به بهانه نمایش عمومی فیلم بی همه چیز که مورد استقبال قرار گرفته است دموکراسی بی همه چیز !

گروه فرهنگی الف،   4001026027 ۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار
دموکراسی بی همه چیز !

مجتبی محمودی مهماندوست/

فیلم «بی همه» چیز محسن قرایی، درباره دموکراسی است؛ از فریبنده ترین مفاهیم قرن که سابقه اش در قرآن به نمرودی می‌رسد که ادعای خدایی می‌کرد اما موقع به آتش افکندن ابراهیم به ناگاه دموکرات شد و گفت: "مردم ابراهیم به بت‌های شما توهین کرده است" یعنی او که تا قبل از آن خودش را خدا می‌دانست و خدایان چوبی و سنگی را برای استحمار مردم ساخته بود در یک آن، آوای "آی مردم" سر داد تا قدرت مردم را در مقابل استدلال ابراهیم قرار دهد و آنها را برای سوزاندن ابراهیم بت‌شکن تحریک و قانع کند!

حکایت بی همه چیز هم که برگرفته از نمایشنامه ملاقات بانوی سالخورده "دورنمات" است، به نوعی بی ارتباط با این ماجرا نیست مردمی که تا یکی دو روز قبل بر سر شخصیت اصلی فیلم با بازی خوب پرویز‌پرستویی قسم می‌خورند ناگاه تطمیع و اغوا می شوند و قهرمان فیلم، زیر بیرق سکه های لیلایی که حالا شده لیلی خانوم میشود بی همه چیز و سرش تا بالای دار میرود!.

فیلم به شدت نمادگراست از قطار در شب و دوچرخه و زاغ سفیر مرگ و ملخی که اسیر مورچگان است تا شیشه عطر خاک گرفته ای که خبر از زدودن غبار خاطرات دارد همگی نشانه هستند به خصوص خون به ناحق ریخته شده گاوی که گلوگیر امیر می شود که وقتی قول شرفش رفت سرش هم باید برود!.

تاثیرگذارترین سکانس فیلم آنجاست که مردم با اشک و زاری پای برگه مرگ قهرمان سابق فیلم یعنی امیر را انگشت می زنند و اعضای شورای انصاف(که به قاعده "برعکس نهند نام زنگی کافور!" بویی از انصاف نبردند) و دهدار و ژنرال روستا همگی پشت این رای های راس های انسان نما پنهان می شوند! و درآخر می شود آنچه نباید و نشاید!

جالب اینکه در فیلم کودکی از میان اکثریت توده وجود دارد که با زبان بی زبانی و معصومیت فطری اش، فریاد می زند پادشاه لخت است.

بی همه چیز، لجنزار درون امیر را زیرورو می‌کند و ناجوانمردی گذشته و خودخواهی امروزش را که برای نجات جان خودش حاضر به معامله دخترش می‌شود را نشان می‌دهد و همزمان ذات پنهان "حاکمیت اکثریت" را نشان می دهد که در واقع، دموکراسی راه حل اداره جامعه و عبور از منازعات است نه لزوما راه حق! چنانچه در این فیلم رفتار پوپولیستی(عوام گرایانه) لیلی خانوم در بستر استضعاف فکری و اقتصادی مردم، رای اکثریت توده را به آنجا می کشاند که "حقیقت" قربانی منفعت و مصلحت ظاهری جامعه شود.

این فیلم افزون بر اینکه ضدقهرمان است، به درستی ضد دموکراسی لیبرالی وارداتی از غرب است و به نوعی رویکرد سیاه کاپیتالیسم(سرمایه سالاری) را هم به روی صحنه می آورد و نشان می دهد که چگونه اقبال جامعه جاهل روستای بی همه چیز به قهرمانشان با وعده سه هزار تومانی لیلی خانم، وارونه می شود.

این فیلم با وجود پرداختهای آسیب شناسانه سیاسی و اجتماعی که در جای خود مغتنم است اما متاسفانه ضدروستا و حتی در تقابل با سنت عمل می کند که در لایه پنهانش فرهنگ روستا را عوامانه و روستائیان را مرعوب زرق و برق مدرن می نمایاند چنانکه حتی از طبیعت زیبای این روستا که در صحنه ای مشخص می‌شود در جوار جنگل است هم چیزی دیده نمی شود تا لااقل کمی از بار سیاه بی‌وفایی مردم بکاهد.

یک روستاست و یک گورستان متروکه کوچک و معدنی که کار نمی‌کند و انگار صمیمت و روحیه زلال مردم سختکوش روستایی هم تحت تاثیر ایده و بلکه ایدئولوژی نویسنده گم شده و روستاییان باصفا تقریبا همگی در حد عوام و تیپ‌های انسانی عصر حجر ظاهر می‌شوند. اگر از گریم و بازی موفق باران‌کوثری و طراحی لباسهای باورپذیر اثر بگذریم تقریباً هیچ چهره شاخص و نکته مثبتی در این روستا نیست.

کینه و تنفر میان دو برادر، وجود فرد قدرت طلبی که می‌خواهد به نخست وزیری برسد، داستان عشق میان امیر و خانواده اش و دخترش با معلم دیگر روستا هیچکدام در این فیلم چندان واقعی بنظر نمی رسند و همگی انگار کارتونی و کاریکاتوری شده اند.
اما از همه اینها که بگذریم بی همه چیز هیچ چیز که نداشته باشد لااقل این حسن را دارد که با خانواده قابل دیدن است.

حرکات دوربین، خسته کننده نیست و توی ذوق نمی‌زند و خوشبختانه پایان شاهنامه در فیلم کلیشه ای و مانند همیشه فرجام خوش و خرم، ندارد که همگی راضی و راهی بهشت باشند.

این فیلم را در تاریخ معاصر ایران شاید بتوان مصداق دوران مشروطه و شعار زنده‌باد و مرده‌باد مردم برای مصدق و کاشانی یافت که استعمار و استحمار را احیا و حیاتی مجدد بخشید.

 همچنین حکایت سرانجام قدرتمندان پریده بر کرسی قدرت و حتی سلبریتی های مشهور این روزها هم مشابه همین ماجراست که از فرط دیده شدن گاه بسیار فربه می شوند و بر صدر و سردست می نشینند و گاه چنان بر فرش کوبیده می شوند که عرش خدا به صدا در می ‌آید و "یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت!"

 

دیدگاه کاربران

ناشناس۲۳۷۴۲۴۴۱۴:۰۱:۰۳ ۱۴۰۰/۱۰/۲۶
عجب اختلافی !!!! اون از تعریف و تمجید فراستی که هر ۱۰ سال یکبار برای یه فیلم اتفاق می افته و اینم از انتقاد تند شما به راستی حق با کیست؟
yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. من عجله ندارم!

  2. نیش و کنایه های «بومرنگی» روحانی!

  3. نگاهی به مسیر بازیگرانی که مهاجرت کردند/ از بازیگری تا رقص و رانندگی تاکسی!

  4. با حلوا حلوا گفتن، دهان شیرین نمی‌شود!

  5. اصلاح‌طلبان مقابل «نصیری» سکوت نکنند

  6. ادعای عجیب روحانی: ما بورس را رشد دادیم، اینها بورس را زمین زدند!

  7. نظرات برگزیده مخاطبان الف: دولت در گام اول باید مشکلات را انکار نکند/ رانندگان اسنپ و تپ‌سی باید حمایت شوند

  8. قحطی مانتوی بلند و دکمه‌دار در تهران!

  9. مشروبات تقلبی از جامعه پزشکی هم قربانی گرفت

  10. حقوق کارکنان وزارت کشور ترمیم می‌شود

  11. دور باطلی که تمامی ندارد!

  12. جریان دائمی تجارت، به جای تعطیلی روز شنبه

  13. ساماندهی بازار مسکن و اجاره‌بها در خوان آخر/ اسب سرکش مسکن، آرام می‌گیرد؟

  14. حکم اعدام بابک زنجانی نقض و تبدیل به ۲۰ سال حبس شد

  15. تضادی عجیب و پر ابهام!

  16. برای این عکس شما تیتر بزنید

  17. دو ناوشکن آمریکایی در دریایی سرخ شکار شدند

  18. رشد شدید بدهی‌ها در دولت روحانی/ عبور از بحران بدهی در دولت رئیسی

  19. آقای رئیس‌جمهور! لطفاً فراموش نکنید!

  20. هشدار حسین شریعتمداری؛ فاجعه برجام در انتظار لایحه عفاف!

  21. نظر جالب شریعتمداری درباره طرح نور و لایحه حجاب/ پاسخ خلجی به انتقادات نمایندگان درباره قیمت دلار

  22. سردار رادان: عده ای تلاش می کنند مردم قانونگریز شوند

  23. نتانیاهو: احکام دادگاه لاهه را نمی پذیریم

  24. سقوط در آغوش پهلوی!

  25. آمریکا و ویتنامی دیگر؟۱

آخرین عناوین