«قصاید ولایی سروش اصفهانی»
به کوشش: مریم مرادی
ناشر: کتاب نیستان، چاپ اول 1400
350 صفحه، 89000 تومان
****
زبان و ادبیات، آینۀ فرهنگ جامعه است و در این بین ادبیات آئینی از گونههای مهم در انواع ادبی به شمار میآید و نقش مهمی در شناخت فرهنگ و تاریخ ادبیات ادوار مختلف داراست. بررسی اندیشههای دینی در آثار ادبی هر دوره در شناخت وضعیت مذهبی و فضای فکری حاکم بر جوامع در زمانهای مختلف بسیار مؤثر خواهد بود؛ چراکه اعتقادات و باورهای دینی هر عصر در آثار هنری و ادبی آن دوره جلوهگر است. این موضوع اگرچه از اهمیت بسیاری برخوردار است، اما متأسفانه در جامعۀ علمی ما و در سرفصلهای آموزشی مدارس و دانشگاهها چنانکه باید و شاید، مورد توجه و تحقیق قرار نگرفته و نقش میراث ادبی شیعه در گسترۀ شعر پارسی مورد کم توجهی واقع شده است.
آشنایی بنده با مؤسسۀ ادبپژوهی شیعی (سلیس) با مدیریت آقای دکتر رضا بیات، فصلی جدید در زندگی علمی اینجانب گشود و مسیری را برایم هموار کرد تا بتوانم پژوهشهای علمی و ادبی خود را در سمت و سوی دلخواه خویش، پیش ببرم و رسالتی بزرگ را برای زندگی علمی خود تعریف کنم و این رسالت، چیزی نبود جز تلاش برای شناختن و شناساندن منابع غنی فرهنگ و ادبیات شیعی به مخاطبان.
کتاب حاضر مقدمه و شرحی است بر قصاید آئینی سروش اصفهانی که به پیشنهاد و با حمایت مؤسسۀ سلیس به انجام رسیده است. آنچه در این مجموعه شرح و تحلیل شده، قصایدی بوده که سروش در مدح حضرت رسول(ص) و اهلبیت اطهار سروده است. هدف از این بررسی و پژوهش، قضاوت دربارۀ درستی یا نادرستی باورهای دینی شاعر یا انتساب او به فرقه یا مکتب خاصی نیست؛ بلکه مقصود شناخت باورهای دینی شاعر بهعنوان نمایندۀ مردم عصر خویش بوده است تا به این وسیله هویت فرهنگی و اجتماعی و سیاسی زمانۀ او بر ما روشن شود.
در این گزیده، اشعار منقبتی سروش اصفهانی، با رویکردی ادبی و روایی شرح و تبیین شده است؛ به این ترتیب که ابتدا اشعار منقبتی سروش از دیوان او به تصحیح علامه همایی گزینش شده است. تمامی این اشعار در قالب هفتاد قصیده است که از این میان، دو قصیده به دلیل اینکه ارزش مدحی نداشتند و صرفاً عنوانِ آن به نام معصوم اختصاص یافته بود، از این مجموعه حذف شد. در شرح قصاید، علاوه بر توضیح ابیاتی که دارای دشواری بودند، چه بهلحاظ واژه و چه بهجهت معنای کلی، سعی بر آن بود که منشأ دینی تفکر شاعر نیز شناسایی شود تا معلوم گردد کدام مضمون ساختۀ خود سروش بوده و کدام مضمون از مأثورات و روایات به شعر راه یافته است. البته ممکن است از این میان، مضامین مستندی هم باشند که ما منبع آنها را نیافته باشیم و مضمونسازی شاعر بوده باشند. همچنین برخی ابیات که توهینی به فرقه یا مذهبی خاص بهشمار میآمدند یا در آنها نسبتی نادرست به معصومین مطرح شده بود، حذف شده و جای بیت در قصیده با نقطهچین مشخص شده است. در شرح واژگان و اعلام، لغتنامۀ دهخدا و فرهنگ معین و سایت واژهیاب منابع اصلی بودند و در معرفی منبع روایات، بیشتر از نرمافزار جامع الأحادیث و جامع التفاسیر النور بهره بردهایم و در باقی موارد، منبع ارجاع ذکر شده است.
شرح مختصری از زندگی سروش اصفهانی
میرزا محمدعلی، مشهور به سروش اصفهانی، از بزرگان عرصۀ شعر و ادب دورۀ قاجار است. او در سال 1228ق. در قریهای نزدیک اصفهان به دنیا آمد. خانوادۀ او از طبقۀ مردم عادی و ضعیف اجتماع بودند که از طریق کشاورزی روزگار میگذراندند. سروش در پانزدهسالگی پس از مرگ پدر، به شهر اصفهان و محضر حجتالاسلام محمدباقر شفتی بیدآبادی، عالم بزرگ شیعۀ آن زمان، آمد. وی ظاهراً بیشترین تأثیر اعتقادی خود را در دورۀ جوانی از ایشان گرفت و در کنار آن، تشویق و حمایت دربار قاجار از مدح و منقبت اهلبیت (ع)، مجال بروز و رشد مناقب را در این دوره افزایش داد. توجه ویژۀ این عالم پرآوازه به سروش، باعث شد که اطرافیان درصدد بدنام کردن او بکوشند؛ اما این شاعر جوان اتهامات آنان را برنتابید و سرانجام در سال 1247ق. عازم تهران شد و با مدح عباسمیرزا به دربار قاجار راه یافت. او مدت کمی در تهران ماند و سپس به همراه محمدمحسنمیرزا سلطانی که از نزدیکان عباسمیرزا بود، به تبریز سفر کرد و چندی از ندیمان وی بود. او امرای آذربایجان، ازجمله قهرمانمیرزا و محمدخان زنگنه امیرنظام را مدح میگفت؛ تا اینکه در سال 1251ق. که ناصرالدین شاه به ولیعهدی در آذربایجان استقرار یافت، به دربار او راه یافت و در هنگام سلطنت وی (1264ق) به تهران بازگشت و از خاصان دستگاه او شد و از شاه خطاب «خان» و «شمسالشعرا» گرفت.
سروش حدود 57 سال عمر کرد و قسمتی از دورۀ فتحعلی شاه (1212- 1250ق) و تمام دورۀ محمد شاه (1250- 1264ق) و 21 سال از دورۀ ناصرالدین شاه را درک کرد. پایان زندگی او را تاریخ 1285 ق. ذکر کردهاند.
آثار سروش عبارتاند از:
- دیوان قصاید و غزلیات و قطعات و مسمطات سروش که حدود سیزده هزار بیت است.
- مثنوی اردیبهشتنامه (حدود 9200 بیت) در احوال حضرت رسول و شرح غزوههای امیرالمؤمنین و اهلبیت(ع).
- مثنوی روضةالأسرار (دارای 8811 بیت) در مقتل و مراثی حضرت سیدالشهدا(ع).
- شمسالمناقب (حدود دو هزار بیت) از قصاید سروش است در مدایح و مناقب پیغمبر اکرم و ائمه.
- شصتبند در مرثیۀ عاشورا.
- قسمتی از اشعار فارسی کتاب الفلیلة. پس از آنکه عبداللطیف تسوجی کتاب هزارویک شب را به فارسی ترجمه کرد، سروش در ترجمۀ اشعار عربی آن مساعدت کرد و ابیاتی را به آن افزود.
- مثنویای در تاریخ دولت قاجار تا زمان ناصرالدین شاه که نسخهای از آن در دست نیست.
در ادامه، ابیاتی از یک قصیدۀ منقبتی سروش را در مدح حضرت رسول(ص) میخوانیم:
1. خدای عزّوجل را چو دید نتوان ذات مسلّم است که باید شناختن به صفات
2. صفات حق که بدو حقشناس گردد خلق محمّد است و تبارش علیهمالصّلوات
3. بزرگبندۀ معبود و اصل هر موجود که در وجودش عقل درست ماند مات
4. به پیش علمش علم فرشتگان و رسل چو ذرّه در بر مهر است و قطره پیش فرات
5. چو او بزاد، فرومرد آتش زردشت ز طاقِ کعبه نگونسار گشت عزّی و لات
6. ز بهر خلقت او برکشیده شد افلاک ز نورِ طینت او آفریده شد جنّات
7. نهادِ او را مرآت خویش کرد خدای که خوبروی بود ناگزیر از مرآت
8. چو در نهادش دیدار خویش درنگریست حبیب خویشتنش خواند و مظهر آیات
9. ز فیض اوست که روید، نه از ترشّح ابر ز سنگ خاره درخت و ز خاک مرده نبات
10. خجستهنامش بر چرخ و بر زمین خواندند به گردش آمد چرخ و زمین گرفت ثبات
11. درخت گوهر او را ده و دو برشده شاخ به زیر هریک جاری هزار نهر حیات
12. جهان به دریا ماند، چهارسو زده موج بر او پیمبر و آلش سفینههای نجات
13. پدید گشت همۀ آفرینش از نورش بدان صفت که ز ابجد تمامی کلمات
14. به عقل خویش، نه با نیروی شریعت او حکیم داند یزدان شناختن؟ هیهات!
15. به چرخ ساده رسد نیروی تحرّک از او و زو به دیگر افلاک نیروی حرکات
16. جهان یکی ظلمات است و کس به در نرود مگر به مشعلۀ شرع او ازین ظلمات...
17. بیافرید خدا از پی پرستش او فرشته و پری و آدمی، بنین و بنات
18. خدای کردش پیدا پی پرستش خویش بدانگهی که نه گه بود، نه جهان، نه جهات
19. بود به هر دو جهان رستگار و آسوده عَلى وِلایتِه مَن یعیشُ اَو مَن مَات
20. سروش! مدح رسول خدای و عترت گوی که سیئات تو را بسترد چنین حسنات
21. روان او را این منقبت به هدیه فرست بود که از تو پذیرد بضاعت مزجات
شرح ابیات
بیتهای 1- 2: تمام موجودات مظاهر نسبی و ناقص حقتعالی بهشمار میآیند و بخشی از اسمای الهی را جلوهگر هستند. فقط انسان کامل مظهر جامع حق است و میتواند آنگونه که حقتعالی میخواهد، تجلیگر تمام اسما و صفات او باشد. شاعر در بیت دوم مصداق انسان کامل را معرفی کرده است.
بیت 5: عزّی و لات: نام دو بت معروف طایفۀ قریش (عرب) در عهد جاهلیت است و اعراب بتپرست آنها را دختران خدا میدانستند. یکی از حوادث زمان میلاد حضرت محمد(ص) این بود که بتهای کعبه و سایر مکانها بر زمین افتادند و آتشکدۀ فارس که هزار سال خاموش نشده بود، در آن شب خاموش شد؛ دیگر آنکه در زمان ولادت ایشان، کاخ سلطنت پادشاه ایران که به نام ایوان کسری معروف بود، لرزید و چهارده کنگره از این کاخ پادشاهی فروریخت. (نک: بحارالأنوار، ج 15: ص 257)
بیت 6: مصراع اول اشاره دارد به حدیث قدسی«لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاك: اگر تو نبودی، افلاک را خلق نمیکردم». (همان، ص ۲۸)
بیت 7: مرآت: آینه. نهاد: فطرت.
بیت 8: حبیباللّه به حدیثی از پیامبر اشاره دارد. پیامبر فرمود: «پروردگارا، ابراهیم(ع) را بهعنوان خلیل خودت برگزیدی و با موسی(ع) همسخن شدی و به سلیمان(ع) ملک و حکومت بزرگ دادی؛ به من چه عطا میفرمایی؟» خداوند فرمود: «ابراهیم(ع) را خلیل خودم قرار دادم، تو را "حبیب" خودم نمودم». (همان، ج 18: ص 383)
بیت 11: به دوازده فرزند حضرت اشاره دارد.
بیت 12: «إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیتِي فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ، مَنْ دَخَلَهَا نَجَي، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ: اهلبیت من مانند کشتی نوح هستند که هرکس بر آن سوار شد، نجات یافت و هرکه از آن تخلف کرد، غرق شد». (الأمالی للطوسی، ص281)
بیت 13: در این بیت خلقت نوری مطرح شده است: «خدای تعالی قبل از خلقت آدم در این مدت، من و علی را خلق نمود و نوری را آفرید. سپس آن نور را به دو نیم قسمت کرد و قبل از آفرینش تمام اشیاء، مرا از نیمی از این نور و علی را از نیم دیگر آن خلق نمود. سپس اشیا را خلق کرد و اشیا تاریک بودند و نور اشیا از نور من و علی گرفته شده است». (بحارالأنوار، ج 35: صص 29 30) ابجد: نام اولین صورت از صور هشتگانۀ حروف جُمَّل؛ ترتیب و ترکیب قدیم حروف الفبای عربی.
بیت 14: این ابیات به ناتوانی فیلسوفان در شناختن خدا و حقیقت اشاره دارند.
بیت 18: این بیت نیز به خلقت نوری حضرت محمد(ص) اشاره دارد که اولین صدور است: «عَنْ جَابِرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي فَفَتَقَ مِنْهُ نُورَ عَلِيٍّ ثُمَّ خَلَقَ الْعَرْشَ وَ اللَّوْحَ وَ الشَّمْسَ وَ ضَوْءَ النَّهَارِ وَ نُورَ الْأَبْصَارِ وَ الْعَقْلَ وَ الْمَعْرِفَةَ: از جابر نقل شده است که گفت رسولاللّه(ص) فرمودند: اولین چیزی که خدا خلق کرد، نور من بود؛ پس، از آن نور علی شکافت. سپس عرش و لوح و خورشید و روشنایی روز و نور بصر و عقل و معرفت خلق شد». (همان، ج 54: ص 170)
بیت 19: مصراع دوم: هرکس بر ولایت حضرت ختمیمرتبت زندگی میکند یا زندگی کرده و فوت کرده است، در هر دو جهان رستگار است.
بیت 21: «بضاعت مزجات» از کنایات قرآنی است که در آیۀ 88 سورۀ یوسف آمده و به معنی سرمایهای ناچیز و اندک است. منقبت: ستایش، فضل، مدح.
منابع:
بحارالأنوار، محمدباقر بن محمدتقى مجلسى، تصحیح جمعى از محققان، بيروت: دار إحياء التراث العربي، 111 ج، چ 2، 1403 ق.
الأمالي (للطوسی)، محمد بن الحسن طوسى، قم: دارالثقافة، 1414 ق.