شهیدی که در جشنواره فیلم فجر از خانواده او تقدیر شد، کیست؟

گروه فرهنگی الف،   3961123013

در اختتامیه جشنواره فیلم فجر از خوانده شهید مدافع حرم حسین معز غلامی تقدیر شد و ابراهیم حاتمی‌کیا پدر این شهید مدافع حرم را به آغوش کشید.

ابراهیم حاتمی‌کیا در اختتامیه جشنواره فیلم فجر پدر شهید مدافع حرم حسین معز غلامی را به آغوش کشید اما این شهید کیست؟

شهید مدافع حرم کربلایی حسین معز غلامی که در جریان فتنه ۸۸ مجروح میشود ، بعد از حضور در عراق وسوریه در وصیت نامه اش می نویسد در شرایط بد اجتماعی و اقتصادی نیز رهبر عزیزمان را تنها نگذارید که این نشاندهنده دلواپسی شهید برای ولایت، مردم و انقلابش است. 

تولد تنها پسر خانواده شهیدغلامی

هدیه خداوند بعد از ۹ سال پس از خواهر دومش هنگام اذان ظهر و شهادت به رسالت پیامبر اکرم (ص) به عنوان سومین و آخرین فرزند خانواده در ششم فروردین ۱۳۷۳  در پایگاه پنجم شکاری (امیدیه) چشم به جهان گشود.(پدر وی افسر ارشد بازنشسته نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و با درجه سرهنگ تمامی  با ۳۲ سال خدمت صادقانه است) 
مادرش به دلیل بیم از دوندگی های شناسنامه ای و با واسطه یکی از اقوام، به دلیل اصالت همدانی داشتن، شناسنامه وی را از همدان گرفت و به همین دلیل تاریخ تولد سجلی وی ۱۵ فروردین و صادره از همدان ثبت شده است.
حسین معزغلامی (با شهرت های معز و غلامی) از ۱۵ ماهگی با انتقالی پدر به پایگاه قصر فیروزه تهران به تهران آمد و در سال های انتهایی خدمت ایشان، در محله بلوار فردوس اقامت گزید.
ازهمان کودکی جذب نیروهای مسجدی و ائمه جماعات مساجد محل شده و در سال های ابتدایی حدود ۲ سال بطور آزاد درس حوزوی در محضر اساتیدی که از محضر آیت الله مجتهدی تلمذ می کردند، میخواند.

حسین جان برکف رهبری و جانباز فتنه ۸۸ 
فتنه ۸۸ و دیدن گریه های سید مظلوم امام خامنه ای، حسین را که تنها ۱۵ سال داشت جذب بسیج کرد و در درگیری با عناصر فتنه در همان سال از ناحیه کتف آسیب دید که هرگز قابل درمان نبود.
وی پس از آن مسئول حلقه صالحین بسیج شد و به اذعان اهالی محله، تاثیر شگفت انگیزی روی جوانان داشت. از جذب جوانان منحرف تا جلوگیری از اقدام به خودکشی دوستان و ...
با رسیدن به سن دانشگاه و علیرغم برخورداری از رتبه خوب کنکور، وی که در دانشگاه امام حسین(ع)نیز شرکت کرده بود، در سن ۱۸ سالگی به این دانشگاه رفته و با طی مراحل علمی به بهترین نحو و با بالاترین نمرات، به انتخاب خود وارد سپاه قدس شد. 
در همان سال های دانشجویی به عنوان آموزش دهنده ارشد به عراق و سوریه اعزام شد و پس از اتمام تحصیلات، با عنوان مشتسار نظامی ۳ مرتبه به سوریه و یکبار به عراق اعزام شده و به خیل مدافعان حدود وطن با نام پر افتخار مدافعان حرم پیوست.

رها کردن رفاه ومادیات دنیوی با لبخند
یکی از همسایگان وی می گفت:به او گفتم تو از تمکن مالی خوبی برخوردار هستی و همه امکانات مادی برایت فراهم است و در رفاه زندگی می کنی، چطور می توانی این دنیا با آن همه زیبایی و تفریح را رها کنی و خانواده با محبتت را بگذاری و بروی، در جواب من فقط لبخند زد و پاسخی نداد!
سرانجام در سومین اعزام به سوریه و در درگیری حما، حسین که تنها دو روز به تولدش مانده بود به آسمان ها پر کشید و به آرزوی دیرینه اش رسید.

نحوه شهادت حسین در استان حماه سوریه
۳ تیر به چشم چپ، گونه راست و همان کتفی خورده شد که در فتنه مصدوم شده و وی را به شهادت رساند.
به دلیل موقعیت بد حضور وی در سنگلاخ، دندان ها و استخوان پایش نیز هنگام سقوط به زمین شکسته و پیکر وی چند  ساعتی تا برگشت به نیروهای خودی بر زمین مانده بود.
هدیه خداوند در هشتم فروردین ماه به خاک سپرده شد و در جوار دوستان شیرمردش در قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران آرام گرفت.

تحلیل وصیت نامه روشنگرانه شهید
حجت الاسلام پناهیان در تحلیل وصیت نامه وی به دو نکته شاخص وصیت این جوان ۲۳ ساله اشاره کردند:
اول اینکه حسین تاکید داشته در شهادتش هیچ نهاد و ارگانی را مقصر ندانیم و این یعنی او صرفا برای ایران و مردمش و جمهوریت و اسلامیت ایران به دستور ولایت رفته است.
دوم اینکه می نویسد در شرایط بد اجتماعی و اقتصادی نیز رهبر عزیزمان را تنها نگذارید که این نشاندهنده دلواپسی شهید برای ولایت، مردم و انقلابش است.
عنوان سال با سفارش شهید که از مدت ها پیش نوشته شده، شباهت عجیبی دارد...

خاطره ای از  دست نوشته های شهید درباره خان طومان وشهید علی آقا عبداللهی

 روز عملیات آزاد سازی ارتفاعات مشرف به خان طومان علی که تو مخابرات کار میکرد تحمل نکرده بود و به قول خودش با سلاح و تجهیزاتش فرار کرده بود اومده بود تو روستای حمره
روز پر تلاطمی بود
ما جلو بودیم
به دستور مسلم برگشتم یه تعداد نیرو ببرم تزریق کنم روی تپه ای که روبروی قراصی بود. اون تپه مشرف به خان طومان بود و ما به سختی تونستیم تصرفش کنیم و بمونیم.
وقتی برگشتم (به همراه یه ماشین دیگه و یکی دیگه از دوستان) دیدم علی وایساده  سر دوراهی.  تا مارو دید گفت کجا میری داداش؟
گفتم میریم سمت خان طومان
گفت میشه منم ببرید؟
گفتم بچه ی کجایی؟گفت من عملیاتی ام.گذاشتنم مهابرات.فهمیدم عملیاته و بچه ها دارن اون جلو عرق میریزن و خون میدن نتونستم بمونم اونجا و فرار کردم اومدم. بهش گفتم مسئولتون اذیتت نکنه. گفت مهم نیست حالا شما منو ببرید یه کمکی بهتون کنم
گفتیم پس بشین تو ماشین
عقب تویوتا هم نزدیک ده تا سوری نشستن و رفتیم
تو راه تیراندازی زیادی بود
رسیدیم نیروها رو از تپه کشوندیم بالا و به علی گفتم نیروها رو از فلان جا بچین تک تک پشت یه موضع مناسب آماده باشن.واقعا با دل و جرات بود و ترسی نداشت از گوله
تیراندازی خیلی زیاد بود. به نحوی که نمیشد تکون بخوریم.
تو اون شرایط با فریاد گفتم داداش اسمت چیه؟ گفت علی.گفتم بچه هم داری؟ گفت اره اسمش امیره. گفتم پس ابوامیر صدات میکنیم.خیلی هم خوشحال شد
ظهر شد و وقت نماز
زیر گوله خمپاره و قناصه و تیربار دشمن یه نماز با پوتین و تیمم و نشسته ی مشتی خوندیم هممون
تا عصر درگیری ادامه داشت و یکی از بچه هامون بصورت معجزه آسا تیر خورد از پشت سر و از زیر گونه ش اومد بیرون و الانم سالمه.ولی خداروشکر تلفات دیگه ای ندادیم
شب که شد هوا خیلی سرد بود.
روی اون تپه غیر از یک اتاقک خرابه چیزی نبود برای استراحت.
مه همه جارو گرفته بود
یه ماشین داشتیم تویوتای تک کابین که جای دونفر بود.سید و من و علی ایرانی بودیم و چهل تا سوری حدودا
سید قبلا مجروح شده بود و سرما براش زجراور بود
گفتیم نشست تو ماشین
به علی گفتم تو هم برو هر دوساعت جابجا میکنیم . هرکاری کردم قبول نکرد. یه بخاری بنزینی جیبی داشت و کیسه خوابم ازم گرفت و رفت زیر ماشین خوابید تا صبح. دیگه دوسه روز دیگه موندیم اونجا و مقاومت کردیم تا خان طومان بطور کامل آزاد شد و وارد خان طومان شدیم. اونجا هم خط تحویلمون دادن و نیرو گذاشتیم و هر شب سرکشی میکردیم با علی 
چند شب علی رفت توی اتاق دوربین 
از اونجا آتیش رو هدایت میکرد
بعد چند شب اومد گفت اقا من از یجا موندن تنفر دارم
نمیرم دیگه تو اتاق دوربین و دوست دارم برم تو خط کار کنم
با صحبت حلش کرد خلاصه و دوباره با هم میرفتیم تو خط

یه بار بهش گفتم تو هم داغون دنبال شهادتیا
گفت نه. من برا شهادت نیومدم.اومدم خدمت کنم تا جایی که میتونم

یه بار به خونه زنگ زد گفتم به امیر سلام برسون ابوامیر
گفت خیلی دلم براش تنگ شده
تازه زبون باز کرده
دوسه بار مشت و مالم داد تمام خستگی از تنم رفت بیرون.بچه ی ایثارگر و فدا کاری بود. دم از خستگی نمیزد
یه بار بهم گفت فلانی چرا انقد لباسات کثیفه. گفتم کثیف بهتره و اصلا وقت نکردم لباس بشورم
به زور لباسامو دراورد انداخت تو لباسشویی دستی و برام شستشون
خیلی شرمنده ش شدم اون روز


تا یه مدت هم باهم بودیم تا اینکه بچه های اطلاعات شناسایی میگشتن دنبال نیروی جوون 
ما دوتا رو درخواست دادن که بریم برای کار گشتی شناسایی
خوشحال بودیم جفتمون
که مسئول لشگر اومد و با رفتن جفتمون مخالفت کرد
بار دوم که درخواستمون اومد علی رو موافقت کرد ولی منو نذاشت برم و اون روز جدایی خیلی بد بود.

یه شب اومد پیشمون دیدم لباساش تا کمر گلی شده
فهمیدم شب قبل رفته بود شناسایی
پوتینشم داغون شده بود
بهم گفت هروقت رفتی شهر یه پوتین خوب برام بخر پولشو میدم
بعد دوروز رفتیم برای نیروها وسیله بگیریم و رفتم مغازه نظامی فروش ئ پوتیناش همه چینی بود و نگرفتم
خلاصه مجبور شد از پشتیبانی پوتین بگیره و بپوشه(ناگفته نماند که از قیافه پوتینای پشتیبانی بدش میومد. هم علی و هم من. جفتمونم از تهران پوتین خودمونو برده بودیم)

روحش شاد و راهش چراغ هدایت همگان باشد. انشالله

منبع: شهید نیوز

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. اقدامی  اشتباه، در زمانی اشتباه تر!

  2. بازی با کلمات

  3. کوچه زیباکلام هنوز تیر چراغ برق دارد؟!

  4. اعتراض حواله داران پژو پارس به افزایش قیمت ۴۰۰ میلیونی

  5. حمایت اژه‌ای و رئیسی از طرح عفاف و حجاب فراجا/ انتقاد تلویحی روزنامه اصولگرا از حسین شریعتمداری

  6. توافق جدید ایران و آمریکا چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

  7. رئیسی هم به گشت ارشاد تذکر داد؟/ روایت فضائلی از علت تاکید رهبری بر وحدت

  8. یادداشت حسین شریعتمداری؛ دوستانه با برادر فضائلی

  9. گزارش میدانی از طرح نور فراجا

  10. مجلس مقابل این اقدام بایستد

  11. نحوه رفتار متفاوت فروشندگان در برابر پوشش حجاب مشتریان

  12. رادان:‌ طرح نور با قوت ادامه دارد

  13. چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

  14. این ابهامات مناقشه‌برانگیز را برطرف کنید

  15. تاکید رئیسی بر اجرای قانون عفاف و حجاب

  16. وقتی «بوقلمون» هم مقابل «رضا پهلوی» کم می‌آورد!

  17. وزارت راه در شناسایی خانه‌های خالی مسئول است

  18. هیچ تردیدی در اجرای طرح نور نداریم

  19. واکنش مشاور قالیباف به حواشی اخیر گشت ارشاد/ روایت ظریف از علت عدم مذاکره با ترامپ

  20. حضور حسین حسینی در دادسرای فرهنگ و رسانه با شکایت فراجا

  21. موضع رئیس عدلیه در خصوص ورود فراجا به مسئله حجاب/ اژه‌ای: در قضیه حجاب می‌توانیم بگوییم «کی بود کی بود، من نبودم؟»

  22. موفقیت ایران در ساخت موتور بنزینی ۶ سیلندر + تصاویر

  23. واکنش ضرغامی به طرح نور و بازگشت گشت ارشاد

  24. اشتباه برخی گروه‌ها در مقابله با توئیت فضائلی

  25. مشکل اصلی صهیونیست ها با عملیات "وعده صادق" چه بود؟

آخرین عناوین