خبر دیگر عجیب هم نبود؛ جمعی از روزنامهنگاران و خبرنگاران فعال در رسانههای فارسیزبان ضدایرانی به دیدار گیلا گاملیل، وزیر اطلاعات رژیمصهیونیستی رفتهاند. این دیدار در لندن، پایتخت انگلیس انجام شده است.
دویچهوله فارسی مینویسد: «دیدار یادشده بخشی از کمپین چندماهه این مقام ارشد اسرائیلی برای ایجاد کانالهای ارتباطی با گروههای تبعیدی ایرانی، همزمان با نزدیکشدن به یک سالگی اعتراضات سراسری علیه حکومت ایران است.»
خیلی روشن بیان میشود که دولت صهیونیستی مستقر در سرزمینهای اشغالی فلسطین اراده کرده تا از گروههای برانداز ایرانی حمایت کند و این اراده او بیکموکاست از سوی براندازان مورد پذیرش و حتی استقبال قرار میگیرد و در مرحلهای از عملی شدن این خواسته، بروز بیرونی آن انتشار تصاویر این دیدار است.
پیش از این، رضا پهلوی به عنوان یکی از لیدرهای براندازان به اسرائیل رفت و با همین وزیر هم دیدار کرد تا معلوم شود براندازان کارفرمای جدید دیگری هم به لیست کارفرمایان خارجی خود اضافه کردهاند.
بزم تطهیر اسرائیل
اصل دیدار یک امر است و انتشار تصاویر دیدار آن یک امر دیگر. ایران در طول سالها خائنان زیادی را به چشم خویش دیده است که با دشمنان این سرزمین پیمان بستهاند. خیلی از آنها خواستهاند این همکاری پنهان بماند، اما اسرائیلیها برای بازسازی چهره خود از یک رژیم تروریستی و فرقهای بنیادگرا به دولتی دموکراسیخواه و دلسوز نیاز دارد تا تصاویری غیر از ترور و آدمکشی و پیکر بیجان کودکان فلسطینی ذیل کلیدواژه «اسرائیل» در ذهن مخاطب بیاید.
اینگونه است که اراده وزیر اطلاعات اسرائیل در میانه اعتراضات داخلی و تجمعات چنددههزار نفری صهیونیستها در تلآویو، به این تعلق میگیرد که با گروههای مخالف جمهوری اسلامی ایران کانال ارتباطی بگیرد. طبعاً بخشی از این ارتباطات به تعامل با فعالان رسانهای شاغل در رسانههای فارسیزبان غربی میپردازد، اما اصل ارتباط که پیش از این هم بوده... اینجا دیگر اصل ارتباطداشتن مهم نیست، باید این ارتباط علنی شود و این فعالان رسانهای بپذیرند تصاویر حضورشان در این نشست منتشر شود تا تصاویر بتواند القا کند که اسرائیل به فکر مردم ایران است و برای کمک به مردم مسیر رسانه و فرهنگ را میرود و آنگونه که ایران میگوید نیست که صهیونیستها تروریست باشند و بروز اراده ضدایرانیشان از مسیر ترور باشد.
آنها با لبخندهای دیپلماتیک و شادی مصنوعی و رضایت اجباری سر میزی نشستهاند که کرسی رأس آن در اختیار وزیر اطلاعات رژیمی کودککش است تا حضور آنها بهانه تطهیر صهیونیستها شود و وزیر اطلاعاتشان بگوید: «مردم اسرائیل در کنار مردم ایران ایستادهاند. زمانی که ولیعهد رضا پهلوی از اسرائیل دیدن کرد، ما باهم پیام آزادی و امید را به میلیونها ایرانی فرستادیم.»
شاید خواسته زیادی هم نیست؛ آن سو کمک بیشتری میدهد و این سو هم ابزار تبلیغاتی اسرائیلیها میشود. فعالان رسانهای ضدانقلاب به خوبی از عمق جنایات رژیمصهیونیستی در جهان و به ویژه علیه مردم فلسطین آگاه هستند. آنها به خوبی میدانند صهیونیستها برای مبارزه با پیشرفت مردم ایران، دانشمندان هستهای ایران را ترور کردند و دستشان به چه خونهایی آلوده است، اما دیگر همه چیز را باختهاند، آن قدر در ماندهاند که دیگر حتی مهم نیست برچسب دیدار با وزیر صهیونیستی هم روی پیشانیشان بخورد. تا دیروز حداقل در ظاهر، فقط گروههایی بودند که وابسته به کشورهای غربی بودند، حالا همان نقاب ظاهری را هم کنار گذاشتهاند و دست دوستی به کسانی دادهاند که میخواهند ایرانی روی کره زمین نباشد.
شبیه رجوی
ایران و رژیمصهیونیستی گرچه نه مستقیم، اما در جنگ با همدیگر هستند و دست دوستی دادن به صهیونیستها یادآور تصویر دست دادن مسعود رجوی با صدام است، در حالی که ایران و عراق در جنگی سنگین به دلیل تجاوز ارتش بعثی به خاک ایران بودند.
مسعود رجوی هم باخته بود؛ ترورها راه به جایی نبرده بودند، مردم با جمهوری اسلامی مانده بودند، تلاشهایشان بینتیجه مانده بود و برای مبارزه با جمهوری اسلامی مدام به در بسته خورده بودند و از سویی بیسرزمین هم شده بودند، لذا تن به وطنفروشی و ملتفروشی دادند و با کسی وارد همکاری شدند که میخواست ایرانی روی زمین باقی نماند.
اینکه ۳۷ سال پس از آغاز آن خیانت، رجوی کجاست، دارودسته تروریستهای فرقه او کجا هستند و ایران و ملت ایران کجاست، نشانی خوبی است برای امثال ژیار گل (بیبیسی فارسی)، آرش سیگارچی (صدای امریکا)، نازنین انصاری (کیهان لندن) و پانتهآ مدیری و علیاصغر رمضانپور (اینترنشنال) که حالا در دیدار با وزیر اطلاعات رژیمصهیونیستی حاضر شدهاند و به انتشار خبر و تصاویرش هم تن دادهاند.