«فرجام»
نویسنده: محمدسعید میرزایی
ناشر: چشمه؛ چاپ اول 1396
111 صفحه؛ 10000 تومان
****
بسیاری از مخاطبین شعر نو با غزل قهرکردهاند و عطای آنرا به لقایش بخشیدهاند. در این میان اگر غزل هم بخوانند همان کلاسیکها از حافظ گرفته تا سعدی و مولانا را ترجیح میدهند و اصولا با پدیده ای به نام غزل معاصر به تمامی بیگانه اند. دلیل این بیگانهگی را اگر ازشان بپرسی در پاسخ خواهی شنید که غزل فرم زمانه نیست و شعری که نو آوری نداشته باشد شعر نیست.اما مفهوم نو آوری احتیاج به تعریف دوباره دارد چراکه با خوانش مجموعه جدید« محمد سعید میرزایی» بسیاری از جاها به معنای دقیق کلمه نو آورانه است. اگر محدودیت یا پیش فرض هایی را نپذیریم که نو اوری مفهوم خودش را از دست میدهد و اصولا نوآوری بدون داشتن پیشفرض ممکن نیست.اگر به غزل -رها از شکل و غالب- بیاندیشیم و معنی آنرا تنها در مضمون آن یعنی تغزل و عاشقانه بودن آن جستجو کنیم آنوقت فرصت بیشتری برای جستجو و یافتن گونهای از شعر خواهیم داشت که به خصوص بعد از انقلاب از نظر کمی و کیفی نقطه عطف خود را تجربه کردهاست. یکی از همان نقطه عطفها که میگویم همین«محمد سعید میرزایی» با مجموعهی جدیدش «برجام» است. غزل بعد از انقلاب سلوک خاصی را تجربه کرد و به خصوص در دههی آخرعرصههایی را در غالب و در مضمون تجربه کرد که کمترگونهی ادبی چنین اتفاق متنوعی را تجربه کرده است. باید برای یکی ازیکهتازان و میدانداران عرصه شعر پس از انقلاب یعنی غزل وقت و حوصلهی بیشتری گذاشت.اصلا نامگذاری غزل بر مبنای محتوی و درونمایه است و قضاوت آن تنها بر مبنای شکل و غالب راه به جایی نمیبرد. مجموعه غزل «برجام» اثر «محمد سعید میرزایی» است که مجموعا بیست و شش غزل او را شامل میشود. این مجموعه از لحاظ شکلی حرفهای جدیدی دارد برای گفتن. از لحاظ مضمون هم هرچند کهنه و تکراری نیست اما باز «حدیثِ شیرینِ مکرر را از هر زبان که میشنوی نامکرر است».« میرزایی» در این مجموعه تنوع وزن عروضی را رعایت کرده است و نوع آوریهایی قافیه سازیاش را هم با رعایت در غزل روایت محور انجام داده. از ٖآنجا که غزل در روساخت گسسته است و در ژرف ساخت پیوسته است پیگرفتن یک مضمون(روایت) در شکل عمودی غزل دشوار است شاعر برای ادامه دادن روایت خود تمهید تازهای اندیشیده و وام گرفتن از فرم مثنوی را راهکار دانسته.«میرزایی» در این غزل مصراعهای به دو بخش تقسیم کرده. او این تقطیع را معمولا برای باقی غزل های رواییاش نیز به کار برده. از جمله شعر دوم مجموعه که در این شعر او قافیه و ردیفی جداگانه برای ابیاتی که در غزل سنتی قافیه ندارند در نظر گرفتهاست. گفتنیست که این قافیه و ردیف کاملا مجزا از قافیه و ردیف در سنت غزل به کار برده میشود.مثلا در شعر دوم مجموعه آمده است:
غروب بود،توبودی،برای مرگ خیالم چهقدر راحت بود
برای دیده بیست و چهار سالگیات زمان در آینه بیست و چهار ساعت بود
زمان در آینه یک جویبار نرگس بود،زنی که قرص مسکن نخورده بی حس بود
ستاره بود،سحر بود،ماه مجلس بود،زمان در آینه دیدار بود،حیرت بود
که همانطور که میبینید مصرع سوم نرگس و بیحس را به عنوان قافیه دارد و بود را به عنوان ردیف. شاید این تکنیک در برخی از اشعار پیشتر از این هم انجام شده باشد اما«میرزایی» گاه تمام یک غزل را به این صورت میسراید که آنرا بسیار خوشآهنگتر میکند. یا غزل شماره 16 که به زیبایی در فرم غزل-مثنوی سروده شده است.لحن اشعار این مجموعه نرم و لطیف است و گاه آنچنان به گفتار نزدیک میشود که تنها قافیه و ردیف به تو گوشزد میکنند که تو با یک شعر روبرویی:
خودت برگرد!من دیوانهام!من با تو میمانم!
همانطور که پیشتر گفته شد اسم غزل براساس مضمون و محتوی آن انتخاب شده و نه مثل رباعی و دوبیتی و بر اساس شکل شعر. پس اگر غزل را مضمون بدانیم مضمونش آینهداری احساس و تاثرات درونی سراینده است.«میرزایی» در این مجموعه به خوبی جهان مورد نظرش را ساخته است و حتی ترتیب قرار گرفتن اشعار این جهان را روایت میکند. هرچه به آخر مجموعه نزدیک تر میشویم اوزان ساده تر و زبان و لحن لطیفتر میشوند. از دیگر خصوصیات غزل لطافت و نرمی زبان و بیان است که «میرزایی» جز در اشعار روایت محمورش این خصوصیت را به کمال رسانده است. از احساسات سطحی و زودگذر، تا عواطف و احساسات ژرف و ریشهدار انسانی، همه و همه در آینه این مجموعه بازتاب و تجلی داشتهاند و «فرجام» با زبانی لطیف و نرم و آهنگین ترجمان این عوالم بوده. از میزایی پیش از این چند مجموعه غزل چاپ شده. اولین مجموعه منتشر شده او «درها برای بسته شدن آفریده شدند» در دهه هفتاد بوده و آخرین مجموعه نیز همین «فرجام» که نتیجه سه دهه سرودن و باز سرودن شاعرش بوده و انگار تمام تجربه ها در این مجموعه به کمال میرسد و برای همین است که این مجموعه اینهمه تجربهگراست و در شکل و فرم غزل دست میبرد و تجربه میکند.انصافا باید گفت که این تجربهها موفق بودهاند و «فرجام» رامجموعهای نو و بدیع ساختهاند که در مضمون و بیان احساسات نیز نوگرایی کرده و در هر دو آنها موفق و سربلند بوده است.