به تازگی و همزمان با تصویب قانون تعلیق همکاری های ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی و متعاقبا ابلاغ آن توسط رئیس جمهور جهت اجرا، شاهد به راه افتادن جنجال های گسترده از سوی قدرت های اروپایی علیه ایران بوده ایم. به طور خاص سه کشور آلمان، انگلستان و فرانسه از ایران خواسته اند که همکاری با آژانس را ازسرگیرد و اجازه دسترسی بازرسان آژانس به سایت های هسته ای کشورمان که هدف بمباران رژیم اشغالگر قدس و آمریکا قرار گرفته اند را بدهد.
این در حالی است که ایران با منطقی مستدل که از حمایت بین المللی نیز برخوردار است تاکید کرده که در بحبوحه مذاکرات با آمریکا با محوریت مساله هسته ای خود قرار داشت و دولت آمریکا و همچنین آژانس خیانت بزرگی را به کشورمان انجام دادند. از این رو، در وضعیت کنونی، اساسا فضایی برای دیپلماسی و همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی باقی نمانده است. رافائل گروسی مدیر کل آژانس نیز عملا به یک مهره آمریکا و اروپا و صهیونیست ها علیه ایران تبدیل شده و با گزارش ها و رویکردهای مغرضانه و سیاسی خود علیه ایران، بسترساز تصویب قطعنامه ای در شورای حکام آژانس علیه کشورمان شد که بهانه لازم را به اسرائیل و آمریکا در تجاوز نامشروع به کشورمان داد.
حال سوال اصلی این است که چرا ایران باید با نهادی همکاری کند که جز به تضعیف منافع و امنیت ملی کشورمان نمی اندیشد و جالب اینکه حتی حمله به سایت های هسته ای کشورمان و ترور دانشمندان هسته ای ایران را محکوم هم نکرده است! موضوعی که خود موجب بهت بسیاری از تحلیلگران مستقل شده است. در این چهارچوب، اروپایی ها توطئه تازه ای را در رابطه با ایران تدارک دیده اند که نخستین نشانه از آن را مقام های فرانسوی به نمایش گذاشته اند.
آن ها تاکید کرده اند که اگر ایران با آژانس همکاری نکند و برنامه هسته ای خود را تعطیل نکند، این مساله موجب خواهد شد تا کشورهای اروپایی مکانیسم ماشه را علیه ایران فعال کنند و سیلی از تحریم ها در حوزه های مختلف را بار دیگر علیه ایران اعمال کنند. تهدیدی که در نوع خود حامل دو نکته معنادار است.
اول اینکه خوش خیالی خواهد بود که تصور کنیم اروپایی ها حتی به فرض همکاری ایران به شیوه ای که آن ها می خواهند، مکانیسم ماشه را علیه ایران فعال نخواهند کرد. آن ها خود را یک مهره در راستای پیادهسازی دستورکارهای اسرائیل و آمریکا علیه ایران می پندارند و در این رابطه نشان داده اند که وزن مستقلی ندارند. مگر زمانی که دولت ترامپ به نحوی غیرقانونی از برجام خارج شد، اروپایی ها به تعهدات خود عمل کردند؟
زمانی که خودِ آن ها می گفتند اقدام ترامپ، منطقی و درست نبوده است. حال نیز آن ها یک بازیگر در معادله تشدید فشارها علیه تهران هستند و جز به تضعیف منافع ملی ایران به هر قیمتی نمی اندیشند. از این رو، آن ها یک موضع جدید در مورد ایران ارائه نمی کنند بلکه در قالب طرحی کلیشه ای علیه کشورمان در حال ایفای نقش هستند.
نکته دوم اینکه قدرت های غربی اکنون خوبی فهمیده اند که اقدام علیه سایت های هسته ای ایران، از آن ها یک بازنده تمام عیار در معادله ایران ساخته است. ایران به اذعان نهادهای بین المللی و چهرههای برجسته در حوزه هسته ای، هنوز، هم ظرفیت های هسته ای خود را حفظ کرده و هم در حوزه علمیِ انرژی هسته ای از توانمندیهای قابل توجهیی دارد. در این میان چالش اصلی برای آن ها این است که دیگر ایران با آژانس همکاری نخواهد کرد و دلیل آن هم خیانت این نهاد به منافع و امنیت ملی ایران و زمینه چینی برای به شهادت رساندن شمار قابل توجهی از فرماندهان، داشنمندان و مردم عادی در کشورمان است.
درست به همین دلیل است که نشریه صهیونیستی هارتض به تازگی تیتر زده که جنگ علیه ایران، یک اشتباه راهبردی و بزرگ برای اسرائیل بود. از این رو، خط و نشان جدید اروپاییها علیه ایران نه از موضع قدرت، بلکه ناشی از وحشتی است که به واسطه اشتباه مهلک خود علیه کشورمان مرتکب شده اند.



