«آبلوموف»؛ ایوان گنچارف؛ ترجمه‌ی سروش حبیبی؛ فرهنگ معاصر در زندگی نباید به خود زحمت داد!

حمیدرضا امیدی‌سرور،   3961027131

آبلوموف نمادی از کسانی است که در طبقه اشراف روسیه قرن نوزدهم تعدادشان اندک نبود، داشتن املاک و رعایا باعث می‌شد این طبقه بی‌نیاز از تلاش و فعالیت، از زندگی راحت و بی‌دغدغه‌ای برخوردار باشند. به این ترتیب این رمان در واقع هجویه‌ای از زندگی این طبقه‌ی آن زمان محسوب می‌‌شد که به راحتی و با تن‌پروری روزگار می‌گذراندند

در زندگی نباید به خود زحمت داد!

«آبلوموف»

نویسنده: ایوان گنچارف

مترجم: سروش حبیبی

ناشر: فرهنگ معاصر؛ چاپ ششم 1394

912 صفحه؛ 48000 تومان

****

شاید پنجاه سال از آن روزگار گذشته باشد، زمانی که غلامحسین ساعدی کتابی به سروش حبیبی هدیه داد، رمانی مفصل از نویسنده‌ای که در ایران هنوز شناخته شده محسوب نمی‌شد. پیشنهاد ساعدی مورد پسند حبیبی واقع شد، تا آنجا که تصمیم گرفت دیگر مخاطبان را نیز در لذت خواندن این رمان سهیم کند. در آن هنگام هنوز سروش حبیبی زبان روسی نیاموخته بود، بنابراین برای برگرداندن «آبلوموف» اثر ایوان گنچارف از ترجمه آلمانی آن استفاده کرد و از نسخه‌های فرانسه و انگلیسی آن نیز کمک گرفت. حاصل کار مقبول و در خور توجه بود و نشر امیر کبیر آن را به بازار کتاب فرستاد. در سال‌های پس از انقلاب نیز این رمان تجدید چاپ شد. اما این پایان کار آن نبود. سروش حبیبی زبان روسی را در میان‌سالی آموخت، با تسلط بر این زبان به سراغ ادبیات روس رفت و شاهکارهای گوناگونی را به فارسی برگرداند. در این میان اما وسوسه ترجمه مجدد «آبلوموف» دست از سر او برنداشت. اهمیت خود رمان و پیوند خوردن آن با خاطرات ایام جوانی که یاد آن دوست سفر کرده را زنده می‌کرد باعث شد این وسوسه جامه عمل پوشیده و این بار «آبلوموف» از زبان روسی به فارسی برگردانده شد و نشر فرهنگ معاصر آن با کتاب‌پردازی شایسته‌ای به بازار عرضه کرد که با اقبال زیادی در میان مخاطبان مواجه شد.

 برخی از نویسندگان به نیت نوشتن اثری ادبی که حرف‌های مهمی داشته باشد، قلم بدست می‌گیرند اما در نهایت به جای خلق اثری هنری حاصل کارشان مقاله‌ای بلند بالا و شعاری از کار در می‌آید. اما وقتی قریحه و خلاقیت آن‌هم به شکل ذاتی وجود داشته باشد، امکان دارد عکس این پروسه هم اتفاق بیفتد. آبلوموف اثر ایوان گنچارف نمونه بارز چنین شاهکارهایی است.

نیکلای آندریف در مقدمه‌ی معروفی که برای این رمان نوشته چنین می‌گوید: «گنچارف بی‌شک می‌خواسته مقاله‌ای بنویسد و نتیجه کارش داستانی بزرگ شده است… آبلوموف علیرغم معایب و سستی‌های مسلمش ما را به لطیف‌ترین وضع مجذوب خود می‌سازد. به او عادت می‌کنیم، دوست داریم حرف زدنش را بشنویم .او حالت‌هایی خوشایند دارد. نجابت کامل او را احساس می‌کنیم که همان نجابت روح اوست… این کتاب به آسانی ممکن بود مبتذل و حتی نفرت‌انگیز باشد اما در همه حال اخلاقی است…»

چنین اتفاقات نادری تنها در مورد نویسندگانی در قواره ایوان گنچارف می‌تواند اتفاق بیفتد، نویسنده‌ای که داستایفسکی او را صاحب قریحه‌ای سرشار و شگرف می‌داند و تولستوی رمان او را شاهکاری ادبی می‌خواند. شاید تنها همین دو اظهار نظر برای اینکه بدانیم از چه اثری و چه نویسنده‌ای سخن می‌گوییم کافی به نظر برسد اما سیاهه نام‌های بزرگی که از گنچارف و آبلوموف ستایش کرده‌اند به روسیه محدود نمی‌شود، این درست که گنچارف با رویکردی نقادانه جامعه روسیه را مورد توجه قرار داده است، اما مانند شاهکارهای بزرگ ادبی، جهانی شده و زمان و مکان نمی‌شناسد. از این سبب است که هرکسی به فراخور روحیه و طرز فکری که دارد چیزی در آن می‌یابد و یا پنجره‌ای به روی آن می‌گشاید چنانکه ساعدی به عنوان نویسنده‌ای که دغدغه مبارزه سیاسی داشت و در آثار خود نیز به شکل آشکار و پنهان حکومت پهلوی را مورد انتقاد قرار می‌داد معتقد بود گنچارف در دنیای بسته و دیکتاتوری زمانه خود یکی از سیاسی‌ترین کتاب‌های تاریخ را ادبیات را نوشته است.

اما از همه اینها که بگذریم، آبلوموف از ویژگی خاصی بهره می‌برد که در میان شاهکار‌های ادبی نیز معدود آثاری از این مشخصه برخوردار بوده‌اند. این رمان فارغ از ارزش‌های ادبی و محتوایی خود از این جنبه نیز در خور اعتناست که مفهومی را خلق کرده که از دنیای رمان و ساحت ادبیات بیرون آمده و وارد زندگی واقعی شده، آنهم نه به صورت مقطعی بلکه به صورتی ماندگار و نه در کشوری خاص که با کیفیتی جهان‌شمول. سروش حبیبی نیز به این نکته توجه داشته : «آبلوموف که معروف‌ترین رمان گنچارف است مفهومی جدید به ادبیات جهانی افزوده است و آن مفهوم آبلوموفیسم است، واژه‌ای که برای توصیف خصوصیات ملی و اجتماعی یا فردی نوعی مشکل روانی به کار می‌رود که بی‌حسی درمان‌ناپذیر شخصیتی فاقد نیروی اراده و اعتماد به نفس است.»

رمان «آبلوموف» روایت زندگی جوانی به نام ایلیا ایلیچ آبلوموف است؛ رمان از خانه او در حالی که روی کاناپه لمیده آغاز می‌شود و در همین حال نیز به پایان می‌رسد. در این بین البته اتفاقات زیادی می‌افتد که به زندگی حال و گذشته او اشاره دارد. اما آنچه بیش از همه جلب توجه می‌کند، نوع زندگی آبلوموف است که با تنبلی و بی‌عاری خو گرفته و جزو عادات معمولی او شده . این تنبلی بیش از آنکه به شکل نداشتن توان و انرژی حرکت و انجام کار باشد به عنوان نداشتن انگیزه برای حرکت و رویارویی با زندگی نمود پیدا می‌کند. هیچ چیز نمی‌تواند در این رخوت و خمودگی تاثیری بگذارد؛ نه تلاش دوستش آندره و نه حتی شور عشق. آبلوموف را نمونه‌ای از مسخ‌شدگی انسان آن روزگار نیز محسوب کرده‌اند که در این رمان با پرورش دقیق شخصیت‌ها و رعایت جزئیات بسیار و همچنین با پرداختی که از بار روانشناختی نیز بهره می ‌برد، نوشته شده است.

آبلوموف نمادی از کسانی است که در طبقه اشراف روسیه قرن نوزدهم تعدادشان اندک نبود، داشتن املاک و رعایا باعث می‌شد این طبقه بی‌نیاز از تلاش و فعالیت، از زندگی راحت و بی‌دغدغه‌ای برخوردار باشند. به این ترتیب این رمان در واقع هجویه‌ای از زندگی این طبقه‌ی آن زمان محسوب می‌‌شد که به راحتی و با تن‌پروری روزگار می‌گذراندند. گنچارف برای روایت این داستان از بیانی رئالیستی بهره برده که از پرداختی متاثر از رمانتیسم پوشکینی نیز برخوردار است. تصویر واقع‌گرایانه و تاثیر‌گذار رمان باعث شد که در زمان انتشار آن (1859) مخاطبان به خصوص دانشجویان و روشنفکران اقبال بسیاری بدان نشان دهند. خوانندگان رمان اثری را یافته بودند که نگاهی انتقادی به یک نوع زندگی داشت که برخاسته از مناسبات حاکم بر جامعه روسیه آن زمان بود. بنابراین آبلوموف به عنوان نماد شاخص طرز فکری در زندگی بود که از آن به عنوان «آبلوموفیسم» یاد می‌شد. این طرز فکر ناظر بر تنبلی حاکم بر جسم و روح افراد و ملال و پوچی طبقه اشراف روسیه آن زمان بود. این دیدگاه چنان در ذهن جمعی جامعه روس ریشه دوانده بود که بعد از انقلاب اکتبر، لنین در یکی از سخنرانی‌هایش (در سال۱۹۲۲) گفت: «روسیه سه انقلاب را از سر گذرانده‌ است، اما هنوز آبلوموف‌ها باقی مانده‌اند». لنین در واقع به این نکته اشاره می‌کرد که روح تنبلی و کرختی چنان با طبع و سرشت برخی از افراد، حتی افراد روشنفکر و فرهیخته، عجین شده‌ است که انقلاب هم نتوانسته آن را ریشه‌کن کند. آبلوموف به عنوان نمادی از یک طرز فکر که از فلسفه‌ای خاص خود حکایت دارد از روسیه نیز فرا رفت و وارد فرهنگ‌های دیگر هم شد.

ایوان الکساندروویچ گنچارف ۱۸ ژوئن ۱۸۱۲ در سیبری به دنیا آمده بود، او در کودکی پدرش را از دست داد، اما از هفت سالگی به بعد که پدرخوانده‌اش تربیت او را برعهده گرفت، زندگی راحتی داشت. در ۱۸۴۷ او نخستین رمانش را با نام «یک داستان همیشگی» منتشر کرد. یک سال پس از آن شروع به نوشتن آبلوموف کرد که ده سالی نوشتن آن طول کشید و سرانجام در سال 1859 منتشر شد، او ده سال بعد آخرین اثرش «سیلاب» را نوشت.

آبلوموف در سینما و تئاتر نیز مورد اقتباس قرار گرفته، نیکیتا میخایلکوف- کارگردان روس- در ۱۹۷۹ بر اساس این رمان فیلم «چند روز از زندگی ابلوموف» را جلوی دوربین برد. مارسل کوولیه نیز براساس این رمان نمایشنامه‌ای نوشت که اخیرا به فارسی برگردانده شده است. آبلوموف رمانی است تاثیر‌گذار با شخصیتی فراموش ناشدنی که با ترجمه ‌ی بسیار خوب در اختیار علاقمندان ادبیات داستانی قرا گرفته، فرصت مغتنمی که نباید از دست داد!

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. اقدامی  اشتباه، در زمانی اشتباه تر!

  2. بازی با کلمات

  3. کوچه زیباکلام هنوز تیر چراغ برق دارد؟!

  4. اعتراض حواله داران پژو پارس به افزایش قیمت ۴۰۰ میلیونی

  5. حمایت اژه‌ای و رئیسی از طرح عفاف و حجاب فراجا/ انتقاد تلویحی روزنامه اصولگرا از حسین شریعتمداری

  6. توافق جدید ایران و آمریکا چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

  7. رئیسی هم به گشت ارشاد تذکر داد؟/ روایت فضائلی از علت تاکید رهبری بر وحدت

  8. یادداشت حسین شریعتمداری؛ دوستانه با برادر فضائلی

  9. گزارش میدانی از طرح نور فراجا

  10. مجلس مقابل این اقدام بایستد

  11. نحوه رفتار متفاوت فروشندگان در برابر پوشش حجاب مشتریان

  12. رادان:‌ طرح نور با قوت ادامه دارد

  13. چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

  14. این ابهامات مناقشه‌برانگیز را برطرف کنید

  15. تاکید رئیسی بر اجرای قانون عفاف و حجاب

  16. وقتی «بوقلمون» هم مقابل «رضا پهلوی» کم می‌آورد!

  17. وزارت راه در شناسایی خانه‌های خالی مسئول است

  18. واکنش مشاور قالیباف به حواشی اخیر گشت ارشاد/ روایت ظریف از علت عدم مذاکره با ترامپ

  19. حضور حسین حسینی در دادسرای فرهنگ و رسانه با شکایت فراجا

  20. موضع رئیس عدلیه در خصوص ورود فراجا به مسئله حجاب/ اژه‌ای: در قضیه حجاب می‌توانیم بگوییم «کی بود کی بود، من نبودم؟»

  21. موفقیت ایران در ساخت موتور بنزینی ۶ سیلندر + تصاویر

  22. واکنش ضرغامی به طرح نور و بازگشت گشت ارشاد

  23. اشتباه برخی گروه‌ها در مقابله با توئیت فضائلی

  24. مشکل اصلی صهیونیست ها با عملیات "وعده صادق" چه بود؟

  25. گزارش سازمان برنامه از کاهش تورم سالانه: وارد کانال ۳۰ درصد شدیم

آخرین عناوین