«داستان نویسی به مثابه شغل»؛ هاروکی موراکامی؛ ترجمه آیت حسینی؛ نشر پرنده جستارنویس صادق

محمدامین اکبری،   4020412073

هاروکی موراکامی نویسنده نام‌آشنایی است. مخاطبان فارسی‌زبان هم تا به حال کتابهای زیادی از او را خوانده‌اند، او در بازار کتاب ایران جزو نویسندگان پرمخاطب است. موراکامی از آن دست نویسندگانی است که مخاطبان یا از آثارش بسیار خوششان می‌آید یا آن را نمی‌پسندند

«داستان نویسی به مثابه شغل»

نویسنده: هاروکی موراکامی

ترجمه: آیت حسینی

نشر: پرنده، چاپ اول، 1400

350 صفجه، 110000 تومان

 

****

 

نویسندگی شکلی از دروغ‌گویی و فریبکاری است، و هرچه نویسنده هنرمندتر باشد دروغ‌هایش باورپذیرتر و اثرش از ارزش بالاتری برخوردار است، نظامی در منظومه «لیلی و مجنون» درباره شعر چنین می‌گوید، که می‌توان به داستان‌ هم آن را تسری داد: «در شعر مپیچ و در فن او / چون اکذب اوست احسن او».

زمانی که یک نویسنده درباره ادبیات و داستان‌نویسی می‌نویسد به‌نوعی دارد اعتراف می‌کند که چطور فریبکاری کرده است، چگونه نوشته که مخاطب را با خود همراه کرده. البته تعدادی از نویسنده‌ها در این نوشته‌های خود هم دست از دروغ و افسانه‌سازی برنمی‌دارند، فی‌المثل جناب خورخه لوئیس بورخس و رومن گاری که دیگران به او لقب کذاب کبیر را داده‌اند. از این استثناها که بگذریم وقتی ما جستارها یا مقالات نویسندگان معروف را می‌خوانیم تصویری حقیقی‌تر و ملموس‌تر از آنها و داستان‌هایشان را در ذهن خود می‌سازیم. مثلا تصور کنید یک مصاحبه یا یک مقاله از نویسنده‌ای که داستان‌های علمی و تخیلی می‌نویسد، خوانده‌اید. مطمئنا تصویری که از او در ذهن داشته‌اید با تصویری که پس از خواندن آن مصاحبه یا مقاله دارید، یکی نیست. شما بعد از خواندن این نوشته‌ها تصوری زمینی‌تر و انسانی‌تر از آنها دارید. به‌همین خاطر از منظری مصاحبه نکردن و ننوشتن از شیوه داستان‌گویی می‌تواند امتیازی برای نویسنده‌ها محسوب شود، چرا که این خاموشی آنها را در هاله‌ای از افسانه قرار می‌دهد. در واقع ما مخاطبان هرچقدر هم که هشیار باشیم و هرلحظه به خود این نهیب را بزنیم که این نوشته‌ای که داری می‌خوانی داستان یا اثری ادبی است نمی‌توانیم نویسنده را از نوشته‌اش جدا بدانیم.

ولی هرچه باشد نوشته‌های غیرداستانی یک نویسنده اعم از خاطره‌نوشت‌ها، سفرنامه‌ها، تاملات و یا آثار پژوهشی او که هر کدام به‌نوعی به داستان مربوط می‌شود برای مخاطبان حرفه‌ای و داستان‌نویسان جوان خواندنی و آموزنده است. این مخاطبان می‌توانند با خواندن این نوشته‌ها و قیاس آن با آثار ادبی او که پیش از آن خوانده‌اند در ذهن خود نوعی ارتباط برقرار کرده و با مهندسی معکوس راهی برای آفرینش ادبی پیدا کنند. این نوشته‌ها می‌تواند خود کلاس داستان‌نویسی باشد.

هاروکی موراکامی نویسنده نام‌آشنایی است. مخاطبان فارسی‌زبان هم تا به حال کتابهای زیادی از او را خوانده‌اند، او در بازار کتاب ایران جزو نویسندگان پرمخاطب است. موراکامی از آن دست نویسندگانی است که مخاطبان یا از آثارش بسیار خوششان می‌آید یا آن را نمی‌پسندند. توضیح چرایی این مسئله چندان مهم نیست یا حداقل طرح کردنش در این نوشته موضوعیت ندارد. خود من گمان می‌کنم که از دسته دوم باشم، چرا که از چند رمانی که از او خوانده‌ام خوشم نیامده، می‌گویم گمان می‌کنم، به این خاطر که چند اثر شاخصش را تا به امروز نخوانده‌ام و نمی‌توانم به‌طور قاطع اظهار نظر کنم، به هر رو چه من بپسندم چه نه، موراکامی نویسنده مهمی است و همین امر من را به‌عنوان یک مخاطب نسبت به آثاری که از او ترجمه و منتشر می‌شود حساس کرده. و وقتی می‌بینم او کتابی درباره داستان‌نویسی دارد کنجکاویم افزایش پیدا می‌کند، آن را می‌خرم و می‌خوانم.

جالب آنکه بنده که رمان‌های موراکامی جزو کتابهای محبوبم نیست از این کتاب که نامش «داستان‌نویسی به مثابه شغل» است بسیار خوشم آمده، به‌طوری که بسیاری از جاهای آن را با مداد نشانه‌گذاری کرده‌ام. بله، موراکامی در مقام یک فریبکار (داستان‌نویس) چندان برایم جذابیت ندارد ولی موراکامی صادق (جستارنویس) شخصیتی جذاب و دوست‌داشتنی است. او در این کتاب، در دوازده فصل از منظرهای گوناگون به داستان و داستان‌نویسی می‌پردازد، در فصلی درباره جوایز ادبی و تاثیر آن بر مسیر نویسندگی می‌نویسد، در فصلی دیگر درباره اینکه چگونه یک نویسنده حرفه‌ای شده است و از این طریق گذران زندگی کرده. در جایی از تجربیاتش به‌عنوان نویسنده ژاپنی در امریکا می‌گوید و از اینکه این‌قدر در کشوری دیگر محبوب و مشهور شده ابراز رضایت و افتخار می‌کند، و در فصل هفتم که عنوانش «داستان‌نویسی فعالیتی کاملا شخصی و بدنی» است، و به نظر من بهترین و خواندنی‌ترین فصل این کتاب است، از سبک زندگی خاص خود به‌عنوان نویسنده پرده برمی‌دارد. موراکامی می‌نویسد که در بیش از سی سال فعالیت حرفه‌ایش هرروز به‌مدت دو ساعت دوندگی کرده و می‌کند. البته او کتابی مجزا که آن‌هم مجموعه جستار است با عنوان «از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم» دارد که ترجمه‌های متعددی از آن در بازار کتاب موجود است و احتمالا کتاب بعدیی است که از این نویسنده خواهم خواند.

خلاصه شما در این کتاب که آقای آیت حسینی مستقیما از متن ژاپنی ترجمه کرده با چهره زمینی و عینی نویسنده‌ای روبرو می‌شوید که اغلب آثارش سوررئال و فانتزی است. علاوه بر نشر پرنده، به‌تازگی انتشارات نیلوفر هم ترجمه دیگری از این کتاب را روانه بازار کتاب کرده منتها از متن انگلیسی و با عنوان «حرفه رمان‌نویس». از آنجا که موراکامی بر ترجمه‌های انگلیسی خود نظارت دارد و به‌فراخور مخاطبهایش تغییراتی را در متن ترجمه می‌دهد خواندن و مقایسه کردن دو متن ترجمه شده خالی از لطف نیست. من ترجمه نشر پرنده را خواندم و از ترجمه و کتاب‌آرایی‌اش بسیار خوشم آمد خصوصا پانویس‌های هر فصل را، که نشان‌دهنده تسلط مترجم بر موضوع بود، بسیار راه‌گشا دیدم. در آخر بخشی از کتاب را که اتفاقا از فصل محبوبم، فصل هفتم، انتخاب کرده‌ام با شما به‌اشتراک می‌گذارم:

« نویسنده از اعماق آن تاریکی، آنچه را نیاز دارد، یعنی آنچه را که برای داستان ضروری است، برمی‌دارد و با خود به سطح آگاهی می‌آورد. بعد آن را به متن، یعنی چیزی که فرم و معنا دارد، تبدیل می‌کند. آن اعماق تاریک گاه مملو از چیزهایی وحشتناک است. موجوداتی که در آن اعماق زندگی می‌کنند گاه به شکل‌های گوناگونی درمی‌آیند و انسان را فریب می‌دهند. در آنجا نه نقشه‌ای هست و نه از اخلاق خبری هست. بیراهه هم در آن فراوان است؛ درست مثل غارهای زیرمینی. اگر غفلت کنی راه را گم خواهی کرد و شاید دیگر نتوانی به سطح زمین بازگردی. در آن تاریکی، آگاهی فردی و آگاهی جمعی در هم آمیخته است. دوران باستان و دوران معاصر نیز در هم آمیخته‌اند. ما این‌ها را بی‌آنکه از هم جدا کنیم برمی‌داریم و با خودمان می‌آوریم و گاه ممکن است بسته‌ای که با خودمان می‌آوریم، خطرات بزرگی به همراه داشته باشد.

برای درافتادن با نیروی این تاریکی و روبرو شدن همه روزه با خطرات، بدون شک بدنی قوی لازم است. نمی‌توانم به صورت دقیق و با عدد و رقم بگویم به چه میزان قدرت احتیاج است، اما دست‌کم می توانم بگویم که قوی بودن بدن از ضعیف بودن آن بهتر است. مقصود از این قوی بودن، قوی‌تر بودن از دیگران نیست،‌ بلکه به دست آوردن قدرت بدنی «مورد نیاز» برای خود است. من از طریق داستان نوشتن روزانه، اندک‌اندک این مسئله را احساس و درک کرده‌ام. داستان‌نویس باید تا حد ممکن روحیه ای قوی و سرسخت داشته باشد و بتواند این روحیه را به مدتی طولانی حفظ کند. و برای حفظ روحیه قوی لازم است ظرف این روحیه، یعنی جسم نویسنده نیز تقویت شود.»

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های اخیر

    پربحث‌های هفته

    1. من عجله ندارم!

    2. نگاهی به مسیر بازیگرانی که مهاجرت کردند/ از بازیگری تا رقص و رانندگی تاکسی!

    3. با حلوا حلوا گفتن، دهان شیرین نمی‌شود!

    4. اصلاح‌طلبان مقابل «نصیری» سکوت نکنند

    5. نظرات برگزیده مخاطبان الف: تکرار تجربیات شکست‌خورده درباره حجاب هیچ ثمری ندارد/ زیباکلام به دشمنی اسرائیل با ایران توجه نمی‌کند

    6. هیچ تردیدی در اجرای طرح نور نداریم

    7. قحطی مانتوی بلند و دکمه‌دار در تهران!

    8. مشروبات تقلبی از جامعه پزشکی هم قربانی گرفت

    9. حقوق کارکنان وزارت کشور ترمیم می‌شود

    10. دور باطلی که تمامی ندارد!

    11. جریان دائمی تجارت، به جای تعطیلی روز شنبه

    12. ساماندهی بازار مسکن و اجاره‌بها در خوان آخر/ اسب سرکش مسکن، آرام می‌گیرد؟

    13. حکم اعدام بابک زنجانی نقض و تبدیل به ۲۰ سال حبس شد

    14. برای این عکس شما تیتر بزنید

    15. تضادی عجیب و پر ابهام!

    16. دو ناوشکن آمریکایی در دریایی سرخ شکار شدند

    17. آقای رئیس‌جمهور! لطفاً فراموش نکنید!

    18. هشدار حسین شریعتمداری؛ فاجعه برجام در انتظار لایحه عفاف!

    19. نظر جالب شریعتمداری درباره طرح نور و لایحه حجاب/ پاسخ خلجی به انتقادات نمایندگان درباره قیمت دلار

    20. سردار رادان: عده ای تلاش می کنند مردم قانونگریز شوند

    21. نتانیاهو: احکام دادگاه لاهه را نمی پذیریم

    22. سقوط در آغوش پهلوی!

    23. آمریکا و ویتنامی دیگر؟۱

    24. نجات معجزه آسا از وسط سیل توسط لودر و راننده ماهر

    25. یکی از مسائل مهم کشور، عفاف و حجاب است/ نظرات شهید مطهری راهگشا است

    آخرین عناوین