«کیارستمی در کایه دو سینما»
گردآوری و ترجمه: مسعود منصوری
ناشر: چشمه،چاپ دوم 1400
265 صفحه، 78000 تومان
****
عباس کیارستمی در ایران نماد فیلمسازی نامتعارف و ساختارشکن بود که میانهای با داستانگویی نداشت. در فیلمهایش بیشتر موقعیتها و شخصیتها بودند که دارای اهمیت بودند و به شکلی که انتظارش را نداشتیم نقطه عزیمت ماجرایی میشدند که در آن فراز و فرود داستانی جایی نداشت و اگر حرکتی هم در فیلم بود، بازتابش را در درون شخصیتها میدیدند. موفقیتهای جهانی او موجب افتخار ایرانیان بود، بدون اینکه اغلب آنها با آثارش ارتباط واقعی برقرار کرده و از تماشایشان لذت ببرند.
در آنسوی مرزها اما حکایت کاملا متفاوت بود. بخصوص در اروپا که جشنوارههای سینماییاش، بیش از جنبههای حرفهای و یا فنی دارای اهمیت هستند. خیل جوایز و تحسینهای جهانی کیارستمی، او را بدل به الگویی برای رسیدن به موفقیت کرد. مقلدان بسیاری داشت که انگشت شماری از آنها موفق شدند، آنها که خیلی زود راه خود را پیدا کردند و از تقلید کیارستمی دست برداشتند. نکته این بود که آشناییزدایی کیارستمی از سینما و قواعد کلاسیک آن، از آشنایی و تسلط بر این قواعد بر میآمد. چیزی که عقبه سینمای او را تشکیل می داد و این مقلدان ناموفق فاقد آن بودند.
کیارستمی از دل جریان موج نوی سینما بیرون آمد. ساخت عنوان بندی برخی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران و مشخصا «قیصر» ساخته مسعود کیمیایی (1348) کاری که تا آن زمان بیسابقه بود؛ صرف نظر از ارتباط درون متنی و یا بیرونی(تصویری)اش با درونمایه فیلم و ساختار بصری آن؛ گویی خود تمرینی فکر شده برای ساخت فیلمهای نامتعارف بعدی اش بود که در اینجا به کمک بدنها و خالکوبیهای نقش شده روی آنها اجرا شده بود. تصاویری که پشت هریک از آنها داستانی را میشد دید. بعد از یک دوره درخشان در کانون پرورشی و فکری کودکان و نوجوانان، کیارستمی سرانجام در مسیری قرار گرفت که به تدریج به سینمایی منحصر به فرد و خاص خود او انجامد.
کتاب «کیارستمی در کایه دو سینما» که به همت مسعود منصوری گردآوری و ترجمه شده، واکنشی است به مرگ زودهنگام عباس کیارستمی و درک ضرورت شناخت سینمای او. سینمایی که به گفته مترجم برای او (و شاید بسیاری از همنسلانش)، آنگونه که باید شناخته شده نبود، به ویژه سینمای گذشته عباس کیارستمی (قبل از شهرت جهانی)که در زیر سایهی جوایز و موفقیتهای بین المللی او چنان که باید دیده نشد.
«سینمای او را آنگونه که باید و شاید نشناخته بودیم و بخشی از فیلمهای اولیه او را ندیده بودم و برای خواندن آنچه دربارهاش نوشته بودند وقت کافی نگذاشته بودم... ماتم مرگ خیلی زود جایش را داد به اضطرار و جستجو. از میان منابع غیرفارسی؛ بیش از همه، نوشته های منتقدان فرانسوی در مسیر این جستجو الهام بخش بودند و شوق ترجمه را در دلم انداختند.»
کتاب حاضر حاصل چنین دغدغهایست. با توجه به اینکه کیارستمی در فرانسه فیلمسازی شناخته شده و بسیار محبوب بود. درباره آثار او نویسندگان و منتقدان بسیاری به اظهار نظر پرداختهاند که در این میان نویسندگان کایه دو سینما از جمله معتبرترین منتقدانی بودندکه به اظهار نظر پرداختهاند.
اهمیت آثار کیارستمی از نقطه نظر نویسندگان و گردانندگان کایهدو سینما، باعث شده مطالب بسیار و یکی از پروپیمانترین پروندههای خود را در چند دهه اخیر به آثار عباس کیارستمی اختصاص دهند. وسعت بسیار و عمق این مطالب باعث شده مترجم کتاب حاضر تردیدی در انتخاب مطالب این کتاب از نشریه کایه دو سینما نداشته باشد.. بخصوص یکی از شمارههای منحصر به فرد این مجله که در سال 1995 همزمان با مرور سینمای کیارستمی در جشنواره لوکار نو به این فیلمساز اختصاص یافته است.
«این کتاب گزیدهی نسبتا جامعی است از نوشتههای مجله کایه دو سینما درباره فیلمهای عباس کیارستمی، کیارستمی یکی از مهمترین سینماگران معاصر برای این مجله پرآوازه بوده است. کایهی متاخر برای کمتر سینماگر معاصری پروندهای پنجاه صفحهای کار کرده است. مضاف بر اینها، باید در نظر آورد که عکس روی جلد این مجله، که از قدیم محل تکریم سینماگران است، در سه نوبت به سینمای کیارستمی اختصاص داده شد. اما سنت نقادی کایه دو سینما چه نگاهی به سینمای معاصر دارد؟ خواننده ایرانی حالا فرصت دارد این فیلمها را از دریچهی کایهای ببیند.»
کتاب با مقدمهای کوتاه از مترجم آغاز می شود که بیشتر به شرح چگونگی شکل گیری آن اشاره دارد، نه ویژگی ها یا شاخصههای اصلی آثار کیارستمی. این چیزی است که در مقالهای به قلم الن برگالا با عنوان «کیارستمی و کایروس» منعکس شده است. این مقاله که در سال 2016 نوشته شده به عنوان مقدمه کتاب، مدخل خوبی است برای ورود به دنیای کیارستمی و آثارش، چرا که از مهمترین شاخصههای این فیلمساز و جهان آثارش می گوید؛ کسی که به قول برگالا بسیار شبیه فیلمهایش بود.
«کیارستمی در کایه دو سینما» از سه بخش عمده تشکیل شده است. بخش اول که بیشترین حجم کتاب را تشکیل می دهد، به نقد آثار کیارستمی اختصاص دارد.
برای این بخش شانزده نقد انتخاب و ترجمه شده است. همانگونه که قابل پیش بینی است، بیشترین نقدها به آثار عباس کیارستمی بعد از کسب شهرت جهانی اختصاص یافته است. این بخش با نقدی از ژان فرانسوا پیگولیه درباره فیلم مسافر آغاز می شود، نوشته های شارل تسون (کلوز آپ: نمای نزدیک، زیر درختان زیتوو، باد ما را خواهد برد)، لورانس جیا وارینی (زندگی و دیگر هیچ و زیر درختان زیتون)، آنتوان دویک (زندگی و دیگر هیچ)، امانوئل بوردو (طعم گیلاس)، آلن برگالا (باد مارا خواهد برد و پنج)، ژان سباستین شوون (آ.ب.ث افریقا)،پاتریس بلوان (ده)، فرانسوا بگودو (ده روی ده)، فرانسوا فرونتی ( شیرین)، استفان دلرم (کپی برابر اصل) و نیکلا ازالبر (مثل یک عاشق).
بخش دوم کتاب به گفتگوهای عباس کیارستمی اختصاص یافته و شامل پنج گفتگو با او درباره فیلمهای زندگی دیگر هیچ، طعم گیلاس، بادمارا خواهد برد، ده و کپی برابر اصل.
بخش پایانی کتاب شامل ریویوها و یادداشتهایی کوتاهی به قلم نویسندگان مختلف است که از پرونده «شما که هستید آقای کیارستمی» از نشریه کایه دو سینما انتخاب شده اند. این نوشته های کوتاه خواندنی در کنار هم مروری گذرا بر کارنامه سینمایی عباس کیارستمی را از فیلم «نان و کوچه» تا فیلم زیر درختان زیتون تشکیل میدهند.
درباره کیارستمی در ایران نیز مطالب فراوانی نوشته شده است. اما منتقدان ایرانی کمتر توانسته اند با برقراری نگاهی معتدل به آثار او نقدهایی راهگشا به جنبههای متفاوت کارنامه او پیش روی مخاطب قرار دهند. این مطالب یا ستایش نامههایی احساساتی بودند و یا نقدهایی غیر منصفانه حاکی از عدم درک درست این آثار. از این سبب خواندن این نقدها با اینکه آنها نیز اغلب ستایش آمیز اند اما می تواند افقی تازه روبه جهان سینمایی کیارستمی بگشایند و از این منظر برای مخاطبان فارسی زبان فرصتی منحصر به فرد محسوب می شود برای کشف رازهایی از اهمیت کیارستمی بودن.