بیش از بیست سال از جشن خودکفایی گندم در ایران می گذرد. واژههایی با بار معنایی مثبت اما اثرات فاجعه بار در پس پرده. آیا به راستی اثرات واقعی پدیده ها با عنوانهای جذاب قابل بررسی است یا موضوع چیز دیگری است. در این نوشتار به بهانه اظهارنظر جدید وزیر کشاورزی مبنی بر خودکفایی در برنج ،سعی میکنیم، خودکفایی در کشاورزی را با مثال گندم از منظر محیط زیست و اقتصاد بررسی کنیم و نشان دهیم که یک چرخه پوپولیستی و معیوب چه اثراتی دارد و چگونه حیات و اقتصاد را به ویرانی میکشد.
سال ۷۴ است و دولت جشن خودکفایی گندم در ایران گرفته ، و دولتی خوشحال از بدست آوردن دستاوردی بزرگ. بگذریم ازین که اکنون سالی ۶ میلیون تن گندم وارد میکنیم.به راستی پدیده خودکفایی گندم در ایران دستاورد بزرگی است؟ در ادامه به این سوال پاسخ میدهیم.
گندم محصول استراتژیک از نظر امنیت غذایی و تنها غلاتی است، در ایران که بیشترین مقدار آن به مصرف انسان میرسد(حدود دوسوم). مصارف سایر غلات بیشتر دامی است.نان ،قوت قالب مردم ایران است. بیایید گندم را از نظر کشاورزی، آب بر بودن، اقتصادی و سایر فاکتورها بررسی کنیم.
مصرف آب
۷ محصول رایج آب بر در کشاورزی به ترتیب ،کاکائو، قهوه، برنج، سویا، شکلات، گندم، جو هستند. هر کیلو گندم بین ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ لیتر آب مصرف میکند(۵ برابر هندوانه). بر اساس آمار سطح زیر کشت گندم آبی در ده استان اول کشور به ترتیب خوزستان، فارس،خراسان رضوی، گلستان، همدان، قزوین، تهران، آذربایجان شرقی،کردستان، اصفهان میباشد. همانطور که مشخص است، استانهای خشک و فلات مرکزی ایران سهم زیادی از تولید گندم را در کشور به عهده دارند. در حالی که مسئله آب در ایران تبدیل به فاجعه فرونشست شده است. مسئله ای که آخرین مرحله بیابان زایی است. کاهش ذخایر آب زیرزمینی ، سدسازی و بردن آب به شهرها و برهم زدن اکو سیستم طبیعی حیات را در ایران تهدید کرده است.
اقتصاد کلان
از لحاظ اقتصادی گندم محصول نسبتا ارزانی است. هر تن گندم در حال حاضر 180 دلار قیمت دارد که در مقایسه با زعفران 3000000 دلاری و پسته 4000 دلاری( به ازای هر تن) که هر دو در کشور کشت میشوند، عدد پایینی است. تقریبا هم هرسه محصول مقدار مصرف آب یکسانی دارند.
بازدهی
بازدهی تولید گندم در ایران نزدیک به متوسط جهانی است(حدود ۵ تن در هکتار) اما مقایسه کنید با انگلستان ده تن و چین حدود ۶ تن و نیوزلند ۱۷ تن در هکتار، میبینیم که به دلیل عدم استفاده از دانش و ماشین آلات به روز عقب هستیم.
ضایعات
در بخش مصرف (دورریز)ما در ایران ۳۰ درصد ضایعات داریم یعنی سه برابر متوسط جهانی. طبق برخی آمار ارزش ضایعات نان در ایران سه میلیارد دلار برآورد میشود.
هر کیلو گندم چقدر آرد تولید می کند؟
در ایران بطور متوسط بعداز سبوس گیری و جداسازی ضایعات از هر صد کیلو گندم بطور متوسط ۷۲ تا ۷۵ کیلو آرد تولید میشود
هزینه های به روز نگهداری، حمل و نقل، فرآوری
بر اساس داده های موجود ،هزینه های حمل و نقل اعم از ریلی یا جاده ای بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ تومان است. هزینه ذخیره سازی در سیلو هم بین ۸۰۰ تا ۱۰۰۰تومان به ازای هر کیلو میباشد. هزینه فرآوری تبدیل گندم به آرد هم بین ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ تومان میباشد. دراره کل با احتساب ضایعات هر کیلو آرد برای دولت ۳۴هزار تومان آب میخورد.
فروش
دولت آرد بدست آمده را درب نانوایی با قیمت هر کیلو ۸۰۰ تومان دولتی و آزاد ۱۲۵۰ تومان میفروشد. قیمت نان دولتی به ازای هر ۲۰۰ گرم نان ۱۵۰۰ تومان بطور متوسط قیمت دارد. یعنی هر کیلو نان را ۷۵۰۰ میفروشد.
در نانوایی چه اتفاقی می افتد
در نانوایی های یارانه ای هم نرخ گاز و برق و آب کمتر از واحدی تجاری است. بر اساس یک داده تخمینی حدود ۴۰۰۰ تومان برای هر نان در نانوایی هزینه میشود. این هزینه های شامل اجاره مکان، هزینه آب و مخمر و ... ، هزینه گاز و برق و نیروی کار و سایر هزینه هاست. میبینید که دولت اینجا هم یارانه پرداخت میکند.
جمع بندی
مجموع هزینه های برآورد شده نشان میدهد دولت برای هر نان ۲۰۰ گرمی تافتون با قیمت ۱۵۰۰تومان حدود ۳۸۵۰۰ تومان یارانه مستقیم پرداخت میکند و نکته این است که این پول از جیب همه مردم مستقیم و یا غیر مستقیم توسط تورم خارج میشود. و البته که این محصولی است که ۳۰ درصد اتلاف دارد و به مصرف اتباع، دام، قاچاق غیر مستقیم میرسد. ما در ایران ۶ برابر متوسط جهانی نان مصرف میکنیم (چیزی نزدیک به ۱۵ میلیون تن). اگر هزینه واقعی آب برای گندم را بخصوص در فلات مرکزی ایران حساب کنیم، میبینیم که هزینه واقعی آن بسیار بسیار بیشتر از موارد محاسبه شده است. یک حساب سرانگشتی برای تولید این مقدار گندم، تقریبا ما باید تمام آب تجدیدپذیر خود را برای تولید این مقدار گندم مصرف کنیم.
نتیجه گیری
خودکفایی بدون دیدن اثرات، و امکان توان سرزمینی ، اشتباهی مهلک است که کشور را در چرخه وحشتناک و معیوبی قرار میدهد که امکان برون رفت از وضع موجود را برای دولتها غیرممکن میسازد. و امکان حیات را در کشور ناممکن میسازد. بنابراین سطح زیر کشت کشاورزی را باید کاهش داد.
در مورد سایر زمینهای مساعد کشور هم باید تحت کشت به صرفه مثل پسته ، زعفران و محصولات ارزشمند و مصرف آب کم قرار بگیرد.
پیشنهادات
برای ادامه امکان حیات در ایران و بهبود وضع اقتصادی، ما چاره ای جز تعطیل کردن کشاورزی در بیشتر نقاط ایران نداریم. پیشنهاد میشود دولت طرح جایگزینی نیروگاههای خورشیدی به جای زراعت را به کشاورزان برای تامین معیشتشان ارائه دهد و به فکر خودکفایی در سرزمین خشک ایران نباشد.
همچنین واقعی کردن قیمت و دادن همان یارانه به خود مردم حرفی است درست و تکراری اما باید دولتها شجاعت اجرای آنرا بدست بیاورند.



