گفتگوی مشروح الف با دکتر «نجف لک زایی» درباره یک پرسش رایج سیاسی آیا مردم در جمهوری اسلامی محجورند؟!

  4000117103 ۳۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۶ تکراری یا غیرقابل انتشار
 آیا مردم در جمهوری اسلامی محجورند؟!

همزمان با بحث های دامنه دار مخالفان نظام بر سر رفراندوم که به ویژه بعد از سال روز رسمیت یافتن نظام اسلامی ( همه پرسی 12 فروردین) صورت گرفته و می گیرد، شبهه ناسازگاری جمهوریت و اسلامیت نیز برجسته سازی شده است. این شبهه که گاه از آن با عنوان محجوریت مردم ( نا بالغ  و صغیر و نیازمند قیم داشتن مردم یاد می شود)   با توجه به نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری 1400 بیش از هر زمانی مطرح شده تا مخالفان بتوانند مشارکت مردمی را پایین ترین سطح ممکن برسانند. ناظر به این مسائل ضرورت بازخوانی نظریه سیاسی جمهوری اسلامی ایران به ویژه از نگاه اندیشمندان آن بیشتر عیان می شود. 

در میان متفکران انقلاب اسلامی، اندیشه کسانی مانند رهبر انقلاب با طرح مشروعیت دوپایه (مشروعیت الهی و مشروعیت مردمی) پیشاپیش امکان انتقادات را به حداقل رسانیده است. اما در خصوص برخی دیگر مانند علامه مصباح شاهد آن هستیم که حتی برخی طرفداران نظام تصور می کنند ایشان جانبدار حکومت اسلامی بوده و در عوض جمهوری اسلامی را التقاطی می داند. این شبهه چنان وسیع از سوی ضد انقلاب مطرح شده که برخی خودی ها هم بخشی از آن را باور کرده و متناظر با این، فکر می کنند علامه مصباح صرفاً نص محور و نصب مدار بوده و برای مردم نقش مهمی قائل نیست. همین شبهه را این روزها رسانه های معاند ناظر به تمامیت اندیشه سیاسی انقلاب اسلامی در دستور کار قرار داده است. در این گفت و گو سراغ واکاوی اندیشه سیاسی آیت الله مصباح در خصوص نقش و جایگاه مردم در نظریه سیاسی اسلام و جمهوری اسلامی ایران رفته ایم.

دکتر «نجف لک زایی» عضو هیئت علمی و برگزیده در جشنواره فارابی برای کتاب «امنیت متعالیه» و دبیر مجمع رؤسای پژوهشگاه‌های علوم انسانی – اسلامی معتقد است علامه مصباح به مشروعیت مردمی به معنای جامعه شناسی سیاسی در کنار مشروعیت الهی به معنای فقهی اعتقاد داشته است.

او می گوید از نظر مرحوم مصباح یزدی، اسلام ساختار مشخصی برای کشورداری در تمام دوره ها معرفی نمی کند؛ بلکه چارچوبهای کلی به دست میدهد تا در هر دوره متناسب با آنها و به اقتضای شرایط زمانی و مکانی ساختار و شکل خاصی برای حکومت طراحی شود. هر چند بی تردید این شکل و ساختار حکومتی که امروزه بر نظام جمهوری اسلامی حاکم است و در آن سه قوه جدا و مستقل وجود دارد که هر یک سازوکاری دارند، در اسلام سابقه نداشته و دستور و طرحی در این زمینه ارائه نشده است. 

دکتر لک زایی تاکید می کند که از منظر دیدگاه سیاسی ِ علامه مصباح نباید کسی فکر کند تعبیر جمهوری اسلامی تعبیر متناقضی است. او در واقع  به شبهه ای که از سوی آقای مهدی حائری ارائه شده بود پاسخ می دهد. بنابراین از یک سو مشروعیت این نظام از پایین ثابت می شود و از سوی دیگر قید اسلامی که به جایگاه ولایت فقیه اشاره می کند، حاکی از الهی بودن قوانین و ضوابط تعیین حاکمان است. بدین طریق مشروعیت این نظام از لحاظ دینی از بالا ثابت می شود. اما ایشان اینجا مشروعیت را در همان معنای متعارف جامعه شناختی و سیاسی برای مردم هم به کار برده است.  بنابراین از یک سو مشروعیت این نظام از پایین ثابت میشود (جمهوری) و از سوی دیگر قید اسلامی است که به جایگاه ولایت فقیه اشاره می کند و از بالا ثابت می شود. 

به اعتقاد دکتر لک زایی ساختار حکومت اسلامی از نظر مصباح یزدی اقتضائی است. ما با استفاده از نظر کارشناسان و متخصصان امر در هر دوره ای ساختار را متناسب با پیشرفته ترین وضعیت برای منافع مردم طراحی می کنیم. چیزی که اسلام بر آن تاکید می کند سه رکن است. سه رکنی که در صورت وجود آنها ما می توانیم دولت اسلامی را تحقق بخشیم.  اولین رکن مربوط می شود به استحقاق، شایستگی و لیاقت، رکن دوم  مشروعیت و رکن سوم مقبولیت مردمی.

مشروح گفتگوی الف را با دکتر نجف لک زایی بخوانید

برخی علامه مصباح را مخالف جمهوری اسلامی و طرفدار حکومت اسلامی می‌دانند، این ادعا تا چه اندازه منطبق بر آرای ایشان است؟

ابتدا لازم است بگویم که منبع اصلی در بحث اندیشه سیاسی علامه مصباح کتاب «حکمیانه ترین حکومت، کاوشی در نظریه ولایت فقیه» است که آخرین اثر و جمع بندی شده همه فرمایشاتی است که ایشان قبلا فرمودند. اگر این کتاب را ما نبینیم، احتمالا در گزارش اندیشه آیت الله مصباح دقت لازم صورت نمی گیرد. بخش هایی از فصل اول بخش سوم را از رو میخوانم و بعد نظرم را خواهم گفت. عنوان فصل اول بخش سوم ولایت فقیه و نفش مردم در نظام جمهوری اسلامی است. عبارت اینطور شروع میشود: چنان که پیش از این گذشت، مشروعیت حاکمان در حکومت اسلامی، با اذن الهی تحقق می یابد. 

اینجا دو تعبیر حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی به کار رفته است. در همین صفحه ای که الان میخوانم هر دو اصطلاح به کار رفته است. مشروعیت که ایشان به کار میبرند، مشروعیت به لحاظ اصطلاح فقهی است و نه جامعه شناسی سیاسی. مشروعیت حاکمان در حکومت اسلامی با اذن الهی تحقق می یابد. حکومت اسلامی که علامه مصباح میگوید یعنی قطع نظر از یک الگوی خاص، چون جمهوری اسلامی یک الگو از الگوهای متنوعی است که حکومت اسلامی میتواند داشته باشد. چون به نظر علامه مصباح در اسلام شکل و ساختار خاصی برای حکومت تعیین نشده است و شکل و ساختار حکومت متناسب با متقضیات زمان و مکان و با رای مردم و خواست مردم صورت میگیرد که ایشان نمونه اش را جمهوری اسلامی میداند و من عبارت آن را هم الان خواهم خواند. بله می گوید که : مشروعیت حاکمان در حکومت اسلامی با اذن الهی تحقق پیدا می یابد و نقش مردم در عینیت بخشیدن به آن خلاصه می شود. یعنی هم آن شکل ساختاری و بیرونی حکومت و تحقق حکومت.

الف: بالاخره درباره نقش مردم، تکلیف را روشن کنید!

 تعبیر خودشان این است که نقش مردم در نظام جمهوری اسلامی پررنگ است. اما نه در مشروعیت بخشیدن به قوانین و حاکمان؛ بلکه در تحقق بخشی و فراهم آوردن امکان استمرار آن. بعد از چند خط وارد این بحث شدند که اسلام ساختار مشخصی برای کشورداری در تمام دوره ها معرفی نمی کند؛ بلکه چارچوبهای کلی به دست میدهد تا در هر دوره متناسب با آنها و به اقتضای شرایط زمانی و مکانی ساختار و شکل خاصی برای حکومت طراحی شود. بی تردید این شکل و ساختار حکومتی که امروزه بر نظام جمهوری اسلامی حاکم است و در آن سه قوه جدا و مستقل وجود دارد که هر یک سازوکاری دارند، در اسلام سابقه نداشته و دستور و طرحی در این زمینه ارائه نشده است. نوع حکومت اسلامی ای که در حال حاضر متناسب با شرایط زمانی و مکانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی تجویز شده است، جمهوری اسلامی است. بعد ایشان در ادامه وارد این بحث می شوند که نباید کسی فکر کند که تعبیر جمهوری اسلامی تعبیر متناقضی است. البته اشاره دارد به یک شبهه ای که از سوی آقای مهدی حائری ارائه شده بود و در واقع آن را دارد پاسخ میدهد. بعد در جمع بندی این طور آورده اند که بنابراین از یک سو مشروعیت این نظام از پایین ثابت میشود و از سوی دیگر قید اسلامی که به جایگاه ولایت فقیه اشاره میکند، حاکی از الهی بودن قوانین و ضوابط تعیین حاکمان است. بدین طریق مشروعیت این نظام از بالا ثابت میشود. این عبارت اهمیتش این است که ایشان اینجا مشروعیت را برای مردم هم به کار برده است. یعنی اصطلاح و واژه جامعه شناختی آن را هم به کار برده است. بنابراین از یک سو مشروعیت این نظام از پایین ثابت میشود(جمهوری) و از سوی دیگر قید اسلامی است که به جایگاه ولایت فقیه اشاره میکند. 

آیا اسلامی بودن نظام اقتضا میکند که شکل و ساختار حکومت از طرف خداوند تعیین و در قرآن و روایات و دست کم در سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و ائمه اطهار معرفی شده باشد؟ اگر اسلامی بودن نظام به این نیست که ساختار آن را خداوند معرفی کرده باشد، چنانکه شواهد بر آن دلالت دارد که ساختار نظام را خداوند معرفی نکرده است، پس ملاک اسلامی بودن نظام چیست؟ بعد اینجا دیدگاه امام را مطرح میکند، دیدگاه مقام معظم رهبری را معرفی میکند و میگوید که تا حالا در فرمایشات هیچ کدام از این دو بزرگوار و دیگر رهبران نهضت ادعا نشده است که حکومت اسلامی حکومتی است که ساختار و سلسله مراتب آن را خداوند و اولیای دین تعیین کردند و مثلا چنین نیست که اسلام دستور داده است که ولی فقیه در راس هرم قدرت قرار گیرد و پس از او رئیس جمهور دومین قدرت محسوب شود و باید قوای سه گانه از یکدیگر تفکیک شوند پس چنین چیزی در اسلام نداریم و ملاک اسلامی بودن نظام به این نیست که ساختار و تشکیلات حکومتی و تفکیک قوا را خداوند تعیین کرده باشد.

الف: با این حساب ملاک اسلامی بودن یک  نظام اسلامی چیست؟!

این ملاک را در جایی دیگر باید جست. ملاک اسلامی بودن نظام، اصل نظریه ایشان در این عبارت است که ملاک اسلامی بودن نظام، مشروعیت الهی آن است. ملاک اسلامی بودن نظام، مشروعیت الهی آن است. یعنی اگر نظامی از خداوند اذن تشکیل حکومت داشته باشد، اسلامی و الهی است. به عبارتی دیگر اگر نظامی توانست دلیلی قطعی بر این مطلب بیاورد که از دیدگاه اسلام حکومت کردن حق اوست، و او اجازه حکومت دارد، این نظام اسلامی و الهی است و کارویژه هایی خاص دارد. بعد در ادامه که بحثش مفصل است، فرمایشاتی دارند تا میرسند به این عبارت. در این صورت مردمی بودن نظام با اسلامی بودن آن تعارضی ندارد. بلکه اسلامی بودن مربوط به مشروعیت آن حکومت و مردمی بودن مربوط به مقبولیت آن است. و چون نظام اسلامی ما هم مشروعیت الهی دارد و هم پیشتوانه مقبولیت مردمی ملاک هر دو را دارد، بنابراین هم اسلامی است و هم جمهوری. ببینید با این که طولانی بود این  را بخش ها را خواندم برای اینکه «حکیمانه ترین حکومت» آخرین کتابی است که فرمایشات ایشان را با توجه به شبهاتی که پیش آمده بود و تقطیع هایی که پیش آمده بود و گاهی هر کسی به یک بخشی از فرمایشات ایشان استناد میکرد، تدوین و تنظیم شد و جامع ترین کتاب است و  ما اگر میخواهیم کار پژوهشی انجام دهیم و با نظر علامه مصباح به شکل جامع مواجه شویم، باید به این کتاب مراجعه کنیم. البته این به آن معنا نیست که آن کتابهای قبلی اشکال دارند. 

الف: جان و جوهر نظریه ایشان ناظر به مسأله «جمهوری اسلامی» چیست؟

خیلی خلاصه بخواهم خدمت شما توضیح دهم، از نظر علامه مصباح یزدی میان تحقق حکومت اسلامی به لحاظ اندیشه ای و تحقق عینی آن به لحاظ الگویی قطع نظر از ساختار، تفاوت وجود دارد. ساختار اقتضائی است. ساختار حکومت اسلامی به نظر ایشان اقتضائی است. ما با استفاده از نظر کارشناسان و متخصصان امر در هر دوره ای ساختار را متناسب با پیشرفته ترین وضعیت برای منافع مردم طراحی میکنیم. آنی که اسلام بر آن تاکید میکند سه تا رکن است سه تا اتفاق باید بیفتد. یعنی اگر دو باشد کافی نیست. سه تا اتفاق بیفتد سه تا رکن تحقق پیدا کند، سه تا مولفه بیاید ما میتوانیم دولت اسلامی را تحقق بخشیم. 

الف: آن سه رکن چیست؟

 اولین مسئله مربوط می شود به استحقاق، شایستگی و لیاقت. فرقی هم نمیکند دوره معصوم باشیم یا  غیر معصوم. فقط فرقش در اسم و اوصاف است. مقام لیاقت و استحقاق همان چیزی است که در قرآن در مورد حضرت ابراهیم مطرح شد که وقتی خدای متعال حضرت ابراهیم را به مقام امامت منصوب کرد آن جا حضرت پرسید که و من ذریتی؟ خدای متعال پاسخ داد که لا ینال عهدی الظالمین. بنابراین وقتی از رهبری الهی سخن گفته میشود، حتما شرایط لیاقت و شایستگی باید باشد. خدای متعال از میان شایستگان کسانی را برای پیامبری برای امامت انتخاب میکند به اسم. اما فرقش با دوره غیبت چیست؟ فرقش این است که در دوره غیبت هیچ عالمی نگفته -آقای مصباح هم این را نگفته و هیچ عالم دیگری هم این را نگفته - که رهبر الهی به اسم معلوم شده باشد. چنین چیزی نیست. به اوصاف است. یعنی میگوید فاما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه تا آخر. خب تعداد فقها زیاد است تعداد واجدان شرایط زیاد است. اینجا وارد رکن سوم میشویم.

البته این رکن سوم باز در مورد معصومین هم بوده است. رکن سوم مربوط میشود به حوزه مقبولیت. رکن دوم مشروعیت بود. رکن اول استحقاق و شایستگی و شایسته سالاری بود. رکن دوم مشروعیت است که حکم الهی میآید. حالا در مورد معصومین روی اسم میرود و در مورد عصر غیبت و فقها روی شرایط میرود.

 بحث سوم بحث مقبولیت است به تعبیر فقهی بحث بسط ید است. رسول الله صلی الله علیه و آله سیزده سال در مکه بود ولی دولت نتوانست تشکیل دهد چرا؟ چون بسط ید نداشت. چون بیعت یا مقبولیت مردمی اتفاق نیفتاد. اما وقتی کسانی اسلام آوردند آمدند با رسول الله بیعت کنند، آنجا قراردادی که انجام شد، بیعتی که انجام شد، در عقبه اولی در عقبه ثانیه بعد در خود مدینه و جاهای مختلف همیشه صرفاً بر این نبود که ما تو را میخواهیم، تو رهبر الهی باشی. بحث، بحث دولت بود که ما چطور جنگ بکنیم، یا آیا اگر الان صلح کنیم، شما متعهد میشوید که از دستورات من اطاعت کنید، نظرات من را بپذیرید؟ بحثها روی این موارد بود. والا شما مستحضرید که حتی نماز اگر من با اختیار و انتخاب خودم نماز نخوانم، نماز حساب نمی شود. یعنی در عبادات هم شرط این است که خود فرد انتخاب کند. قربه لله عبادت را انجام دهد. اسلام که در عبادات هم شرطش را انتخاب مردم می داند،  در حکومت و دولت که به صراحت شرط را بیعت مردم و حضور مردم قرار داده است. علامه مصباح هم این را فرمودند. 

پس سه تا رکن داریم که یکی رکن استحقاق است. آیا همه افرادی که استحقاق دارئد، به آنها مشروعیت داده میشود؟ نه ازمیان افرادی که استحقاق دارند به برخی ها خدای متعال این منصب رهبری را محول کرده است. در مورد معصومین عرض کردم به اسم در مورد فقهای جامع الشرایط با شرایط. لذا میگوییم فقیه جامع الشرایط. اما اینکه از میان فقهای موجود کدامیک رهبر بشود، این دیگر با بیعت مردم شد که تعبیر این است که الان میگوییم انتخابات. یعنی مجلس خبرگان انتخاب میشود. مجلس خبرگان میآید یکی از فقها را که جامع شرایط است از همه آن را بهتر بدانند و تشخیص دهند، به عنوان رهبر انتخاب میکنند. بعد دولت هم که همین طور است. یعنی آن چیزی که الان در جمهوری اسلامی اتفاق می افتد، البته در فرمایشات آیت الله مصباح طرحهای جایگزین هم هست. یعنی ایشان پیشنهادات دیگری هم دارند که میشود از این روشهای دیگر هم برای اداره کشور و برای تعیین حاکمان و مسئولان نظام استفاده کرد. منتها همیشه گفته اند که این نظر من است. نگفتند که این چیزی که الان دارد اجرا میشود یا در قانون اساسی آمده است، غیر شرعی است. تعبیر اینگونه ای به کار نبرده اند. به نظر من این لُب لباب نظریه ایشان میشود، لذا موردی که در این کتاب آمده باشد در این جمع بندی ای که من دوباره رفتم و برای این جلسه دقت کردم، یک چیز این گونه ای ما نداریم که بخواهد غیر این بحث باشد.

الف: تا اینجای کار با نظریه مبنایی علامه مصباح آشنا شدیم و دیدیم ایشان جمهوری اسلامی را تئوریزه هم کرده است. در عین حال آن را نسخه نهایی و تنها نسخه ممکن اسلامی نمی داند. مبتنی بر این فهم حال مایلیم بدانیم که ایشان درباره اداره حکومت که مرتبه کارآمدی و حکمرانی است چه نظریه ای دارند.

 فقط میخواهم به یک مطلب در عرصه حکمرانی سیاسی اسلامی از نظر ایشان بپردازم که به نظر خودم میرسد که نکته مهمی است و شاید آن مقداری که باید به آن توجه میشده، توجه نشده و اگر توجه شود خوب است. مخصوصا با عنایت به این نکته که طبق طرح پنج مرحله ای مقام معظم رهبری حفظه الله برای تحقق اهداف اسلام، ما دو مرحله انقلاب اسلامی و نظام اسلامی را پشت سر گذاشتیم و امروز در مرحله دولت سازی هستیم و دولت سازی اگر انجام شود، دولت اسلامی شود، آن وقت مهمترین رسالت دولت این است که زمینه و فضای لازم برای زیست مومنانه مومنان را فراهم کند که در این صورت ان شاء الله زمینه ساز تحقق امت اسلامی و تمدن نوین اسلامی هم خواهد بود.

به نظرم میرسد که اگر ما یک ویژگی برجسته ای بخواهیم برای علامه مصباح ذکر کنیم، آن ویژگی به لحاظ اداری و به لحاظ روش انجام امور، میتواند ویژگی تشکیلاتی بودن باشد که اعتقاد داشتند به کار تشکیلاتی، کار منظم و کار با برنامه. خب این را در فعالیتهای آموزشی و پژوهشی ایشان ما از قبل از انقلاب شاهد هستیم تا آخرین روزهای زندگی شریف شان. بر همین اساس در عرصه حکمرانی سیاسی هم دغدغه ایشان عمدتا حول تشکیلات سیاسی اسلامی دور زده است. و بیشترین نقدهایی که ایشان دارند مربوط میشود به تشکیلات وارداتی سیاسی در کشور ما. یعنی ایشان وقتی که لیبرالیزم را نقد میکنند و سکولاریزم را نقد میکنند، دموکراسی را نقد میکنند، عمده ترین منظری که به نقد میپردازند، همین منظر تشکیلاتی است که راه افتاده است، البته به مبانی مربوط است ولی ایشان از تشکیلات به مبانی برمیگردد. یعنی شما یک سازوکاری به نام دموکراسی راه انداخته اید، در این سازوکار مومن و فاسق رای شان یکی است، عادل و کافر رای شان یکی است. یک مجتهد با یک فرد عادی رای شان یکی است.

یعنی اینجا ما از نظر کیفیت رای نمیتوانیم اینها را تمایز قائل شویم. و دغدغه شان این است که آیا ما میتوانیم یک ساختار تشکیلاتی داشته باشیم که چنین محظوراتی در آن پیش نیاید و از طرفی مردم هم بانی و پیگیر امور باشند یعنی منتهی به حذف مردم نشود. چون این اندیشه ایشان از سوی برخیها به نظرم با یا بدفهمی روبه رو شده است یا شاید بعضی هم تعمدی داشته اند. مخالفان نقدی که به ایشان میزدند این بود که ایشان در الگوی حکومتی خودشان، مردم را کنار میگذارند. در حالیکه به نظر بنده اینطور نیست و حالا طرح ایشان را خواهم گفت.

همین انتقاد به یکسان بودن حق رأی نافی  ارزشی به نام مردم در مردم سالاری نیست؟!

 اتفاقا در طرح تشکیلاتی علامه مصباح در حوزه حکمرانی اسلامی، مردم حضور جدی، اثرگذار و از سر تکلیف دارند. چون دغدغه ایشان این است که ما چه بکنیم که مبانی اسلامی ما در عرصه ساختارها خدشه دار نشود. اگر اسلام آمده بر عدالت کارگزاران پافشاری کرده است، بر بینّه عادل پافشاری کرده، بر شهادت عدول پافشاری کرده، ما چه بکنیم که این مسئله در تشکیلات ما منعکس شود؟ یعنی بزرگترین دغدغه ایشان در عرصه تشکیلات این است که ما چه کنیم که تشکیلات ما عادلانه باشد؟ هم آدمهایی که در تشکیلات قرار میگیرند، عادل باشند. هم کسانی که اینها را انتخاب میکنند، عادل باشند. بر اساس شایسته سالاری هم باشد و  این شبکه به گونه ای باشد که هر لحظه فرد از صلاحیت افتاد، بشود حذفش کرد. یعنی یک دقیقه هم لازم نباشد که بیشتر نگهش بداریم. ایشان میگوید که در سیستم انتخاباتی کنونی، شما یک فردی را برای چهار سال انتخاب میکنید، دیگر هر طوری که میشود میگوید باید یک کاری کنیم که این چهار سالش را سپری کند دیگر در شوراها، در مجلس، در ریاست جمهوری و نمیشود کاری کرد. البته الگویی که ایشان ارائه کرده تا سطح رهبری هم آمده است. این الگو را ایشان در آثار مختلفی که از ایشان داریم یاد شده است ولی شاید به شکل تفصیلی در سلسله آثار مربوط به تفسیر موضوعی قرآن آن مجلدی که مربوط به حقوق و سیاست در قرآن میشود، آنجا مطرح کرده اند.

من سعی میکنم که خیلی مختصر این را بگویم. من فکر میکنم که این خیلی جای کار دارد و باید توجه شود مخصوصا با توجه به بحث دولت سازی که عرض کردم امروز دغدغه محوری در جامعه ماست. ایشان خیلی متواضعانه میگویند که ما فکر کردیم و به یک الگویی رسیدیم و این باید مورد تامل قرار بگیرد شاید برای جامعه اسلامی بهتر باشد.  الگوی پیشنهادی ایشان این است که ما برویم از کوچکترین واحد تجمع شروع کنیم. یک روستا یک شهر کوچک شروع کنیم که حالا در کشور ما روستا میشود. در یک روستا ما به مردم میگوییم که شما افراد عادل روستای خودتان را به ما بگویید و لیست بدهید.

اینها یک تعدادی را که قبول دارند انتخاب میکنند و لیستش را به ما میدهند به اضافه رزومه و تخصص و سابقه اینها. ما برای آن روستا از میان این لیست افرادی را به عنوان مسئول انتخاب میکنیم. یعنی اگر آن روستا احتیاج به مسئولانی داشته باشد یعنی شورایی بخواهد، دهیاری لازم داشته باشد، هر چه لازم داشته باشد، از میان همین لیست موظفیم انتخاب کنیم یعنی همین لیستی که مردم آن روستا آنها را به عنوان افراد عادل امین انتخاب کرده اند. در شهر هم دوباره همین اتفاق می افتد. یعنی ما به مردم شهر میگوییم که شما افراد عادل شهرتان را انتخاب کنید.

یک سازوکاری ایجاد میکنیم تا مردم بتوانند آن افراد عادل را انتخاب کنند، باز رزومه هایشان را میگیریم و اینها را در گروه های تخصصی هم تقسیم میکنیم مثلا متخصصان حوزه آموزش و پرورش. افراد عادلی که انتخاب شدند و آموزش و پرورشی هستند. گروه تعلیم و تربیت. آنهایی که اقتصاد دان هستند و بازاری میروند در یک گروه. آنهایی که حوزوی هستند در یک گروه و همین طور. ممکن است ایشان میگوید که تا بیست گروه تشکل ایجاد شود. ما هر چه در این شهر کادر لازم داریم، از همین لیست انتخاب میکنیم و مسئولان را میگذاریم. پس تمام مسئولان شهر میشوند منتخب مردم مگر اینکه نداشته باشند. چون ایشان میگوید که هر مقدار دوز ایمان در جامعه بیشتر شود، خب افراد عادل بیشتر میشوند. خب چه بسا در یک شهر و روستایی شما ببینید مثلا اکثریت افراد انتخاب شدند یعنی خیلی دست شما باز باشد در بهره گیری از منابع انسانی. ولی اگر جایی تعمیق ایمان صورت نگرفته باشد، ممکن است که تعداد افراد کم باشد یا حتی نیاز آنجا را هم نمیتواند تامین کند، به هر حال مردم باید بگویند.  بنابراین احتیاج شهر اولویت دارد، از همین ها انتخاب میشود. افرادی اضافه می مانند و افرادی که تخصصشان خیلی خوب است که میگوییم حیف است که در شهر استفاده شود، یعنی باید گزینه هایی باشد که مردم شهر با علامت زدن آن بگویند این فرد را برای چه مناصبی با توجه به تخصص و عدالتی که  دارد، پیشنهاد میکنند. هر چه که در شهر بشود استفاده کرد، استفاده میشود و آنهایی که عدالت و تخصصشان بالاتر است، به درد استان میخورند، میروند استان. از استان به پایتخت و کشور. در کشور و پایتخت اتفاقی که می افتد این است که چند تا حوزه را اینها باید پوشش دهند. یکی حوزه اجراست و دیگری حوزه تقنین. آن شوراهای تخصصی اینجا شکل میگیرد. کار این شوراهای تخصصی این است که میشوند پارلمان های تخصصی. یعنی شما بهترین های عرصه کشاورزی خودتان را که دیگر از عدالت هم برخوردار هستند، اینها میشوند پارلمان مربوط به کشاورزی. قانون گذاری و برنامه ریزی در عرصه کشاورزی بر عهده این پارلمان است. پزشکان عادل متخصص درجه یک اینها میشوند پارلمان حوزه امور بهداشت و درمان. قانون گذاری در عرصه بهداشت و درمان و مسائل پزشکی مربوط به این پارلمان میشود. بنابراین پارلمانها تخصصی میشود. آدمهای نظامی انتظامی عادل و وارسته ای که تا تهران و پایتخت آمده اند، اینها میشوند پارلمان دفاعی امنیتی شما.

به این ترتیب قانون گذاری ها در این عرصه ها کاملا تخصصی میشود .  ایشان همین جا وارد نقد پارلمان فعلی شده. میگوید شما ببینید یک بحثی الان در یک کمیسیون تخصصی مطرح میشود بعد میآید در صحن علنی، می بینید که کمیسیون تخصصی رای داده، صحن علنی اکثریت ردش میکنند. بعد شما نگاه میکنید اکثریتی که این را رد کرده اند، اکثریت غیر متخصص بوده اند. خب هر عاقلی میگوید که این درست نیست.  میگوید این چیزی که من میگویم، ضمن اینکه مبانی شرعی دارد یعنی روی بحث عدالت تاکید میکند و امانت، عقلی هم هست . یعنی میگوید ببینید این طرحی که من پیشنهاد میدهم عاقلانه تر هست یا آن؟ اینکه قانون گذاری تخصصی باشد بهتر است. همه هم که منتخب مردم هستند. زن و مرد هم ندارد در این بحث. بنابراین آن اشکالی که برخی هم میگیرند، برطرف می شود . زنان و مردان همه هم رای میدهند و هم انتخاب می کنند و هم انتخاب می شوند. ایشان میگوید که شاید حدود بیست تا پارلمان تخصصی بشود تشکیل داد. نیامده ریز بگوید که این و آن و طرح را ببندد. طرح باز است یعنی اصل ایده به لحاظ اندیشه ای به نظرم مهم است.

سوال این است که از کجا بدانیم که اینها قانون گذاریشان مغایر با اسلام نیست؟ میگوید خب یکسری از منتخبان هم مجتهد و فقیه هستند که از سراسر کشور مردم اینها را انتخاب کرده اند. یک تیم میشوند شورای نگهبان که بر قانون گذاری توسط این پارلمان های تخصصی نظارت میکنند. یک تیم دیگر میشوند مجلس خبرگان رهبری که آنها از میان خودشان یک نفر را به عنوان رهبر انتخاب میکنند و همان تیم حوزه قضا را هم پوشش میدهد. بنابراین این کار هم تخصصی شده. می ماند بخش اجرا. دراین بخش بهترین متخصصان حوزه اجرا هم میشوند عهده دار مسائل اجرایی. مثلا آن تیم آموزش و پرورش میآید بهترین فرد را از میان خودشان میگذارد وزیر آموزش و پرورش. آن تیم امنیتی میآید بهترین فرد را وزیر دفاع میگذارد و آن تیمی که از متخصصین چند جانبه تشکیل شده است، بهترین فرد را رئیس جمهور و نخست وزیر میگذارد. البته ایشان این را اسم نمی آورد و کلی میگوید. این تیمهایی که در مرکز تشکیل میشوند، دو تا خروجی دارند یک خروجی میرود برای حوزه اجرا، وزرا و مقامات مسول. یک خروجی هم میرود برای بخشهای تقنینی و آن بخش علمایی هم که بحث رهبری وشورای نگهبان و امور دینی مملکت را بر عهده دارند. ایشان می گوید این سیستم همیشه باز است. یعنی اگر مردم در یک روستا، شهر یا استانی دیدند که فلانی الان تخصص ندارد، جایش عوض میشود یا برعکس  اگر کسی خیلی عالی درخشید نمره اش را بیشتر می کنند.

البته آن زمانی که آیت الله مصباح این طرح را پیشنهاد کرده بودند، شاید تصور اجرا کردنش سخت بوده که چطور میشود آن را اجرا کرد. ولی الان با توجه به این فضای مجازی که داریم و نرم افزارهای پیشرفته ای که آمده اند می بینیم که این ایده، اجرایش چقدر آسان است. یعنی شما یک شبکه ای دارید که این باز است همیشه و افراد میتوانند در آن جا افراد جدیدی را معرفی کنند و اگر نظرشان در مورد افراد قبلی عوض شده، در آنجا از نظرشان برمیگردند و اگر جای فرد را هم میخواهند تغییر دهند، تغییر میدهند که مثلا این فرد قبلا گفته بود که به درد استان میخورد، الان میتواند بگوید که این بدرد کشور میخورد و تبدیل به یک چهره ملی شود.
می خواهم بگویم که در این طرح ایشان اتفاقا به بحث مردم  صد در صد توجه شده است. یعنی نه تنها ایشان مردم را مورد بی توجهی قرار نداده یا حتی کم توجهی قرار نداده، بلکه علاوه بر انتخاب صد در صدی کارگزاران توسط مردم، قائل به نظارت بعد از آن هم شده اند، یعنی بعد هم مردم این ارتباط را ادامه میدهند و میتوانند کم و زیاد کنند. مردم هم که اینجا میگوییم شاخصی ندارد، همه اعضای جامعه را شامل می شود، یعنی در مرحله انتخاب مشکلی وجود ندارد. در انتخاب شوندگان است که بحث عدالت و ایمان و تقوا و ورع و امانت داری و سایر اوصافی که لازم است تا مسئولین در بخشهای مختلف نظام اسلامی واجد ان باشند مطرح است.
البته بحث حکمرانی مباحث بسیاری دارد که من فقط خواستم نکته ای را که به نظرم از ابداعات ایشان است و مورد توجه هم قرار نگرفته عرض کنم. امید است که در این فضای مباحث مربوط به دولت سازی این بحث را جدی تر مورد توجه قرار دهیم چون ساختار فعلی مشکل زا و التقاطی است.

ما به هر حال یک بخشهایی را از جاهای دیگری گرفته ایم، یک بخشهایی را از تفکر اسلام به آن اضافه کرده ایم. احتیاج داریم به اینکه یک ساختار تشکیلاتی منسجم مبتنی بر مبانی اسلامی داشته باشیم که مسلمانان بدون دغدغه به آن مراجعه کنند و درضمن جایگاه خوبی را هم برای مردم در نظر گرفته باشد. چون در فلسفه ارسال رسل مدام مردم را می بینیم.  اگر مردم نیایند یک پیامبر و رهبر الهی به تنهایی کاری نمیتواند از پیش ببرد. 

دیدگاه کاربران

عمران۱۹۲۰۷۹۷۰۷:۰۵:۰۲ ۱۴۰۰/۱/۲۶
برداشت من از این مصاحبه این است که از نظر ایشان حکومت جمهوری اسلامی به اقتضائ شرایط چنین شکلی دارد وگرنه اذن حکومت فقط بایستی الهی باشد و حکومت اسلامی فرم ایده آل است.
ناشناس۱۹۲۱۲۳۸۱۳:۳۲:۳۵ ۱۴۰۰/۱/۲۶
در حال حاضر از جمهوری اسلامی اسمی فقط مانده است و تمامی زحمات امام خمینی و خون شهیدان بر باد رفته است
ناشناس۱۹۲۱۳۲۴۱۴:۳۱:۲۲ ۱۴۰۰/۱/۲۶
فقط در زمان ظهور چنین امکانی وجود دارد
تبریزی۱۹۲۰۸۱۶۰۷:۵۰:۱۱ ۱۴۰۰/۱/۲۶
معنی محجور رو نمی دونم چیه. ولی می دونم که بدبختن.
آشنا۱۹۲۰۸۲۷۰۸:۱۱:۴۳ ۱۴۰۰/۱/۲۶
با سلام بحث درباره ساختار حکومت بسیار مفید است حتی اگر با هدف خاصی باشد. بزرگ ترین مساله نظام در بلندمدت همین موضوع است و اتفاقا پاشنه آشیل نظام در برابر نسل های پیش رو همین خواهد بود. دوران تفکیک مشروعیت و مقبولیت گذشته است چه برسد به تقدم مشروعیت بر مقبولیت. اقبال مردم در ابتدای انقلاب به مرجعیت دینی و با نسبت کمتر به رهبری فعلی، انگار نظام را به اشتباه انداخته است. به نظر میرسد در بین مردمی که رهبری فعلی را با نسبت قابل قبولی پذیرفته اند، بخش عمده ای از آنها نه به خاطر این است که رهبری را مجلس خبرگان (که از نظر کسانی مانند مصباح کارش کشف فرد مناسب برای ولایت فقیه است) انتخاب کرده است، بلکه به واسطه شناخت عمومی از شخص ایشان در تاریخ انقلاب و البته شایستگی های فردی می باشد. به هر حال، روند طبیعی چنین موضوع مهمی چه بخواهیم چه نخواهیم به سمت چربش مقبولیت و شایستگی (و توجه به منافع ملی با رعایت اخلاق انسانی) است نه مشروعیت (با قید ولایت مطلقه فقیه)، بماند که در عمل مدعیان مشروعیت نظام کارنامه خوبی هم ندارند. متاسفانه به نظر میرسد (جامعه) ما باز هم قرار هست هزینه سنگینی برای فهمیدن و پذیرش این واقعیت بپردازد. یادم است آقای مصباح در یکی از خطابه های پیش از نماز جمعه در (دانشگاه) تهران خطاب به نمازگزاران (و مردم) گفتند: "اگر این نظام (اسلامی) به نتیجه نرسد (به بار ننشیند)، مقصر مردم هستند که از ان تبعیت و مراقبت نکردند!" این راه حتی از راه ائمه (ع) هم بسیار دور است چه برسد به نگاه نوجوانان و جوانان امروز ... یا حق
حسین آزاده۱۹۲۰۸۳۰۰۸:۱۶:۲۱ ۱۴۰۰/۱/۲۶
بحثی سراسر ضد و نقیض و مملو از سفسطه.
من ایرانی هستم۱۹۲۰۸۳۴۰۸:۱۸:۳۹ ۱۴۰۰/۱/۲۶
تمام اینها که گفتی دلیلی بر عدم انجام رفراندوم نمیشه. رفراندوم یعنی نظرخواهی از تمامی اقشار مردم یک کشور در خصوص موضوعی که نیاز به توافق همگانی دارد. اگر ما خود وعملکردتان را مشروع و موافق نظر مردم می دانیم، یک رفراندوم در این رابطه برگزار نمی کنیم؟...
ناشناس۱۹۲۱۱۷۰۱۲:۵۱:۵۱ ۱۴۰۰/۱/۲۶
هر وقت سطح دانش و رفتار اجتماعی شماها بالا رفت بیایید از همه پرسی صحبت کنید
ناشناس۱۹۲۱۱۸۰۱۲:۵۷:۳۹ ۱۴۰۰/۱/۲۶
لطفا قوانین را اجرا کنید نه این که پشت سر گفتن فراندوم حواس ها را پرت کنید
ناشناس۱۹۲۰۸۴۰۰۸:۳۰:۰۱ ۱۴۰۰/۱/۲۶
در کل به نظر جناب مصباح وجود مردم در نظام اسلامی برای تشکیل حکومت اسلامی واجب است اما پس از آن دیگر نقشی در حکومت ندارند چرا که حکومت اسلامی الهی است و به مردم مربوط نمی شود و نقش مردم فقط حضور جهت تشکیل حکومت اسلامی است و ولاغیر و وظیفه ی مردم فقط و فقط اطاعت است نه نقد و اعتراض و... چرا که حاکمان اسلامی از جانب خدا مشخص شده اند و دستور گرفته اند و مردم عملا هیچ کاره اند
ناشناس۱۹۲۰۸۴۹۰۸:۳۵:۵۳ ۱۴۰۰/۱/۲۶
بحث سر این است که چه جمهوری اسلامی و چه حکومت اسلامی، نتوانسته مردم را راضی نگه دارد ... حال باید چاره ای اندیشید.
ناشناس۱۹۲۰۸۷۷۰۹:۰۸:۳۲ ۱۴۰۰/۱/۲۶
محجور بودنشان را نمیدانم اما چیزی که به عینه میبینیم مردم مجبورند.
مازنی۱۹۲۱۲۷۴۱۳:۵۸:۵۶ ۱۴۰۰/۱/۲۶
مردم محجور نیستند اما از سوی بعضیها محجور فرض شده اند.
ناشناس۱۹۲۱۲۷۶۱۳:۵۹:۵۱ ۱۴۰۰/۱/۲۶
احسنت
ناشناس۱۹۲۰۸۹۵۰۹:۳۱:۲۰ ۱۴۰۰/۱/۲۶
در کشورهای دمکراتیک مسئولین منتخب اکثریت مردم هستند لذا در سخنرانی هایشان عبارت حفظ منافع ملی را بکار میبرند در ایران مسئولین خواست خود را مرتبا به نام خواست ملت در تریبونها میگویند ولی هیچگاه از همه پرسی عمومی در خصوص مسائل مهم مملکت خبری نیست
ناشناس۱۹۲۱۱۷۲۱۲:۵۳:۱۵ ۱۴۰۰/۱/۲۶
حرفت متناقض است! چون 99 درصد آن کشورهای مورد نظرت همه پرسی برگزار نمی کنند
ناشناس۱۹۲۰۹۰۰۰۹:۳۹:۱۷ ۱۴۰۰/۱/۲۶
مردم پشیزی نبوده و نیستند جز موقع انتخابات!
ناشناس۱۹۲۰۹۰۲۰۹:۴۱:۳۴ ۱۴۰۰/۱/۲۶
ایشان صریحا رای مردم را تزیینی میدانست. الان شما هم میگویید که مشروعیت الهی است نه به واسطه رای مردم.
ناشناس۱۹۲۰۹۱۶۰۹:۴۹:۳۵ ۱۴۰۰/۱/۲۶
"نقش مردم در نظام جمهوری اسلامی پررنگ است. اما نه در مشروعیت بخشیدن به قوانین و حاکمان؛ " با این جمله تمام استدلال مخالفان را تایید کردند
ناشناس۱۹۲۰۹۸۲۱۰:۳۶:۴۳ ۱۴۰۰/۱/۲۶
فارغ از این مباحث آکادمیک در باب جمهوریت و آزادی باید به آنچه در جامعه ما جریان دارد پرداخت تا نقش مردم در عرصه های زندگی را دید
ناشناس۱۹۲۱۰۱۳۱۰:۵۷:۴۴ ۱۴۰۰/۱/۲۶
مجبورند
ناشناس۱۹۲۱۰۱۴۱۰:۵۸:۴۲ ۱۴۰۰/۱/۲۶
مردم ما نقش مدير فني در تيمهاي فوتبال را دارند.
ناشناس۱۹۲۱۰۱۷۱۱:۰۲:۳۶ ۱۴۰۰/۱/۲۶
در دوران دولت آقای احمدی نژاد ایشان در مسجد چهار مردان قم علناً اعلام کردند رای مردم ملاک مشروعیت نظام نیست رای مردم زینت نظام است .حالا چه بر داشتی از این حاصل میشود ؟
امیر۱۹۲۱۰۱۸۱۱:۰۴:۱۹ ۱۴۰۰/۱/۲۶
باید دقت کرد که جمهوری و دموکراسی یکی نیست. بهترین دموکراسی ها مانند سوئد یا فنلاند پادشاهی هستند. جمهوری به معنای موروثی نبودن حاکمیت است که در قوانین ایران وجود دارد. دقت کنید که ما دموکراسی نیستیم. ما جمهوری هستیم. جمهوری به معنای حکومت دانایان بدون به میراث رسیدن حکومت است. پس جواب سوال مقاله روشن است. بلی، در جمهوری اسلامی مردم محجورند. خلاص
ناشناس۱۹۲۱۲۵۶۱۳:۴۳:۵۵ ۱۴۰۰/۱/۲۶
فنلاند پادشاهی نیست.
مفسر۱۹۲۱۰۵۸۱۱:۲۶:۲۸ ۱۴۰۰/۱/۲۶
در عمل چیزی از جمهوریت نظام باقی نمانده است.
حسین۱۹۲۱۰۶۱۱۱:۲۷:۳۹ ۱۴۰۰/۱/۲۶
تناقض های جدی دراین تحلیل وجود دارد
ناشناس۱۹۲۱۰۶۴۱۱:۳۰:۴۲ ۱۴۰۰/۱/۲۶
مردم ایران در شعار، ولی نعمت ، ولی در عمل محجور فرض میشن.
جواد۱۹۲۱۰۶۸۱۱:۳۳:۱۱ ۱۴۰۰/۱/۲۶
تا زمانی که امام معصوم ظهور و حکومت تشکیل نداده است هیچ نظام و حکومتی مشروعیت الهی ندارد و فاقد وجاهت شرعی میباشد نظریه ولایت فقیه با رای ملت ایران از اصول قانون اساسی گشته و در صورت نکول اکثریت ملت ایران از درجه اعتبار ساقط میباشد... هیچ شخص و شخصیتی دارای مشروعیت شرعی نیست بغیر از امام منتظر نظریه کشف و نصب مصباح یزدی هم فاقد منطق عقلی و نقلی و شرعی است
ناشناس۱۹۲۱۱۱۰۱۲:۱۴:۰۲ ۱۴۰۰/۱/۲۶
فقط ایشان میتوانند بفرمایند اون مایی که همه جا می گویند از کجا می آید؟! مثلا میگویند ما از لیست شهر انتخاب می کنیم یا ما از لیست روستا بعد از رای داده مردم انتخاب می کنیم و.... در تعیین اون ما های اولیه چگونه مردم نقش دارند؟!
ناشناس۱۹۲۱۱۸۴۱۳:۰۳:۳۶ ۱۴۰۰/۱/۲۶
وضعیتی که آقایان به آن رسانده اند دیگر جائی برای فلسفه بافی های اینچنین نگذاشته است.
ناشناس۱۹۲۱۲۹۴۱۴:۰۹:۴۲ ۱۴۰۰/۱/۲۶
هم محجور و هم مجبورند.....بیچاره ملت ایران
حسین۱۹۲۱۳۵۷۱۴:۵۰:۳۱ ۱۴۰۰/۱/۲۶
باز دم انتخابات شد مردم شدند عزیز دل.
ناشناس۱۹۲۱۶۲۶۱۹:۵۲:۲۰ ۱۴۰۰/۱/۲۶
تنها چیزی که اهمیت نداره, همین مردم هستند!
Hadi۱۹۲۱۶۲۹۱۹:۵۷:۱۰ ۱۴۰۰/۱/۲۶
بله
ناشناس۱۹۲۲۰۰۹۰۱:۵۰:۵۲ ۱۴۰۰/۱/۲۷
یک مشت آدم بیسواد رفتند داخل ادارات دولتی و شدند کارمند! شدند بلای جان مردم!!
yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. اقدامی  اشتباه، در زمانی اشتباه تر!

  2. بازی با کلمات

  3. کوچه زیباکلام هنوز تیر چراغ برق دارد؟!

  4. اعتراض حواله داران پژو پارس به افزایش قیمت ۴۰۰ میلیونی

  5. حمایت اژه‌ای و رئیسی از طرح عفاف و حجاب فراجا/ انتقاد تلویحی روزنامه اصولگرا از حسین شریعتمداری

  6. توافق جدید ایران و آمریکا چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

  7. رئیسی هم به گشت ارشاد تذکر داد؟/ روایت فضائلی از علت تاکید رهبری بر وحدت

  8. یادداشت حسین شریعتمداری؛ دوستانه با برادر فضائلی

  9. گزارش میدانی از طرح نور فراجا

  10. مجلس مقابل این اقدام بایستد

  11. نحوه رفتار متفاوت فروشندگان در برابر پوشش حجاب مشتریان

  12. رادان:‌ طرح نور با قوت ادامه دارد

  13. چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

  14. این ابهامات مناقشه‌برانگیز را برطرف کنید

  15. تاکید رئیسی بر اجرای قانون عفاف و حجاب

  16. وقتی «بوقلمون» هم مقابل «رضا پهلوی» کم می‌آورد!

  17. وزارت راه در شناسایی خانه‌های خالی مسئول است

  18. هیچ تردیدی در اجرای طرح نور نداریم

  19. واکنش مشاور قالیباف به حواشی اخیر گشت ارشاد/ روایت ظریف از علت عدم مذاکره با ترامپ

  20. حضور حسین حسینی در دادسرای فرهنگ و رسانه با شکایت فراجا

  21. موضع رئیس عدلیه در خصوص ورود فراجا به مسئله حجاب/ اژه‌ای: در قضیه حجاب می‌توانیم بگوییم «کی بود کی بود، من نبودم؟»

  22. موفقیت ایران در ساخت موتور بنزینی ۶ سیلندر + تصاویر

  23. واکنش ضرغامی به طرح نور و بازگشت گشت ارشاد

  24. اشتباه برخی گروه‌ها در مقابله با توئیت فضائلی

  25. مشکل اصلی صهیونیست ها با عملیات "وعده صادق" چه بود؟

آخرین عناوین