است که نیروگاه زدن را با محدودیت جدی مواجه کرده است.
مینوشتم و عرق میریختم. تازه کتاب آفتاب و نیرو هومان فرزاد رو شروع کرده بودم. کتابی عمیق و عجیب. امیدوار بودم نوشته هایش(مهندس هومان رو می گویم) تحولی ایجاد کند. کسی در این زمان درباره خورشید، باد، یا انرژی پاک حرف نمیزند. کشور درگیر روزمرگی است. سیاستزده، نفتزده، و بیبرنامه در حوزه انرژی. دولت تمام تمرکز خود را بر روی میادین گازی جنوب صرف کرده و میخواهد در عسلویه پالایشگاههای متعددی راه بیندازد.
من رفتم، اما دفترچهام ماند؛ تا سالها بعد، شاهدی باشدبر آنچه بود و آنچه میتوانست بود
سالها و سالها گذشت
تابستان ۱۴۰۴. پس از سه دهه زندگی و کار در اروپا، برای نخستینبار تصمیم گرفتم به ایران بازگردم. پرواز مستقیم به فرودگاه بینالمللی امام خمینی، با تاخیر ناچیزی نشست. انتظار داشتم با ازدحام، شلوغی و گرمای همیشگی مواجه شوم، اما چیزی که دیدم متفاوت بود. کنار اتوبان تا چشم کار میکرد پنل خورشیدی بود ترمینال جدید فرودگاه، با سقف پوشیده از صفحات خورشیدی، در سکوتی مطبوع غوطهور بود. تهویه مطبوع با برق تولیدی درجا تأمین میشد، و چراغهایی با برچسب “تغذیهشده از بادهای شرق ایران” بر سقف نصب شده بود. هیچکس فریاد نمیزد. رانندهای با تاکسی ون برقی به استقبالم آمد. مهندس برق بود و وقت آزاد خود را کار میکرد.ماشینش آرام بود، بیصدا، و خنک.
در مسیر بزرگراه شهید سلیمانی (که حالا مسیر ویژه خودروهای برقی و اتوبوسهای الکتریکی بود) به سمت مرکز تهران، از او درباره وضعیت کشور پرسیدم. گفت نوشتند،الان نزدیک به ۷۰ درصد برق کشور از خورشید و باد تأمین میشه. استانهایی مثل کرمان، یزد، سیستان و خراسان جنوبی پر از مزارع خورشیدیاند.در اصفهان و یزد و تهران،کشاورزان ،کشاورزی را کنار گذاشته و نیروگاه زدندو مشکل کمبود آب حل شده . در شمال و سیستان و خراسان هم نیروگاههای بادی زیادی زدند. ظاهراً برای توسعه از توربینهای ۱۵ مگاواتی جدید ساخت مپنا استفاده میکنند. فقط حدود ۳۰ درصد تولید برق از نیروگاههای حرارتیه، اونم اغلب گازی، نه سوخت مایع.»
او ادامه داد:
«میدونی ما پارسال ۴۸ میلیارد کیلوواتساعت برق صادر کردیم؟ به ترکیه، عراق، پاکستان، آذربایجان... با اتصال به شبکه منطقهای، ایران شده هاب انرژی پاک خاورمیانه.»
باورم نمیشد. همان کشوری که روزی حتی ۱ درصد از برق خود را از منابع تجدیدپذیر تأمین نمیکرد، حالا صادرکننده برق پاک بود.
در راه، قطار سریعالسیر تهران–اصفهان را دیدم که با سرعت ۳۰۰ کیلومتر در ساعت میلغزید. شنیده بودم خطوط مختلفی در حال راه اندازی است. اهواز تهران، ساری رشت، تهران سازی و... ظاهرا کشور با سرمایه گذاری روی قطار سریع السیر مشکل تحریم هواپیمایی رو دور زده، مشهد تهران هم تا آخر سال افتتاح میشود.
متروهای شهری برقی، و ایستگاههای شارژ در کنار پمپهای سنتی بنزین؛ و آلودگی هوا، که زمانی پاییز و زمستان تهران را به تعطیلی میکشاند، حالا به ندرت شنیده میشد.
دادههایی از آینده ممکن با دادههایی که از آخرین گزارش بانک مرکزی و مرکز آمار مطالعه کرده بودم، تصویر بهمراتب شفافتری از تحولات اقتصادی کشور پیدا کردم:
سهم انرژیهای تجدیدپذیر در سبد تولید برق: 71.2 درصد
صادرات برق: 48.3 میلیارد کیلوواتساعت (با درآمد حدود 5.6 میلیارد دلار)
درآمد غیرنفتی از صادرات محصولات پتروشیمی فرآوریشده: 89 میلیارد دلار
رشد اقتصادی: میانگین سالانه 4.8 درصد در دهه گذشته
نرخ بیکاری: کاهش به 7.2 درصد
سهم خودروهای برقی از ناوگان شخصی و عمومی: حدود 72 درصد
مصرف سرانه بنزین: کاهش 60 درصدی نسبت به سال 1400
میزان سرمایهگذاری خارجی در بخش انرژی پاک: بالغ بر 12 میلیارد دلار
تورم ۹درصد ، کاهش نیم درصدی نسبت به پارسال
تولید نا خالص ملی ۸۹۰ میلیارد دلار
تصویر ایران جدید؛ روایت از زبان یک راننده
راننده با لبخند گفت:
«البته اوایل خیلی سخت بود. دهه ۸۰ و ۹۰ فشار تحریمها و کمبود سرمایهگذاری کار رو کند کرد. ولی وقتی دولت طرح "ایران , ۱۴۰۰ توسعه یافته بیکربن" رو جدی گرفت، یک نسل از مهندسان، کارآفرینان و سرمایهگذاران بومی وارد میدان شدن.»
با یک جستجوی در اینترنت دیدم با اینکه ایران به انرژی رایگان دست یافته اما تعرفه برق مثل گذشته ارزان نیست. ظاهراً بازارانرژی شکل گرفته و مردم مازاد مصرف رو در آنجا با نرخ قابل توجه میفروشند و اینگونه هزینه های خود را تامین میکنند.
از راننده پرسیدم که چطوری هزینه برق رو تامین می کنید، گفت کنتورها هوشمند شده و دولت هر ماه بصورت اعتباری کنتور. را شارژ می کند،و بعد از آن قطع میشود. ما اگر بیشتر نیاز داشته باشیم باید با نرخ بازار از کسی بخریم.
ادامه داد در خیلی از شهرهای کم آب قیمت آب بسیار گران است و آنها کولر گازی را جایگزین کولر آبی کردند. در شهر های سردسیری هم گاز گران است و مردم در حال جایگزین کردن اجاق گازهای برقی و بخاری های برقی در آن نقاط هستند.
در راه پنلهای خورشیدی چهره شهر را دگرگون کرده بود و هر کسی هرچقدر توانسته بود پنل استفاده کرده بود. واقعیت جایگزین:وقتی سرمایهگذاری انرژی، اقتصاد را دگرگون می کند.
حس عجیبی داشتم. همان کشوری که در سال ۱۳۷۴ آن را با ترافیک، آلودگی و بحرانهای مزمن ترک کرده بودم، حالا با سرمایهگذاری بلندمدت در انرژی، به الگویی منطقهای در توسعه پایدار بدل شده بود. نه به خاطر منابع زیرزمینی، بلکه با تکیه بر جغرافیا و اقلیم خود.
البته ، هنوز تحریم ها سفت و سخت پابرجاست
دفترچه یادداشتم را باز کردم و نوشتم
« سی سال پیش این مسیر آغاز شد، امروز دیگر رویا نیست .»
شاید ما هنوز فرصت داشته باشیم. آیندهای که در این داستان ترسیم شد، خیال نیست؛ واقعیتی است که کشورهایی با منابع کمتر، امروز به آن رسیدهاند. ایران رتبه اول امکان کسب مواهب انرژی خورشیدی را در جهان دارد و با منابع انسانی، جغرافیای منحصربهفرد و سابقه صنعتیاش، میتواند در دهه آینده عقبماندگیها را جبران کند—به شرط آنکه این بار، خورشید را در سایه رها نکنیم.



