رگ خوابی برای تحقیر زن

مینو خانی،   3960623011 ۲۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳ تکراری یا غیرقابل انتشار

فیلم به یک سوم پایانی نزدیک می­شود و من فشاری بر قلبم احساس می‌کنم، انگار کسی این لخته خون بی­تاب را در میان انگشتان خود می­فشارد.

رگ خوابی برای تحقیر زن

هنوز فیلم به پایان نرسیده که بغضی در گلویم گره می­خورد که نه می­شکند و سرزیر می­شود، نه رهایم می­کند.

از همین ابتدا بگویم که این متن، یک نقد سینمایی نیست، بلکه حس یک زن از دیدن فیلمی است که شخصیت اصلی آن یک زن است؛ زنی تنها، آشفته و حواس پرت که شاعرانه با خود مونولوگ می­گوید تا مخاطب را با داستان زندگیش آشنا کند.

بعد از هفته‌ها از اکران «رگ خواب»، آخرین فیلم حمید نعمت الله، دیگر نیازی به روایت خلاصه داستان آن نیست. همه می‌دانند که مینا از همسر معتادش جدا شده و به دنبال کار و اجاره خانه می‌گردد. خانه را پیدا نمی‌کند، چون زنی تنهاست برای همین در خانه دوستش مستقر می‌شود. کار را اما به دلیل جذابیت سریعی که برای آقای مدیر (کامران) یک ساندویچ فروشی دارد، پیدا می‌کند. اما چون حواس پرت بود خیلی زود آن را از دست می‌دهد، ولی حمایت کامران را نه؛ حمایتی که به رابطه عاشقانه ای با اوختم می‌شود که هنوز به بار ننشسته، با شکست مواجه می‌شود. داستان تک خطی، ساده و روان با شخصیت‌های محدود که کارگردان نهایت تلاش خود را کرده تا فرم مناسب محتوا را به کار گیرد.

تا نیمه‌های فیلم،رگ خواب یک عاشقانه فانتزی است، از آن عاشقانه‌هایی که هر کس در هر سن و موقعیتی دوست دارد تجربه کند. برای من فیلم‌های تلویزیونی فرانسهرا تداعی می‌کرد، حتی احساس کردم از یک عاشقانه معاصر فرانسوی الهام گرفته شده است. خصوصا که کامران به زبان فرانسه مسلط است و موسیقی فرانسوی گوش می‌دهد و با آن همخوانی می‌کند و برای مینا ترجمه می‌کند، مثل ترانه بسیار معروف «دوستت دارم» از لارا فابین تا مینا را عاشق تر کند و «بله» را از او بگیرد، آن هم در شرایط خیلی جذاب، پشت چراغ قرمز و به او 32 ثانیه بیشتر وقت نمی‌دهد تا مینا بگوید که دوستش دارد و مینا در ثانیه آخر به علاقه‌اش نسبت به کامران اقرار می‌کند.

لحظه‌های عاشق شدن مینا و وابستگی‌اش به کامران خوب پیش می‌رود، سیری مثل همه عاشق شدن‌ها. به نظر منطقی است وقتی مردی توجه ویژه ای به یک زن می‌کند و جای خالی همه آنچه نداشته خیلی زود پر می‌شود، زن هم به او علاقمند بشود. خصوصا مینا از کامران محبت‌ها و حمایت‌هایی می‌بیند که تا آن روز در زندگی تجربه نکرده بود. اما فقط بعد از یک شب که با هم سپری می‌کنند، آن روی سکه عاشقیت آقابیرون می‌زند. کامران عصبانی از خواب بیدار می‌شود و به مینا پرخاش می‌کند که چرا او را بیدار نکرده است. بعد از این صحنه است که زندگی طوفان زده مینا که هنوز به ساحل نجات نرسیده دوباره دچار طوفان می‌شود و هر چقدر در مونولوگهایش از کامران می‌خواهد که از او دور نشود، فایده ای ندارد. برای همین کارگردان در اینجای داستان، تهران را دچار طوفان شدیدی می‌کند که انگار می‌خواهد مینا و خانه ای را که در آن زندگی می‌کند، یک جا از زمین بردارد و به ناکجاآباد پرتاب کند. یا جیغ‌هایی که گربه امانتی کامران نزد مینا می‌کشد، مثل پنجه‌هایش بر چهره و روان مینا/ مخاطب خط می‌اندازد و انصافا که کارگردان فرمهای مناسبی برای محتوا و زندگی شخصیت داستانش انتخاب کرده است.

همچنان باید از صحنه ای که مینا منتظر کامران و میهمانی که قرار است با خود بیاورد،حرف زد. مینا تصور می‌کند کامران مادرش را به خانه او خواهد آورد، ولی کامران تئودور، گربه سفید توپولیرا به امانت به مینا می سپردو در مواجهه با میز آراسته و بوی غذایی که خانه را پر کرده و مینایی که تا توانسته به خود رسیده تا زیباتر باشد، می‌خندد، نه... نمی‌خندد، غش می‌کند و در هر نفس تازه کردن این غش خنده، مشت محکمی بر روح و روان مینا می‌زند و او را به قعر فرو می‌برد.

کامران دیگر مینا را دوست ندارد، البته دلیل آن ظاهرا بی قید و بندی و هوسرانی اوست. چون علاوه بر غیبت‌های طولانی مدت و بی توجهی به مینا، به بهانه سفر کاری، با خانم همکارش در فرودگاه رویت می‌شود. اینجاست که فرم آقای نعمت الله در راستای کامل داستان قرار می‌گیرد. مینا، شکست خورده با ماشین امانتی کامران راه جاده ای نامعلوم در پیش می‌گیرد. در میانه راه پلیس او را متوقف می‌کند و او می‌فهمد راهی که پا در آن گذاشته بن بست است؛ این همان بن بست زندگی میناست. برای همین روی زمین کنار جاده می‌نشیند و به گربه که نیاز ندارد کسی را دوست داشته باشد یا کسی او را دوست داشته باشد غبطه می‌خورد، فریاد می‌زند، مو پریشان می‌کند و از ته دل ضجه می‌زند که چرا به کامران وابسته شده، چرا دوباره دل بسته کسی شده است. ولی آیا مگر این نیاز ازلی ابدی یک انسان نیست که دوست داشته باشد و دوست داشته شود؟ پس چرا به لجن کشیده می‌شود؟ چرا یک زن باید به بی نیازی یک گربه که معروف به بی وفایی است، حسرت بخورد؟

مینا بی­پول و آشفته ­تر از قبل به آزمایشگاه می‌رود. او که در صحنه دندان پزشکی منتظر کامران بود تا بیاید و دستمزد دکتر را بپردازد و به خانم منشی التماس می‌کرد که در تهران غریب است و به زودی هزینه درمانش را پرداخت خواهد کرد، این بار به دورغ می‌خواهد هزینه آزمایشگاه را با کارت بانکی خالی پرداخت کند و این یعنی سقوط معنوی او، سقوط معنوی یک زن. مینا قبل از اینکه مسوول مربوطه بفهمد که پولی در کارت او نیست، یک لحظه جواب آزمایش را باز می‌کند و پاسخ را می‌بیند: بله، درست است. او باردار است. دیگر نیازی به برگه پاسخ آزمایشگاه و پرداخت پول ندارد. در سرما و برف زمستانی و ماشینی که بنزین ندارد، مینا/ مخاطب خمیده ­تر و خمیده ­تر می‌شود. پیاده، راه ساندویچی را در پیش می‌گیرد و از راز میان خود و کامران پرده برمی ­دارد. مینا بر زمین افتاده، زخم خورده، پریشان و تحقیر شده در هجوم دشنام و توهین کامران قرار می‌گیرد. به سختی خود را از ساندویچی بیرون می‌کشد و در میان زباله‌ها، پلاستیکی برای محافظت از برف به سر می‌کشد و باز حقیرتر و حقیرتر می‌شود و این صحنه‌ها دقیقا باید در برف و سرما رخ می‌داد تا حس سرمای مینا و تحقیری که تحمل کرده، بیش از پیش او را خمیده تر و در هم فرو رفته تر کند. در همین شرایط است که وارد اتوبان می‌شود، تصادف می‌کند و جنین سقط می‌شود. بعد او را می‌بینیم که سوارماشین گرمخانه حسرت بار به بیرون می‌نگرد تا انتخاب فرم با محتوا درست به بار بنشیند.

نمی‌دانم اگر این پلانها وجود نداشت نمی‌شد و مینا/ زن این همه تحقیر نمی‌شد این امکان وجود نداشت که سادگی و زودباوری مینا را در مقابل مردیکه هنوز خوب نشناخته دل به او باخته روایت کرد؟ نمی‌شد هوسرانی مرد را در حالی که زن کمتر به قعر فرو می‌رود را به تصویر کشید؟ حتما شخصیت زن فیلم باید این همه تحقیر می‌شد تا درس زندگی «زود گول هر محبتی را نخور» به مخاطب بدهیم؟ باید «عشق» و «دوست داشتن» و «دلدادگی»و مهم‌تر «زن» این همه تحقیر می‌شد تا کارگردان فرصت خوبی برای به کارگیری فرم در خدمت محتوا داشته باشد؟ البته که فراموش نمی‌کنم که مینا در مراسم تشییع پدرش در مونولوگهایش به او قول می‌دهد که از این پس محکم و قوی باشد. برای همین نور سفیدی بر چهره معصوم او انداخته می‌شود. اما این همه تحقیر زن/ عشق با این نور و یک جمله می‌تواند بر مخاطب تاثیر بگذارد و آن همه تحقیر را جبران کند؟ چرا نویسنده فیلمنامه که خود یک زن است (خانم معصومه بیات) با به تصویر کشیدن یک زن قوی و محکم، درس زندگی و مقاوم بودن و فریب نخوردن و سادگی نکردن و ... به مخاطب نداده است؟ زنی که عزت نفس دارد، زنی که اینقدر محکم قدم برمی دارد که زمین زیر پایش می‌لرزد، فریب نمی‌خورد، زود دل نمی‌بندد... باور کنید در جامعه و روزگاری که «انسان» تنهاتر از قبل می‌شود، زنان ما باید تحت آموزش مثبت قرار گیرند تا محکم تر و قوی تر شوند. به هر بهانه منطقی و غیرمنطقی به ذلت نکشانیمشان.

دیدگاه کاربران

ناشناس۱۰۲۲۵۹۰۸:۲۰:۴۷ ۱۳۹۶/۶/۲۳
خب اگه اینجور که شما آخر این مطلب نوشتید اگه کارگردان و نویسنده هم همون کار رو میکردن که داستان کلا عوض میشد و میشد یه فیلم دیگه .
یک ایرانی۱۰۲۲۶۳۰۸:۴۶:۳۴ ۱۳۹۶/۶/۲۳
چی می گی؟!!! نمی شد بدون تحقیر زن فیلم درس زندگی داد؟؟؟!!کی گفته می خواد درس بده شاید می خواد وضع رو نمایش بده تحقیرهایی که هر روز زنهای ما می بینن خیلی بیشتر از این حرفاس...
ناشناس۱۰۲۳۹۹۱۲:۲۸:۳۲ ۱۳۹۶/۶/۲۳
متاسفانه با ساختن این فیلم ها فقط این تحقیر ها را نهادینه می کنیم. به تصویر کشیدن لجن فقط لجن رو گسترش میدهُ به نسل بعدی یاد می ده که زن اصولا قربانی مرد هست. مطمین باشید فکر نکنید نتیجه ای غیر از این نداره یا مثلا خوش خیال نباشید که نهادی هست که متولی برطرف کردن این مساله باشه.
ناشناس۱۰۲۹۲۷۱۴:۲۹:۰۵ ۱۳۹۶/۶/۲۴
خانم محترم. این یک فیلم است. اثرش برعکس سخن شما خواهد بود. وقتی یک مخاطب این تحقیرها را می بیند حواسش را بیشتر جمع می کند.
ناشناس۱۰۲۲۶۴۰۸:۵۹:۳۶ ۱۳۹۶/۶/۲۳
اتفاقا برخورد زن فیلم با قضیه عشق شبیه بسیاری از دختران امروز جامعه ماست.اگر کمی در اطراف خود جستجو کنید دختران زیادی را می بینید که تجربه چنین عشقهای نافرجامی را داشته اند.
ناشناس۱۰۲۲۷۸۰۹:۲۱:۴۰ ۱۳۹۶/۶/۲۳
سلام. لازم نیست امثال شما .. به فکر زنان و به فکر احترام به زنان باشید. چون همه ..
امین۱۰۲۳۲۴۱۰:۳۵:۴۹ ۱۳۹۶/۶/۲۳
ناراحتید که چرا این حقیقت که در جامعه ما جایگاه و شان زن تنزل زیادی پیدا کرده و هیچ حمایتی در برلبر مصائب از آنها نمیشود ...
ناشناس۱۰۲۳۳۲۱۰:۵۴:۴۵ ۱۳۹۶/۶/۲۳
واقعیتیست در جامعه ی ما...
ناشناس۱۰۲۳۳۴۱۰:۵۸:۳۶ ۱۳۹۶/۶/۲۳
خانم لیلا حاتمی دیگه شورشو در اورده با این بازی کردنش تمام فیلمها مون شده گریه وزاری و خشونت .... یکم فیلمهای شاد بسازید آخه
مهدي۱۰۲۳۸۸۱۲:۰۴:۱۹ ۱۳۹۶/۶/۲۳
شما فيلم شاد ببين به كار بقيم كار نداشته باش
ناشناس۱۰۲۹۷۸۱۶:۰۹:۱۸ ۱۳۹۶/۶/۲۴
مگه فیلم شاد با کیفیت درست میکنن که ما ببینیم. شما رو عادت دادن به ضجه زدن . تقصیر بقیه مردم چیه. یه عده هنر پیشه پول دار بی غم دارن ادای هم دردی با ملت رو در میارن . بقیه هم دارن.. اینها هنر نیست . اینها بد آموزیه . اثرات بعضی از این فیلم های ایرانی از فیلم های بد بدتره .
ناشناس۱۰۲۴۷۹۱۴:۴۵:۳۷ ۱۳۹۶/۶/۲۳
لطفا بفرمایید کجای جامعه فعلی ما شان زن پایینه باور کنید از خیلی مردها بیشتر بهشون بها داده میشه مثلا ما الان سی هزار زندانی مهریه داریم واقعا کجای عدالت اینو میگی کجای دنیا این شکلیه
ناشناس۱۰۲۸۸۱۱۲:۴۶:۴۸ ۱۳۹۶/۶/۲۴
کجای دنیا یه زن باید بیاد با تحقیر تک تک جزییات زندگیشو بریزه روی دایره تا بتونه طلاق بگیره در حالی که شوهرش حق طلاق کمال و تمام داره؟ کجای دنیا مرد میره خیانت می کنه به اسم ازدواج؟ مهریه تنها حقی که زن ایرانی داره و اگر حاضر بودید به زن هم حق ازدواج مجدد حق طلاق حق حضانت و سایر حقوق رو بدید شک نکنید کد زن هم حق مهریه اصلا نمی خواد منتها قانون رو مردها نوشتن.
ناشناس۱۰۲۵۰۷۱۵:۲۴:۵۸ ۱۳۹۶/۶/۲۳
فیلم بسیار تلخی بود ولی واقعیت بخشی از زنان ماست.
ناشناس۱۰۲۵۶۱۱۶:۴۲:۵۰ ۱۳۹۶/۶/۲۳
فیلم را ندیده ام ولی تا نام شخصیت را که "کامران" باشد خواندم فورا متوجه شدم که نمی تواند انسانی خوب باشد چرا که نامش کامران است! نامهای اصیل ایرانی در ایران شخصیتهای بد هستند، که بسیار عجیب است چرا که کشوری در دنیا وجود ندارد که خود و اصالت خود را بد نشان دهد.
سامان۱۰۲۵۹۸۱۷:۵۰:۳۹ ۱۳۹۶/۶/۲۳
یک فیلم ضد مرد دیگه...
ناشناس۱۰۲۶۱۶۱۸:۵۷:۲۶ ۱۳۹۶/۶/۲۳
..م دختر خوشگل پولدار می خواستی بی خودی قول دادی تازه اگر هم واقعا عاقل بودی می دانستی کسی را که نمی شناسی یعنی خودت را ممکن است کاری کنی که فرد روبرویت عصبانی شود و از تنها حربه قانونی خودش در ایران استفاده کند .بنابر این عقل می گوید از کسی که مهریه های بیش از طاقت تو صحبت می کند بگذری وبه زنان نجیبی که زندگی ساز و با محبت هستند ولی قدرشان ناشناخته مانده است روی کنی و شریک زندگی مادر فرزندان و دوست و معشوق قابل احترامی انتخاب کنی !!!
ناشناس۱۰۲۶۵۹۲۱:۰۲:۳۷ ۱۳۹۶/۶/۲۳
راه ندادن زن به ورزشگاه تحقیر نیست؟ وقتی زن سوری را راه میدی؟
ناشناس۱۰۲۷۷۸۱۰:۰۳:۵۴ ۱۳۹۶/۶/۲۴
واقعیت از این هم بدتر است سفیدنمایی کرده!
رحمت۱۰۲۸۴۰۱۱:۳۱:۱۷ ۱۳۹۶/۶/۲۴
فیلم را با دخترهایم دیدم از یک طرف خوشحال بودم که حواسشان به مردها باشد و از طرفی ناراحت که همه مردها نامرد نیستند
مریم۱۰۲۸۵۴۱۱:۵۶:۳۵ ۱۳۹۶/۶/۲۴
ممنون از نقد سازندتون، این فیلم تا حدی منو اذیت کرد که اواسط فیلم از سالن خارج شدم، فیلمی غیر رئال با نشون دادن حماقت و تحقیر زنها و هیولا بودن مردها، یادمون نره شخصیت های زندگیمون رو خودمون خلق میکنیم اگر زن هایی این شخصیتی اطرافمون زیاد میبینم یقینا از درون ما خلق شده اند و برعکس اگر مردهایی هیولا صفت میبینیم قطعا هیولای بزرگی درون خودمان هست، همه اینها در هر جامعه ای وجود دارند ولی مهم اینه که ما بیشتر کدوم رو میبینیم، مردان مهربان و متفکر و زنانی قوی و مثبت یا برعکس. با نشان دادن استثنائات در جامعه فقط بدبینی همگانی رو افزایش میدهیم، من یک زن ایرانی هستم و همیشه فیلم هایی روی من اثر گذار بوده که حس قدرت رو در من افزایش داده، و من هیچوقت از این دسته فیلم ها حمایت نمیکنم امیدوارم شما هم همینکارو کنید و به نشانه عدم حمایت و اعتراض سالن رو ترک کنید.
مریم۱۰۲۸۸۷۱۲:۵۲:۱۵ ۱۳۹۶/۶/۲۴
ممنون از نقد سازندتون. اوایل فیلم زمانی که رابطه این دو نفر شکل گرفت عشق لیلا حاتمی آنقدری نوجوانانه بود که فکر کردم فیلم رو اشتباه اومدم و تو رده سنی من نبوده کمی صبر کردم ولی این فیلم تا حدی من رو اذیت کرد که اواسط فیلم از سالن خارج شدم، فیلمی غیر رئال با نشون دادن حماقت و تحقیر زنان و هیولا بودن مردان. یادمون نره شخصیت های زندگیمون رو خودمون خلق میکنیم اگر بسیار زنان ضعیف و حقیر در اطرافمون میبینیم از درون خودمان آمده اند و اگر بسیار مردان هیولا صفت میبینیم قطعا هیولای بزرگی درون خودمون وجود دارد، همه این شخصیت ها در هر جامعه ای وجود دارند اما مهم این هست که ما بیشتر کدوم رو در اطرافمون میبینیم، مردان مهربان و زنان قوی و متفکر و یا برعکس؟این فیلم ها تنها، بدبینی همگانی را افزایش میدهند و چیزی بیشتر از این ندارند، حتی اگر قرار باشد واقعیت جامعه را هم نشان دهند باید نتیجه فیلم تغییر مثبت و افکار سازنده باشد نه بی اعتمادی و حال بد. من یک زن ایرانی هستم و همیشه فیلم هایی در من اثرگذار بوده که حس قدرت و نگاه مثبت رو در من افزایش داده نه حس بدبینی درونم رو افزایش دهد و تاییدی بر افکار منفیم باشد.
ناشناس۱۰۲۹۰۷۱۳:۳۹:۲۸ ۱۳۹۶/۶/۲۴
فیلم غیر واقعی و تاریکی بود
ناشناس۱۰۲۹۲۸۱۴:۳۰:۰۱ ۱۳۹۶/۶/۲۴
فیلم قرار نیست که آرزوها و تخیلات کتب روانشناسی را نشان دهد. بلکه باید عمق جامعه و واقعیت آن را مشخص سازد. به نظرم همین طور هم هست.
ناشناس۱۰۳۱۵۱۲۳:۱۸:۵۰ ۱۳۹۶/۶/۲۴
این نقد اشتباهه کارگردان خواسته واقعیت جامعه نشون. بده که خیلی عالی نشون داده واقعیت چیزی جز این نیست
من۱۰۳۴۴۱۱۳:۲۸:۴۳ ۱۳۹۶/۶/۲۵
خب اين يك واقعيته كه همه زن ها قوي و ومنطقي و محكم نيستند و اتفاقا بيشتر شبيه همين داستان زن ها معمولا دنبال يك حامي و پشت و پناه هستند.
yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. اقدامی  اشتباه، در زمانی اشتباه تر!

  2. بازی با کلمات

  3. کوچه زیباکلام هنوز تیر چراغ برق دارد؟!

  4. اعتراض حواله داران پژو پارس به افزایش قیمت ۴۰۰ میلیونی

  5. حمایت اژه‌ای و رئیسی از طرح عفاف و حجاب فراجا/ انتقاد تلویحی روزنامه اصولگرا از حسین شریعتمداری

  6. توافق جدید ایران و آمریکا چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

  7. رئیسی هم به گشت ارشاد تذکر داد؟/ روایت فضائلی از علت تاکید رهبری بر وحدت

  8. یادداشت حسین شریعتمداری؛ دوستانه با برادر فضائلی

  9. گزارش میدانی از طرح نور فراجا

  10. مجلس مقابل این اقدام بایستد

  11. اطلاعیه شماره ۳ فراجا درباره اجرای «طرح نور»  

  12. نحوه رفتار متفاوت فروشندگان در برابر پوشش حجاب مشتریان

  13. رادان:‌ طرح نور با قوت ادامه دارد

  14. چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

  15. این ابهامات مناقشه‌برانگیز را برطرف کنید

  16. تاکید رئیسی بر اجرای قانون عفاف و حجاب

  17. واکنش بلینکن به حادثه اصفهان/ به مجازات ایران پایبند هستیم!  

  18. وقتی «بوقلمون» هم مقابل «رضا پهلوی» کم می‌آورد!

  19. وزارت راه در شناسایی خانه‌های خالی مسئول است

  20. برخی مسئولان بدلیل کارهای بی‌قاعده در زمینه حجاب تذکر گرفتند        

  21. واکنش مشاور قالیباف به حواشی اخیر گشت ارشاد/ روایت ظریف از علت عدم مذاکره با ترامپ

  22. حضور حسین حسینی در دادسرای فرهنگ و رسانه با شکایت فراجا

  23. موضع رئیس عدلیه در خصوص ورود فراجا به مسئله حجاب/ اژه‌ای: در قضیه حجاب می‌توانیم بگوییم «کی بود کی بود، من نبودم؟»

  24. موفقیت ایران در ساخت موتور بنزینی ۶ سیلندر + تصاویر

  25. اشتباه برخی گروه‌ها در مقابله با توئیت فضائلی

آخرین عناوین