شب شنبه هفته جاری، یکبار دیگر رئیس جمهور بیادب و نژادپرست آمریکا، اوج خباثت و دشمنی سردمداران صهیونیست این کشور با انقلاب اسلامی و مردم بزرگ ایران اسلامی را به نمایش گذاشت، وی در جملاتی سخیف و زیادهخواهانه در مورد برجام، تعلیق مجدد این توافقنامه بینالمللی در آینده را، مشروط به گنجاندن چهار بند جدید در آن نموده و متکبرانه گفته است:
«هر طرح قانونی که من درباره برجام امضا میکنم بایستی شامل چهار مولفه باشد: اولاً، بایستی از ایران بخواهد اجازه بازرسیهای نظامی در تمامی سایتهای مورد درخواست بازرسان بینالمللی را بدهد.
دوم، بایستی ضمانت کند ایران هرگز حتی به تملک سلاح هستهای نزدیک هم نمیشود. سوم، بر خلاف این توافق هستهای مفاد آن طرح نبایستی تاریخ انقضا داشته باشند. سیاست من این است که تمامی مسیرهای ایران برای دستیابی به بمب، نه برای ده سال بلکه برای همیشه بسته شوند. چهارم، این طرح بایستی به صراحت - برای اولین بار- در قوانین آمریکا ذکر کند که موشکهای دوربرد و برنامههای تسلیحات اتمی، جدانشدنی هستند و ساخت و آزمایش موشک توسط ایران بایستی مشمول تحریمهای شدید شود.»
این جملات همراه با تحریمهای جدید علیه چند شخصیت دیگر ایرانی، بیانگر این واقعیت است که از نظر یانکیها، (با برجام یا بدون برجام) قرار نیست که تحریمهای ظالمانه و غیرانسانی غرب، به این زودیها از سر ایران برداشته شود، در واقع آمریکاییها میگویند، لزوماً هرکس با ما (شما بخوانید برده و فرمانبر ما) نباشد، حتماً علیه ماست و باید به هر شکل ممکن و از طریق اقدامات گوناگون، از جمله تحریم مجازات شود.
حال این پرسش مطرح است که؛ اگر قرار باشد جمهوری اسلامی ایران دائماً به بهانههای واهی مانند؛ فعالیتهای هستهای، آزمایشهای موشکی، حقوق بشر، پولشویی، حمایت ازتروریست و یا حتی موضوع جدیدی که در سالهای اخیر بهخاطر استفاده از سوختهای فسیلی، تحت عنوان «حفاظت از لایه ازون» در دستور کار نظام سلطه قرار گرفته، از حقوق خود محروم و تحریم و تهدید شود، چرا باید اینقدر بر اجرای برجام اصرار بورزد؟
اصولاً وقتی کشوری مانند؛ آمریکا، پشیزی ارزش و اعتبار برای سایر کشورها و حتی جایگاه سازمان ملل و دیگر نهادهای بینالمللی قائل نمیشوند و فقط در راستای منافع خودشان، راساً هر حکمی را که بخواهند علیه دیگران صادر و هر اقدام غیر انسانی را که بخواهند، مرتکب میشوند، چرا ما باید از این نظام ظالمانه تبعیت نماییم؟
صرفنظر از وجود صدها زرادخانه سلاحهای کشتار جمعی در اروپا، آمریکا، روسیه و سایر کشورهای جهان، چطور ممکن است ادعای دروغین آمریکاییها و سایر همپالگیهایش در مورد فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران، موجب نگرانی جامعه جهانی (بخوانید، آمریکا و برخی دولتهای پرمدعای اروپایی) شود، اما وجود صدها کلاهک هستهای واقعی که در یک منطقه ملتهب، در اختیار رژیم اشغالگر قدس قرار دارد، نگرانی همان جامعه جهانی کذایی و بهخصوص، کشورهای منطقه را در پی نداشته باشد؟
این همه گویای این نکته است که؛ فعالیتهای هستهای و اتهامات مشابه آن، فقط و فقط بهانههایی هستند برای جلوگیری از تداوم اقتدار، استقلال و پیشرفت ایران اسلامی، و بدیهی است که تنها راه برون رفت از این وضعیت منفعلانه، چیزی نیست جز تمرکز بر تقویت و توسعه مولفههای قدرت کشور در زمینههای مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که بنا بر توصیههای مکرر رهبر معظم انقلاب اسلامی (دامت برکاته)، در شرایط فعلی «اقتصاد مقاومتی» در راس این مولفهها قرار دارد.
ذکر مجدد این نکته نیز ضروری است که؛ در هر صورت، پایبندی ایران به تعهدات دو یا چندجانبه تا وقتی منطقی است که طرفهای مقابل نیز به تعهداتشان پایبند باشند و لذا حالا که آمریکا قصد دارد به نقض تعهداتش ادامه بدهد، قطعاً خروجش از این توافق برای ایران بهتر است و حداقل، مسئولین کشور را از بلاتکلیفی برای تصمیمگیری در مورد برگشت به وضعیت قبل از برجام یا ادامه همکاری با اروپا (بدون حضور آمریکا) و یا استفاده از سایر گزینهها کمک خواهد نمود.
بیشک چنین اتفاقی، ضمن منزوی نمودن آمریکاییها نزد افکار عمومی جهان، امکان تصمیمگیری سایر کشورها برای همکاری با ایران را نیز تسهیل مینماید، بنابراین بهنظر میرسد، از این پس دولتمردان کشورمان باید بهطور جدی از اصرار بر حضور آمریکاییها در این توافقنامه اجتناب نمایند.
*کارشناس ارشد مدیریت