رکود بازار مسکن در تهران به بالاترین سطح تاریخی خود رسیده است. گزارش تازه رئیس اتحادیه مشاوران املاک درباره کاهش ۳۰ تا ۵۰ میلیون تومانی هر متر قیمت مسکن در شمال تهران، تنها گوشهای از واقعیت فروپاشی در این بازار است؛ آن هم در شرایطی که کاهش واقعی قیمتها، طبق دادههای میدانی، بسیار بیشتر از این ارقام است. بازار نه خریدار دارد، نه رونق، نه حتی امید به بازگشت.
در حالیکه تابستان باید بهطور سنتی فصل رونق معاملات مسکن باشد، بنگاههای املاک با فایلهای بیمشتری روبهرو هستند؛ فایلهایی که هر روز بر تعدادشان افزوده میشود اما خریداری برایشان نیست. این وضعیت منحصر به خرید نیست؛ در بازار اجاره نیز تقاضا به پایینترین حد خود رسیده و خانههای خالی در دفاتر مشاوران املاک روزبهروز بیشتر میشود. طی چند سال اخیر اکثر مستأجران یا به ناچار به حاشیههای تهران کوچ کردهاند یا بهدلیل ناتوانی در تأمین ودیعه و اجاره، به سکونت در خانههای اشتراکی و نامناسب تن دادهاند.
واقعیت این است که رکود بازار نهفقط حاصل شرایط اقتصادی جامعه بلکه نتیجه سیاستگذاریهای نادرست و بعضاً عامدانه در مهندسی رسانهای و قیمتسازیهای صوری توسط برخی دلالان و سوداگران است؛ جریانی که در سالهای گذشته با القای پیدرپی "رشد مداوم قیمتها"، مردم را از بازار خارج و نقدینگی را به سمت سوداگری سوق داد و امروز، خود قربانی همین القائات شده است.
وزارت راه و شهرسازی در یکسال گذشته کارنامهای بهغایت ضعیف ارائه داده و هیچگونه تدبیر مؤثری برای کنترل رکود یا ساماندهی بازار مسکن اتخاذ نکرده است. موضوع مهمی مانند اخذ مالیات از خانههای خالی نیز بین وزارت مسکن و وزارت اقتصاد رها شده و هیچ اقدام عملی برای اجرای قانون موجود و بازگرداندن این واحدها به بازار مصرف صورت نگرفته است.
متأسفانه، بیتفاوتی آشکار دولت نسبت به بحران مسکن، بر عمق این رکود افزوده و بازار را در وضعیت رهاشدگی کامل قرار داده است. اکنون مالکان نیز که روزی از گرانیها سود میبردند، باید ماهها تن به خالی ماندن ملک و کاهش ناگزیر قیمت رو به رو باشند.
در چنین شرایطی، با ورود خانه های فروشی به بازار اجاره و بازگشت مهاجران افغانی و همچنین کاهش قیمت مسکن، مالکان برای اجاره سریعتر واحدهای خود باید وارد رقابت قیمتی واقعی شوند. انتظار برای بازگشت قیمتهای غیرواقعی گذشته، در چنین شرایطی راه به جایی نمیبرد.
قیمتگذاری بر اساس توان واقعی مستأجران تنها راه پرهیز از خالی ماندن طولانیمدت ملک است.
راهکارهایی برای عبور از بحران:
- اجرای واقعی مالیات بر خانههای خالی با استفاده از دادههای ثبتی و کد یکتا (کد یکتا نه بهعنوان شعار، بلکه با اتصال به حسابهای بانکی و انشعابات).
- یجاد مشوقهای مالیاتی برای مالکان خوشحساب که قیمتگذاری منصفانه دارند یا اجاره بلندمدت میدهند.
- احیای مسکن اجتماعی برای دهکهای کمدرآمد بهجای صرفاً شعار ساخت مسکن.
- برخورد قضایی با شبکههای دلالی رسانهای و قیمتسازان ساختگی که باعث القای تورم انتظاری و فریب افکار عمومی شدهاند.
- اعطای تسهیلات ودیعه واقعی و بدون سود بالا به مستأجران واجد شرایط.
- انتشار منظم دادههای شفاف از سوی دولت و شهرداری در خصوص معاملات و اجارهها برای پایان دادن به قیمتسازی رسانهای.
بازار مسکن بیش از آنکه نیاز به وعده و جلسه داشته باشد، به اقدام، شفافیت، و تصمیمگیری شجاعانه نیاز دارد. اگر دولت همچنان تماشاگر باشد، رکود به ورشکستگی خواهد رسید و موجران نیز چیزی از سود گذشته نخواهند دید.



