مانند گذشته اگر این پیام صرفا در زبانها، پارچهنوشتهها و شعارها خلاصه شود، در پایان سال- خوشبینانه- مانند آغاز سال خواهیم بود و این پیام و شعار صرفا در اوراق تاریخ ماندگار خواهد شد بدون آنکه ایران و ایرانیان از آن بهرهای ببرند. وقتی سخن از تولید داخلی است برخلاف آنچه به ظاهر مینماید فقط تولید صنعتی مدنظر نمیتواند باشد، تولید یعنی تولید صنعتی، تولید کشاورزی، تولید معدنی، تولید صنایع دستی و سنتی و سرانجام تولید خدمات. از سویی شرکای سهگانه تولید داخلی عبارتاند از تولیدکننده، مشتری (داخلی و حتما خارجی) و سرانجام دولت و هیئت حاکمه.
متاسفانه رسانهها بهویژه صداوسیما حمایت از تولید داخلی را به چند مصاحبه با افراد معمولی خلاصه کرده و فکر میکنند اگر جماعت ایرانی در مقابل دوربین از خرید کالای داخلی حرف بزنند رسالتشان را به انجام رساندهاند، درحالیکه حمایت از تولید داخلی ابعاد بسیار وسیعتری دارد. سالهاست بهبود فضای کسبوکار در مقام حرف باقی میماند و البته اگر هم این حرف با حسن نیت گفته شده باشد، ابعاد فضای کسبوکار شناخته نشده و بیجهت و بدون آگاهی از آن، شعار و وعده داده شده است، ازهمینرو مشاهده میشود که اصولا اتفاق خاصی در کشور نمیافتد و کار تولید همچنان گرههای متعددی دارد. قبل از همه اقدامات برای حمایت از کالای داخلی، باید دید چه حمایت و پشتیبانیای از آن میشود و وظیفه آحاد ملت برای حمایت از آن کالا چیست؟ این کالا «سرزمین ایران» است که پایه و اساس زندگی مردم و همه دیگر تولیدات داخلی است و اگر از آن حمایت نشود، هیچ کالای دیگری قابلیت تولید ندارد و امکان حمایت از تولیدی که قابلیت تولید نداشته باشد، طبعا غیرممکن خواهد بود.
مردم ایران در ۴۰ سال گذشته (و البته قبل از آن هم) این مادر را مکیدهاند و اینک همچنان به این امر بهصورت نادرست ادامه میدهند. استخراج و مصرف نفت، گاز، آبهای زیرزمینی، آلودهکردن رودخانهها، فرونشست دشتها و نابودی جنگلها، نتیجه بهرهبرداری بیرویه از منابع- مکیدن مادر- بدون اقدامات و عملیات جبرانی است و بدون حمایت از این کالا «سرزمین ایران» از هیچ کالای ایرانیای نمیتوان حمایت کرد. وقتی سرزمین ایران به احتضار بیفتد، طبعا مردم آن نمیتوانند از سرزمینشان بهرهبرداری کنند و در نتیجه تضعیف میشوند و بهجای بهرهبرداری از سرزمین، به یاد بهرهبرداری از همنوعان افتاده یا دست تکدی بهسوی بیگانگان دراز میکنند و این همان حکایت «آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد» خواهد شد. فاجعه حمایتنکردن از کالایی به نام «سرزمین ایران» آنقدر عمیق است که عمق آن را نمیتوان درک کرد. به مثلث تولید داخلی میپردازم.
نخست تولیدکننده؛ پرواضح است که تولید نباید بهمثابه آنچه سعدی گفته است باشد که «شبه در بازار جوهریان جوی نیرزد» و «چراغ پیش آفتاب پرتوی ندارد». یعنی تولیدکننده باید تولیدی داشته باشد که در برابر آفتاب تولیدات برجسته بینالمللی قابل درخشش باشد و بنابراین باید از فناوری پیشرفته، کارشناسان مجرب و متعهد و سایر ضوابط استفاده کند تا کالایی قابل رقابت با تولیدات بینالمللی فراهم آورد. بدیهی است چنین تولیدی در کشور ما دچار اماواگرهای بسیار است، ولی چارهای جز رویآوری به این حرکت در واقعیت وجود ندارد. ضلع دیگر مثلث، خریداران هستند که در دنیای امروز باید هم از خریداران خارجی و هم از خریداران داخلی نام برد.
تکلیف خریداران خارجی معلوم است، زیرا در دنیای امروز که کالاهای باکیفیت مختلف از جمله با بهترین کیفیت وارد بازارهای دنیا با قیمتهای بسیار رقابتی میشوند، لزوما باید کالایی با کیفیت مناسب و قیمت قابل عرضه و با فناوری روز عرضه کرد؛ برای مثال یک قوطی نوشابه نمیتواند از حیث ظاهر شبیه قوطیهای دهههای گذشته باشد و فناوری روز طلب میکند، اما در داخل گو اینکه سلایق بسیار متفاوت است و قدرت خرید افراد هم بسیار مختلف و به سبب آزادبودن واردات از طریق دروازههای گمرک و نیز قاچاق با حجم بالا بدون پرداخت حقوق گمرکی، انواع کالا با قیمتهای بهتر از کالای مشابه داخلی وجود دارد. در اینجا ذهن و پیشداوری خریدار که امری البته فرهنگی است بسیار تعیینکننده است. همانطور که خریدار داخلی فرش دستباف ایرانی، برنج ایرانی، زعفران ایرانی، چلوکباب ایرانی و پسته ایرانی را ترجیح میدهد، اتومبیل خارجی، یخچالفریزر خارجی، لباس خارجی و دیگر محصولات صنعتی و حتی خدماتی مثل هتلهای خارجی، دیدنیهای خارجی و پول خارجی را در اولویت قرار میدهد. برای برخی، شرفداشتن کالای با مارک خارجی معروف ارجح از دیگر ارزشهاست.
بههرحال اندکی عرق وطن داشتن میتواند در شرایط مساوی انسان را به کالای داخلی هدایت کند، اما ضلع سوم که دولت و حکومت است در این رابطه نقش بسیار حساس و البته فراموششدهای دارد. نمیخواهم در اینجا این بحث را مطرح کنم که آیا موانع تعرفهای درست است یا ممنوعیت مقرراتی منع ورود کالاها یا اصولا خودکفایی اجباری باید باشد یا حسب انتخاب اصلح توسط خریداران، زیرا خود جای بحث بسیار دارد.اما مجلس و دولت جمهوری اسلامی ایران خود را موظف به تشویق واردات، مسافرتهای خارجی مردم و سایر اموری که خروج ارز را در بر دارد، میدانند.حسب قانون بودجه سالانه ازجمله بودجه سال ۹۷ دولت برای تامین بودجه خود از محل فروش ارز باید بیش از نیمی از درآمد خود را تامین کند. دولت عیالوار که خیلی هم پرهزینه و پرعیال و اولاد است، باید بودجه ریالی خود را فراهم کند؛ بنابراین دولت باید ارز بفروشد تا ریال لازم را به دست آورد که این هم قانونی است و هم به دلیل تایید شورای نگهبان خلاف شرع نیست. حال چه کسانی خریداران ارز هستند؟
خریدار عمده ارز واردکنندگان هستند، اعم از واردکنندگان مواد اولیه، قطعات صنعتی، مواد خوراکی، کالاهای لوکس و همه چیز دیگر ازجمله سنگ قبر و غذای گربه و سگ. دولت احتیاج به فروش ارز دارد و چون سرمایهگذاری کم است، واردکننده کالای سرمایهای هم کم است؛ بنابراین دولت به هر واردکنندهای (براساس سقف جواز فروش ارز) ارز میفروشد و ریال اکتساب میکند. دومین خریداران گردشگرانی هستند که به کشورهای مختلف ازجمله اندونزی، برزیل، تایلند و بهتازگی گرجستان و ارمنستان و صربستان میروند که بخشی از آنان طلب پناهندگی و مهاجرت میکنند. سومین خریدار بازار آزاد است، بانک مرکزی با کمال خوشحالی ارز به بازار تزریق میکند تا صادرکنندگان سرمایه و پساندازکنندگان ارزی ناکام نمانند و با توانایی مالی که دارند (توجه شود نقدینگی بالغ بر هزارو ۶۰۰ هزار میلیارد تومان شده است) هرچه میخواهند ارز کشور را بخرند و به خارج بفرستند؛ یعنی فرار مغزها کم نیست، فرار سرمایه هم به آن افزوده شده است و طبق اطلاعات منتشرشده در سهماهه آخر سال میگویند ۳۰ میلیارد دلار سرمایه خارج شده است.پس دولت نمیتواند حامی تولید داخل باشد؛ زیرا طبق قانون باید ارز بفروشد، کالا وارد کند، مسافر به خارج بفرستد تا ریال تهیه و شکم کارکنان دولت را سیر کند! بازار آزاد داخلی، مراودات آزاد با خارجیها، نبود نظارت و کنترل و بازگذاشتن دست مفسدان اقتصادی نمیتواند همسو با یک کشور استکبارستیز باشد. میتوان به مردم گفت نمیتوانند در کمال مصرفزدگی و رفاه ظاهری زندگی کنند و شعار عدالت بدهند. واقعیت همگونی سیاست خارجی با سیاستهای داخلی را باید بپذیریم.آنانی هم که از دولت توقع دارند، با واردات مبارزه کند، دائما شعار افزایش هزینههای دولت را میدهند و توقع دارند دولت معیشت مردم را بهبود بخشد.میبینیم که سه ضلع مثلث در حمایتنکردن از تولید داخلی بسیار هماهنگ است!!
تولیدکننده به دلایل مختلف توان تولید بینالمللی و صادراتی با کیفیت مطلوب را ندارد، مردم نوستالژی و حسرت کالای خارجی و برند معتبر را دارند و دولت هم باید ارز را به هر طریقی ازجمله به واردکنندگان بفروشد تا بودجهاش تامین شود.واقعیت آن است که این روند همچنان ادامه خواهد یافت و سرانجام به نقطه شکننده خواهد رسید. به مردم گفته شده برای شما رفاه ایجاد میشود؛ اما این فراهمآوردن از طریق نابودی منابع کشور انجام میشود. باید بهرهبرداری از کالای «سرزمین ایران» رها شده و از تبدیل «سرزمین ایران» به «سرزمین سوخته» پرهیز شود.ممکن است برخی تصور کنند تشریح و توضیح مسئله منجر به ناامیدی مردم میشود؛ درحالیکه واقعا چنین نیست. ایران دارای امکانات فوقالعاده برای جبران و پیشرفت است؛ اما سیاستهای غلط موجب نحیفشدن «سرزمین ایران» شده است. تنشهای منطقهای در موضوعات مختلف و ازجمله آب شروع شده است.امروز حمایت از «کالای ایرانی» و اصلاح سه ضلع مثلث کاری واجب است؛ اما آنچه از اوجب واجبات است، حفظ و بهسازی «سرزمین ایران» است؛ زیرا افسوس برای سرزمین ازدسترفته خاصیتی ندارد و واجبتر از حفظ هر سرزمین دیگر و چانهزنی بر سر آن در هر نقطه دیگر از عالم. از طلا گشتن پشیمان گشتهایم/ مرحمت فرموده ما را مس کنید.