«در جستجوی روش»؛ جان لو؛ ترجمه‌ی سیدمجتبی عزیزی؛ ترجمان سرشت و سرنوشت روش در علوم اجتماعی

دکترعلی غزالی‌فر*،   3961023217

در آثار و اندیشه‌های متفکران قرن هفدهم، نمونه‌های زیادی را می‌توان ذکر کرد که در آنها به نقش روش در شناخت پدیده‌ها اشاره می‌شود، اما همین چند مورد به خوبی نشان می‌دهد که روش چه ارزش و اهمیتی دارد.

سرشت و سرنوشت روش در علوم اجتماعی

«در جست‌وجوی روش»

(سردرگمی در پژوهش علوم اجتماعی)

نویسنده: جان لو

مترجم: سیدمجتبی عزیزی

ناشر: ترجمان علوم انسانی، چاپ اول 1395

288 صفحه، 21000 تومان

شما می‌توانید در صورت تمایل کتاب «در جستجوی روش» را از اینجا به صورت اینترنتی خریداری کنید.

*****

پدر تفکر فلسفی مدرن، رنه دکارت (1595-1650)، رساله‌ای می‌نویسد با عنوان "گفتار در روش درست راه بردن عقل و جستجوی حقیقت در علوم". همو در کتاب دیگر خود، "قواعد هدایت ذهن"، یادآور می‌شود: «اگر هیچ‌گاه درباره جست‌وجوی حقیقت فکر نکنیم، خیلی بهتر از این است که آن را بدون روش انجام دهیم». موافق با دکارتِ عقل‌گرا، توماس هابزِ (1588-1679) تجربه‌گرا که از قضا منتقد فلسفه دکارتی هم هست، می‌گوید: «نخستین علت نتیجه‌گیری‌های پوچ و بی‌معنا، فقدان روش است و باید برای رسیدن به نتیجه‌ای شایسته، به کار بستن روشی درست و منظم با روش علمی را الگو قرار داد».

در آثار و اندیشه‌های متفکران قرن هفدهم، نمونه‌های زیادی را می‌توان ذکر کرد که در آنها به نقش روش در شناخت پدیده‌ها اشاره می‌شود، اما همین چند مورد به خوبی نشان می‌دهد که روش چه ارزش و اهمیتی دارد. بی‌جهت نیست که برخی از صاحب‌نظران تاریخ علم و فلسفه، قرن هفدهم میلادی را دوران روش می‌نامند. این قرن شاهد پیدایش علاقه به مسائل روش‌شناسی بود. جست‌وجوی حقیقت باید بر مبنای جدید و استواری نهاده شود. انسان دیگر نباید در پژوهش‌های خود با روشی تصادفی و بدون قاعده در پی فهم پدیده‌ها باشد، بلکه لازم است که هر تحقیقی طبق قواعد و روشی انجام گیرد. در آن روزگار تصور این بود که شناخت حقیقت، عملی است که مثل هر عمل دیگری نیاز به وسیله و ابزار خاص خود دارد. ابزار اصلی شناخت حقیقت نیز روش است؛ روش درست. از نظر آن اندیشمندان همه امور قابل شناخت هستند و اگر چیزی هست که به درستی شناخته نشده است، تنها به این دلیل است که با روش مناسب سراغ آن نرفته‌اند. البته که روش می‌تواند گوناگون و به شکل‌های مختلفی باشد، اما هر چه هست این مسلم است که روش، کلیدی است که درِ گنجینه‌های واقعیت را می‌گشاید و حقیقت اصلی و عریان هر چیزی را در برابر ما به نمایش می‌گذارد. گویی که روش میکروسکوپی است که با آن شکل واقعی امور را می‌توان دید یا تلسکوپی است که دورترین حقایق را به ما نشان می‌دهد.

این تلقی از روش تا امروز امتداد پیدا کرده و همچنان مورد قبول بسیاری از دانشمندان و استادان و محققان است. فضای دانشگاهی و پژوهش‌های آکادمیک نیز تحت سیطره چنین نگاهی است. ظاهرا این امر موجه به نظر می‌رسد و پذیرش آن دشوار نیست؛ زیرا بدون تکیه و تاکید بر محوریت روش، دیگر مرزی میان علم معتبر و امور غیرعلمی باقی نمی‌ماند. البته این تلقی از روش در قرن هفدهم به طور کلی درباره طبیعت بود و نه پدیده‌های اجتماعی؛ زیرا اساسا در آن دوره هنوز علوم اجتماعی متولد نشده بودند و دو قرن بعد، یعنی در قرن نوزدهم، شاهد ظهور این علوم هستیم. قرن بیستم نیز دوران رشد و بالندگی و گسترش چشم‌گیر آنها بود و لذا عجیب نبود که روش در این علوم هم راه پیدا کرد و اهالی علوم اجتماعی نیز همان تلقی از روش را در حوزه خود پذیرفتند و به کار گرفتند؛ زیرا الگوی علوم اجتماعی هم علوم طبیعی بود و می‌خواستند که این علوم نیز به همان اتقان و اعتبار و موفقیت علوم طبیعی باشند.

اما علی‌رغم ظاهر موجه این امر، باید به این مطلب توجه کرد که این تلقی از روش پیش‌فرض‌های زیادی دارد. این نگاه فرض می‌گیرد که واقعیت امور، سرد و ساکت و ثابت در بیرون از شخص مشاهده‌گر قرار دارد و دارای نظم و سادگی و قاعده است و مشاهده‌گر به یاری روش آن را خوب، درست و بهتر می‌بیند. اما اگر واقعیت این‌گونه نباشد، روش چه سرنوشتی پیدا می‌کند؟ جان لو در این اثرِ متاملانه خود می‌خواهد برخلاف جریان حرکت کند؛ در بنیان‌های این پیش‌فرض تردید بیندازد و تصویر روش را تغییر دهد و تصور ما را از آن دگرگون کند. علاوه بر همه این‌ها، او قصد دارد که بدیل و جانشینی هم به ما نشان دهد. اما چرا و چه ضرورتی دارد که در پی چنین چیزی باشیم؟ پاسخ این پرسش در یک کلمه این است: سرشت خود واقعیات.

جان لو تاکید می‌کند که پدیده‌ها پیچیده و پراکنده و آشفته هستند و علوم متعارف آنها را فقط ساده‌سازی کرده و بسیاری از جنبه‌های آنها را حذف می‌کنند. به عبارت دیگر به واقعیت آنها دست پیدا نمی‌کنند. روش‌های متعارف بسیاری چیزها و خیلی از جنبه‌های پدیده‌ها را پنهان می‌کنند و نه این‌که تمام واقعیت آنها را بازتاب دهند. علاوه بر این، پیچیدگی امور جهان به حدی است که فراتر از توان درک و فهم ما است و ما اساسا نمی‌توانیم آن را به‌طور کامل بشناسیم. همچنین مشخص شده که روش واقعیت را کشف نمی‌کند، بلکه به نوعی در آن حضور دارد و مشارکت می‌کند. روش در فرآیند برساخت واقعیت نقش مهمی دارد. اما با این‌که واقعیات جهان به تعبیر نویسنده آشوب‌ناک است، او بر این باور نیست که به‌طور کلی از دسترس ما خارج هستند. برعکس، ما می‌توانیم به آنها دست پیدا کنیم اما نه با روش‌های متعارف، بلکه با روش‌های دیگری که جان لو در این اثر مطرح می‌کند؛ روش‌های جالبی که گاهی حتی احساسات و عواطف ما نیز باید در آنها نقش بازی کنند. نویسنده برای نقدها و مدعاهای خود نه‌تنها دلایل متعددی دارد، بلکه شواهد تجربی نیز ارائه می‌کند و از یافته‌ها و دستاوردهای دیگر اندیشمندان هم به نحو شایانی بهره می‌برد. اشکالات، ابهامات و سوالاتی که ممکن است به مدعا وارد شود مورد توجه نویسنده است و به آنها نیز می‌پردازد تا دفاع محکمی از دیدگاه خود به عمل آورد.

بنابر آن‌چه ذکر شد، نویسنده اقتدار و سلطه روش‌های متعارف علوم اجتماعی را زیر سوال می‌برد، اما این مطلب بدین معنا نیست که آنها را کاملا ابطال می‌کند. او آنها را کارآمد می‌داند اما فقط تاحدی و به صورت نسبی و به طور مشروط. لذا وی در پی این است که روشی گسترده‌تر ارائه کند که کارایی بیشتری داشته باشد. ثانیا مباحث فقط منحصر در نقد نیست. لذا رویکرد کلی نویسنده سلبی نیست. برعکس، او در پی ارائه یک بدیل و جانشین است. از این روی، پیشنهادهای سازنده و گزینه‌های جدید برای پر کردن خلا روش‌های متعارف علوم اجتماعی ارائه می‌شود؛ زیرا نویسنده دغدغه عمل و کاربرد دارد و می‌خواهد پیشنهادهای او در عمل به کار گرفته شوند و نتایج بهتری به بار آورند. اساسا از نظر نویسنده روش ارتباط تنگاتنگی با اصل زندگی دارد و آن‌چه با روش به آن نائل می‌شویم، به طور کلی، نوعی سبک زندگی است. این نوع نگاه به روش و پیامدهایش و طرز بررسی آن مطالعه کتاب را جذاب می‌کند، اگرچه فی‌نفسه کتاب دشواری است. لذا باید این نکته را در خاطر داشته باشیم که با اثری کاملا تخصصی مواجهیم.

مخاطبان اصلی این کتاب استادان، پژوهشگران و دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته‌های علوم اجتماعی هستند. البته در این میان هم ممکن است نسبت به چنین آثاری بدگمانی وجود داشته باشد. کسانی که دودستی به روش‌های کمی و کیفی تحقیق دانشگاهی چسبیده‌اند و با چنگ و دندان از آنها دفاع می‌کنند، احتمالا مایل خواهند بود که این کتاب را به مولکول‌های سازنده‌اش تجزیه کنند، اما قبل از چنین کار باید این اثر را خوب مطالعه کنند. اشکالی ندارد کسی با مباحث این کتاب کاملا مخالف باشد، اما نباید آن را نادیده یا حتی دست‌کم بگیرد. این اثر حتی برای مخالفانش نیز آموزنده است؛ زیرا وضعیت آنها را بهتر و بیشتر روشن می‌سازد.

 

*دکترای فلسفه

 

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های اخیر

    پربحث‌های هفته

    1. اقدامی  اشتباه، در زمانی اشتباه تر!

    2. بازی با کلمات

    3. کوچه زیباکلام هنوز تیر چراغ برق دارد؟!

    4. اعتراض حواله داران پژو پارس به افزایش قیمت ۴۰۰ میلیونی

    5. حمایت اژه‌ای و رئیسی از طرح عفاف و حجاب فراجا/ انتقاد تلویحی روزنامه اصولگرا از حسین شریعتمداری

    6. توافق جدید ایران و آمریکا چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

    7. رئیسی هم به گشت ارشاد تذکر داد؟/ روایت فضائلی از علت تاکید رهبری بر وحدت

    8. یادداشت حسین شریعتمداری؛ دوستانه با برادر فضائلی

    9. گزارش میدانی از طرح نور فراجا

    10. مجلس مقابل این اقدام بایستد

    11. اطلاعیه شماره ۳ فراجا درباره اجرای «طرح نور»  

    12. نحوه رفتار متفاوت فروشندگان در برابر پوشش حجاب مشتریان

    13. رادان:‌ طرح نور با قوت ادامه دارد

    14. چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

    15. این ابهامات مناقشه‌برانگیز را برطرف کنید

    16. تاکید رئیسی بر اجرای قانون عفاف و حجاب

    17. وقتی «بوقلمون» هم مقابل «رضا پهلوی» کم می‌آورد!

    18. واکنش بلینکن به حادثه اصفهان/ به مجازات ایران پایبند هستیم!  

    19. وزارت راه در شناسایی خانه‌های خالی مسئول است

    20. برخی مسئولان بدلیل کارهای بی‌قاعده در زمینه حجاب تذکر گرفتند        

    21. واکنش مشاور قالیباف به حواشی اخیر گشت ارشاد/ روایت ظریف از علت عدم مذاکره با ترامپ

    22. حضور حسین حسینی در دادسرای فرهنگ و رسانه با شکایت فراجا

    23. موضع رئیس عدلیه در خصوص ورود فراجا به مسئله حجاب/ اژه‌ای: در قضیه حجاب می‌توانیم بگوییم «کی بود کی بود، من نبودم؟»

    24. موفقیت ایران در ساخت موتور بنزینی ۶ سیلندر + تصاویر

    25. اشتباه برخی گروه‌ها در مقابله با توئیت فضائلی

    آخرین عناوین