چند سطری به یاد زنده یاد حجت الاسلام شیخ اسحاق محقق  درگذشت روحانی بی آزار و اهل مطالعه

فرهاد طاهری*،   4020613076 ۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۸ تکراری یا غیرقابل انتشار

حجت الاسلام حاج اسحاق محقق اصالتا زادهٔ یکی از روستاهای اطراف تاکستان و  در میان  بیشتر مردم شهر  و بر سرِ زبان آنان، تنها  «محقق» بود. بسیار بندرت شنیده بودم که  در غیاب او، با عنوان آخوند محقق یا حاج آقا محقق از او یاد شود .  «محقق» صدا زدن او البته نه از سرِ بی اعتنایی، یا به  نیت اسائه ادب  به او بود بلکه نشانه صمیمت مردم با او ونیز احترامی بود که تقریبا همه به او می گذاشتند.

درگذشت روحانی بی آزار و اهل مطالعه

غروب شنبه ،۴شهریور١۴٠٢، در چهارفکوری تاکستان، پارچه نوشت خبردرگذشت حجت الاسلام حاج اسحاق محقق، دقایقی در حاشیه خیابان  متوقفم کرد. من معمولا وقتی در خیابان های تاکستان قدم می زنم، چشمم همیشه به دیوارها و پارچه نوشته هاست. اما بندرت پیش می آید اطلاعیهٔ درگذشت افراد یا نوشته های تملق آمیز سراسر دروغ، ذهن و قدمم را متوقف کند. اما خبر درگذشت حجت الاسلام محقق خاطراتم را از او زنده کرد.

حجت الاسلام حاج اسحاق محقق اصالتا زادهٔ یکی از روستاهای اطراف تاکستان و  در میان  بیشتر مردم شهر  و بر سرِ زبان آنان، تنها  «محقق» بود. بسیار بندرت شنیده بودم که  در غیاب او، با عنوان آخوند محقق یا حاج آقا محقق از او یاد شود .  «محقق» صدا زدن او البته نه از سرِ بی اعتنایی، یا به  نیت اسائه ادب  به او بود بلکه نشانه صمیمت مردم با او ونیز احترامی بود که تقریبا همه به او می گذاشتند.  زنده یاد محقق، محترم ترین روحانی تاکستان  بودو همه از صمیم دل دوستش داشتند. دربارهٔ بعضی دیگر  روحانیان شهر، کم وبیش می شنیدم  که اغلب مردم نظر خوشی به آنها ندارند یا در مواجههٔ با آنها، بیشتر راه کم محلی و بی اعتنایی پیش می گیرند. خود من  هم هرگز سرکاری با هیچ یک از روحانیان تاکستان   نداشته ام‌‌؛ جز چند ماهی که در سازمان اسنادو کتابخانه ملی مرکز قزوین همکار سیدی معم  شدم که تصدی ریاست مرکز را داشت و به مقتضای کارم هفته ای یک روز را  ناچار بودم با او بگذرانم . اما محقق روحانی محبوب در نزد مردم بود. بسیار مؤدب و مردم دار و البته بی آزار هم بود . هیچ کس  را نرنجاند و بااحدی هم به درشتی  و از سر تکبر و تبختر سخن نگفت. اگر کرده بود تردید ندارم کسی محلش نمی گذاشت. تا آنجاکه دستش هم  می رسید و تیغش می برید  گره مشکلات مراجعان را می گشود و موانع را از پیش پای آنان  برمی داشت.  

در بیشتر مجالس ترحیم، اگر در سفر نبود، او به منبر می رفت. انصافا هم خوش منبر و صاحب  ته صدای روضه خوانی  گرمی بود . چون با بیشتر اهالی تاکستان حشر و نشری نزدیک داشت، توصیفات او از درگذشتگان درمنبرهایش ، دقیق و مبتنی بر حقایق بود. به اوصاف پسندیدهٔ درگذشتگان  خیلی خوب انگشت تأکید می گذاشت. وقتی هم منبر می رفت خیلی بندرت می دیدم ، مردم، هم زمان با به منبر رفتن او دسته جمعی مجلس را ترک کنند تا نخواهند حرف هایش را بشنوند. اما جدا از همه این اوصاف، آنچه او را در نزد من محترم تر کرده بود اهل مطالعه و کتاب خواندنش بود.  بارها می شنیدم از آثار سید حسین نصر، احمد آرام، غلامرضا سعیدی، سید جعفر شهیدی، دکتر ناصرالدین صاحب الزمانی یاد می کرد که فلان مطلب را در فلان کتاب این بزرگان خوانده است. این کتاب خواندن های او در طریقهٔ کلامش هم تأثیر گذاشته بود. فارسی را  روان و درست و بی غلط حرف می زد. نخستین بار که نام دکتر ناصرالدین صاحب الزمانی را از زبانش شنیدم بسیار تعجب کردم. به کتاب  «آن سوی چهره ها» و  «دیباچه ای بر رهبری»، از آثار دکتر صاحب الزمانی، اشاره کرد. من تردید ندارم حتی نام دکتر ناصرالدین صاحب الزمانی   و  عنوان این کتاب ها   هم به  گوش بیشتر استادان دانشگاه های استان قزوین ( ونیز دیگر دانشگاه های ایران)  نخورده است  چه برسد به اینکه این کتاب ها را خوانده باشند. همین باعث شد که اگر گاه می دیدمش به او سلام کنم. او نیز که به خانوادهٔ من از صمیم دل احترام می گذاشت همین سلام را بهترین فرصتی می یافت تا بامن دقایقی بیشتر  گفت وگو کند. خیلی مایل بود بامن بیشتر صمیمی شود.

آخرین بار  حدود سه سال پیش در مغازهٔ میوه فروشی  «سید» نزدیک خانه پدرم دیدمش. گفت آقای طاهری سالهاست از  دیدار شما محروم هستیم کجا هستید و چه می کنید؟ کمی سربه سرش گذاشتم وگفتم شما روحانیان مگر خرید هم می کنید و به میوه هم پول می دهید؟ قاعدهٔ فقهی حق المره یا حق الماره (قاعده ای که به عبور کنندگان از کنار باغ میوه اجازه می دهد یک شکم از میوه های باغ بچینند) که درخدمت شما علماست! خندید  و شرایط تحقق این قاعدهٔ فقهی را توضیح داد. چند کلمه ای از روزگار سخت مردم گفتم و انتقاد بسیار تندی از بعضی مسائل فرهنگی و سیاسی  کردم بانهایت بردباری فقط گوش داد. بعد هم گفت سختی ها امیدوارم بگذرد. یاد پدرم را گرامی داشت و گفت خدا ایشان را غریق رحمت حق کند. صریح و تند و صادق و انسان فرهیخته ای  بود. از لطفش سپاسگزاری کردم تا اینکه آن روز  خبر درگذشتش را خواندم. به نظرم  خاطرهٔ خوشی در خاطرات دیگران برجای گذاشت و رفت. اگر غیر این بود محال بود این چند سطر را به یادش می نوشتم.

*نویسنده و پژوهشگر تاریخ

توضیح الف کتاب: عکس مطلب مربوط به مراسم تشیع پیکر  زنده یاد حجت الاسلام شیخ اسحاق محقق است.

دیدگاه کاربران

ناشناس۳۲۱۲۳۲۸۰۰:۳۳:۱۷ ۱۴۰۲/۶/۱۴
یعنی چی بی آزار؟
ناشناس۳۲۱۲۳۸۳۰۷:۰۷:۳۷ ۱۴۰۲/۶/۱۴
خدا ایشان را بیامرزد.
yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. قبل از مهاجرت، بعد از مهاجرت!

  2. نیش و کنایه های «بومرنگی» روحانی!

  3. من عجله ندارم!

  4. اصلاح‌طلبان مقابل «نصیری» سکوت نکنند

  5. «عبدالحمید» تازه از کما بیدار شده/ مواضعش تلفیقی از بی‌خردی و بی‌سوادی است/ او هیچ‌چیز نمی‌داند

  6. ادعای عجیب روحانی: ما بورس را رشد دادیم، اینها بورس را زمین زدند!

  7. نظرات برگزیده مخاطبان الف: دولت در گام اول باید مشکلات را انکار نکند/ رانندگان اسنپ و تپ‌سی باید حمایت شوند

  8. واکنش وزیر بهداشت به ماجرای مسمومیت پزشکان در شیراز

  9. بازداشت عوامل پشتیبان گروهک جیش‌الظلم در راسک

  10. جدال روایت ها در ماجرای مسمومیت پزشکان شیرازی

  11. هشدار دیوان کیفری بین‌المللی به آمریکا و رژیم اسرائیل

  12. قحطی مانتوی بلند و دکمه‌دار در تهران!

  13. هزینه ای که هیچ دولتی حاضر نشد بپردازد!

  14. مشروبات تقلبی از جامعه پزشکی هم قربانی گرفت

  15. کیهان: دیدید ورود زنان به ورزشگاه غلط بود؟!

  16. حقوق کارکنان وزارت کشور ترمیم می‌شود

  17. دور باطلی که تمامی ندارد!

  18. حکم اعدام بابک زنجانی نقض و تبدیل به ۲۰ سال حبس شد

  19. تضادی عجیب و پر ابهام!

  20. برای این عکس شما تیتر بزنید

  21. تأملي در راهبرد ائتلاف از شاهزاده تا تاجزاده !

  22. دو ناوشکن آمریکایی در دریایی سرخ شکار شدند

  23. رشد شدید بدهی‌ها در دولت روحانی/ عبور از بحران بدهی در دولت رئیسی

  24. دو چالش بزرگ در حکمرانی ها

  25. سردار رادان: عده ای تلاش می کنند مردم قانونگریز شوند

آخرین عناوین