«کتاب یحیا»
نویسنده: امیرحسین معتمد
ناشر: احیا، چاپ اول 1395
78صفحه، 6000 تومان
****
‹‹یادم هست سیدضیا میگفت: ‹‹همان طور كه به آدمها سلام میكنی، باید به خانهها و مسجدها و درختها هم سلام كنی. سلام كردن به هر چیزی یك جور است. سلام كردن به مكانها هم همین دو ركعت نمازی است كه آنجا میخوانی.›› - شب دهم ماه مبارك رمضان؛ پارگراف دوم داستان.
«كتاب یحیا»، داستانی است بر اساس روز نوشتهای یك روحانی كه در ایام ماه مبارك رمضان به دیار شهیدمیرزا كوچكخان سفر کرده است. نویسنده کتاب (امیرحسین معتمد) کوشیده ضمن پرورش این روز نوشتها، براساس ساختاری که متضمن داستانگویی باشد، به اصل متون نوشته شده و توالی داستانی مستتر در آنها كه طرح اصلی داستان را به او ارائه كرده است، وفادار بماند. همین امر، باعث شده است كه متنی قوی و استخواندار از دل این روز نوشتها آفریده شود.
داستان «كتاب یحیا»، در جغرافیایی روی میدهد كه دیار میرزا كوچكخان جنگلی است و این ویژگی فرصتی را در اختیار نویسنده قرار داده تا با یادآوری یكی از مهمترین نقاط عطف تاریخ سیاسی و اجتماعی این خطه، بستری مناسب برای خلق این داستان تدارک ببیند.
نویسنده میكوشد به اصل روز نوشتها وفادار باشد، بنابراین چندان به زندگی میرزا كوچكخان نمیپردازد تا اصل قصه و درون مایه عرفانی - اجتماعیاش در لابهلای فراز و فرودهای داستانی، گم نشود. یادآوری نام و جایگاه شهیدمیرزا كوچكخان جنگلی در روستایی كه در ارتفاعات استان گیلان قرار دارد، فرصتی است برای خلق بزنگاهی روایی، در راستای بازگویی ماجرایی سیاسی، اجتماعی و تاریخی كه نشان میدهد با وجود گذشت سالها و دهههایی طولانی، مردم این دیار تا چه حد به مردانی كه با علم كردن پرچم دین و مذهب، با ستمگران روزگار خود، از قدرتهای بیگانه چون روسیه و بریتانیا تا سلاطین خودکامه داخلی (قاجار و پهلوی) به ستیز پرداختند، به دیده احترام مینگرند.
از سوی دیگر امیرحسین معتمد در «كتاب یحیا»، در تلاش است زوایایی ناشناخته از زندگی روحانیونی را به نمایش بگذارد كه بدون هیچ چشم داشتی و با عشق به دین و اهل بیت (ع)، عطر اسلام و مذهب را در اقصا نقاط كشور میپراكنند و نشان میدهد كه زندگی و جامعه شناسی مخصوص این قشر بزرگ دینی، تا چه حد میتواند پیچیدهترین مشكلات، چالشها، اختلافات و سوء تفاهمهای مردمان جامعه را در لفافهای از دعا و متون ناب دینی و مذهبی حل و فصل نماید.
روحانی كه 30 روز ماه مبارك، به آستان مردمی تشرف یافته كه در عین سادگی، پیچیدگیها و ساختار جامعه شناختی خاص خود را داشته و ایجاد تعامل و هم افزایی نزد آنان با بهرهگیری از روشهای بهروز مذهبی، كاری سهل و البته پیچیده و ممتنع است؛ همین امر، باعث به وجود آمدن داستانی تازه به لحاظ مضمونی و با اهمیت از منظر محتوایی شده است که خوانندگان اثر، در مواجهه با آنها، به این نكات پر اهمیت و به قولی باریكتر از مو، پی خواهند برد.
داستان بصورت خطی پیش میرود، بکارگیری این تمهید موجب شکل گیری ارتباطی مستقیم بین مخاطب و داستان و همراه شدن خواننده با روایتی برخوردار از ضرب آهنگی متناسب است که به خلق ارتباطی درونی برای همراهی بهتر با اثر شده است. با توجه به حال و هوای خاص حاکم بر ماه رمضان و خاطرهانگیز بودن روزهای روزهداری در این ماه مبارک و مناسبتهای مختلفی که در طی این ایام وجود دارد، موقعیتی را فراهم ساخته تا مخاطبان برای گرهگشایی از رویدادهای داستانی، با هیجان بیشتری داستان را دنبال کنند؛ چنانکهبا رسیدن به سه روز واپسین داستان، نفسها را در سینهها حبس شده و بغض فروخورده در گلوی خوانندگان را در نهایت خلوص نیت، می ترکد.بی شک رسیدن به چنین نقطه ای بازگو کننده اوج همراهی و همدلی خوانندگان با داستان، شخصیت های ملموس و درون مایه جذاب و پركشش آن است.
رویكرد دیگر داستان «كتاب یحیا»، توجه ویژه به ایجاد وجوه داستانی برای جنبههای مختلف و متنوع ادعیه و تذكار است؛ از این حیث باید گفت كه آوردن و بیان كردن برخی ادعیهی به شدت پركاربرد و مشهور در كنار برخی ادعیه كمتر پرداخته شده مانند دعای شریف «نادعلی»، شاید آن چنان اثر و طنینی در روح، روان و وجود خوانندگان ایجاد نماید كه كمتر موعظه و منبری توانایی اثرگذاری و انتقال پیام و دستاوردهای بزرگ و مؤثر این چنینی را داشته باشد.
پیام دیگری كه «امیرحسین معتمد» سعی دارد در مقام نویسنده به خوانندگان داستانش القا کند، بحث توجه به اقشاری از جامعه است كه در عین غریب و ناآشنا بودن، نیاز شدید و البته واجبی نزد خوانندگان به منظور آشنایی با فرهنگ، مسایل و دغدغههای آنان وجود دارد؛ «امیرحسین معتمد» در روز ششم ماه مبارك رمضان، پاز زبان شخصیت اصلی چنین مینویسد: «... تبلیغهای اقلیمی ساده نبودند. قسمت شده بود اولین تبلیغ را بروم به روستایی كه مردمش پیشینه درخشانی داشتند. تاریخ میرزا كوچكخان را خوانده بودند و حالا داشتم به جغرافیایی سفر می كردم كه مردمش به جای خواندن تاریخ، آن را زندگی كرده بودند و هنوز ایام شهادت میرزا را سوگ میگرفتند.».
چنین زوایای ناشناختهای در سرزمینها و اقلیمهای كشورمان بسیار زیاد هستند كه نویسندگان میتوانند برای خلق داستان از این فرصتها بهره کافی ببرند و فرهنگ و خصوصیات مهجور مانده آنها را در قالب ادبیات داستانی به خوانندگان ارائه کنند.
در بخش هایی از «كتاب یحیا»، امیرحسین معتمد تأملی ژرف در بزنگاههای تاریخی ایران داشته است. از این رو در سیر تاریخی داستان هم میكوشد وحدت زمان را به عنوان وحدتهای سه گانه و اصلی در آن بشكند. مثلاً خوانندگان در همان ابتدا با اشارات و تأكیداتی كه نویسنده دارد، میپندارند داستان در دوران پس از رویداد شهادت میرزا كوچك خان جنگلی رخ میدهد. این نكته و پرداخت داستانی، علاوه بر ابراز قدردانی و سپاسگزاری از دورانی سترگ و نقطهی عطف در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران، تلاشی داستانی برای زنده نگه داشتن روح و اندیشه آزادی خواهی نهضت جنگل است كه همچنان خون آن در رگهای مردمان آزاد اندیش، دین مدار و وطن پرست خطه شمال میدود و شور و گرمی را به زندگی و امورات روزمره و حیاتی آنان ارزانی میدارد. از این حیث، تلاش «امیرحسین معتمد» در مقام نویسنده، تلاشی قابل ارزش و قدردانی است كه توانسته است به پیوند دوچندان داستان، رویدادهایش و خوانندگان بینجامد.
«کتاب یحیا»؛ امیرحسین معتمد؛ احیا لذت دینداری در زندگی
مسعود عباس زاده، 3960631214امیرحسین معتمد در «كتاب یحیا»، در تلاش است زوایایی ناشناخته از زندگی روحانیونی را به نمایش بگذارد كه بدون هیچ چشم داشتی و با عشق به دین و اهل بیت (ع)، عطر اسلام و مذهب را در اقصا نقاط كشور میپراكنند