درسوگ زنده‌یاد استاد جمشید مظاهری مظهر دانستگی‌های بی‌کرانه

فرهاد طاهری*،   3961226008 ۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

شاید بسیار بندرت در جامعه ما استادی چون زنده‌یاد مظاهری بتوان یافت که درکی بسیار دقیق از مقوله علم و «اسباب مترتب بر آن» داشته باشد. در روزگار ما تلقی عمده طبقه تحصیل‌کرده و دانشگاهیان و نیز مسئولان و متولیان حوزه دانشگاه و فرهنگ از دانش، نه نفس و هویت و ماهیت دانش یا کارکرد اجتماعی و فرهنگی آن است بلکه می‌توان گفت تمام توجهات در این عرصه معطوف «ظواهر مترتب بردانش و تحصیل» شده است

مظهر دانستگی‌های بی‌کرانه

اولین دیدارم با زنده‌یاد استاد جمشید مظاهری، حال که از میان ما رفته به آخرین دیدارم با او نیز بدل شده است. ماجرای آن نخستین و واپسین دیدار با او در یادداشت سفرم به اصفهان آمده است (مجله دریچه، شماره 41-41، تابستان و پاییز 1395، «خزان نیمه جهان»، 167-174). در آن دیدار به یادماندنی در منزل سردبیر جوانمرد و عیار مجله دریچه (به تعبیر زنده‌یاد مظاهری در آن محفل دارالسرور) فرصتی چندان دست نداد تا باب گفت‌وگو با آن استاد بیشتر گشوده شود. مجال تنگ بود و صحبت‌ها از اینجا و آنجا فراوان و درددل یاران آمده به آن محفل، از تهی‌مغزی و سبک‌سری‌های روزگار و نااهلان روزگار که شماری از قضا در زمره سرجنبانان طایفه ادب و عرفان و دانشگاه نیز بوده‌اند، متاسفانه نگذاشت تا با استاد مظاهری خلوتی دلپذیر، آن‌گونه که خود می‌خواستم، مهیا شود. میزبان و دوستان اصفهانی هم گرم میهمان‌نوازی‌ها بودند و همین گرمای محبت آنان، ذهن و روح خسته و فسرده مرا از محیط دل‌آزار شهر و دیارم، متوجه کرانه‌های دیگر می‌کرد. تا پیش از آن دیدار، چند مقاله از استاد مظاهری در مجله نشر دانش خوانده بودم و هرگاه نیز درجایی یا محفلی از فرهنگ و ادب در اصفهان یا از دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان سخنی به میان آمده، اشاره‌ها پیش و بیش از همه، به استاد مظاهری بود. در ذهن من، استاد مظاهری همواره، مظهر تمام‌عیار و تمام‌قد دانش و فضیلت و خرد و «دانستگی‌های بی‌کرانه آرام‌گرفته» در اصفهان بود. دیدار نخستین با او، دقیقاً همان حس و حالی را در من برانگیخت که از مشاهده آثار تاریخی و گرانقدر و پرشکوه و پر رمز و راز معماری یا از تماشای انواع هنرهای ظریف و فریبنده دیده و دل، چنان حالاتی به من دست می‌دهد. هر بار نخستین که بنایی پرشکوه یا آثار هنری بسیار رباینده چشم و هوش دیده‌ام، ژرف‌اندیشی افزون و لذت‌بری بیشتر را به «مشاهده بارهای دیگر» به خود وعده داده‌ام. بسیاری از آثار تاریخی را باید بارها و بارها دید. به‌دفعات بسیار باید در ضلعاضلع و در گوشه گوشه آن بناها و به ستون ها و کتیبه‌ها و حجاری‌ها و نقش‌برجسته‌ها و... سخت محو و خیره نگریست. استاد مظاهری هم در نظرم چنین آمد. در فهم ژرف‌تر گستره دانش و خردمندی و نیک سرشتی و انسانیت او باید فرصت‌هایی بسیار در اختیار مخاطب و مصاحب و شاگرد او می‌بود. اکنون هم که او نیست بسیار غم‌زده‌ام که چنین فرصتی را دیگر هرگز نخواهم داشت. حسرت و افسوس بسیار از رفتن استاد و تاسف بر «آنچه پس از او» برجای مانده است! دقیقاً همان حالی را دارم که بعد از زلزله بم و تخریب ارگ بم داشتم.

درعین‌حال مشتاقم که بنویسم تاثیر پرحس و حال ِ خاطره هرگز فراموش ناشدنی آن مصاحبت کوتاه اما بسیار ماندگار در ذهن و ضمیرم، بی‌تردید بهترین یادگاری است از استاد مظاهری که همواره با من خواهد بود. در آن شب، جز چند جمله کوتاه پرمغز درباره احوال روزگار و وضع وخیم دانشگاه‌ها و یکی دو اظهارنظر بسیار سنجیده در باب یک موضوع ادبی، سخنی از استاد نشنیدم. عمدتاً خاموش بودند و با نگاهی بسیار عمیق به چهره و چشم گویندگان می‌نگریستند. او در آن شب در میان ما، سرسلسله حلقه رندان و اصحاب کرامت و گل سرسبد فرهیختگان اصفهان و آن جمع بود. همگان پاس خاطر شان و جایگاه فضل و فضیلت او را به تمام داشتند؛ اما همواره نظاره‌گر بود و از اظهارنظرها برکنار! چنان در گوشه‌ای بود و با کناریش به گفت‌وگو مشغول که چندباری از دیده من غایب آمد و فکر کردم بی‌وداع و خداحافظی رفته‌اند. این «تواضع» بسیار واقعی و «فروتنی نامتظاهرانه» استاد مظاهری آن هم بی هر جنجال و بی‌هیاهو، در میان بزرگان این روزگار البته بسیار نادر افتاده است! «فروتنی متظاهرانه»، «تواضع عارفانه جلالت‌مآب» و «گم بودن پرهیاهو»ی بسیاری از استادان معظم نامبردار به تواضع و نیک‌نفسی و اخلاص، ماجرای بسیار عجیب روزگار ما است! واقعاً سردرنمی‌آورم. استادانی بسیار صاحب‌نام و مشهور به تواضع و پرهیز داشتن به نام و آوازه یافتن می‌شناسم که ازهر مصاحبه‌ای می‌گریزند تا مشهور نشوند، در هر محفلی در صفوف آخرین و پنهان از دیده‌ها جای اختیار می‌کنند و به هرجایی روند می‌کوشند تا گوشه‌ای برگزینند که به چشم‌ها نیایند... اما همگان از تمام این احوالات آنان جزء‌ به ‌جزء آگاه می‌شوند و رفتار و حالاتشان خبرسازاست و شهره عالم! زنده‌یاد استاد مظاهری واقعاً این‌گونه نبود.

در ضمن گفت‌وگوی کوتاه آن دیدار با استاد، از من درباره تحصیلاتم در دانشگاه تهران پرسیدند. وقتی گفتم در دوره تکمیلی و عالی دانشکده ادبیات ادامه تحصیل نداده‌ام، با نهایت اطمینان خاطر و به دور از هر تعارف گفت: «آفرین! به نظرم باید دانشجوی دانشمندی بوده‌ای...» بدون تردید و بی‌تعارف، این «باید» استاد درباره من مصداق ندارد؛ اما نکته‌ای که خیلی برایم جالب آمد کلمه «آفرین» او و تشویق‌اش بود از اینکه تحصیلات دانشگاهی را پی نگرفته‌ام. شاید بسیار بندرت در جامعه ما استادی چون زنده‌یاد مظاهری بتوان یافت که درکی بسیار دقیق از مقوله علم و «اسباب مترتب بر آن» داشته باشد. در روزگار ما تلقی عمده طبقه تحصیل‌کرده و دانشگاهیان و نیز مسئولان و متولیان حوزه دانشگاه و فرهنگ از دانش، نه نفس و هویت و ماهیت دانش یا کارکرد اجتماعی و فرهنگی آن است بلکه می‌توان گفت تمام توجهات در این عرصه معطوف «ظواهر مترتب بردانش و تحصیل» شده است. مهم صرفاً «مراحل و مقاطع تحصیل» است! نه نتایج آن مراحل و مقاطع. همگان به تنه و شاخسار و برگ‌های درختان باغ دانشگاه و عرصه تحصیل می‌نگرند و کمتر کسی به میوه‌ها توجه می‌کند. استاد مظاهری از این نظر، به‌یقین استثنا بود.

تردید نمی‌توان داشت که یاد و خاطره‌اش همواره در دل و دیده یاران و ارادتمندان و شاگردان و خوانندگان آثارش روشن و محوناشدنی برجای خواهد ماند. مزار مظاهری، بعد از این در کنار آثار پرشکوه و ستایش‌انگیز معماری و هنر و تاریخ اصفهان، از مسجد شیخ لطف‌الله گرفته تا عمارت چهل‌ستون و...، یادآور گذشته سرشار از غنای فرهنگ و فرزانگی اصفهان است. گذشته‌ای که پُر از معماری و موسیقی، انواع صنایع‌دستی و هنر مستظرفه، ادبیات، تاریخ، فلسفه، کلام،... بود. گذشته بسیار پرافتخاری که اکنون باید فقط حسرت آن را به دل داشت. می‌دانم بسیار غم‌انگیز است ولی متاسفانه چنین است.

 منبع: فصلنامه دریچه، شماره ۴۶

  • دانشنامه‌نگار و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران

 

دیدگاه کاربران

ناشناس۲۷۸۰۳۹۱۳:۵۵:۰۵ ۱۳۹۶/۱۲/۲۶
بسیار زیبا و تاثیرگذار نوشته اید... حتما استاد مظاهری مصداق این صفات نیک بوده اند.... یادش گرامی
ناشناس۲۷۸۱۷۷۱۵:۱۶:۴۹ ۱۳۹۶/۱۲/۲۶
مطالبی که در باره دانشگاه و برخی استادان نامدار و پر آوازه به ظاهر فروتن فرمودید کاملا درست است...
yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. اقدامی  اشتباه، در زمانی اشتباه تر!

  2. بازی با کلمات

  3. کوچه زیباکلام هنوز تیر چراغ برق دارد؟!

  4. اعتراض حواله داران پژو پارس به افزایش قیمت ۴۰۰ میلیونی

  5. حمایت اژه‌ای و رئیسی از طرح عفاف و حجاب فراجا/ انتقاد تلویحی روزنامه اصولگرا از حسین شریعتمداری

  6. توافق جدید ایران و آمریکا چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

  7. رئیسی هم به گشت ارشاد تذکر داد؟/ روایت فضائلی از علت تاکید رهبری بر وحدت

  8. یادداشت حسین شریعتمداری؛ دوستانه با برادر فضائلی

  9. گزارش میدانی از طرح نور فراجا

  10. مجلس مقابل این اقدام بایستد

  11. نحوه رفتار متفاوت فروشندگان در برابر پوشش حجاب مشتریان

  12. رادان:‌ طرح نور با قوت ادامه دارد

  13. چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

  14. هیچ تردیدی در اجرای طرح نور نداریم

  15. این ابهامات مناقشه‌برانگیز را برطرف کنید

  16. تاکید رئیسی بر اجرای قانون عفاف و حجاب

  17. وقتی «بوقلمون» هم مقابل «رضا پهلوی» کم می‌آورد!

  18. وزارت راه در شناسایی خانه‌های خالی مسئول است

  19. واکنش مشاور قالیباف به حواشی اخیر گشت ارشاد/ روایت ظریف از علت عدم مذاکره با ترامپ

  20. حضور حسین حسینی در دادسرای فرهنگ و رسانه با شکایت فراجا

  21. موضع رئیس عدلیه در خصوص ورود فراجا به مسئله حجاب/ اژه‌ای: در قضیه حجاب می‌توانیم بگوییم «کی بود کی بود، من نبودم؟»

  22. موفقیت ایران در ساخت موتور بنزینی ۶ سیلندر + تصاویر

  23. واکنش ضرغامی به طرح نور و بازگشت گشت ارشاد

  24. اشتباه برخی گروه‌ها در مقابله با توئیت فضائلی

  25. مشکل اصلی صهیونیست ها با عملیات "وعده صادق" چه بود؟

آخرین عناوین