خطر بنبست نمایی
روزنامه خراسان نوشت:
«بیش از همه خود مسئولان دولتی مسئول اند که وقتی جلوی مردم پشت آن بلندگو قرار می گیرند، راوی ضعف و ناتوانی و ناامیدی و مانند این ها نباشند.» این بخشی از بیانات حکیمانه رهبر انقلاب دردیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت بود. رهبر انقلاب در این دیدار اتفاقا از گزارشی که دکتر پزشکیان رئیس جمهوری ارائه کرد قدردانی کردند و آن را روایت نقاط قوت دانستند. با وجود این، اما رئیس جمهور پس از این دیدار و در جریان سفر اخیر استانی خود به اردبیل اظهاراتی را مطرح کرد که بیش از هر چیزی به روایت ضعف شباهت داشت! رئیس دولت دربخشی از اظهارات خود بدون هیچ گونه ارائه راه حلی گفت که «مشکل آب، سوخت، گاز و برق داریم؛ در صورتی که روی گنج خوابیدهایم.» یا با اشاره به مشکلات کشور بیان داشته است: «از همین جا اعلام میکنم هر کسی در این مملکت میتواند مشکلات ما را حل کند این گوی و این میدان.» یا گریزی به ساعت مفید کاری کارمندان زده و اظهار داشته است «درخواست کردم که کارمندان ۹ بیایند و ۱۳ بروند، چرا که کاری انجام نمیدهیم، کار نداریم که انجام دهیم.»
نخست باید اذعان کرد که ادبیات رئیسجمهور از همان آغاز بهعنوان پاشنهآشیل دولت خودنمایی کرده است. در چنین شرایطی انتظار طبیعی از دفتر ریاستجمهوری، حلقه مشاوران و بدنه کارشناسی آن است که این کاستیها را جبران کنند و از تشدید تبعات آن بکاهند. با این حال، شواهد نشان میدهد نهتنها چنین حساسیتی در دولت وجود ندارد، بلکه بیتوجهی نسبت به این ضعفها امروز بیش از گذشته به چشم میآید و همین مسئله، خود به عاملی برای نگرانی تبدیل شده است. مسئله مهمتر اما آن است که رئیسجمهور در جایگاه بالاترین مقام اجرایی کشور وظیفه دارد به جای تکرار مشکلات و بازخوانی مکرر معضلات، به سمت ارائه راهحل حرکت کند.
آقای رئیس جمهور! مردم رئیس قوه مجریه نیستند؛ شما سکاندار این قوه هستید. بیان صرف کاستیها، جز افزودن بر نگرانیهای جامعه و سیاهنمایی فضای عمومی، حاصلی ندارد. نکتهای که رهبر انقلاب نیز به آن تصریح کردهاند این است که روایت قدرت بهمعنای چشمپوشی از ضعفها نیست، بلکه هنر آن است که در کنار طرح مسئله، راهحل ارائه شود و روحیه ملی تضعیف نشود. چرا که اعتماد به نفس جمعی و سرمایه روانی جامعه، از عناصر اصلی قدرت ملی است؛ عنصری که اگر تقویت شود، خود بهتنهایی میتواند بسیاری از دشواریها را هموار سازد.برای مثال، رئیسجمهور در سفر اخیر به اردبیل با تکرار گزارهای شناختهشده مبنی بر نقش دولت در ایجاد تورم، عملاً حرف تازهای به میدان نیاورد.
این گزاره بارها توسط کارشناسان و مسئولان سابق تکرار شده بود. آن چه مورد انتظار است، نه صرف بازگویی مشکل، بلکه ارائه نسخههای عملیاتی است. بهویژه آن که مسیر اصلاح نیز روشن است: کوچکسازی دولت بهمعنای کاهش هزینههای زائد و اصلاح ساختار بودجه، نه تعطیلی کار و کاستن از ساعات خدمت. کوچکسازی واقعی دولت با واگذاری بنگاههای نیمهدولتی، اصلاح شیوههای تأمین مالی و بهرهوری در مصرف انرژی معنا پیدا میکند، نه با تقلیل کارآمدی.از همین رو پیشنهاد میشود دولت محترم برای تحقق دستور کار «روایت قدرت» سازوکاری منسجم طراحی کند. انتخاب مقاصد سفرهای استانی باید بر مبنای اولویتهای پیشرفت و قدرت باشد. رئیسجمهور میتواند با حضور در واحدهای تولیدی احیاشده، افتتاح پروژههای ملی نظیر نیروگاهها، پالایشگاهها و بیمارستانها، یا دیدار با افتخارآفرینان علمی و ورزشی، افکار عمومی را متوجه دستاوردها و ظرفیتهای کشور کند. چنین رویکردی علاوه بر تقویت انگاره امید و کارآمدی، اعتماد جامعه به دولت را افزایش خواهد داد و از تمرکز رسانهها و افکار عمومی بر ضعفها و کمبودها خواهد کاست.
******
توافق با چشمان باز
روزنامه وطنامروز نوشت:
درباره توافق اخیر ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، فارغ از محتوای این توافق، بویژه فرآیند منتهی به انجام بازرسیها، چند نکته بسیار مهم باید مدنظر قرار گیرد و رعایت این نکات توسط تیم مذاکرهکننده ایرانی الزامی است.
۱- با توجه به رفتار غیرمسؤولانه آژانس در ماجرای حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی به تاسیسات هستهای ایران و همینطور بر اساس قانون مصوب مجلس درباره نحوه همکاری با آژانس، باید دسترسیهای آژانس محدودتر از شرایط قبل از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه باشد. ایران باید یک واکنش عملی به رفتار سیاسی و غیرمسؤولانه آژانس داشته باشد، چرا که هم در راستای حفاظت از منافع ملی است و هم اینکه این رفتار به یک رویه سیاسی ضدایرانی تبدیل نشود.
۲- نگرانیهای امنیتی ایران درباره دستیابی آمریکا و رژیم صهیونیستی به اطلاعات تاسیسات هستهای مورد حمله و نیز ذخایر اورانیوم غنیشده ۶۰ درصد بسیار جدی است. بنابراین در هر نوع همکاری با آژانس، باید این نگرانیها و الزامات آن اعمال شود. بویژه این همکاری نباید منجر به برآورد دقیق آمریکا و رژیم صهیونیستی از میزان آسیبدیدگی تاسیسات مورد حمله قرار گرفته، همچنین مشخص شدن وضعیت ذخایر اورانیوم غنیشده ۶۰ درصد شود.
۳- پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، هر نوع همکاری با آژانس، باید بخشی از یک مذاکره با احتمال توافق جامع باشد. مذاکرات و توافقی که باید مطالبه ایران، یعنی لغو تحریمها حتما در آن تعیین تکلیف شود.
ذ۴- هر نوع همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید مشروط به تعیین تکلیف ماجرای فعالسازی مکانیسم ماشه شود. بر همین اساس، با توجه به آشکار شدن ماهیت رفتار و سیاست اروپا علیه ایران، تحت هیچ شرایطی نباید تا قبل از تعیین تکلیف اسنپبک، چارچوب همکاری ایران و آژانس عملیاتی و اجرا شود.
******
امنیت، خریدنی نیست
روزنامه جوان نوشت:
در پـــی تهاجــم اخیــر رژیمصهیونیستی به قطر، نخستوزیر این کشور، با صراحت به ناتوانی سامانههای پدافند هوایی در شناسایی و رهگیری هواپیماها و پرتابههای مهاجم اعتراف کرد. این شکست امنیتی، پرسشهای بنیادینی را درباره کارایی سرمایهگذاری کلان دفاعی قطر و وابستگی امنیتی آن به قدرتهای خارجی مطرح میکند؛ موضوعی که در مورد تعداد دیگری از کشورهای جنوب خلیجفارس نیز صدق میکند. بر اساس گزارشهای معتبر مراکزی همچون مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک (IISS) و شورای آتلانتیک، قطر در سالهای اخیر با انعقاد قراردادهایی به ارزش تقریبی ۵۰میلیارد دلار، یکی از بزرگترین خریداران تسلیحات پیشرفته در منطقه بوده است.
هسته اصلی توان پدافند هوایی این کشور را این تجهیزات تشکیل میدهند: سامانههای امریکایی دفاع ضد موشکی با برد متوسط تا بلند «پاتریوت»، سامانه دفاع ضد موشکی برد بالا در اتمسفر طراحیشده برای مقابله با موشکهای بالستیک موسوم به «تاد»، رادار هشدار زودهنگام (لایه کشف اولیه) و پدافند برد متوسط شبکهای (ضد کروز/پهپاد) ناوگان جنگنده شامل ۲۴ فروند جنگنده رافال فرانسوی و ۳۶ فروند F ۱۵ پیشرفته و نیز جنگندههای تایفون. بهرغم این ظرفیتهای چشمگیر و هزینههای گزاف، موفقیت رژیمصهیونیستی در دور زدن این سامانهها، تحلیلگران امنیتی را به این نتیجه سوق داده که مسئله اصلی نه کمبود فناوری، بلکه محدودیت در «حاکمیت عملیاتی» است. پایگاه هوایی العدید، که میزبان بیش از ۱۰ هزار نیروی امریکایی و مرکز فرماندهی مرکزی ایالات متحده در منطقه (CENTCOM) است، نقشی دوگانه دارد. این پایگاه اگرچه در توان بازدارندگی قطر مشارکت دارد، اما کنترل عملیاتی بسیاری از سامانههای پیشرفته و دادههای راداری حیاتی، در اختیار نیروهای امریکایی مستقر در آن است. این امر طبق توافقهای دوجانبه امنیتی، حق «وتوی عملیاتی» را به متحد امریکایی میدهد. این واقعه صرفاً یک حادثه امنیتی برای دوحه نیست، بلکه حاوی آموزهای راهبردی برای تمامی کشورهای منطقه - خصوصاً شرکتکنندگان در مسابقات خریدهای تسلیحاتی- است:
۱- استقلال و امنیت، قابل خریداری نیست: این رویداد اثبات کرد که گردآوری تجهیزات پیشرفته، بدون استقلال عملیاتی و بومیسازی فناوری، تنها امنیتی ظاهری و شکننده ایجاد میکند. امنیت واقعی ریشه در حاکمیت ملی و خوداتکایی دارد. استقلال دفاعی ریشه در استقلال سیاسی دارد و پولدار بودن لزوماً بهمعنای امن بودن نیست. ثروت نجومی نمیتواند جایگزین استقلال سیاسی شود.
۲- اولویتهای راهبردی قدرتهای بزرگ: هرچند قطر سالها متحد ایالاتمتحده و میزبان بزرگترین پایگاه هوایی امریکا در منطقه است و بهخصوص در سفر ترامپ به منطقه نیز امیر قطر علاوه بر پیشنهاد سرمایهگذاری، پرندهای ۴۰۰ میلیون دلاری را بهعنوان هدیه شخصی به رئیسجمهور امریکا داد، اما در لحظه آزمون، ایالاتمتحده ترجیح راهبردی خود را نشان داد. هنگامیکه بین منافع یک متحد عربی (قطر) و یک متحد استراتژیک کلیدی (رژیمصهیونیستی) باید انتخاب کند، جانب دومی را میگیرد. این موضوع، درسی البته برای همه حاکمان جنوب خلیجفارس هم است که اتکای بیقیدوشرط به اتحاد با قدرتهای فرامنطقهای را زیر سؤال میبرد.
۳- شکست پدافندی قطر را باید فراتر از یک خطای فنی مقطعی دید. این رویداد، نماد شکستی استراتژیک در مدل امنیتی مبتنی بر وابستگی است؛ نمایشی آشکار از اینکه در روابط بینالملل، منافع ملی قدرتهای بزرگ همواره بر تعهدات امنیتی آنان به متحدان ثانویه اولویت دارد. بنابراین، مسیر تحقق امنیت پایدار، نه در بازارهای تسلیحاتی غرب، بلکه در مراکز تحقیقاتی داخلی و از طریق توسعه توانمندیهای بومی و خوداتکایی رقم میخورد.
******
حمله آخوندی به احمدینژاد
روزنامه کیهان نوشت:
عباس آخوندی گفته است: «کشور با فاجعه (انتخابات) سال 84 گرفتار طاعون عجیبی شد. فاجعه ۸۴ سر هر ملتی میآمد آن ملت را نابود میکرد! این سال در واقع آغاز استحاله جمهوری اسلامی و از بین رفتن تمام نهادهای مدنی در ایران بود. تمام نهادهای مدنی و اقتصادی را متلاشی کرد. طاعون عجیبی بود. اصلاحات در برابر آن طاعون تا این لحظه مقاومت کرده و توانسته خودش را به تدریج بازسازی کند. کسی که میگفت من خودم قانونم. اصلا دولتی نبود که بتواند برود مذاکره و مسئلهای را حل کند تمام بنیان اقتصاد ایران را متلاشی کرد».
درباره این سخنان باید چند نکته را یادآور شد. نخست اینکه آخوندی در انتخابات سال 88 عضو مرکزیت ستاد موسوی بود، کسی که صراحتا پس از ناکامی در انتخابات گفت که قانون و سازوکارهای قانونی را قبول ندارد. موسوی و همراهانش در ستاد فتنه، در حالی مدعی تقلب در انتخابات(آن هم به میزان یازده میلیون رای) شدند که حتی خاتمی و تاجزاده اذعان میکردند ادعای تقلب واقعیت ندارد. آیا عضو ستاد آشوب علیه جمهوریت و اکثریت و قانون اساسی خجالت نمیکشد که بخواهد درباره قانون و قانونگرایی حرف بزند؟
ثانیا مذاکره دولت متبوع آخوندی در قالب برجام، پیش روی همه است که چگونه امتیازات نقد داد و وعده پوچ خرید و تحریمهای دو برابر شده و رشد منفی اقتصادی و تورم 45 درصدی را به ثبت رساند.
ثالثا کدام طاعون برای اقتصاد و مدیریت کشور، بدتر از مدیریت همین آقای آخوندی که هنرش در طول پنج سال وزارت، مزخرف خواندن مسکن مهر بود بیآنکه بتواند الگوی دیگری از ساخت و ساز مسکن ارائه کند؟ افتخار او به نساختن مسکن و مزخرف نامیدن مسکن مهر که دو میلیون خانوار را صاحب خانه کرد بود، موجب شد در دولت روحانی، تورم ۷۰۰ درصدی مسکن به خاطر منطق «نساخت»، به زندگی مردم تحمیل شود. در مقابل اگر با امکانات همان سال چرخ صنعت پیشران مسکن به حرکت درمیآمد، موجب اشتغال صدها هزار نفر و گردش چرخ 250 صنعت زیرمجموعه تولید مسکن میشد.
باید از او پرسید که اگر ادعای «مسکن اجتماعی» را مطرح کردید، چرا بعد از پنج سال وزارت، حتی یک واحد از آن را نساختید و تحویل ندادید؟ یا حتی یک ماکت از این ایده ارائه نکردید؟!
نکته چهارم درباره شخصیت توهماندیش عباس آخوندی است. به عنوان مثال او چند ماه قبل از حمله آمریکا و اسرائیل به ایران مدعی شده بود: «اخراج مایک والتز، مشاور امنیت ملی از سوی ترامپ، حذف تندروها در آمریکاست. خبری مبنی بر رفتن والتز از مشاوره ترامپ داده میشود. او نیز از سرسختترین مخالفان ایران است. بنابراین، همچنان دلیلی بر بدبینی وجود ندارد. تمام مولفهها برای مصالحه نهائی با ایران فراهم گشته. اراده طرفین بر توافق، مستحکمتر از آن است که به این آسانی فرو ریزد».
او همچنین مدعی شده بود: «ارسال نامه ترامپ به ایران، پنجرهای به سوی صلح است. تمام منازعههای بینالمللی نهایتاً روزی از طریق گفتوگو به پایان میرسند. باید دید آیا آن روز سرنوشتساز در حلوفصل جامع منازعه ۴۵ ساله ایران- آمریکا فرا رسیده است؟ ارزیابی من با توجه به فرآیند شکلگیری نظام نومرکانتالیستی در جهان و شخصیت ویژه ترامپ، این است که پاسخ به این پرسش میتواند مثبت باشد. ایران نامه ترامپ را نشان از اراده آمریکا برای حلوفصل جامع مسائل فیمابین همراه با بدبینی تاریخی و هوشیاری و احتیاط کامل تلقی میکند».
******
توافقی که میتواند زمینه فشارهای بیشتر را فراهم کند
روزنامه قدس نوشت:
شیوهنامه جدید تعامل ایران و آژانس انرژی اتمی سهشنبه ۱۸ شهریور ماه با امضای سیدعباس عراقچی و رافائل گروسی مقابل دوربینها رونمایی شد. با این حال عدهای از همان ابتدا با توجه به حملات اخیر آمریکا و رژیم صهیونیستی در میان انفعال این نهاد، رخداد مذکور را به اصطلاح دم به تله دادن و به ضرر جمهوری اسلامی تعبیر کردند.
دکتر فؤاد ایزدی، استاد دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و کارشناس ارشد مسائل بینالملل نیز با اشاره به چالشهای دیپلماتیک اخیر ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و طرفهای غربی، معتقد است: «غرب هنوز اطلاعات کامل و دقیقی از وضعیت سایتهای هستهای ایران و میزان اورانیوم غنیشده ندارد و این مسئله میتواند زمینهساز فشارهای جدید و حتی حملات احتمالی باشد».
این چهره اصولگرا تصریح کرد: «اگر مقامات کشور دقت نکنند و این اطلاعات ناقص به طرف مقابل منتقل شود، قطعاً وضعیت خوبی برای ایران ایجاد نخواهد کرد و غربیها به بهانهای به نام مکانیسم ماشه دست پیدا میکنند. نکته این است که هدف اصلی غرب فعال کردن مکانیسم ماشه نیست، بلکه فشار برای گرفتن امتیاز و ایجاد توافقها به نفع خودش است. امید داریم حرفهایی که مقامات وزارت خارجه میزنند صحیح باشد، اما تجربه برجام نشان داده گاهی سخنان مقامات رسمی با واقعیت متفاوت بوده و تحلیلها اشتباه از آب درآمده است».
وی با اشاره به مواضع نمایندگان مجلس درباره گفتوگوهای اخیر، گفت: «مفاد قرارداد و جزئیات توافق هنوز مشخص نبوده و حتی برای نمایندگان مجلس هم به طور کامل قابل دسترس نیست. این مسئله نشاندهنده مشکلاتی در شفافیت و اعتمادسازی است. هدف آقای عراقچی از سخنان اخیرش هم به نظر توجیه توافق است، اما امید داریم این حرفها دقیق و واقعبینانه باشد. تجربه گذشته نشان داده خوشبینی بیش از حد نسبت به طرف مقابل، گاه منجر به تحلیلهای اشتباه و خسارتزا شده است».
ایزدی در تحلیل روند دیپلماتیک شکل گرفته میان تهران- آژانس معتقد است: «نزاع تهران با غربیها از زمانی شروع شد که آنها یکطرفه از برجام خارج شدند و اکنون تلاش دارند اقدامهای غیرقانونی خود را توجیه کنند. اگر اصلاحی رخ دهد، باید از سوی طرف مقابل صورت بگیرد. ایران تاکنون ضررهای زیادی در چارچوب اعتمادسازی متحمل شده و یکی از نتایج این اعتماد نابجا، حمله نظامی بوده است».
استاد دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران با اشاره به اظهارات پیشین آقای لاریجانی درباره آژانس افزود: «در مقاطع مختلف، مواضع متفاوتی از سوی مقامات درباره آژانس اعلام شد. ابتدا گفته میشد مشکل با ساختار آژانس نیست، بلکه مدیر فعلی آن مشکل دارد. اما این تفکیک میان آژانس و کشورهای غربی اشتباه است؛ مدیریت فعلی آژانس کاملاً تحت نفوذ کشورهای غربی است و نباید تصور شود تفاوتی میان آنها وجود دارد. هر گونه خوشبینی بیمورد نسبت به طرف مقابل و جداسازی آژانس از کشورهای غربی میتواند ایران را در موقعیت خطرناک قرار دهد و لازم است مقامات کشور ضمن دقت کامل، منافع ملی را در اولویت قرار دهند».
******
عبدی، قید پزشکیان را زد
عباس عبدی، فعال سیاسی و رسانهای اصلاحطلب در روزنامه اعتماد نوشت:
از سخنان و جلسات آقای پزشكیان در هفتههای اخیر دقیقا استنباط میكنیم كه با وضعیت كنونی هیچ كدام از مسائل مهم كشور حل نخواهد شد. بهطور طبیعی باید نتیجه بگیریم كه این مسائل بدتر میشود كه بهتر نمیشود. بعید است كه آقای پزشكیان متوجه معنای ضمنی این سخنان خود نباشند. به نظرم درست میگویند. بنده نیز بارها گفتهام مسائل ایران راهحلهای فنی و جزیی و موردی ندارد. با وجود و غلبه رویكردهای گذشته هیچ مسالهای حل نخواهد شد. جالب است كه آقای پزشكیان در آخرین گفتوگوی خود مجبور شد بگوید از همان ابتدا كه آمد، ناترازیها روی هم لبریز شده بود. نكات دیگر اظهارات اخیر وی به صورت خلاصه چنین است كه به علت نداشتن كار درخواست كاهش زمان كاری كارمندان را به ۴ ساعت داده است! «كشور گیر آب، خاك، سوخت و گاز افتاده، همه جا گیر هستیم، در حالی كه روی گنج خوابیدیم.»، «اصفهان دچار فرونشست شده تهران و اطراف آن بدتر.»، «به كجا میخواهیم برویم؟»، «عامل تورم ما هستیم، بنشینیم در خانه و از كارهای خود توبه كنیم!»، «پول نداریم و در ادارات ولخرجی میكنیم، به مجلس گفتیم كمك كنند تا ادارات را كوچك كنیم.»، «هر كه بهتر میتواند مشكل آب، كشاورزی یا ناترازیها را حل كند، این گوی و این میدان.»، «كشور به سمت تغییرات وحشتناك اقلیمی میرود.» «باران كمتر میبارد و تبخیر بیشتر میشود. 1.5 درجه بیش از دورههای قبلی ایران گرمتر شده است.»
هنگامی كه سیاههای از این سخنان بدون هیچ راهحلی ارایه میشود، نتیجه روشن است. یعنی دولت هم در موضع انتقادی مثل مردم و احزاب و روزنامهنگاران و... است. فقط، معلوم نیست مخاطب این نقدها كیست. به علاوه آقای پزشكیان باید به این پرسشها پاسخ دهند كه علت این وضع چیست؟ آیا در یكسال گذشته این شاخصها بهبود یافتهاند یا بدتر شدهاند؟ و با ادامه این وضع به كجا خواهیم رسید؟ اگر از من بپرسند، پاسخم این است كه اگر رقیب شما میآمد قطعا وضع فاجعهباری بود ولی با آمدن شما نیز هیچ كدام از ناترازیها كمتر نشده است. ادامه این وضع نیز غیرممكن است و به زودی اغلب شاخصها غیرقابل تحمل خواهند شد. علت رسیدن به اینجا نیز چند عامل به هم پیوسته رویكردی، سیاستگذاری، كارگزاری و نظارتی است.
******
سایت اصلاح طلب: از حمله اسرائیل به ایران و قطر در میانه مذاکرات نمیتوان نتیجه گرفت مذاکره بد است!
سایت اصلاح طلب عصر ایران در تحلیل حمله رژیم صهیونیستی به قطر نوشته است:
این حمله، یک اتفاق استثنایی و نشانهای از عصر ترامپ است. حمله جنگندههای اسرائیل به رهبران حماس در دوحه پایتخت قطر، موفقیتآمیز نبود و آنها نجات یافتند اما حادثه، به خودی خود و فارغ از موفقیت یا عدم موفقیت، بهشدت اتفاق مهم و دارای تبعات بزرگ است. این نخستین حمله اسرائیل به قطر و یکی از کشورهای جنوب خلیج فارس است. حمله اسرائیل، تاریخ سیاسی قطر را به قبل و بعد از آن تقسیم میکند. این اتفاق حتماً باعث تغییرات بزرگ و اساسی در قطر در همه سطوح از جمله پارادیمها خواهد شد. این حمله، یک شکست برای مقامات قطری بهشمار میآید چرا که اولاً نتوانستند آن را پیشبینی کنند. ثانیاً نتوانستند مانع از حمله شوند. ثالثاً نتوانستند با حمله مقابله کنند. این وضعیت بدترین گزینه ممکن برای قطر است.
هیئت حماس در حال بررسی طرح صلح ترامپ بود که به آنها حمله شد. شبیه ایران که در حال مذاکره با آمریکا بود که با حملات اسرائیل روبهرو شد. با این حال از این دو حادثه نمیتوان نتیجه گرفت مذاکره بد است یا نباید مذاکره کرد. سوءاستفاده از یک ابزار به معنی بد بودن آن ابزار نیست بلکه باید هوشیاری را افزایش داد.
حمله اسرائیل به قطر، به سود جبهه ایران و مخالفان و دشمنان اسرائیل و به ضرر جبهه حامیان عادیسازی روابط با اسرائیل است. تردید کشورهای عربی درباره تاثیرگذاری همپیمانی با آمریکا افزایش مییابد، به ویژه درباره تاثیر حضور ارتش آمریکا برای جلوگیری از حمله. این حمله، اعتماد و تکیه کشورهای عربی منطقه را به آمریکا تضعیف میکند. شاید برای اول بار، یک همپیمان آمریکا با چراغ سبز آمریکا به دیگر همپیمان آمریکا حمله میکند.
این حمله، کشورهای جنوب خلیج فارس را به محور روسیه و چین نزدیک میکند. حمله اسرائیل به قطر، تهدیدی علیه 6 کشور جنوب خلیج فارس (شورای همکاری) بهشمار میآید و رابطه اسرائیل با آنها را دستخوش تحول قرار میدهد.
******
واکنش به اظهارات جنجالی آذریجهرمی درباره عارف
محمد جواد آذری جهرمی، وزیر اسبق ارتباطات و از اعضای دولت حسن روحانی، اخیراً در گفتوگویی مدعی شده: «آقای عارف در مجلس دهم با من مخالف بود و تمام تلاش خود را کرد که من از مجلس رأی برای وزارت ارتباطات اعتماد نگیرم. فراکسیون امید هم به جد نظر مخالف داد. به من پیش از وزارت میگفتند که دیدگاه امنیتی دارم».
این اظهارات باعث واکنش یکی از چهرههای نزدیک به عارف شد. علیرضا خامسیان، معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر معاون اول رئيسجمهور در گفت وگو با فارس درخصوص اظهارات وزیر اسبق ارتباطات، درباره مخالفت محمدرضا عارف در مجلس دهم با وزیر شدن این عضو کابینه دوم حسن روحانی اظهار داشت: «شرایط کشور اقتضا نمی کند که به مسائل اینچنینی ورود پیدا کنیم البته اینکه بعد از تقدیر رهبر معظم انقلاب از معاون اول رئیسجمهور چنین مباحثی مطرح می شود قابل تامل است».
وی با بیان اینکه برای ثبت در تاریخ به این مطالب ناصحیح می پردازد، خاطرنشان کرد: «هر کسی که با الفبای فعالیتهای فراکسیونی آشنا باشد می داند که علی رغم اینکه هر نماینده می تواند نظر شخصی خود را بیان کند اما در فراکسیون بویژه فراکسیون امید مجلس دهم تصمیمات اجماعی گرفته می شد و شخص آقای دکتر عارف هم به دلیل اینکه به رای و نظر جمعی بسیار اهمیت قائل است در قالب رای اجماعی فراکسیون عمل می کرد».
وی با بیان اینکه انتظار بود افرادی که پیشتر در مقام وزارت بودند از پختگی و وزانت بیشتر در بیان مطالب برخوردار باشند و از حافظه تاریخی خود بیشتر استفاده می کردند، یادآور شد: «برخلاف اظهارات ایشان اتفاقا آقای دکتر عارف در تاریخ بیست و چهار مرداد سال ۹۶ که زمان بررسی کابینه دولت دوم آقای روحانی در مجلس بود علی رغم اینکه نوبت نطق ایشان نبود از وقت نماینده دیگر استفاده کرد و در نطقی مفصل از کابینه معرفی شده به مجلس حمایت کرد که با رجوع به اخبار آن زمان قابل راستی آزمایی است».
وی افزود: «آقای عارف در آن نطق از نمایندگان خواست به همه وزرا رای اعتماد دهند البته از اینکه در آستانه سال تحصیلی وزیر علوم معرفی نشده بود هم گلایه کرد بود».



