«زندگی و مرگ شاه یوحنا»
نویسنده: ویلیام شکسپیر
مترجم: علیرضا مهدیپور
ناشر: چشمه؛ چاپ اول ۱۳۹۷
۱۵۶ صفحه، ۱۹۰۰۰ تومان
****
ما شکسپیر را با تراژدیها و کمدیهایش میشناسیم. مکبث، اتللو، هملت، رومئو و ژولیت، رویای نیمهشب تابستان، هیاهوی بسیار برای هیچ و رامکردن زن سرکش از معروفترین آثار شکسپیر است که در دو دستهی تراژدیها و کمدیها میگنجند و در این میان به نمایشنامههای «تاریخی» شکسپیر توجه کمتری شده و بیش از نیمی از این نمایشنامهها حتی به فارسی ترجمه هم نشدهاند. زندگی و مرگ شاه یوحنا یکی از همین نمایشنامههای تاریخی است که برای نخستین بار به فارسی ترجمه شده و نشر چشمه در فروست «ادبیات-متون منثور کهن» منتشر کرده است. ترجمهی دیگری از این نمایشنامه را نشر داستان با عنوان «پادشاه جان» به ترجمهی فرشاد ذوالنوریان روانهی بازار نشر کرده است.
زندگی و مرگ شاه یوحنا که نخستین نمایشنامهی تاریخی شکسپیر است، چون اغلب نمایشنامههای کلاسیک پنج پرده دارد. به لحاظ زمانی، تاریخ وقایع نمایشنامه به چهارصد سال پیش از زمان شکسپیر مربوط میشود و همین فاصلهی زمانی به شکسپیر فراغ بال داده تا در پرداخت آن آزادی بیشتری داشته باشد؛ رویدادها رو پس و پیش بیاورد یا شخصیتهایی چون «زادهی نامشروع» را به ماجرا اضافه کند.
شاه یوحنا یا همان شاه جان، فرزند هنری دوم و برادر ریچارد اول از شاهان سلسلهی پلانتاژنت انگلستان بود که در ۱۱۹۹ به قدرت رسید. با اینکه پدرش به شوخی لقب «یوحنای بیسرزمین» را به او داده و از احتمال پادشاهی او در حضور برادران بزرگتر دست شسته بود، تا زمان مرگش در ۱۲۱۶ پادشاه انگلستان بود. بخت با جان یار بود چرا که پیش از جوانی او، سه تن از برادرانش، ویلیام، هنری و جفری درگذشتند و هنگامی که در ۱۱۸۹ برادر بزرگتر و بازمانده، ریچارد اول به تخت نشست، یوحنا جانشین بالقوهی او به شمار میآمد. باری یوحنا به تخت نشست اما دوران پادشاهی او چندان آرام نبود. میتوان دوران پادشاهی شاه یوحنا را در دو محور جنگ با فرانسه و مناقشه با پاپ خلاصه کرد.
در تاریخ انگلستان دشوار بتوان پادشاهی منفورتر از او پیدا کرد و گویا این سوء شهرت بیشتر به خاطر تاریخنگاری راهبانی است که تا توانستهاند از خجالت او در آمده و سیمایی زشت از او ترسیم میکردند و همین سیاهنماییها در آثار قرن شانزدهم تاثیر میگذاشته و به عنوان مستندات تاریخی پذیرفته میشده است. با این همه در دورهی رنسانس چهرهی شهید شاه یوحنا به عنوان کسی که جانش را در راه پروتستانتیسم از دست داده از دل مکتوبات تاریخی سر بر آورد و شهرت و نفوذ نام او را دوچندان کرد. او نخستین پادشاهی است که با تمامیتخواهی و سلطهی کلیسای کاتولیک رم میجنگد، شکست میخورد و به دست راهبی کاتولیک کشته میشود. چنان که رسم است در داوری تاریخی عامه همیشه نگرشی سلبی یا ایجابی و تکبعدی حاکم است. دشوار بتوان متنی تاریخی پیدا کرد که شخصیتهای تاریخی را همانگونه که بودهاند تصویر کرده باشد یا دست کم در پارهای موارد نگاهی خاکستری و نه مطلقنگر به حوادث و شخصیتها داشته باشد. شکسپیر با اینکه در ساختار و ترتیب وقایع دست برده و مجالی برای ابراز اندیشههای خود لحاظ کرده است اما در نگاهی کلی، چهرهی شاه یوحنا را به دور از تندرویهای مرسوم ترسیم کرده است. گو اینکه شخصیت تاریخی شاه یوحنا از جنجالیترین پادشاهان تاریخ انگلستان است و داوریهای ضد و نقیض دربارهی او کم نیست. بر خلاف انتظار، او شاه یوحنا را یک قهرمان پروتستان تصویر نکرده است. از نگاه او شاه یوحنا پادشاهی سستعنصر و سرشار از تردید است که در آغاز با نمایندهی پاپ رویارویی میکند اما به خاطر مصالح سیاسی و منافع شخصی رو به فساد میگذارد و سرنگون میشود. او فارغ از دعواهای جاری بین کاتولیکها و پروتستانها حول محور شخصیت شاه یوحنا، بر رفتار انسانی و نوع کنش او به حوادث و شرایط پیشبینینشده علاقه نشان میدهد. شکسپیر در پردازش زندگی شاه یوحنا بر دو موضوع مناقشه بر سر سلطنت و اختلاف شاه یوحنا با پاپ تمرکز دارد.
شخصیتهای نمایشنامه در دو بخش انگلستان و فرانسه تقسیم شدهاند و شکسپیر توانسته است با نشاندادن پشت پردهی جدالها نگاهی چندسونگر به حوادث و آدمهای نمایش داشته باشد. در بخش انگلستان ۱۳ شخصیت اصلی حول محور سه شخصیت مهم نمایش یعنی شاه یوحنا، ملکه الینور (مادر شاه یوحنا) و فیلیپ (زادهی نامشروع) شکل گرفتهاند؛ شاهزادی هنری، کنت پمبروک، کنت سالزبری، کنت ایسکس، عالیجناب بیگت، رابرت فالکنبریج، هیوبرت، جیمز گارنی، پیتر پیشگو، بلانچ اسپانیولی و بانو فالکنبریج. در بخش فرانسه حول محور فیلیپ پادشاه فرانسه شخصیتهای لوئیس، آرتور، امیر اعظم اتریش، ملون، شتیلیون، کانستنس و کاردینال پندالف حضور دارند. نمایش در دربار انگلستان افتتاح میشود هنگامی که شتیلیون سفیر فرانسه در دیدار با شاه یوحنا از سوی فیلیپ پادشاه فرانسه ضمن تهدید او به جنگ، میخواهد که تاج و تخت را به برادرزادهاش واگذار کند اما شاه یوحنا که سخنان سفیر را درشت مییابد، فرانسه را به جنگ میخواند.
برخی از منتقدین بدین بر این باورند که نمایشنامهی شاه یوحنا در حقیقت تمثیلی سیاسی از عصر شکسپیر است و از این نگاه، آرتور نقش رقیب زندانی تاج و تخت ملکه الیزابت یعنی ماری استوارت، ملکهی اسکاتلند را بازی میکند و بارونها نقش اشراف و زمینداران کاتولیک دورهی الیزابت. حکم تکفیر پندالف همان فتوای مقام پاپ در سال ۱۵۷۰ مبنی بر عزل الیزابت از سلطنت بر انگلستان است و هیوبرت نقش منشی و مشاور ملکه، ویلیام دیویسون را بازی میکند که نقش تعیینکنندهای در اعدام ماری استوارت داشت.
نمایشنامهی شاه یوحنا همچون نمایشنامهی ریچارد دوم به شعر و در قالب شعر آزاد سروده شده است که آن را کریستوفر مارلو استاد شکسپیر در نمایشنامه باب کرده است.
ویلیام شکسپیر که بسیاری او را بزرگترین نمایشنامهنویس تاریخ میدانند در ۱۵۶۴ در استراتفورد انگلستان به دنیا آمد. دربارهی زندگی او اطلاعات بسیاری در دست نیست و حوادث زندگی او اغلب با قصه و افسانه آمیخته است. حتی پس از مرگش مجموعهای مدون از آثارش باقی نمانده بود و اگر نبود همت دو تن از اعضای هیئت شکسپیر به نامهای جان همینگز و هنری کاندل شاید جهان برای همیشه از شاهکارهای نمایشی او محروم میماند. پس از مرگ به خواست خودش بر مزارش نوشتند:
«تو را به مسیح از کندن خاکی که اینجا را دربرگرفته دست بدار!
خجسته باد آنکه این خاک را فروگذارد، و نفرین بر آنکه استخوانهایم بردارد!»